بوتر و کرکر ,هک.بوت.کرک , بهترین برنامه های هک و بوت و کرک و آموزشی , بهترین
برنامه ها برای دانلود, HaCk-hack tools-BoOt-boot tools-CraCk-cracking
tools-serial numbers-chat-best programs-Learning-Pics-Chat-Programs-yahoo tools,
yahoo booters,yahoo hacker,hacker,yahoo cracker,cracker,best hacker,best
cracker,best programs, booters, boot progs, boot programs, yahoo booting
programs, yahoo booting progs, yahoo boot progs, yahoo tools, yahoo
addons,meta nPersian, computer, network, persian computer network, IT, Iran, Iranian, Information, News, Technology, Farsi, Article, Paper, iran, computer, rayaneh, internet, monitor, free, magazine, software, download, crack, hack, cracker, hacker, program, programs, speaker, keyboard, education, mouse, keyboard, hard, floppy, case, php, asp, persian, perl, paskal, c++, c+, center, book, ebook,e-book, learn, learning, elearn, e-learn, elearning, e-learning, weblog, edu, education, dvd, cd, phone, connection, dialup, isdn, dsl, adsl, edsl, icdl, digital, camera, digital camera, printer, scanner, email, farsi, mail, box, vga, vga card, vga cards, graphic, mainboard, ram, hdd, fdd, pci, pci express, agp, 8x, 4x, 2x, 1x, 16x, 32x, game, games, video, capture, p30net, pcnet, webmaster, webmaster tool, webmaster tools, forum, chat, farsi chat, persian chat, archive, theme, themes, template, temlates, free templates, encoding, link, search, wave, mp3, wma, multimedia, speed, best, website, iranian, benyamin, benyamin assadi, benyamin asadi, assadi, asadi, ICT, IT, news, download, programs, hack, crack, articles, weblog, persian, persianweblog, تصویر, computer,جشن, shabakeh, irani, irany, webgostar, farsi, barnameh, bargozari, bargozar, aks, goftegoo, cd, disk,56k, 33.6k, flatron, danesh, it, etelaat, ketab, chapgar, downloads, linkestan, england, canada, crack, fars, pars, parsi, sorat, photo, shop, tavana, pad, swf, html, norton, logo, flash, tak, digit, firewall, antihacker, anti hack, antivirus, virus, anti, domain, host, webhost, webhosting, hosting, blood, music, show, film, movie, msi, gigabayte, samsung, lg, zoltrix, epson, canon, hp, casio, amd, intel, p4, pentium 4, pentium 3, pentium III, pentium 2, athlon xp, athlon, barton, 64bit, 32bit, 16bit, light, 3dmax, 3dsmax, player, xerox, via, sis, ati, chipset, register, registery, original, orginal, pool, earning, earn, sample, catalogeu, modem, fax, fan, power, headset, game pad, joystick, laptop, desktop, speaker, media, news, nuke, web, www, htm, pdf, design, designer, linux, windows, hardware, sign up, yahoo, messenger, google, msn, gmail, amar, statics, java, java , , clip, menu, sacreen, ctrl, caps, alt, num, writer, cdrom, best, download center, usb, hub, serial, ps2, playstation 2, playstation, ps1, ps, psp, xbox, microsoft, sega, nintendo, nintendo 64, console, playstation portable, silent hill,wan, lan, cgi, flash mx, utilities, 2004, device, security, restore, internet explorer, 3d animation, bazi, ati radeon x800 xt, sony, panasonic, madiran, bill gates, media player, autocad, delphi, farasoo, fujitso, .com, .net, .org, pooldari, LCD, lcd, tft lcd, tft, voip, sms, asus, focus, getway, soltec, 128k, philips, hansol, motarjem, dictionary, e3, notebook, sata, ata, windows, ww.ibna.blogfa.com, word, power point, access, excell, quality, athlon mp, web, world wide web, mp3 player, walkman, winamp, wireless, servers, server, z-cyber, ups, redhat, ibm, hotmail, search, dvd, dvd rom, dvdrom, dvd-rom , با , از , هم , جدا , کنید , مانندذlog,Weblog
بهنوش بختیاری . الهام چرخنده. چکامه چمن ماه. یکتا ناصر. مهدی سلوکی غزل صارمی آیشواریا لعیا زنگنه مهتاب کرامتیالیزابت امینی
هدیه تهرانی. بهاره رهنما. شقایق فراهانی. نیکی کریمی پانته آ بهرام. بهرام رادان گلشیفته فراهانی. مهناز افشار محمدرضا فروتن نیکول کیدمن نیوشا ضیغمی حدیث فولادوند حدیث فولادوند ماهایا پطروسیان شهرام حقیقت لیلا اوتادی حسام نواب صفوی محمدرضا گلزار شیلا خداداد حمید گودرزی هانیه توسلی امین حیایی آناهیتا نعمتی سمیرا مخملباف پوریا پورسرخ باران کوثری مریلا زارعی ستاره اسکندری الناز شاکر دوست لیلا حاتمی یانگوم
از داخلیها بترسید
(از خاتمی ها از بهزادها از حجاریانها از حسن ها از موسویان ها از آقاجری ها از آرمین ها از تاجزاده ها از مرعشی ها از مشارکتی ها و کاگزارانی ها و ....)
در این روزها که برخی از یاران امام(آقای هاشمی که نه) و نیز همه منافقان داخلی(از سر اصلاحات گرفته تا ته آن) و خارجی از هر تریبونی که می توانند ملت را از حمله آمریکا میترسانند و نگرانی ایجاد می کنند نگاهی به سخنان امام بسیار راه گشاست:
آنی که آنها نقشه اصلی اشان این است که در داخل یک کاری انجام بدهند . آمریکا می داند که عرضه این را ندارد که در ایران وارد بشود یک کاری انجام بدهد، خودش هم می داند این را خودشان هم میفهمندکه ما نمی خواهیم که سربازهای آمریکا در خلیج از بین بروند ، آقایان هم گفتند این را انها این مسئله را ظاهر می کنند که با هو و جنجال ما را از میدان بیرون کنند. آنها خوفی ندارند ، انی که خوف دارد این است که با این شیطنت ها ایادی آنها که باز هستند در کشور ، با این شیطنت ها ایجاد اختلاف کنند، دو دسته کنند.
صحیفه نور ، ج 19 ، ص 14
از خارج هیچ ترسی نداشته باشید ، از داخل خودمان بترسید از این که با توطئه ها شما ها را از هم جدا کنند.
بلغ 3 ، ص 228 ، 1/1/59
حریف های ما کار کشته و کار کرده و مطالعه کرده هستند ، اینها مطالعه کردند که باید در این وقتی که چنین انقلابی با دست خود ملت پیش آمده است کودتا نبوده است که اختیارش را بشود یک کسی بگیرد و تحت نفوذ دیگری باشد ، با دست همین ملت بوده است و یک ملت را نمی شود مهار کرد ، باید چه بکنند ، تا این که این انقلاب را نگذارند به ثمر برسد . باید خود انقلاب را از باطن خود فاسد کنند.
فعالیت الان در این جهت است که می خواهند این انقلاب را در خودش ایجاد نفاق و اختلاف کنند و مدفونش کنند و پس از این که خود انقلاب مدفون شد، بیایند و یک نفری که خودشان تعیین می کنند ، یک کودتایی ، یک بساطی درست کنند و همان مسائل سابقش را پیش بیاورند . ملت ما باید یک مطلب را لااقل که یک مطلب واضحی است فراموش نکند ، که قدرت بزرگی که منافع داشته است در ایران مطامع داشته است در ایران، منافع نفت داشته است در ایران ، منافع سوق الجیشی داشته در ایران ، یک مرکزی است که حساس است برای ابر قدرت ها ، یک چنین کشوری که زن و مردش ، بچه و بزرگش قیام کردند و با خواست خدا و وحدت کلمه پیش بردند ، اینها حالا برای ضربه ای که خوردند ، منافع از دستشان رفته است نمی توانند در این محل . دیگر آن طور توطئه هایی که پیشتر می کردند ، زمان رژیم سابق که اینجا را محل از برای آن چیز هایی که می خواستند خودشان ، پایگاههایی که می خواستند خودشان قرار بدهند حالا دیگر برایشان نمی شود. اینها درصدد برآمدند که از باطن خود این نهضت ، انقلاب یک پوسیدگی ایجاد کنند . در همه قشرهای اعمال آنها نفوذ کردند.
صحیفه نور ، ج 11 . ص 108
آنچه که من می فهم و احتمال زیاد می دهم این است که آمریکا نه دخالت نظامی در ایران می خواهد بکند و نه حصر اقتصادی ، اگر هم حصر اقتصادی بکند تا حج نمی شود ، خودش هم می داند، لکن از راه اساسی تر پیش آمدند و آن راه این است که ما را از باطن خودمان آسیب پذیر کند و ما را بگنداند از باطن خودمان ، از اول هم بنانشان بر همین معناست . شاید در انقلابهایی که واقع می شود آنهایی که می خواهند نفع ببرند یا ضرری کشیدند که می خواهند جبران کنند ، نفعشان این باشد که خود انقلاب را در باطن خودش آسیب برسانند.
آن همه دست ها در کار این معنا هستند ، شاید این صحبت هایی که در خارج می کنند به این که ما دخالت نظامی می کنیم یا حصر اقتصادی می کنیم شاید برای این معنا باشد که اذهان ما را منصرف کنند آن طرف و از آن چیزی که در کشور خودمان دارد می گذرد غافل کنند . شما غافل از این شیاطین نباشید که اینها مطالعه کرده هستند ، ماها تازه وارد این میدان ها شدیم . شماها تازه وارد این میدانها شدید و بر حسب آن انسانی هم که دارید آن شیطنتها که در آن هستند کمتر وارد هستید اینها مطالعه کردند نه ده سال و نه نه سال ، در طول تاریخی که راه پیدا کردند ، مطالعه کردند ، نه مطالعه فقط کشورها را ، یعنی مخازن اینجاها را ، این هم یک مطالعه طولانی در آن شده قبل از این که اتومبیل و طیاره و این طور مسائل پیدا باشد ، اینها کارشناسهاشان را می فرستادند در شرق و وجب به وجب این مملکت ها را گردش می کردند ، با شتر می رفتند این بیابانها را ، با قافله می رفتند این بیابانها را گردش می کردند و هر جایی که یک چیزی پیدا می شد یادداشت می کردند نقشه بر می داشتند این یک سری کارشان که بفهمند در کشور شما چه دارد، مخازن شما چی هست . این مال حالا نیست ، این مال ،از سابق که راه باز کردند دنبال این قضیه هستند.
صحیفه نور ، ج 11 ص 23
بازگشت افراطىگری
افراطىگرى در جریان دوم خرداد که بازتاب وابستگى بخشهایى از این جریان به بیگانگان به منظور بر هم زدن ثبات سیاسى کشور است را مىتوان در قالب جناحبندى نافرمان در بین گروههاى دوم خردادى تحلیل کرد.
سعید حجاریان اخیرا در مصاحبه با یک نشریه اینترنتى که از هلند منتشر مىشود تغییر ترکیب مجلس در انتخابات اسفند ماه 86 را، زمینهساز تغییر ترکیب دولت از صدر تا ذیل خوانده و این تحول را مقدمهاى براى تحقق آرمانهاى دموکراسی، آزادی، توسعه در داخل و تنش زدایى و صلح در سطح بینالمللى ارزیابى مىکند، وى در عین حال پیشبینى کرده است که عوامل متعددى از جمله قطعنامه جدید شوراى امنیت سازمان ملل مىتواند تاثیر دوگانهاى بر شرایط کشور و نتایج انتخابات مجلس هشتم داشته باشد. نگرش افراطى حجاریان به مسائل کشور را نمىتوان به عنوان ایده کلى دوم خردادىها براى اداره کشور تفسیر کرد. تنها در قالب یک جناحبندى نافرمان می توان اظهارات منفعت سوزانه حجاریان براى دوم خردادىها را توجیه کرد. تلفظ واژههاى سیاسى با لهجه آمریکایى یکى از شاخصههاى اصلى جناح افراطى در بین جریان اصلاحات است. تنها یک افراطى مىتواند بین منافع انتخاباتى و تحریم اقتصادى کشور و صدور قطعنامه سوم پل بزند.
جناح افراطى در جبهه دوم خرداد همسو با سیاستهاى آمریکا تغییر دولت از صدر تا ذیل را دستور کار خود قرار داده و با کلید واژههاى آمریکایى مانند دموکراسی، آزادى و توسعه سیاسى در داخل و احیا گفتمان تاریخ مصرف گذشته تنش زدایى درخارج به مصاف دستاوردهاى بىبدیل دولت رفته است.
سعید حجاریان در بخشى از این مصاحبه ضمن تاکید بر شعار «فشار از پایین و چانه زنى در بالا» مىگوید: راه زیادى داریم تا همه اصلاحطلبان به این شعار گردن نهند.» در واقع افراطیون دوم خردادى هنوز بر این خیالند که مىتوان با بر هم زدن ثبات داخلى کشور زمینههاى سلطه را فراهم کرد.
جریان افراطى براى تقلب انتخاباتى خود حاضر است به هر دو مسیر فشار خارجى با تصویب قطعنامه و فشار از پایین با بر هم زدن نظم اجتماعى تن دهد. جاى تاسف است که معدودى در این کشور براى پیشبرد منافع سیاسى خود همسو با سیاستهاى دشمنان این ملت همگرایى مىکنند.
تاریخ افراطىگرى در کشور به پایان رسیده است. براى آحاد ملت ایران وطنفروشى به هر دلیلى مذموم است چه برسد به جریانى که به خاطر مطامع زودگذر انتخاباتى بخواهد منافع ملى کشور را فدا کند. جریان دوم خرداد اگر مبتنى بر یک مانیفست اصلاحگرایانه سامان یافته است باید بر جناحبندى نافرمان در میان گروههاى دوم خردادى مهر پایانى بزند و رسما پایان تاریخ افراطىگرى در میان اصلاحطلبان را اعلام کند. بر کسى پوشیده نیست که با شعارهاى لیبرالى چون صلح و دموکراسى و آزادى نمىتوان مشکلات معیشتى مردم را حل کرد. اگر شدنى بود در 8 سال دوم خرداد بخشى از مشکلات اقتصادى کشور کاسته مىشد. سیاست منفعل تنشزدایى در دورههاى گذشته هیچ حاصلى براى منافع ملى ایران به همراه نداشت. این سیاست حتى نتوانست تحریمهاى سالانه آمریکا علیه جمهورى اسلامى را معلق کند.
عمادالدین باقی را کمی بشناسیم
بازداشت مجدد عمادالدین باقی بار دیگر محملی جهت خبرپراکنی و موضع گیری های متفاوت و بعضا متناقض از سوی رسانه های داخلی و خارجی گردید. به گونه ای که در هر جبهه از رسانه های داخلی حالت افراط و تفریط به خود گرفت. همانگونه که رسانه های راستگرا در ارائه دلایل دستگیری و بازداشت جبهه زیاده روی(شاید هم به حق) در پیش گرفتند و اتهاماتی را به وی منتسب کردند رسانه های معروف به اصلاح طلب نیز گرفتار تفریط شده و با عینک مظلوم نمایی به تنظیم خبر پرداختند.
اما این همه در صورتیست که بسیاری از مخاطبان هر دو طیف تنها نام "عماد باقی" را شنیده اند و هیچ ذهنیتی در مواجهه با خبر دستگیری وی نداشتند و این گونه هست که هر دو طیف مخاطبان شدیدا تحت الغای فضای ساخته شده قرار گرفته و ذهن بی پشتوانه خود را همراه با رسانه ها کردند. در این مختصر در پی واکاوی شخصیت و چیستی دلایل بازداشت باقی نیستیم که مخاطبان و مراجع ذی صلاح را در این امر ارجع تر می دانیم.
هدف تنها ارائه ای از گزارشی فهرست وار از زندگی باقی و سپس نقد کوتاهی بر نظریات و آرای اوست. باشد که بهانه ای شود جهت فتح باب نقد و نظر منصفانه و صحیح پیرامون کلیه مسائل.
عماد باقی کیست؟
عمادالدین باقی دومین فرزند حبیب الله باقی است که در 5 اردیبهشت ماه 1341 در عراق به دنیا آمد. حاج حبیب از بازاریان و تاجر برنج و روغن به کشورهای حاشیه خلیج فارس بود اما خانه بزرگ او پیش از ورشکستگی میزبان برخی روحانیون بود. و بعد از ورشکستگی نیز ناگزیر از کوچ به علی آباد جنوبی در بین خزانه و جوانمرد قصاب شد.
عماد از سن 14 سالگی وارد بازار کار شد و در کنار درس خواندن مشاغلی چون تپربافی، بلور سازی، آلومینیم سازی و بنایی را تجربه کرد. اما در همین سنین به همراه برخی دوستان گروه تبلیغاتی "میثم" را جهت اصلاح بی بند و باری های اخلاقی پایه گذاری کرد. این گروه بعدها در مقاطع مختلف حضوری میدانی و فعال داشت.
در کوران حوادث انقلاب تحت تاثیر آرای دکتر شریعتی وارد مبارزات شد بعد از انقلاب انجمن اسلامی گروه های جنوب تهران را در مسجد هرندی دروازه غاز راه اندازی کرد و در سال 1359 اقدام به تشکیل خانواده نمود. در برهه ای از زمان باقی عضو انجمن حجتیه نیز بود که در سال 58 به دلیل برخی اختلافات فکری از آن جدا شد. سعید حجاریان و عباس عبدی از تاثیرگذاران در شکل گیری ذهن سیاسی باقی محسوب می شوند.
او تحصیلات حوزه را تا پایان سطوح مقدماتی در قم به پایان رساند و در سال 77 نیز موفق به اخذ فوق لیسانس جامعه شناسی از دانشگاه علامه شد.
باقی بعد از ازدواج حکم تدریس جامعه شناسی، ادبیات و اقتصاد را اخذ و در دبیرستان مشغول به تدریس شد.
در اوایل تشکیل سپاه به عنوان یکی از معتمدین محلی توسط افراد محل به عنوان افراد تشکیل دهنده اولیه سپاه معرفی شد و بعدها نیز در دفتر سیاسی و در بخش خارجی این دفتر نیز عهده دار برخی مسئولیت ها شد. باقی که پیش از این کتابی با عنوان "شناخت حزب قاعدین زمان" درباره انجمن حجتیه نوشته بود حال با انتقاد از این نوشته سابق در موضع جانبداری از انجمن حجتیه مجبور به استعفا از سپاه در سال 63 شد.
وی ادامه حیات سیاسی خود را در انتشار مقالات در روزنامه های سلام و همشهری پی گرفت و بعدها در انتشار روزنامه های جامعه، توس، خرداد، صبح امروز و عصر آزادگان( که همه از روزنامه های تند و بد بوی برانداز آن زمان بودند) حضوری فعال داشت. او با این تجربه و انتشار کتاب هایی چون تراژدی دمکراسی در ایران با حکومت زاویه گرفت و در جایگاه منتقد شروع به قلم فرسایی کرد.
وزارت اطلاعات، سپاه، صداو سیما، نیروی انتظامی، علی فلاحیان (وزیر اطلاعات سابق)، مصطفی پور محمدی (قائم مقام وزیر اطلاعات)، اصلانی وکیل کیهانو، محتشم مدیر یالثارات و مدعی العموم از جمله شاکیان باقی در اولین دادگاه رسیدگی به تخلفات باقی بودند.
قلم و آرای باقی در زمینه حقوق، فقه و سیاست مورد انتقاد بسیاری تاکنون قرار گرفته است و تاکنون از سوی دادگاه در چند نوبت مستحق مجازات زندان و نیز ممنوع الخروج شدن تشخیص داده شده است.
باقی چگونه می اندیشد؟
شاید بارزترین ویژگی آثار قلمی و زبانی عمادالدین باقی تلاش وی برای مقارن نشان دادن حقوق بشر و دین (و به طور خاص اسلام) باشد. عماد باقی به صراحت معیار داوری خود را حقوق بشر می داند و عدم تعارض این معیار با دین را بصورت یک اصل پیشینی پذیرفته شده می داند. اما آیا بواقع چنین است؟
حقوق بشر و دین
باقی در مقاله ای با عنوان "حقوق بشر یا حقوق مومنان" که در آن نیز بسیار به مراجع و منابع قرانی اشاره کرده است، به این جمع بندی می رسد که بنیان اندیشه قرانی کرامت ذاتی انسان است و لذا فقه و نظام حقوقی اسلامی باید بر پایه این اصل بنا شود و لازمه این اصل را "بهادادن به انسان به ما هو انسان" می خواند اما ببینیم آیا اسلام و حقوق بشر را می توان بر یک اقلیم نشاند؟
«علامیه حقوق بشر در قالب 30 اصل بنا شده است که از این اصول تفسیرهای مختلفی صورت می گیرد. یک تفسیر آنرا مخالف مبانی دین می داند و تفسیر دیگر نه تنها آن را مخالف با مبانی دین نمی داند بلکه آن را موجب آزادی و مساوات انسان ها تصویر می کند»1 عماد باقی جزو گروه دوم قرار دارد.
آنچه در برخورد با اعلامیه حقوق بشر واضح و مبرهن است منافات برخی تعالیم مندرج در آن با تعلیم و تربیت دینی است «دین همجنس بازی را مذمت ولی اعلامیه حقوق بشر آن را ترویج و یا حداقل در برابرش سکوت می کند»(2)
مصداق دیگری که شاید وجه تشابه دین و اعلامیه حقوق بشر دانسته شود «آزادی » است که در تعبیر و تبین آن نیز جای شک و تامل است؛ «متفکران آزادی را به معنای منفی و مثبت می دانند... آزادی منفی بیشتر بر نبود محدودیت ها و الزامات خارجی تاکید دارد که انسان فارغ از مداخله دیگران به دلخواه خویش عمل نمایند اما نکته اساسی در بحث آزادی، جنبه مثبت آزادی است»(3)
در تعریف آزادی مثبت می توان گفت: «آدمیان دو دسته تمایلات دارند؛ یکی برخاسته از جنبه نفسانی و حیوانی و دیگری مترقی و عالی است... میگساری، هم جنس بازی، قما، خودکشی، اعتیاد و ... در زمره دسته اولند. افرادی که مرتکب این اعمال زشت (از نگاه دینی) می شوند بر اساس عنصر آزادی در اعلامیه حقوق بشر چنین اعمالی را توجیه می کنند»
اما در بارور کردن تمایلات عالی و مترقی نیز اسلام پیروی و زندگی تحت تعالیم انبیا را ناگزیر می داند که این نیز با «آزادی » مطلق تعریف شده در حقوق بشر که زندگی را فارق از هر دخالتی برای انسان تصویر می کند، متعارض است.
«هنگامی که اصول اساسی اعلامیه حقوق بشر (مانند عدالت و آزادی) معنایی متفاوت با اصول اساسی دین دارند طبعا نمی توان آنها را با هم سازگار دانست»(4)
آری این چنین است که برخلاف نظر عماد باقی که می گوید: «معیار ما برای داوری حقوق بشر است و این معیار به یک اصل پیشینی نزد ما متکی است که حقوق بشر هیچ تعارضی با دین ندارد» مشاهده می شود که تعارضات میان دین و حقوق نه تنها کم نیست که بسیار هم می تواند ریشه ای و اساسی باشد و این چنین است که نقص «اصل پیشینی» کلیت معیار را زیر سوال می برد.
پانوشت:
1.مغالطه آشکار در انسداد تفکر- روزنامه اعتماد ملی- 3/7/86
2.3.4. همان
5. عمادالدین باقی- سنگ ثار – شهروند امروز شماره 8- 31/4/86
زندگی نامه خلاصه شده از: نوشته اختصاصی فاطمه کمالی (همسر باقی)- هفته نامه نسیم، شماره 13- 23/12/ 79
کارت زرد برای خاتمی
در حالی که از مدتها پیش احتمال حضور خاتمی به عنوان سرلیست اصلاح طلبان به صورت شایعات مطرح گردیده بود، تیتر روزنامه اعتماد ملی که خبر از سر لیستی خاتمی در فهرست آن حزب می داد بار دیگر نام خاتمی را به میان مطبوعات کشاند.
اگرچه این روزها بسیاری دلیل آن تیتر را تلاش اعتماد ملی برای تثبیت فهرست خود می دانند، اما دیگر احزاب اصلاح طلب نیز سعی کردند از این قافله عقب نمانند و حزب کارگزاران سازندگی نیز در اطلاعیه ای اعلام کرد که در صورت ورود سیدمحمد خاتمی به عرصه انتخابات، او را سرلیست این حزب در انتخابات مجلس هشتم خواهند کرد.
مصطفی تاجزاده، عضو مشترک حزب جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین نیز در مصاحبه ای ابراز عقیده کرد که مجلس شان خود را از دست داده است! و اگر خاتمی در انتخابات نامزد شود، مجلس در راس امور قرار میگیرد!
اما تاج زاده به نکته مهم دیگری نیز اشاره نمود: خاتمی پذیرفته است که از همه نیروهای معتقد به ایرانی آباد، آزاد و سربلند در انتخابات حمایت کند به ویژه اصلاحطلبان که شاید به این ترتیب مجلس مقتدری تشکیل شود و راه نجات برای کشور فراهم شود!
این سخنان وی وقتی معنای دقیق تری می یابد که سخنان مصطفی درایتی عضو کمیسیون سیاسی مشارکت و مشاور خاتمی در دوره ریاست جمهوریش را نیز از نظر بگذرانیم. او با اشاره به سفرهای استانی خاتمی آنرا تقلیدی از احمدی نژاد ندانست و تصریح کرد: اصرار بر حضور خاتمی در مراکز استانها و تاثیر ایشان بر مردم به جریان اصلاحات کمک بسیاری میکند و باعث میشود که اصلاحطلبان و همچنین مردم حضور فعالتری در انتخابات داشته باشند.
این سخن بدان معناست که خاتمی از همینک تبلیغات زود هنگام انتخاباتی را برای خود و لیستهایی که نامش سر لیست آن است آغاز کرده است و بی شک این یک تخلف انتخاباتی محسوب می شود.
پیشتر حتی یک مقام مسئول در وزارت کشور گفته بود تمام گزارشهای تبلیغاتی زودهنگام کاندیداها از طریق حوزه سیاسی به وزارت کشور و شورای نگهبان منعکس میشود و تبلیغات زودهنگام کاندیداها در بررسی صلاحیت آنها موثر است و وزیر کشور نیز در ابتدای سال جاری وعده داده بود با هرگونه تبلیغات انتخاباتی زود هنگام برخورد قاطع خواهیم داشت.
در چنین شرایطی اما برخورد با این تخلف خاتمی بی شک با جریان سازی و هیاهوی حامیان وی همراه خواهد بود. امری که می تواند به نادیده انگاشتن این تخلف منتهی گردد اما با شجاعت که در دولت به چشم آمده امید آن می رود از راه های غیر تنش زا اما بدون هرگونه کوتاه آمدن از حریم قانون تخلفات خاتمی را به او و یارانش متذکر شوند. رفتار خاتمی تا همینک نیز اگر به آن میزان که منجر به محرومیت او شود نباشد حداقل مستحق دریافت یک کارت زرد است.
آخرین نشست اصلاح طلبان
شرکت کنندگان در این نشست پس از جمع بندی گزارشکمیته های فرعی، بر اساس مدل رایج تدوین استراتژی، راهبرد خود را در چهار محور فرصتها، تهدیدها، قوتها و ضعفها تدوین و جهت اجرایی شدن به تصویب رسانده اند.
این گزارش می افزاید: دربخشی از جمع بندی صورت گرفته از فرصتهای جبهه دوم خرداد، به دو موضوع تاکید شده است 1-چالش های درونی اصولگرایان 2- مشکلات اقتصادی مردم که در بخش مسکن، گرانی کالاهای اساسی و افزایش نرخ تورم ظهور و بروز پیدا کرده است.
در حوزه تهدیدها، توفیقات دولت نهم در "دیپلماسی خارجی"، "پرونده هستهای" و همچنین " احتمال حمله نظامی آمریکا به ایران" عنوان شده است. در این بررسی ها چنین عنوان شده است که در صورت انجام تهدیدات نظامی و یا حتی تندشدن فضای تهدید، زمینه اعمال محدودیت برای جریانات سیاسی مخالف دولت فراهم می شود.
نمایندگان احزاب دوم خرداد، در بخش قوتها، مهمترین قوت خود را امکان ائتلاف احزاب تأثیرگذار جبهه دوم خرداد برشمرده و معتقد بودند با استفاده از رایزنی و دخالت عناصری چون خاتمی، کروبی، هاشمی رفسنجانی، موسوی خوئینیها و حتی چهره هایی چون آیت الله صانعی و موسوی اردبیلی میتوان این ائتلاف را در جبهه دوم خرداد محقق ساخت.
برخی حاضران در این نشست معتقد بوده اند در بخش قوتها میتوان از دو لایه آشکار و پنهان سود جست.
محور آشکار این جبهه، حضور خاتمی در اردوگاه اصلاح طلبان است که میتوان وی را برای کاندیداتوری مجلس هشتم و سرلیست تهران حساب باز کرد ضمن آنکه کاندیداتوری خاتمی برای مجلس، کارت تضمینی برای کروبی خواهد بود که نگران کاندیداتوری خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری نباشد. این امر منجر به آن خواهد شد که کروبی برای انتخابات مجلس حاضر به ائتلاف و حمایت از لیست واحد اصلاح طلبان باشد.
اما در بخش محور پنهان قوت جبهه دوم خرداد، برخی حاضران بر شخصیت و دیدگاههای هاشمی رفسنجانی به عنوان یک محور پنهان قوت تأکید کرده و معتقد بودند با پناه گرفتن در پشت چهره مقبول وی و بهره برداری از برخی نقطه نظرات انتقادی ایشان نسبت به روند جاری مدیریت کشور می توان در انتخابات مجلس هشتم سود برد.
* نقاط ضعف جبهه دوم خرداد
* مصوبات ویژه
از دیگر مصوبات این جلسه لزوم بهره گیری از تشکلهای غیردولتی، انجمن های صنفی و کارگری، تشکل های دانشجویی، معلمان، بازنشستگان و جنبش های فمینیستی بود.
در این جلسه همچنین برخی حاضران با اشاره به نامه 57 اقتصاددان تأکید داشته اند باید از عناوینی همچون 57 اقتصاددان تا برهه انتخابات به بهترین نحو ممکن استفاده کرد. بدین منظور پیشنهاد گردید نامه سومی از سوی این 57 نفر منتشر گردد تا باتوجه به مشکلات اقتصادی فراروی دولت، در هفته های منتهی به انتخابات مجلس بتوان از حمایت این 57 نفر برای لیستهای انتخاباتی اصلاح طلبان سود برد.
از دیگر مصوبات این جلسه مانور لیستهای انتخاباتی بر روی چهره های شناخته شده و به اصطلاح ژنرالهای جبهه دوم خرداد بوده و پیشنهاد گردیده است به جای مانور دادن روی اصطلاحاتی چون "اصلاح طلبان" و "جبهه دوم خرداد" بر سوابق و دیدگاه های چهره ها و شخصیتها مانور تبلیغاتی و رسانهای داده شود.
این گزارش می افزاید: مصوبه بعدی این نشست، انتخاب سه شعار ملی، منطقه ای و همچنین شعارهایی برای مناطق خاص بوده.
بازخوانی مجدد موضوع ولایت فقیه و جایگاه آن در نظامهای مردمسالار با نگاهی خاص از دیگر مصوبات این نشست بود. با تصویب حاضران مقرر گردید ضمن دیدار احزاب اصلاح طلب با شخصیتهای حوزوی همچون آقایان صانعی، موسوی اردبیلی و منتظری، نقطه نظرات آنان را در این باره منعکس و تبلیغ نمایند.
شبهه افکنی و دامن زدن به دلهره ونگرانی احزاب اصلاح طلب از شمارش کامپیوتری آراء، ،مصوبه دیگر این جلسه انتخاباتی بود. در این جلسه مقرر گردید ضمن رایزنی با یک خبرگزاری مطرح، از این تریبون جهت القای نگرانی در شمارش آراء، استفاده نمایند.
یکی دیگر از پیشنهادات و نظرات جنجالی این جلسه، پیشنهاد یک حزب تأثیرگذار در جبهه دوم خرداد بوده است. دبیر کل این حزب معتقد بوده انتخابات را باید دو قطبی برگزار کرد که یک قطب آن احمدی نژاد و حامیان وی باشند و قطب دوم و مقابل را آقای هاشمی و حامیان ایشان قرار داد چرا که اولا قدرت مانور و امنیت اصلاح طلبان بیشتر میشود و ثانیا باتوجه به اقبالی که متدینین و نیروهای حزب اللهی به هاشمی رفسنجانی در انتخابات خبرگان نشان دادند می توانیم ضمن اختلاف افکنی در جبهه اصولگرایان، بخشی از نیروهای حزب اللهی و متدین را از این جبهه به نفع خود مصادره نماییم.
سازمان نا مشروع مجاهدین انقلاب اسلامی ایران
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران یکی از تاثیرگذارترین گروه های جبهه دوم خرداد است. اگر مجمع روحانیون مبارز، موقعیت خود را مرهون ریاست دو روحانی بلندپایه عضو این تشکل بر دو قوه مقننه و مجریه بوده و جبهه مشارکت جایگاه خود را از رانت قدرت بدست آورد ، سازمان کوچک اما منسجم مجاهدین انقلاب اسلامی، را می توان بر چند رکن استوار دانست. پیشینه مبارزات مسلحانه موسسین که منجر به حضور در ارکان نظامی همچون سپاه و اطلاعات بود از یک سو و پشتوانه اقتصادی آن که ناشی از مسئولیتهای اقتصادی موسسینش در طول سالهای پس از انقلاب علی الخصوص در سالهای اقتصاد دولتی است از سوی دیگر و نظریه پردازی چند عضو برجسته آن که مانیفست اصلاح طلبان را شامل می شد، تا جایی که به اعتقاد بسیاری از ناظران سیاسی، این سازمان، در سال های اخیر به مثابه مغز متفکر جنبش دوم خرداد عمل کرده است به عنوان ضلع سوم و و توانایی بالا در همسان ساختن عقاید با شرایط روز راز چهارم قدرت این سازمان نیمه مخفی است.
ضلع اول: خاستگاه امنیتی
روزهای نخست انقلاب با نام "جنبش ملی مجاهدین" دفاتر بسیاری در سراسر کشور مشغول جذب نیروهای جوان بود،که منجر به تاسیس سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با خط مشی نیمه مخفی و مسلحانه گشت. این سازمان با به هم پیوستن 7 گروه با سوابق مبارزات مسلحانه تشکیل گردید. گروه های توحیدی صف، موحدین، فلاح، منصورون ، توحیدی بدر، فلق و امت واحده تشکیل شد.
افرادی مانند بهزاد نبوی، محسن رضایی، محمد سلامتی، محسن آرمین، محمد باقر ذوالقدر ، مجتبی شاکری، محسن مخملباف ، فیض الله عرب سرخی، مرتضی الویری، حسین فدایی، سید مصطفی تاجزاده، سعید حجاریان ، حسن واعظی، و چندین تن دیگر رهبران این تشکیلات بودند.
سالهای نخست اتقلاب این سازمان تاثیری عمیق در تشکیل نهادهای نظامی و امنیتی نظام داشت و ارگانهایی همچون سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، کمیته های انقلاب، اطلاعات نخست وزیری، اطلاعات ارتش و ... در نفوذ مستقیم اعضای این سازمان بود. این فرصت که به رشد سریع این سازمان در بدنه اجرایی کشور منتهی گردید موجب فراهم شدن شرایط برای حضور و بقای برخی عناصر این سازمان در نهادهای اطلاعاتی کشور گردید، افرادی که عمدتا با نام خسرو تهرانی (یکی از اصلی ترین متهمان پرونده 8 شهریور) نمایندگی می شوند.
ضلع دوم: رانتهای اقتصادی
در سالهای آغازین انقلاب بسیاری از نبضهای اقتصادی کشور همچون سازمان بسیج اقتصادی که متولی اصلی اقتصاد کپونی دولت میرحسین موسوی بود در دستان اعضای شاخص سازمان همچون بهزاد نبوی قرار گرفت. بهزاد نبوی که مدتی نیز وزیر صنایع سنگین بود خود به تنهایی عضو هیات مدیره بسیاری از صنایع حیاتی کشور بود که آخرین عنوان معروف آن به شرکت پتروپارس بازمی گردد. شرکتی که به رغم تاسیس با سرمایه دولتی به عنوان شرکت خصوصی در انگلستان به ثبت رسید و تخلفات عمده ای را در زمینه مسایل اقتصادی انجام داده و پرونده ای نیز در ارتباط با آن در مجتمع ویژه مبارزه با مفاسد اقتصادی مفتوح گشته بود که ظاهراً با رایزنی و توصیه برخی مقامات اجرایی وقت، مع الاسف رسیدگی به این پرونده از سوی دستگاه قضایی در حال تعلیق قرار گرفته است.
محسن صفایی فرهانی عامل اقتصادی دیگری است که اگرچه به عنوان عضو رسمی سازمان محسوب نمی گردد اما از حامیان اصلی آن است.
ضلع سوم: نظریه پردازی
محمد قوچانی سردبیر روزنامه های توقیف شده شرق و هم میهن که از سن 19 سالگی با نشریه «عصرما» ، ارگان سازمان مجاهدین انقلاب ، کار رسانه ایش را آغاز کرده است و تا سال 1377 در دفتر این نشریه کار می کرد؛ آغاجری و آرمین را به عنوان دوتن از بالهای فکری سازمان مطرح می سازد. همچنین سعید حجاریان خود به حضورش در حلقه تئوری سازان اصلاح طلبان به واسطه حضورش در عصرما اعتراف دارد. نظریه فتح سنگر به سنگر و همچنین تقسیم بندی گروه های سیاسی به چپ و راست، مدرن و سنتی از جمله نظریاتی است که توسط این سازمان تئوریزه گردیده است. به نظر می رسد برخی دیگر از چهره های فکری این سازمان نیمه علنی هرگز به افکار عمومی معرفی نگردیده اند. حضور چهره های نظریه پرداز این سازمان در روزنامه های زنجیره ای تاثیر جدی در نشر دیدگاههایش داشته است.
ضلع چهارم: انعطاف نظریات برای بقا
" طبیعی است، امروز شرایط عوض شده است. امروز آن جنگ ۸ ساله را نداریم، امروز دورهای است که کشور به توسعه و سرمایهگذاری نیاز دارد، لذا شعارهای ما بیشتر متوجه سرمایهگذاری است." این را بهزاد نبوی در پاسخ به سوال خبرنگاری درباره علل تغییر نگاهش به اقتصاد گفته است و به خوبی بیانگر شدت انعطاف پذیری سازمان برای بقا در تغییر شرایط روز است. نگاه به شدت دولت محور و مخالف سرمایه سازمان مجاهدین که مخالف فعالیت بازار بود و آنرا اقتصاد آمریکایی می دانست، امروز به آنجا رسیده است که بهزاد نبوی می گوید:" سرمایهگذاری داخلی، خارجی، خصوصی، دولتی، هر جوری که میتوانیم باید سرمایهگذاری را تشویق کنیم."
پیشینه سازمان:
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از گروه هایی که امروز گرایشات کاملا متفاوتی دارند در 7/1/58 بیانیه اعلام موجودیت این سازمان را صادر نمودند و در 16 فروردین همان سال با متینگی با سخنرانی ابوالحسن بنی صدر در دانشگاه تهران اولین فعالیت تشکیلاتی خود را ثبت نمود اما اختلافات به زودی و از تاریخ 12/2/58 که مصادف با روز جهانی کارگر بود بروز یافت. این اختلافات با تثبیت نظام دامنه بیشتری یافت و از دو روز بعد از انفجار بمب در نخست وزیری در 8 شهریور 1360 با استعفای محسن رضایی رنگ تازه ای گرفت. با دستور امام مبنی بر استعفای نیروهای مسلح از گروه های سیاسی در 21/12/60 بخش دیگری از نیروها که به سپاه و اطلاعات نخست وزیری و ... پیوسته بودند از این سازمان جدا گشتند و ریزش سوم زمانی روی داد که بخش معروف به جناح چپ سازمان نظرات نماینده امام را برنتابیدند . هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود می گوید:" آقای بهزاد نبوی و رفقایش آمدند و از تایید امام نسبت به آقای راستی که در حقیقت نفی جناح ایشان است ناراحت بودند و چاره جویی می نمودند." این مخالفت ها به استعفای این جناح در تاریخ 30/10/61 منجر گردید و در نهایت با نظر امام و پس از پایان کشمکش ها سازمان در تاریخ 17/7/65 منحل گشت.
با ارتحال امام راحل گروه مستعفی (موسوم به جناح چپ سازمان) که همچنان جلسات متعددی داشتند با توجه به شرایط جدید تصمیم به احیای سازمان می گیرند و با توجه به موانع قانونی با افزودن نام ایران، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران را در مهرماه سال 1370 و با اخذ مجوز از کمیسیون ماده 10 قانون احزاب، فعالیت رسمی خود را در دوره جدید آغاز کرد.
برمبنای اساسنامه سازمان، کنگره، عالی ترین رکن تشکیلاتی سازمان است که سالانه با حضور اعضای سازمان تشکیل می شود و وظایفی از جمله تصویب نهایی مرامنامه و اساسنامه، تصویب نهایی استراتژی و خط مشی و همچنین انتخاب اعضای شورای مرکزی سازمان را به عهده دارد.
سازمان از سال 1370 تا 1382 (12 سال)، مجموعاً 6 کنگره به صورت محدود و با رویکردی غیر رسانه ای برگزار کرد.
با اجرای سیاست عضوگیری محدود سازمان که از سال 78 آغاز شد، افزایش تعداد اعضا و مرتبطان سازمان به شکل کنترل شده و محدودی آغاز شد. به گونه ای که شرایط برای برگزاری گسترده تر کنگره های سازمان مهیا شد و در اردیبهشت ماه سال 83، کنگره هفتم سازمان با حضور نمایندگان رسانه ها برگزار شد. کنگره هفتم آغازی برای تبدیل سازمان به یک تشکیلات امروزی و وارد کردن مقولاتی مانند «بدنه حزب»، «افکار عمومی تشکیلاتی» و «فشار از پائین» در آن تعریف شد و پس از آن نیز در سال 84، کنگره های هشتم و نهم سازمان به شکل عادی و فوق العاده و در سال 85، دهمین کنگره سازمان با با انعکاس فراگیر رسانه ای تشکیل شد. تا ظاهر نیمه علنی سازمان که حتی مورد انتقاد اعضایش همچون حجاریان بود در افکار عمومی ترمیم گردد.
و در حالی که شانزدهمین سال فعالیت رسمی سازمان در دوره جدید در شرف اتمام است، یازدهمین کنگره، با حضور اعضا، مرتبطان و میهمانانی از احزاب برگزار شد، کنگره ای که برای اولین بار از گروه های ملی گرا همچون عزتالله سحابی رییس شورای فعالان ملی ـ مذهبی، محمد توسلی و لطفالله میثمی نیز در آن دعوت گردیده بود و به تعیین خط مشی سیاسی- تشکیلاتی سازمان در یک سال آینده پرداخت .
اما با تمام تلاش مسئولان این سازمان برای گسترش سازمان ، یازدهمین کنگره با حضور 153 نفر از 240 عضو رسمیت یافت. رهبران سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی هرگز با پدیده ای به نام بدنه حزبی و ضرورت درنظر گرفتن خواست ها و تمایلات ان مواجه نبوده اند و اصولا علاقه ای نداشتند چنین مقوله ای را بشناسند. تا جایی که آقای بهزاد نبوی کلیدی ترین فرد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در مخالفت با رادیکالیسم می گوید: این شعارها فقط به درد آن می خورد که جوانان برای گوینده اش کف بزنند. چنانچه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با اعضا و هواداران جوانی در سازمان خود روبرو بود، که سهم خود را از این سازمان می خواستند، هرگز نمی توانست چنین نظریه ای نسبت به احساسات و قضاوت جوانان، که امروز نقش تعیین کننده اشان در جامعه ایران مورد تایید است، داشته باشد.
آنچنان که دبیر کل سازمان مجاهدین انقلاب نیز در حاشیه برگزاری کنگره قبلی سازمان مجاهدین اذعان کرد که در جامعه رغبت چندانی نسبت به عضو شدن در این سازمان وجود ندارد. محمد سلامتی همچنین در جمع خبرنگاران گفت: سازمان با توجه به حرکت و ساختارش محدودیت هائی را دارد، سازمان از لحاظ عضو گیری بسیار با تأمل کار می کند؛ 15 سال از فعالیتش می گذرد اما ما بسیار کم عضو گرفته ایم اما وقتی یک حزب اعلام موجودیت می کند، درهایش باز است و به صورت گسترده عضوگیری می کند و به همین دلیل یک موقعیت ویژه ای کسب می کند. به لحاظ تجربیات قبلی، تجمع نیروهای زیاد- که هماهنگی فکری چندانی ندارند- بدون هماهنگی در سازمان موجب متلاشی شدنش می شوند. بنابراین تصمیم گرفتیم، نگذاریم بی در و پیکر باشد و سریع و گسترده عضو گیری کنیم... ما هنوز مشکل سازمانی داریم و گرچه یک حزب فراگیر تلقی می شویم اما این حزب فراگیر، با توجه به حرکت آهسته ای که دارد باید به همان نسبت به آن نگاه کرد و از آن انتظار داشت.
دو پرونده بزرگ:
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران با دو پرونده بزرگ و البته پرونده های کوچک بسیار دست و پنجه نرم کرده است. پرونده بزرگ نخست مربوط به انهجار نخست وزیری است. اعضای این سازمان که گروه تحقیق اول را پس از انفجار به عهده داشتند به نحوی عمل نمودند که عامل انفجار (مسعود کشمیری که از سوی برخی از اعضای سازمان معرفی گشته بود) به عنوان شهید معرفی گردید و پس از چند روز از تشییع جنازه ساختگی اعلام شد اصولا جنازه سومی موجود نبوده است و کشمیری عامل انفجار معرفی گردید. این عمل موجب تشکیل پرونده ای برای بهزاد نبوی، خسرو تهرانی و برخی دیگر از عناصر سازمان گردید. این پرونده به اصرار برخی از مقامات بلند پایه دولت وقت و قوه قضائیهو به بهانه امکان اخلال در شرایط بحرانی نظام بخصوص با توجه به صرف توان نظام در جبهه های جنگ به دستور حضرت امام که فرمودند «فعلا مسکوت بماند» از دایره رسیدگی خارج گردید اما همین پرونده و چند پرونده دیگر همواره مورد سوال خبرنگاران بود تا جایی که دو جلد کتاب جنجالی شنود اشباح با پرداختن به آن در سال 81 موجی تازه در این خصوص پدید آورد.
پرونده دوم به اظهارات هاشم آغاجری در همدان و توهین وی به پیامبر و دیگر مقدسات مربوط می گردید. نزدیک به دو هفته پس از اظهارات هاشم آغاجری در همدان، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با صدور بیانیه ای از آقای آغاجری به عنوان یکی از اعضای ارشد خود دفاع کرد و نوشت به داشتن اعضایی چون آقای آغاجری افتخار می کند. این قبیل واکنشها سرانجام منجربه انتشار بیانیه ای از سوی «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم» خطاب به «مردم» شد که در آن سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را «فاقد مشروعیت دینی» دانسته و از «متدینین» خواسته بود «از همکاری با آن بپرهیزند». این بیانیه تصریح داشت:«سازمان موسوم به مجاهدین انقلاب اسلامی در جهت بدبین کردن نسل جوان به اسلام وروحانیت و تفکیک دین از سیاست که هدف دشمنان جهانی اسلامی نیز هست، تلاش می کند... سخنان موهن یکی از اعضای مرکزیت این سازمان در همدان (توهین او به عقاید دینی، مراجع تقلید ومردم متدین ایران) و حمایت بی دریغ آن سازمان از گفته های او ، شاهدی بر این مدعاست» حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا فاکر عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در این خصوص گفت بیانیه این تشکل با مشورت همه مراجع تقلید صادر شده بود و تصریح کرد: «بیانیه جامعه مدرسین سیلی محکمی به سازمان مجاهدین زد و فرد بزرگی چون آیت الله مشکینی آنها را از مشروعیت دینی انداخت.» وی سپس خاطر نشان نمود: «نظر برخی از مراجع شدیدتر از این بیانیه بوده و این مطالب سخن همه علما و دلسوزان اسلام است.»
پس از این فتوا جامعه انجمنهای اسلامی اصناف و بازار، با استناد به اساسنامه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از دادگاه انقلاب و دادگستری تهران خواست که به دلیل نقض قانون اساسی، تغییر و انحراف از ماهیت اسلامی و خیانت به بنیانگذاران از سوی اعضای فعلی سازمان مجاهدین انقلاب، حکم انحلال این سازمان را صادر کنند. این تشکل پیشتر نیز شکایت خود را به کمیسیون ماده 10 احزاب وزارت کشورارایه کرده بود. اما با توجه به ترکیب وقت کمیسیون ماده 10 احزاب، شکایت خود را پس گرفت. با لابی گسترده سازمان که دو قوه مجریه و مقننه را هماهنگ داشت، این شکایت نیز هیچ گاه مورد رسیدگی جدی قرار نگرفت.
پس از صدور این فتوا بود که محمد سلامتی دبیر کل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران در اظهارنظری گفت: «ما جامعه مدرسین حوزه علمیه قم را به عنوان یک گروه سیاسی در جناح رقیب تلقی می کنیم، نه به عنوان یک مجموعه مذهبی قابل قبول» و محسن آرمین هم در واکنشی به اطلاعیه مزبور گفت: «ما دین خود را از آقایان نگرفته ایم تا با صدور اطلاعیه بتوانند از ما بگیرند.» این همان جامعه مدرسینی بود که امام درباره آن فرموده بود:" اگر آنان (فرزندان انقلابیم) جذب حضرات آقایان جامعه مدرسین نشوند در آینده گرفتار کسانی خواهند شد که مروج اسلام آمریکائیند... من، جامعه ی مدرسین را مغز متفکر و چشم بینا و وجدان سالم و حساسی برای دستگاه اداره کننده ی کشور می دانم و معتقدم اگر ما برای حوزه ی علمیه به عنوان قاعده ی اصلی و اساسی در انقلاب و جمهوری اسلامی،نقش و ارزش قایل هستیم-که البته قایلیم-ناگزیریم برای جامعه ی مدرسین با آن سوابق و تاریخ درخشان و;علم و تقوا و استعداد بالا و مایه های قوی فقاهتی،نقشی اول را قایل شویم."
رئیس جمهور باید
رئیس جمهور باید "مانور تجمل" را تعطیل و "بازار زهد" بر پا کند.
رئیس جمهور نباید "زمزم کرخه" را به کوکاکولای "آمریکا" بفروشد.
رئیس جمهور باید خود را برای "انقلاب" بخواهد نه انقلاب را برای خود.
رئیس جمهور باید اخلاق را که در "مناطق آزاد" در بند است "آزاد" کند.
رئیس جمهور باید گناه را از "کیش"، کیش کند.
رئیس جمهور باید "راه فکه" را بهتر از "سد لتیان" بشناسد.
رئیس جمهور باید برای مقابله با "عامل خفه کننده" شبیخون فرهنگی "فیلتر ارزشها" را ترویج کند.
رئیس جمهور باید "آقازادهها" را فرش صادراتی بر عرش نداری بنشاند.
رئیس جمهور باید "علی وار" زندگی کند.
رئیس جمهور اگر "شمع بیت المال" را خاموش کند وزرایش "بنز بیت المال" را حتماً خاموش خواهند کرد.
"حکومت کردن" برای رئیس جمهور باید باید از "لنگه کفشی" بی ارزش تر باشد.
رئیس جمهور باید شیفته "خدمت" نه تشنه "قدرت.
رئیس جمهور باید دستهای پینه بسته را به صدارت بنشاند.
رئیس جمهور روشن ضمیران را نباید به روشنفکر مابان بفروشد.
رئیس جمهور باید وزارت مستقله مسکن را در "نواب تهران" تعطیل کند.
رئیس جمهور باید پل های پرش سیاسی را از "اتوبانهای قدرت" برچیند
رئیس جمهور باید کاخ نشینان را از اریکه پز تجمل به زیر بکشد.
چپ را به راست گوئی و راست را به چپ زیستی مجبور کند. تا همه مستقیم باشند.
فلاشر زنهای سیاسی نان به نرخ روز خور را خانه نشین کند.
به سرداران سازندگی اش درجه "سردار گمنام تمامی" بدهد.
در پای میدان مین از وزرایش امتحان ولایت پذیری بگیرد.
از "کرخه تا کرخه" مانده ها را به از "کرخه تا راین" رفته ها نفروشد.
دوباره صلوات را جایگزین کف و سوت کند.
دکان آزادی (من در آوردی) را که ثمره اش "برجهای ابتذال" محله های بی شهید و برجهای "تفاخر" بالا شهر است را تعطیل کند.
"کروات" باز آمده ها را گرفته و به همان "غرب" غریب نوازش پس بفرستد.
رنگ چشم نواز تجمل را از ننگ دیوار تبعیض پاک کند.
دست آنان را که به نام "آزادی" به کام "باندبازی" می ریزند را رو کند.
با "دارمب و درومب" مطرب ها به "معراج هنر" نرود!!
"مخمل بافته" و آغشته بخون هنر کشور را در "زاینده رود" نشوید.
خط امامی ها را به راه اما بسنجد نه شعار...
که حق همان طریق ولایت است...
چالشهای مدیریت اسلامی
از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، در مدیریت کشور 2 نکته مهم وجود داشته است: عدم پیگیری مدیر متخلف و عدم تغییر مدیر ناکارآمد. این دو نکته، امروزه به عنوان "ثبات کابینه" مدح میشوند و خیانت به کشور و ملت را در صورت ادامه حضور چنین مدیرانی، "افتخار" تعریف میکنند.
1ـ در کشورهای بسیاری از جهان هر از چندگاه، خبر دستگیری، محاکمه یا عزل و پیگیری یک مدیر متخلف منتشر میشود. از "چین" گرفته که مدیران رشوهگیر و اختلاسکننده را "اعدام" میکرد، تا کشورهای غربی، که پس از انتشار تخلفات مسؤولان، با عزل یا پیگیری مسایل با آنها برخورد مینمود.
نظام اسلامی ایران، یقیناً باید بیش از رژیمهای سکولار به این مسأله بپردازد. اما؟! دستگیری و محاکمه کرباسچی که فرجامی بینتیجه داشت، و دهها مورد خبر آشکار و پنهان مفاسد. جالب است در نظامی که بر الگوی مدیریت علوی علیهالسلام، بنیان نهاده شده، و هنوز خشم حضرت خمینی رحمة الله علیه را از استفاده و سوءاستفاده زمامداران به خاطر دارد، محاکمه کرباسچی به عنوان آسیب برای نظام و آبروریزی نظام مطرح شد؟! این "بدعت هدفمند" همواره دامان نظام را گرفته و سبب پیدایی "غده سرطانی مافیای قدرت و ثروت" گردیده است. آیا عزل دستگیری و محاکمه و محکومیت غارتگر و جاسوس و عامل مفاسد اخلاقی در حاکمیت اسلامی سبب ثبات و قوام نظام میشود، و آبروی اسلام و زمامداری اسلامی را تضمین میکند، یا عکس آن را نتیجه دارد؟
2ـ ناکارآمدی و ناشایستگی مدیران و مسؤولان در دولتهای جمهوری اسلامی در طول 27 سال با چشمپوشی، ملاطفت، محبت و تداوم کار روبهرو بوده است. علاوه بر اینکه "مدیریت خویشاوندی" اجازه برخورد و انجام وظیفه به هیچ مسؤولی را در این باره نمیداد، بلکه اساساً باقی ماندن مسؤولان و مدیران تا پایان 8 سال ریاستجمهوری در یک دولت، به صورت یک اصل در آمده بود. این اصل به تدریج یک قانون شد و وزیری را 16 سال و وزیر دیگر را 21 سال وزارت داد!! ثمره وزارتها و مدیریتها و ریاست جمهوریهای گذشته چه بود؟
معضلات، نابسامانیها و فقر و فساد و تبعیض موجود در جامعه پاسخ این سؤال را میدهد. همچنین حلقههای درهم شده اقتصادی، که مافیای اقتصادی را در کشور شکل داده است.
حال باید دید این "ثبات کابینه"ها یا "ثبات مدیران" بر اساس خردمندی و امانتداری در مصالح و منافع کشور بوده است؟ یا قومگرایی و جبههسازی و غیره سبب شده تا چنین رویداد نامیمونی در کشور حاکم شود.
3ـ در مدیریت علوی علیهالسلام، شاهد آن هستیم که امام المتقین علاوه بر عزل مدیران و مسؤولان پیشین، برخی از مسؤولان منصوب خود را نیز به دلیل ناکارآمدی یا عدم صلاحیت، به فاصله کوتاهی عزل کردهاند. "محمدبن ابوبکر والی مصر" که در نظر امیرمؤمنان بسیار هم عزیز بود، اما ناتوانی در اجرای مسؤولیت همپای مولیالموحدین علیهالسلام، عزل او را به دنبال داشت. "ابولأسود دوئلی قاضی منصوب امام"، که در همان "روز نصب، عزل" شد. و عزل او به علت رفتار خشونتبار با مراجعین بود!
این زمامداری الهی، بیگمان از سوی "معاویه صفتان"، و "خردگرایان و اصلاحطلبان"، مورد انتقاد و اعتراض است. اما "پاسخگویی در پیشگاه خداوند" و "عدم خیانت به حکومت اسلامی و سرنوشت ملت اسلام"، باوری است که اگر در زمامدار وجود داشته باشد، قطعاً به "ثبات کابینه" و "ثبات مدیران" با "هر قیمتی" نخواهد اندیشید.
4ـ در سالهای دهه نخست جمهوری اسلامی، هنگامی که بر سر برنامههای اقتصادی بین اعضای کابینه اختلافنظر ایجاد شد، و این اختلاف در امور کشور "خلل" ایجاد کرد، حضرت امام صریحاً فرمودند: "هر کس با برنامهها و تصمیمات ناهماهنگی دارد، کنار بکشد." (نقل به مضمون) این فرمان علوی، استعفای آقای عسکر اولادی را از وزارت بازرگانی نتیجه داد!؟
5ـ بیگمان دکتر احمدینژاد، نخستین "دولت اسلامی" بر مبنای محتوا و عمل را برپا کرده است. مقام معظم رهبری آن را "صددرصد مورد اعتماد" و "حزباللهی" میخوانند و "محبوبترین دولت پس از مشروطه" معرفی میکنند. این دولت "حزبی نیست"، "خویشاوندگرا نیست"، "جبهه و قوم و ایل و تبار" را هم حاکمیت نداده است. احمدینژاد در صدد ماندن همیشه در قدرت نیست تا "مسیح مهاجری" و "عطاءا... مهاجرانی"، برایش برنامهریزی کنند و خواهان تغییر قانون اساسی، و مادامالعمر شدن او بشوند مثل هاشمی رفسنجانی! او آمده است تا براساس باورهای ایمانی خود، مدیریتی اسلامی در توان و مقدوراتش را به یادگار بگذارد. آنچه که اگر کوتاهمدت هم باشد، اما دوران طلایی را برای جمهوری اسلامی در ایران و جهان ضبط و ثبت خواهد کرد. بنابراین تغییر مدیران، استعفای مسؤولان و حتی عزل مسؤول و مدیر متخلف و ناکارآمد، مهمترین و بزرگترین حرکت اسلامی با الگوپذیری از امیرمؤمنان است. حال اگر حزبهای اموی و پیروان عمروعاص به صورتی "خردگرایانه" در نقدها و انتقادهای دلسوزانه و کارشناسانه! و یا تخریبهای اصلاحطلبانه! و از روی حقد و حسد رقابتی با این اصل اسلامی و عقلانی برخورد میکنند، سخنی دیگر است.
6ـ دکتر لاریجانی با استعفای خود، حرکتی مسؤولانه انجام داد. به هر دلیل که وی استعفا داده باشد، عمل او مثبت و با راهکار اسلامی است. زیرا مشکلات آنگاه که ادامه حرکت هماهنگ و پیشرو را کُند نمایند، بهترین خدمت به اسلام و نظام استعفا است. هدف عالی برای همگان باید و باید تعالی نظام اسلامی باشد. دکتر لاریجانی به عنوان یک اصولگرای حقیقی و مدیر متعهد به دلیل خاص موردنظر خود در این راستا حکومت کرده است. از این روی تعهد اسلامی و مدیریت مسؤولانه وی در خور ستایش است.
امروز احمدینژاد مظهر تعالی و عزتمندی و خردمندانهترین حرکتها در زمامداری ایران اسلامی است. دیپلماسی خارجی او هویت بالنده مسلمانان را بار دیگر احیا نموده، و برنامهها و تصمیمات و اقداماتش، یک به یک پیروزی را به دنبال داشته است. مسأله انرژی هستهای، بنابر سیاستگذاریهای مبتکرانه رئیسجمهور، اتحادیه اروپا و شیطان بزرگ را منفعل کرد و افکار عمومی جهان را به نفع ایران رقم زد. سفر پوتین به ایران یکی از بزرگترین دستاورد سیاسی در طول تاریخ معاصر بود. از این روی ملت ایران بیش از جهانیان به این امر واقف گردید که پس از ذلت و خواری 16ساله، امروز راهکارهای دکتر احمدینژاد ثمربخشترین سیاستها را در پی داشته است. فرقی نمیکند چه کسی دبیر شورای امنیت ملی باشد، مهم آن است که برنامهها توسط رئیسجمهور پیش رود و مقام معظم رهبری سکان آن را در دست بگیرند.
اینکه ذلتپذیران و جاسوسان و وابستگان گذشته و همسویان با آنها از هر دو جناح، فتنهگری بکنند، نه با سیره علوی علیهالسلام سازگار است، نه بر اساس برنامههای حضرت خمینی رحمة الله علیه هماهنگی دارد، و نه ملت پذیرای آن میباشد.
احمدینژاد و رؤسای جمهور قبلی
نگاهی اجمالی به خلاصهای از عملکرد رؤسای جمهور سابق و رئیس جمهور فعلی:
1. اولین رئیس دولت این کشور بعد از انقلاب مرحوم آقای بازرگان است که به علت تفاوت بنیادین اندیشههای او و حزبش با حضرت امام و فلسفه وجودی جمهوری اسلامی مجبور به استعفا شد.
۲.دومین رئیس دولت و جمهور آقای بنیصدر بود که خیانتهای او و همچنین فرار مفتضحانه ایشان در تاریخ انقلاب ثبت شده است. ظلم او در حق رزمندگان جبهههای جنوب و سهمی که در ترور شخصیت شهید بهشتی داشت، هیچ وقت از خاطرهها نمیرود.
۳. سومین رئیس دولت و دومین رئیس جمهور، شهید عزیز رجائی بود که آنچه او را در تاریخ به عنوان یک اسطوره ماندگار کرد اطاعت او از امام و تعبد او به دستورات الهی اسلام و مردمداری بینظیرش بود. او واقعا به معنای واقعی کلمه با لطفی که در حق مردم مستمند و فقیر مملکت کرد به عنوان یک شخصیت متعالی در تاریخ جاودانه شد.
۴.بعد از شهید رجایی نوبت رسید به مقام معظم رهبری به عنوان رئیس جمهور که عملکرد این بزرگوار هم برای همگان مشخص است. بیان لطیف و دشمن شکن او، حضور حماسی او در جبههها، زندگی زاهدانه و خداحافظی او با بدهی 80 هزارتومانی از ریاست جمهوری چیزهایی است که بارها از افراد موثق نقل شده است.
۶.بعد از ایشان ردای ریاست جمهوری نصیب آقای هاشمی رفسنجانی شد. کسی بود با سابقه خدمات بینظیر به انقلاب و از کسانی که به هوش و زکاوت معروف شده بود. از اینها گذشته دست نوازش امام هم همیشه بر سرش بود. بارها او را به عنوان فرزند خویش خطاب کرده بودند. مردم هم با توجه به این نکتهها به او رأی قاطع داده و او را محترمانه بر مسند ریاست نشاندند. متاسفانه یکی از مهمترین نقطه ضعفهایی که در مورد آقای هاشمی حق یا ناحق ورد زبانها بود وضعیت بالای معیشتی و اقتصادی او بود. او هیچ وقت به این نکته ضعف اهمیت نداد و هیچ وقت حتی تا الان هم وضعیت خودش را به صورت شفاف به مردم نشان نداده است. این نقطه ضعف، ضعف کمی نبود که بعدها هم گریبان او را گرفت و جلوی موفقیتهایش را سد کرد.
غیر از این نقطه ضعف تقریبا بزرگ، نقطه ضعف دیگری که مزاحم موفقیتهای آقای هاشمی شد علاقه خاص او به ریاست بود. او همیشه ریاستهای کلان را مال خودش میدانست کما اینکه الان هم چنان است و خیلیها عقیده دارند او سنگر به سنگر تا فتح آخرین کرسی ریاست پیش خواهد رفت. از طرفی دیگر او منتسب به یک جایگاه خاص دینی است. لباسی که او بر تن دارد لباس دین است. مردم از او انتظار دارند در برخورد با مسائل شبهه برانگیز وقار و متانت علمی و دینی خود را حفظ کرده و پا از حد خود فراتر نگذارد. شرکت او در انتخابات مجلس شورای اسلامی بلافاصله بعد از ریاست جمهوریش برای مردم قابل هضم نیست. شرکت مجدد او بعد از دو دوره موفق یا ناموفق در ریاست جمهوری برای مردم متدین سؤال برانگیز است. خیلیها از این مردم متدین، برای حفظ آبروی او به او رأی میدهند، با این حال او خودش را ملزم میداند که شرکت کند و اعلام میکند که اگر ببینم شخص مناسبی آمده انصراف خواهم داد. سؤال مردم این است آیا در این مملکت حتی در بین این برگزیدگان از طرف شورای نگهبان کسی مناسب نیست؟ و خیلی سوالات دیگر که متاسفانه جوابی برایشان پیدا نشد.
با این حال آقای هاشمی شخصیتی است تاریخی. شخصیتی است که بیشتر از دیگران به کلیت نظام خدمت کرده است. بنابراین حفظ احترام او لازم است. البته اینها دلیل نمیشود که هر چه ایشان خواست بشود. ملاک در جمهوری اسلامی عمل به قانون و تعبد به ارزشهاست. آقای هاشمی باید به نظر دیگران نیز احترام قایل شود تا در یک فضای آرام مردم تصمیم خود را بگیرند.
۷.آقای خاتمی پنجمین رئیس جمهور و سومین رئیس جمهور روحانی این مملکت است که پیروزیش کابوس بزرگ سیاسیون راست وقت و اهل تقوا و دینداران بود. هیچ کس باور نمیکرد او بتواند بر رقیب خود(ناطق نوری) پیروز شود؛ ولی شد. پیروزی او در انتخابات 76 بیش از آنکه ملت ایران را خوشحال کند، در ظاهر دشمنان این ملت را خوشحال کرد. آنها به واقع خیال میکردند خاتمی مهر ختام را بر کارنامه جمهوری اسلامی خواهد زد و برای همیشه این مملکت را در بحران حوادثها نگاه خواهد داشت. غافل از اینکه این مملکت خدایی دارد، امام زمانی دارد و ولی فقیهی و مردمی که در بحرانها چشم به اشاره رهبری دارند. غیر از خصوصیات اخلاقی خاص آقای خاتمی، کسانی که آن روز از او حمایت کردند و خیلی شتابزده گرد او حلقه دوستی زدند از کسانی بودند که به چپ مشهور بودند. و این چپ فارغ از معنای اصلیش بار معنایی منفی عجیبی دارد. افرادی برای او سینه زدند که خرده حسابهایی با ولایت فقیه و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه مبارز روحانیت و سپاه پاسداران و نیروی انتظامی و در کل با حزب الله و نظام اسلامی داشتند. در میان این جمع همه جور آدم پیدا میشد. از جبهه ملی گرفته تا مجاهدین و ...اوایل ریاست جمهوری آقای خاتمی با بحرانهای عجیبی همراه بود و او تنها کاری که میتوانست بکند لبخند و دست تکان دادنهایی بود که اختیارش دست خودش نبود. غافل از اینکه از دست او چه دلهایی خون میشود، چه غصههایی بر دلها وارد میشود و چه نگرانیهایی در قلبها موج میزند! او بازیگردان خوبی نبود. از دست همه بازی میخورد.
۸. و اما آقای احمدینژاد. نمیدانم دعای کدام مادر دلسوختهای به استجابت رسید، کدام دلی از دست ناعدالتیها خون شد که خدا بر دل مردی چنین انداخت که بیواهمه پا به میدان مبارزه با بیعدالتی بگذارد، هیچ کس او را نمیشناخت. او سرباز گمنامی بود که خدمت بیپایانش را از دورافتادهترین نقطه این کشور شروع کرده بود. با آن جثهای که هیچ ریاستی به قامتش هموار نبود،(اصلا خدا این مرد را برای کار و خدمت آفریده است نه برای ژستهای سیاسی) از ماکو، خوی، مهاباد، اردبیل. در آن زمانی که دیگران در تهران به تقسیم غنائم مشغول بودند او با مردم شهرستانها سر یک سفره مینشست، به آنها دلداری میداد و با حوصله کامل حرفهایشان را میشنید و با آنها نه همزبانی بلکه همدلی مینمود. او عاشقانه به مردم خدمت میکرد. در دفتر کارش به روی همه باز بود. هیچ کس را ناامید از دفترش برنمیگرداند...و خدا او را بالا آورد. شهرداری پایتخت به اسم او بالید. و خدمات خالصانه او به مردم، زود سر زبانها افتاد. وقتی نایب رئیس مجلس وقت در مجلس آدامس میجوید او در تلاش بود دل پیرزنی را به دست آورد. وقتی رئیس مجلس به مخالفان خود شاخ و شانه میکشید او داشت اشکهای پیرمردی را پاک میکرد. وقتی رئیسجمهور وقت به استوانههای فلسفی و اخلاقی حوزه علمیه قم حمله میکرد او داشت زیر وام ازدواج جوانی را امضاء میکرد. وقتی آقای ابطحی نزدیکترین آدم رئیسجمهور وقت داشت روحانیت را وهن میکرد او داشت به حال طلاب بیچاره، این قشر مظلوم جامعه غصه میخورد. وقتی وزیر ارشاد وقت پی خوشگذرانیهای مشروع خویش بود او داشت به فرهنگ مظلوم این مملکت اشک میریخت...و خدا چنین خواست تا او بالا بیاید.
روح امید در جانها دمیده شد. نسیم خدمت وزیدن گرفت. رایحه خوش خدمت در همه جا پیچید...و چنین شد که او نیز رئیس جمهور شود تا بعد از 16 سال دوباره مملکت روی آرامش را ببیند. او آمد و فاتحانه فاتحه دعواهای سیاسی را خواند. او آمد و با تمام قدرت در مقابل زراندوزان ایستاد. او آمد و در مقابل ولی امر این امت زانوی ادب زد. آو آمد باوقار و متین تا دوباره حرمت ارزشها حفظ شود. او آمد و لرزه بر جان اراذل و اوباش انداخت. آری چنین شد برادر! مات الدین شد عاش الدین!(اشارهایست به ماجرای یکی از قضاوتهای حضرت علی علیهالسلام)
بازدید دیروز: 36
کل بازدید :1091498
نه شکوفه ای نه برگی نه ثمر نه سایه دارم همه حیرتم که دهقان به چه کار کشت ما را
حمایت های رهبری از دولت
مثل منافقان در قران
خطبه های بی نظیر
اصلاحاتیان
رهبری
متفرقه های جذاب
مصباح
کاریکاتور
احمدی نژاد
دنیا و حب الدنیا
رفسنجانی
احمدی نژاد 2
متفرقه های جذاب 2
ولایت
اصلاحاتیان
مذهبی
خاتمی
اصلاحاتیان
کارگزاران
جاسوس
منافقان
انتخابات
دولت نهم
مجلس
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
ریاست جمهور
رجانیوز
افشا گری
افشا گری
بیداری 57
خاتمی نیوز
مسعود ده نمکی
طنز های سیاسی (اکینا)
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
نوشته های یک کج و معوج
گذری بر سیاست خارجی
نوشته های یک روزنامه نگار
نشریه دانشجویی ایران 1404
جوانان عدالتخواه و تحولگرا
دولت اسلامی-اعجاز نهم
مصائب احمدی نژاد
علیرضا احمدی نژاد
روزنامه دانشجویی
بچه های سوم تیر
خبرنگار مسلمان
سهیل کریمی
دست گرم تو
نسل خمینی
فصل آگاهی
خاکریزیسم
عقل سرخ
حریم یاس
صدای ما
عطشان
شب بو
تا آخر
نگرانی
بحر
دیده بان
مهراوه من
روزنتیگ های ...
آرمانشهر
فارس
خمینیسم
کیان
سیطره
نسل بیدار
ققنوس
خبرهای ضد اسلامی و ضد ایرانی
تحلیل سیاسی
موسسه پژوهش های سیاسی
روز نوشت های دانشجوی مسلمان
بیم موج
عدالت جو
محراب اندیشه
سپهر نیوز
مهر
انصار نیوز
جهان نیوز
نادر گنجی
نو اندیش
نوسازی
الف
واژگون
بسیج جهانی
رایگاه
قاسم
شیعه
قدس
خدمت
عصر ایران
این روزها
دریچه
رهپویان وصال
تابناک
این روز
تیک نیوز
عیاران
دیدار
گل آقا
موج
واحد مرکزی
رسا
شانا
خبرنگاران
اسراء
پانا
آفتاب
نوروز
ایرنا
برنا
بولتون
قطره
جامعه
majlese8
hawzah
jameeh
mellat.majlis
parlemaneh8
partosokhan
مستقل
عدالتخواهی
نقطه
انصار حزب الله
تدوین مطالعات
اصولگرایان
شریف