کاخ مرمر با هاشمی چه کرد؟!!
کاخ مرمر به دستور رضا شاه پهلوی ساخته شده است و احداث آن در سال 1313 آغاز شد و تا سال 1316 یعنی حدود 3 سال به طول انجامید. زیر بنای کاخ 2870 متر مربع و در زمینی به وسعت 35462 متر مربع احداث شده است، این کاخ در آبانماه سال 1355 به صورت موزه در آمد و درب آن برای بازدید به روی عموم گشوده شد. تا سال 1359 کاخ به صورت موزه استفاده می شد و پس از آن به دلیل مسایل امنیتی کاخ متروکه گردید و بعدهابه مجمع تشخیص مصلحت نظام واگذار شد.
اکنون هاشمی رفسنجانی دفتر کاری خود را در این کاخ دایر کرده است و به غیر از روزهای شنبه که جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام در آن جا تشکیل می شود در بقیه روزهای هفته این کاخ به محل رفت وآمد ملاقات کنندگان هاشمی رفسنجانی تبدیل شده است .
...
بهزاد نبوی و 40 نماینده افراطی مجلس ششم با هاشمی رفسنجانی در کاخ مرمر دیدار کردند.
هاشمی رفسنجانی در پاسخ به خبرنگاران :به زودی حقیقتی در مورد موسویان منتشر می شود!
هاشمی رفسنجانی :کشور در شرایط ویژه ای قرار دارد!
...
اما براستی در این کاخ چه می گذرد که یک جاسوس در آن پناه می گیرد، شرایط کشور در آن ویژه می شود، بهزاد نبوی تندرو در آنجا به دیدار هاشمی می رود تا از وی برای عدم رد صلاحیت خود توسط شورای نگهبان قول بگیرد، و...
مرکز تحقیقات مجمع تشخیص مصلحت نظام هم که مشخص نیست در چه وضعیتی به سر می برد ، موسویان که به گفته وزیر اطلاعات جاسوس محسوب می شود در آنجا دارای سمت می شود، سایت ضد دولت در آنجا راه اندازی می شود و...و در نهایت به مرکزی برای رفت وامد مخالفان دولت تبدیل شده است.
فرزندان هاشمی هم هرکدام به نوعی در این کاخ دارای سمتی هستند ، یکی رییس دفتر پدر در مجمع تشخیص مصلحت نظام، دیگری رییس دفتر وی در هیات موسس دانشگاه آزاد و...ودر این عرصه دایی بچه ها ودیگر اقوام هم بی نصیب نمانده اند.
به راستی آقای هاشمی در کاخ مرمر چه می گذرد ؟ و به راستی این کاخ با شما کرد؟ آیا به راستی این کاخ به جایگاه استراحت مخالفان دولت وحتی نظام تبدیل شده است ؟ آیا شخصیت شما سزاوار است که از جاسوسی چون موسویان حمایت کند؟ و آیا براستی سزاوار شماست که مدیری ناتوان (که از عوامل زیر مجموعه او یکی جاسوس درآمده و دیگری به خارج کشور متواری شده است )در زیر سایه شما مخفی شود؟
آقای هاشمی به راستی فراموش کرده اید که بهزاد نبوی در انتخابات مجلس ششم با شما چه کرد؟ آیا فراموش کرده اید که همین نماینده های مجلس ششم که به دیدار شما آمده بودند قصد داشتند در صورت حضور شما در مجلس اعتبار نامه شما را تصویب نکنند؟ آیا فراموش کرده اید همین آقایان بودند که در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری نهم می گفتند هاشمی اصلح نیست ولی ناچاریم...؟
آقای هاشمی آیا از اوضاع دانشگاه آزاد خبر دارید ؟ آیا خبردارید اکثر دانشجویان دانشگاه آزاد از وضعیت تحصیلی خود ناراضی هستند؟آیا براستی در مورد نحوه خرج پول شهریه های دانشجویان این دانشگاه اطلاعاتی کسب کرده اید؟ آیا ...
آن هاشمی شجاع که در مورد بنی صدر با شجاعت گفت«ما با لیبرال کار نمی کنیم» چه شد ؟ آن هاشمی شجاع که در برابر خروج سفرای اروپایی از ایران آن را به گنجشکی تشبیه کرد که از روی درختی استوار پریده اند چه شد؟به راستی چه شده که هاشمی با کسانی کار می کند که زمانی او را تخریب می کردند وامروز خود را لیبرال مسلمان می نامند؟...
«به راستی کاخ مرمر چه می کند؟» آیا کاخ مرمر کیمیایی وارونه است.
جاسوسی برای سیا چرا که نه ؟!!!!
سردبیر گویانیوز در این یادداشت که با نام مستعار همیشگی اش (الف.ع.خ) منتشر شده، منطقی سخیف را هم برای فعالیت های اطلاعاتی و امنیتی خود دست و پا کرده و می نویسد: «براساس منطق رسانه ای، خصوصا منطق رسانه های اینترنتی(!)، نمی توان تبلیغ سیا را در سایت گویا مورد انتقاد قرار داد (!)... اگر رسانه ای مانند گویا حرفه ای عمل کند (یعنی مبتنی بر گردش آزاد اطلاعات باشد) و اگر همین فردا سیا بگوید که گویا مال من است، یا گویا بگوید، من از آن سیا هستم، این موضوع واقعا چه تاثیری می تواند در شخصیت حرفه ای گویا داشته باشد؟!!!»
«فرشاد- ب» که از هشت سال گذشته سردبیری رسانه امنیتی و اینترنتی گویا را برعهده دارد، دانش آموخته دانشکده هنرهای زیبا است و از میانه دهه هفتاد به آمریکا رفت. وی دوره های آموزش های اطلاعاتی را تحت پوشش خبرنگار در صدای آمریکا طی کرد و از سال 1378 نیز در رادیو فرانسه مشغول به کار شد. این جاسوس سازمان سیا دارای ارتباطات گسترده ای با وبلاگ نویسان و نویسندگان جوان ایران، خصوصا اعضای تحریریه ماهنامه فیلم و روزنامه اعتماد است. «فرشاد» از ابتدای دهه هشتاد به بروکسل رفت و یک انجمن شبه مدنی به نام انجمن رسانه های آزاد بروکسل، به عنوان واسطه سازمان سیا، پشتیبانی مالی سایت گویا نیوز را برعهده گرفت.
سردبیر گویانیوز، از نزدیکان احسان نراقی (نظریه پرداز اصلاح طلبان)، ابوالحسن بنی صدر (رئیس جمهور مخلوع)، احمد سلامتیان (مشاور بنی صدر) و علیرضا نوری زاده (روزنامه نگار فراری) است و تاکنون اشخاصی مانند «حسین درخشان»، «امید.م»، «روزبه. الف»، «شهرام.ر»، « بابک.غ»، «نیما .ر» و... را برای سازمان های جاسوسی شکار کرده است. برخی از این افراد، علیرغم وعده های فرشاد- ب اکنون در شرایط سختی در اروپا و آمریکا زندگی خفت بار خود را می گذرانند. خانه این فرد که در منطقه شمالی شهر بروکسل واقع است، به پاتوق عیش و نوش های جمعی از ضدانقلاب های لمپن، شهرت دارد.
فرشاد با مدعیان اصلاح طلبی در داخل کشور، مانند «محمدعلی.ابطحی»، «عیسی. سحرخیز» و «مصطفی.تاجزاده» دارای تعاملات نزدیک است و اخبار ویژه خود را از آنان دریافت می کند. روزنامه کیهان در سال 1383، با انتشار یادداشتی به نام «خانه عنکبوت» و به قلم «حسین شریعتمداری» از ارتباط گویانیوز با سازمان جاسوسی سیا پرده برداشت و اکنون پس از سه سال، سردبیر این سایت، در پس نام مستعارش، از ارتباط علنی خود با بی آبروترین و جنایتکارترین سازمان جاسوسی جهان، دفاع می کند.
تقدیر اسرائیل از منافقی دیگر
در گزارش وزارت خارجه رژیم صهیونیستی آمده است: «دکتر احمد شیرزاد که عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت است در سخنرانی خود در یزد و در همایش جوانان این گروه سیاسی به سلسله واقعیت هایی- بخوانید همان اتهامات که اسرائیل علیه ایران مطرح می کند- اشاره کرد که هر ایران دوستی را به شگفتی وامی دارد و می تواند اتهام نامه وخیمی برای رژیمی باشد که نادانسته و نابخردانه مردم ایران را به سوی پرتگاه می کشاند»!
گفتنی است چند سال قبل، در اوج چالش هسته ای کشورمان و در حالی که آمریکا و متحدانش ایران اسلامی را متهم می کردند که اطلاعات هسته ای خود را به آژانس اعلام نکرده است آقای دکتر احمد شیرزاد عضو شورای مرکزی حزب مشارکت که در آن هنگام نماینده مجلس ششم بود در یک نطق پیش از دستور ادعا کرد که ایران 19 سال درباره فعالیت هسته ای خود به دنیا دروغ گفته است!
جاسوس آزاد آزاد ؟؟!!!!!
الف - 3 سال تعلیق، یعنی تعطیل کامل به تأسیسات هستهای ایران، بدون قید و شرط، دستاورد ذلتبار و حقارتآمیز دولت خاتمی و تیم هستهای او برای ایران و ایرانی بود. این امر هم به گفتوگوی تمدنهای خاتمی در نظر آمریکائیان اعتلای بیشتر بخشید!؟ و هم حسن روحانی رئیس تیم مذاکرهکننده را در اتحادیه اروپا نامدارتر کرد؟!
ب - دکتر احمدینژاد رئیسجمهور با گفتمان منجیگرایانه و اندیشه و ابتکار انقلابی، خذلان و خفت هستهای را دگرگون نمود. شرارتهای آمریکا و اروپا را به خودشان بازگرداند و آنها را سر جایشان نشاند. پرونده هستهای با اقتدار دولت ایران حرکت کرد و پیشرفتهای افتخارآفرین کسب نمود. این که راستهای ناراست در کنار چپ منحرف به این امر تأکید ندارد، امری دیگر است.
ج ـ هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی و گاه کروبی، "تهدیدسازی فراوان" کرده و میکنند. آنها مدام بر طبل ارعاب و وحشتآفرینی میکوبند. سخنان این افراد یا تأیید دشمنیهای بیحاصل آمریکا و اروپا علیه نظام اسلامی است یا این که آنها را برای خصومتها خط میدهد. در این میان "حسن روحانی" رئیس تیم هستهای سابق، و رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص، آشکارتر به میدان میآید. او دشمنی با احمدینژاد و سنگاندازی در پیروزی دولت ایران در مسأله هستهای را بیمهابا نشان میدهد. این فرهیخته فرنگدیده دائماً از نسنجیدگی سخنان و تصمیمات دولتمردان حاضر حرف میزند، یعنی سنجیدگی فقط از آن صاحبان قدرت در گذشته بوده و پس دلیل آن هم شاهکار حسین موسویان است!!!
د ـ حسین موسویان عضو مؤثر تیم هستهای سابق، و عضو کنونی مرکز تحقیقات مجمع تشخیص به اتهام ارائه اطلاعات هستهای به انگلستان دستگیر میشود. تحقیقات اولیه این امر را ثابت میکند. وزیر اطلاعات خبر از تحت نظر بودن وی به مدت 6 ماه میدهد، و میگوید: این مسأله ـ ارائه اطلاعات به دولت انگلیس توسط موسویان را به حسن روحانی گزارش داده و خواستار جلوگیری از ادامه کار موسویان در مرکز مجمع تشخیص شده است. اما او کماکان در آنجا مشغول به کار است...
هـ ـ حسین موسویان با این اتهام سنگین، تنها 9 روز بازداشت و فقط با 300 میلیون تومان وثیقه آزاد میشود. آزاد آزاد با افتخار و شکوه! همایش "اتحاد ملی" از سوی "حسن روحانی" برگزار شده، حسین موسویان متهم به جاسوسی و آزاد با وثیقه در کنار "هاشمی رفسنجانی" و "حسن روحانی" ردیف اول این همایش را پُر میکند. و این یعنی "عین ملیگرایی" آقایان!!
و ـ چند طلبه امام صادق علیهالسلام در سال 85 به جرم فقط درخواست پرسش از هاشمی رفسنجانی به وسیله هواداران این آقا مورد ضرب و شتم قرار میگیرند، دستگیر و زندانی میشوند. زندانهای انفرادی، محاکمه و به حبس و شلاق و تبعید محکوم میشوند. جرمشان محرز است. درخواست پرسش از هاشمی، و این هم یعنی عین عدالت و اسلامیت آقایان !!!
و ـ پرونده حسین موسویان قفل شده است. هیچ خبری از رسیدگی نیست. ملت آگاه و فهیم است. رئیسجمهور به عنوان رئیس دولت اسلامی، و حافظ منافع و مصالح ملی فریاد ملت را بر میآورد و به فشارهای پنهان برای تبرئه حسین موسویان و نیز فشارهای همان صاحبان فشار و صاحبان ثروت دانشگاه آزاد برای رهایی این بنگاه سیاسی ـ اقتصادی از چنگال عدالت اشاره میکند. طبیعی است حسن روحانی به نمایندگی از؟! و برای اهداف؟! علیه او وارد عمل میشود!
ز ـ "کارگزار قیصر" در روزنامه جمهوری ـ ارگان هاشمی رفسنجانی ـ هتاکانه رئیسجمهور را به دلیل اشاره به حرکات مافیایی پشت پرده، مورد تهاجم قرار میدهد که چرا علیه متهم به جاسوسی سخن رانده است. این مسأله دقیقاً ایده و عمل آزادیخواهانه دو رئیسجمهور گذشته است. واقعاً کارگزار قیصر با کدام ساز قلم میچرخاند؟
ح ـ شاه خائن پس از طرح دستگیری و محاکمهاش از سوی حضرت امام سلام الله علیه گفته بود. اگر قرار باشد ایران مرا محاکمه کنند باید 8 رئیسجمهور آمریکا را که در 37 سال سلطنت من در آمریکا حکومت کردهاند. نیز محاکمه کند. حضرت امام در سخنرانی خود با ذکر سخن شاه معدوم فرمودند: اگر این مرد در تمام عمر یک حرف درست زده باشد، همین است یعنی شاه نوکر و مأمور رؤسایجمهور امریکا در اجرای جنایات گوناگون در ایران بوده است.
ط ـ هتاکی نسبت به رئیسجمهور و علاوه بر آن کوککردن سازهای همنوا با آمریکا و اسرائیل در مورد مسأله هستهای کار هر روز "صاحبان قدرت در گذشته" شده است. کدام یک از افراد این ملت قدرتمداران صاحب قدرت فشار برای تبرئه حسین موسویان را نمیشناسد؟ و اگر کسی هست که نشناسد آیا از این سازهای به صدا درآمده نمیتواند ردیابی کند؟
ی ـ آقازادهای از آقازادههای رئیسجمهور اسبق رشوهگیری کلان در دو قرارداد نفتی کرده است این مسأله کوچک!! در رسانههای خارجی به علت محاکمه رشوهدهنده منعکس شده و در داخل نیز منتشر گردید. هیچ قوهای و هیچ قدرتی، خود را مجاز به پیگیر نمیداند. خط قرمز یا گسترهای بیش از بیش پیدا میکند. رسانههای راست نیز در این امر هیچ مسؤولیتی ندارند. همانگونه که در پرونده حسین موسویان قلمهایشان شکسته است. البته پدر این آقازاده نسبت به ثروت بیحد فرزندانش، اعلام میکنند آنها به دلیل استعداد و نبوغ ذاتی صاحب ثروت گردیدهاند، و البته از راه کشاورزی!
ک ـ ملت یکصدا فریاد "فقر و فساد و تبعیض" را علیه 16 سال حاکمیت سازندگی و اصلاحات برداشت و "احمدینژاد بپاخیز" تنها گزینه برخاسته از اراده آگاه مردم شد. امروز احمدینژاد به پشتوانه ملت، پرونده اتهام جاسوسی حسین موسویان را به عنوان یک پرونده ملی دنبال میکند. از حضرت آیتالله شاهرودی انتظار میرود با تشکیل دادگاه علنی، به این مهم اقدام نماید. آیا مصلحت مافیاگران علاوه بر اسلام، سرنوشت کشور و ملت را هم باید تحتالشعاع قرار دهد؟ ملت پس از خداوند، داور نهایی است. سرپوش نهادن به این پرونده با اتهام جاسوسی علیه نظام و ملت، با هیچ توجیهی پذیرفتی نیست. البته در دادگاه علنی حسین موسویان محرز خواهد گردید علاوه بر او چه افراد دیگری باید محاکمه شوند. آنگاه این ترکتازیهای سنجیده! و خردمندانه؟ ریشهیابی خواهد شد.
پس منافع ملی چه می شود؟
مقابله دستگاههای موازی اصطلاحی بود برای نظریه پردازان فتح سنگر به سنگر نظام تا با آن دستگاههای قانونی ای که خارج از دولت اصلاحات بودند را نیز فتح کنند. اما اینک که خارج از قدرت هستند گویا این استراتژی به کلی دگرگون شده است.
اینک به لطف تاسیس نهادهای به ظاهر غیر دولتی در دوران پایانی دولت خاتمی با بودجه دولتی و کندن آن از دولت در یک روند غیرقانونی توانسته اند نهادهایی به وجود آورند تا در حد توان دولت را در مشکل بیافکنند و به بیگانگان نیز چراغ سبز به امید بازگشت خود نشان دهند.
شاهدی بر این مثال، اقدام مؤسسه باران در دعوت میهمانانی از کشور مصر است. علاوه بر محمدخاتمی، افرادی نظیرهادی خانیکی، محسن آرمین، سیدمحمد صدر، حمیدرضا جلایی پور، الهه کولایی، صادق خرازی، محسن امین زاده، غلامعلی خوشرو و عده ای دیگر، نمایندگی طرف ایرانی را در جلسات این همایش برعهده داشتند که اکثراً یا از اعضای مرکزیت حزب مشارکت میباشند و یا ارتباط نزدیکی با این حزب دارند. (امین زاده و صدر که از موسسین حزب مشارکت بودند چون حضورشان در احزاب خلاف قانون بود استعفا نمودند)
بدون شک برگزاری اینگونه جلسات و پیامی که از داخل آن برای طرفهای خارجی ارسال میشود، آدرسهای غلطی خواهد بود که در این دور حساس که لازم است سیاست خارجی کشور کاملاً منسجم و هماهنگ پیش رود، باعث زحمت برای کشور خواهد شد.
این امر مصداقهای دیگری نیز دارد که میتوان در مشاوره گرفتنهای روزنامههای انگلیسی از عطریانفر و... سرنخهای آنرا بدست آورد.
این در شرایطی است که کارنامه عملکرد دولت نهم در سیاست خارجی اگر موفق ترین نباشد در ردیف بهترینهاست. به همین علت است که غوغاجویان بیش از هر بخش دیگر سعی میکنند با جوسازی وانمود کنند عملکرد دولت در سیاست خارجی ناموفق بوده است. تنها نگاهی به سیر پرونده هسته ای کشورمان و آثار تفرقه و تشتت در دشمنان پیشرفت ایران، بخوبی گویای موفقیت در این زمینه است. همچنانکه برخورد صمیمانه و محترمانه سران و وزرای خارجه تمامی همسایگان با احمدی نژاد و متکی نشانه بارز دیگری از این موفقیت است.
اما به نظر میرسد دشمنان ملت با همراهی برخی از سیاستمداران وابسته به حزب مشارکت که قبلاً در حیطه سیاست خارجی فعال بودند و تلاش میکنند رخنه ای در باب سیاست خارجی بازکنند تا این موفقیتها را تحت الشعاع قرار دهند.
جدای از تمام موارد دیگر در مورد اخیر ( مهمانان مصری موسسه باران ) یک بیم اساسی موجود است. در این مذاکرات مسئولینی همچون خاتمی (رییس جمهور سابق)، صدر، امین زاده و خوشرو از مسئولین سابق وزارت خارجه ممکن است این حضور فهم خطایی از محتوای این اجلاسها به خارج از کشور منتقل شود.
به راستی تکلیف منافع ملی در این زمینه چه میشود؟
خشم بسیج بر جاسوس و همراهانش
بسیج دانشجویی دانشگاههای امام صادق (ع)، علم و صنعت، امام حسین (ع)، شهید عباسپور، امیرکبیر و علامه طباطبایی :
یکی از اصلیترین خدعههای استکبار جهانی در این مساله، که اکنون با نقش بر آب شدنش اردوگاه زورگویان غربی را در ماتم فرو برده است، به کارگیری جاسوسان وطنفروشی است که خوشخدمتی به اربابان بیگانهی خود را به هر چیز حتی ملت و میهن خود ترجیح میدهند. جاسوسان مزوّر و دون، ولی زبده و آگاه به کار کثیف خود، که با نفوذ به مراتب بالای نظام جمهوری اسلامی، اطلاعات زیادی را در اختیار بدخواهان این مملکت قرار دادند.
اما از آنجایی که خداوند متعال یاریگر ملتی است که در مسیر او قدم نهاد و بر طی این طریق پافشاری میکند، تیر این نیرنگ هم نهایتا به هدف ننشست و سربازان گمنام امام زمان (عج) اصلیترین جاسوس هستهیی را گرفتار کردند؛ جاسوسی که با حمایت و عنایت ویژهی برخی از منتسبان به نظام در تیم سابق هستهیی جای گرفت و علاوه بر جاسوسی، به سخنگویی تیم زیر نظر دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی نیز پرداخت.
از اولین لحظهی دستگیری این عنصر خائن، حامیان وی که یا با دید مثبت و نظر مساعد، بسیار ساده لوحاند؛ به هوچیگری و ایجاد هیاهو برای رهاندن این جاسوس معلومالحال پرداختند و با سوء استفاده از نجابت و بزرگواری ملت شریف ایران سعی در بیگناه نشان دادن یار و همراه خویش نمودند.
تکاپوی این جماعت برای بیگناه جلوه دادن این جاسوس بزرگ هستهای که همچون دست و پا زدن غریق در باتلاق است در حالی صورت میپذیرد که ریاست محترم جمهور رسماً از فشار وارد بر مسیر پروندهی این عنصر خود فروخته تیم سابقه هستهای، که امروز در کسوت همکاری با مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام به جاسوسی برای دشمنان ملت ایران مشغول می باشد، سخن میگوید.
حامیان این عامل دشمن که سالهاست انقلاب و کشور را مدیون خود میدانند، تا به آنجا پیش رفتهاند که در برابر سخنان کارشناسی وزیر اطلاعات، که حکایت از بذل رازهای مگوی این مملکت به سفارت انگلیس توسط این دیپلمات کذابی دارد، موضعی طلبکارانه اتخاذ میکنند و احراز مجرمیت وی را توسط بالاترین نهاد امنیتی کشور به سخره میگیرند. گویی هیچ قانونی در مورد اینان و همقطارانشان اجرایی نیست.
برخی که گویا یارانشان این بار فروختن اطلاعات محرمانه کشور را به مصلحت نظام دانستهاند، به این هیاهو هم بسنده نکردهاند و همچون جن زده ای، ملت رشید ایران را از هیولای خطرناک حساس بودن وضعیت کشور میترسانند، غافل از آنکه ملت شجاع ایران به خوبی میداند که خطر اصلی همان عناصر وطن فروش همراه آنان هستند.
ما دانشجویان بسیجی ضمن ابراز حمایت کامل از دیپلماسی انقلابی دولت نهم و برخورد قاطع دولتمردان عدالتخواه با جاسوسان و مفسدین امنیتی، از قوه قضائیه میخواهیم فارغ از فشارهای اصحاب قدرت و ثروت، این جاسوس و عامل دشمن را، که شرف ایران اسلامی را به بازی گرفته است، به سزای اعمالش برساند و بر خلاف مساله مبارزه با مفاسد اقتصادی، در مبارزه با مفاسد امنیتی خاطرهی خوشی از خود به یادگار بگذارد. در غیر این صورت ملت شریف ایران با برخورد انقلابی خود ضمن حذف مزدوران دشمن از صحنهی سیاسی کشور بار دیگر خاطر دشمنان خود را پریشان میسازند.
آقای خاتمی دروغ تا کی ؟؟
همزمان با تیتر " ریختوپاش و عوامفریبی در جریان سفر احمدینژاد به اردبیل" در سایت حزب مشارکت که مملو از عصبانیت از دستاوردهای سفر استانی احمدی نژاد به اردبیل بود، یک سفر استانی دیگر هم در سایت آنها منعکس شده بود. سفر محمد خاتمی به مشهد!
سفری پر هزینه که معلوم نشد هزینه های آن از کدام اعتبار تامین شده است و جالب تر آنکه بر خلاف سفرهای کاری احمدی نژاد که مورد انتقاد روزنامه های دوم خردادی است، این سفر تبلیغاتی مورد استقبال شدید قرار گرفت.
به رغم آنکه رسولی ، سرپرست بنیاد باران و استاندار سابق خراسان مدعی شده بود سفر خاتمی به مشهد جنبه انتخاباتی ندارد از سراسر این سفر برنامه ریزی های انتخاباتی هویدا بود. از هماهنگی های مشارکت تا مجمع روحانیون و حتی پلاکاردهای گسترده اعتماد ملی! شاید بتوان این قرینه را در کنار تیتر "سرلیستی خاتمی" به خوبی معرف واقعیات داخل اصلاح طلبان دانست.
این سفر خاتمی تنها در ظاهر کپی برداری از احمدی نژاد نبود که در شعارها هم او به تقلید رو آورده بود و مدعی گردید ائتلاف اصلاح طلبان طرفدار و پاسدار عدالت است . این شعار عدالت طلبی او ادامه ای نیز داشت: « ما خواستار مجلسی هستیم که که بتوانیم در عرصه جهانی ظرفیت های ایران را به جهانیان بنمایانیم.»
او در جمع دانشجویان گفت «ای کاش دانشجویانی که به خاطر نقادی هرچند تند و نا به جا دستگیر شده اند در میان ما بودند.» و در جمع زنان اظهار داشت « تفکر منزوی کردن زنان متحجرانه است»
او در مصاحبه با خبرگزاری مهر که به رغم ادعای اصولگرا بودن سفر خاتمی را بیشتر از رییس جمهور پوشش داده بود گفت« نباید تردید کنیم که مجلس رکن بسیار مهم و مظهر حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش است و در صورتی که در بررسی صلاحیتها فقط معیارهای قانونی رعایت شود به طور قطع انتخاباتی قابل قبولی خواهیم داشت. کشور ما در معرض تهدیدهای بزرگی است و متاسفانه نگرانی جدی وجود دارد که با مشکلات بزرگتری روبرو شود بر همین اساس باید چارچوب کلی اصلاحات مشخص شود»
او در جمع اساتید دانشگاهی ، دانشجویان، جوانان و تشکلهای غیردولتی مشهد ادعا کرد «در دوره اصلاحات ، برای همه مسائل کار شد» و در دیدار با فعالان اقتصادی مشهد گفت« شعارهایی که اصلاحات اصیل انتخاب کرد عبارت بود از حاکمیت مردم بر سرنوشت خود ، جامعه مدتی سازگار با معیارهای اسلامی و تقویت نهادهای مدنی . اینها گرچه شعارهای اقتصادی نبود ولی شعارهای بنیادی بود که می توانست و می تواند هم در سیاست و هم دراقتصاد و هم فرهنگ اثر تعیین کننده داشته باشد... با همه جفاهایی که به اصلاح طلبان شده و می شود بنا داریم در عرصه انتخابات حضور داشته باشیم»
اگرچه این سخنان شکی در تبلیغاتی بودن آن باقی نمی گذارد اما آنهائی که از خرج و مخارج فراوان سفرهای استانی احمدی نژاد انتقاد می کردند حالا همه به تعریف و تمجید مشغولند و کسی یاد هزینه سفر نمی افتد، کسی هم نمی پرسد مگر خاتمی نمی تواند پشت میزش در بنیاد باران بنشیند و ستادهای اصلاح طلبان را هماهنگ کند؟ هیچ خبرنگاری هم اصلا به این فکر نمی افتد که برای روزنامه های اصلاح طلب از سفرهای استانی خاتمی به شیراز و مشهد و ... حاشیه های آنچنانی بفرستد. و هیچ کدامشان هم معترض نمی شوند که چرا این سفرها ـ که هیچ ربطی به انتخابات مجلس ندارد ـ باید تا ?? اسفند ماه ادامه پیدا کند؟
جالب تر آنکه ابطحی در وبلاگش نوشته کاش آقای خاتمی خسته نشود و این سفرها را ادامه دهد. این کار بزرگترین گام در ساماندهی اصلاحات است و امید را دوباره برمیگرداند.
به تعبیر یکی از وبلاگ نویسان « در دنیایی مجازی مهر ـ به عنوان هسته رسانه ای این نوع اصولگرایی ـ و فرارو ـ به عنوان شاخه نزدیک تر این گروه به اصلاح طلبان ـ تمایل خود را برای این همگرایی ثابت کرده اند و کم کم مشخص می شود که اصولگرایی برای این دسته تنها ابزار رسیدن به قدرت است و اساسا معنایی برای اصولگرایی یا اصلاح طلبی در شعارهای آنها وجود ندارد و تنها الفاظ هستند که نقش بازی می کنند.»
سوال اینجاست که آیا خاتمی خودش را برای کدام انتخابات آینده آماده می کند؟ مجلس یا ریاست جمهوری ؟ آیا با هزینه های گزافی که بر دوش نظام گذاشت و اعمال خلاف شئون اسلامیش تأیید صلاحیت خواهد شد؟ راستی مگر خاتمی ژست خارج شدن از عرصه سیاسی نگرفته بود؟ همه این رفتارها برای جلوگیری از نقد دولتش بود؟
اما همه بحث به همین جا ختم نمی شود. حاشیه های این سفر نیز شنیدنی بود؛ وقتی خاتمی در سالن شهید بهشتی مشهد قصد سخنرانی داشت مجری جلسه در واکنش به شعارهای تند برخی اعضاء تحکیم تهدید کرد آقای خاتمی سالن را ترک خواهد کرد و با این حال، این طیف همچنان به شعارهای خود ادامه دادند.
در این جلسه تعدادی از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی فردوسی در انتهای سالن با دردست گرفتن عکسهایی از رئیس جمهور و دست نوشته هایی مانند "آقای خاتمی؛ هزینه این تبلیغات از کجا آمده است؟"، "آقای خاتیم؛ ساده زیستن را از احمدی نژاد بیاموز"، "فقر، فساد و تبعیض محصول دولت توست" و "احمدی احمدی حمایتت می کنیم"، به مخالفت آرام با این جمع برخواستند اما آنها که پلاکارد "زنده باد مخالف من" در دست داشتند، با حامیان رییس جمهور درگیر شدند و عکس ها و نوشته های در دست آنها را پاره کردند.
جالب تر آنکه پس از پایان برنامه تعدادی از اعضاء انجمن دانشگاه فردوسی با سردادن شعارهای "مرگ بر دیکتاتور" و "دولت ناکارآمد استعفا، استعفا" قصد تحریک حاضران و تبدیل کردن این برنامه به یک راهپیمایی را داشتند که با بی توجهی اغلب شرکت کنندگان، جمعیت متفرق شدند.
آیا اینگونه اقدامات را می توان بجز تلاش برای بازگشت به قدرت تعبیر کرد، اگر اینگونه است چرا آنرا منکر می شوند و می گویند سفرهای خاتمی انتخاباتی نیست؟ مگر نه آنکه فقط خبرگزاری مهر 2 بار از قول آقای رسولی چنین خبری را کار کرد! مگر خاتمی خود در همین سفر نگفته بود بدترین فساد دروغ گفتن به مردم و ریاکاری و خدشه در رای مردم است؟ پس چرا خاتمی خود دروغ می گوید؟
خواب های آشفته کارگزاران برای وزارت نفت
اقدامات اخیر رئیس جمهوربرای کوتاه کردن دست مافیای ثروت و قدرت در نفت این گروه را وادار به اجرای سیاست های مختلف برای حفظ موقعیت خویش در این مجموعه کرده است .گرچه وزیری هامانه که گفته می شود مهم ترین دغدغه وزارتی اش حفظ ثبات و تداوم توسعه صنعت نفت بوده و تاکنون با بسیاری از مهره های سیاسی و غیر کارآمد به یادگار مانده از گذشته نیز برخورد کرده است( که بخش هایی ازآن در مصاحبه آقای وزیر با کیهان منعکس گردیده است ) اما تابرآورده شدن خواسته هاو انتظارات شخص رییس جمهور در نفت و انهدام کامل شبکه مافیایی کارگزاران و... فاصله فراوانی پیش روی متولیان امر قرار دارد . به موازات همین تلاش ها، در چند هفته اخیر مافیای نفتی نیز دسیسه های فراوانی را برای خنثی سازی این اقدامات تدارک دیده است. که در ادامه به بخش هایی از آن اشاره می شود.
مدتی ست رئیس جمهور وزیری هامانه را تحت فشار گذاشته تا بیش ازپیش نسبت به پاکسازی عناصر وابسته به جریان اقتصادی مشارکت -کارگزاران اهتمام نماید . بر همین اساس گفته میشود در هفته های آتی وزیر نفت با مشورت شخص رییس جمهور تغییر و تحولات لازم را در حوزه مدیریتی اش به اجرا خواهد گذاشت.
خداحافظی ترکان از پارس جنوبی و منطقه اقتصادی عسلویه قطعی شده. در خصوص نعمت زاده هم اگر نتواند پروژه کارت هوشمند سوخت رادر موعد مقرر و با کیفیت مناسب به انجام برساند ، کنار گذاشته خواهد شد . گفته میشود : معاون امور بین الملل نفت هم در هفته های آتی با مشورت و نظر رئیس جمهور انتخاب خواهد شد . همچنین تغییر مدیرکل حوزه وزارتی که ازسوی بازرسی نهاد ریاست جمهوری و برخی نهادهای امنیتی پیگیری می شود در دستور کار قرار گرفته است .
*سناریو های چند گانه مافیای نفتی
بعد از اطمینان مافیای نفت از اراده وزیری هامانه برای اجابت بیشتر خواسته های رئیس جمهور وانجام تغییرات ضروری در وزارت نفت در روزهای اخیر تلاش های گسترده ای بر طرح تغییر وزیر نفت با دو هدف عمده در حال انجام و پیگیری است . اول آنکه: با هدایت فضای روانی جامعه و رئیس جمهور توسط رسانه ها و برخی نمایندگان مجلس راه برای تغییر وزیر نفت هموار گردد. این اقدام احتمالی علاوه بر آنکه هزینه های تغییر یک وزیر مهم و کلیدی اقتصادی را بر رئیس جمهور تحمیل می کند ، انگشت اتهام را هم به سوی ایشان به عنوان کسی که فرصت های ملی را در اختیار افراد ناتوان و نا هماهنگ قرار داده در اذهان عمومی نشانه خواهد رفت. ضمن آنکه باعث میگردد تا رئیس جمهور بر سر انتخاب وزیر جدید در چالشی دوباره با مجلس قرار گرفته و با توجه به نزدیکی پایان دوره نمایندگی مجلس و اصرار برخی نمایندگان برای مخالف خوانی با دولت و شخص رئیس جمهور این وزارتخانه مجددا طعم تلخ بلا تکلیفی چند ماهه را در این شرایط حساس بین المللی شاهد خواهد بود و این اتفاق مدت حضور مافیای نفت را در این وزارتخانه طولانی تر کرده و دولت را ناکارآمد نشان خواهد داد ، علاوه بر این در صورت انتخاب وزیر تازه هم برای انجام این تغییرات چندین ماه فرصت و زمان نیاز است . دو آنکه : این جابه جایی این امکان را به مافیای اقتصادی کارگزاران – مشارکت می دهد تا با طرح چهره های خاکستری و کمتر شناخته شده این جریان و مطرح نمودن مجدد آنان در محافل خبری و سیاسی،راه را برای ورود چهره های جدید وابسته به این جریان همزمان با تغییر و تحولات تازه فراهم کرده و با بدست آوردن دوباره پست های کلیدی ، در حقیقت صنعت نفت کشور باز هم به نام دولت و مجددا به کام کارگزاران خواهد بود .
*یک چهره خاکستری
برای روشنتر شدن هدف دوم به معرفی یکی از چهره های خاکستری کارگزاران که در روزهای اخیر توسط سایت ها و روزنامه های جریان اصلاح طلب به عنوان کاندیدای وزارت نفت مطرح می شود وسعی بر آن است تا به هر نحوه ممکن دراین وزارتخانه برای وی پست مناسبی دست و پا شود خواهیم پرداخت :سید علی بهشتیان که روزنامه اعتماد در هفته گذشته به بهانه عزل ناگهانی وی و بجنود معاونش از شرکت سرمایه گذاری صندوق بازنشستگی کشوری به شدت به دولت تاخته بود....، به ناگهان وظرف مدت چند روز تبدیل به کاندیدای وزارت نفت میشود و سایت بازتاب علت استعفای او ازشرکت سرمایه گذاری صندوق بازنشستگی کشوری را" پیشنهاد وی به مجلس جهت تصدی وزارت نفت عنوان می کند"! . جالب است بدانید بهشتیان از آغاز فعالیت های سیاسی اش بعنوان رئیس نهاد نخست وزیری تا معاونت وزیر نفت و مدیرعامل مناطق نفت خیز جنوب( در دوره حکومت کارگزاران )هرگز و در هیچ برهه زمانی دل در گرو جریانات اصول گرا نداشته و حتی در این اواخر به همراه بجنود معاونش نامه حمایت از متحصنین مجلس ششم علیه شورای محترم نگهبان را امضاء کرده است . نامبرده در روزگار سیطره مشارکت بر ارکان اقتصادی کشور از قافله عقب نمانده ودر پست های کلیدی و مهم اقتصادی نظیر : رئیس هیئت مدیره شرکت نفت و گاز تامین و رئیس هلدینگ پتروشیمی شستا انجام وظیفه کرده و مشهور است که در زمان مدیریت آذربادگان و هاشمیان بر شستا ایشان همزمان عضو هیئت مدیره نزدیک به 20 شرکت مهم اقتصادی بوده است .. همچنین در محافل اقتصادی شایع است که مدیرعاملی وی برشرکت سرمایه گذاری صندوق بازنشستگی هم با دستور مستقیم کاظمی وزیر معزول رفاه و تامین اجتماعی بوده و وی حتی بر خلاف رویه معمول بهشتیان را به عضویت در شورای معاونین وزارت رفاه هم منصوب کرده است . البته گویا آقای بهشتیان هم برادر آقای کاظمی و هاشم یکه زارع را بعنوان رئیس و عضو هیئت مدیره شرکت صنایع شیر ایران (پگاه ) و مهرعلی مدیرکل حوزه وزارتی کاظمی را بعنوان عضو هیئت مدیره شرکت سرمایه گذاری ایرانگردی و جهانگردی منصوب نموده تا قدر شناسی لازم را بعمل آورده باشد . لازم به ذکر است چند هفته قبل با پیگیری برخی مقامات مسئول ،بهشتیان و بجنود از مدیرعاملی و معاونت شرکت سرمایه گذاری صندوق بازنشستگی کشوری عزل شده اند اماگویا بهشتیان همچنان به نمایندگی از همین شرکت در هیئت مدیره پتروشیمی خارک – پتروشیمی جم و فن آوا عضویت فعال داشته ودر شرکت های خصوصی نظیر: سرمایه گذاری ماندگار – کیش واتر – تولید پودر بندر امام و فرش مهستان مشهد بعنوان هیئت مدیره مشارکت دارد . با این حال طراحان پروژه حضور وی در وزارت نفت هنوز نا امید نشده اند و از همین رو ست که سایت بازتاب مینویسد : " گفته میشود حضور وی در وزارت نفت قطعی شده و حتی اگر مجلس به بهشتیان رای اعتماد ندهد ، وی به عنوان سرپرست این وزارتخانه به کار گرفته خواهد شد ." وتو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل .....
منافق از چه می ترسد
قائم مقام دبیرکل جبهه مشارکت ایران اسلامی در جمع شاخه جوانان این حزب در منطقه اصفهان گفته است: دردانشگاه صنعتی اصفهان گفتم ما ازجنگ میترسیم. دانشجویان بسیجی گفتند ترسویی؛ ولی این حقیقت است که ما یکبارجنگ را دیدهایم، ازتجربه دوباره آن میترسیم.
این سخنان را سایت رسمی جبهه مشارکت منتشر کرده است؛ با این حساب شاید بتوان علت بی قراری برخی از آقایان را در روزهای اخیر فهمید.
عبدالله رمضان زاده که در فرم اطلاعات ریاست جمهوری خود را متولد گچساران در استان کهکیلویه و بویراحمد معرفی نموده است، عموما در میان اصلاح طلبان متولد شهر قروه در استان کردستان شناخته می شود. و در سال آغاز جنگ 19 سال و در پایان جنگ 27 سال داشت؛ هرچند در سوابق وی اثری از حضورش در جبهه ها دیده نشده است.
او که دکترای علوم سیاسیش را از دانشگاه لوون بلژیک گرفته است، در دولت هاشمی مدیر کل سیاسی وزارت کشور و در دولت اول خاتمی، استاندار کردستان بود و در دولت دوم ، سخنگوی کابینه بود و در دوران صدارتش توانست به عنوان استاد دانشگاه در دانشگاه تهران استخدام شود و همینک با استادی در مسائل قومیتی در دانشگاه تهران روزگار می گذراند، بد نیست اشاره شود که وی برخلاف شایعات که از تصفیه اساتید مخالف دولت می گفت همچنان در این سمت که با رانت به دست آمده بود حضور دارد.
وی عضو موسس و عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت است و در رقابت با میردامادی دبیرکلی را به او واگذارکرد و خود قائم مقامش شد. رمضان زاده چندین پرونده در دیوان محاسبات و قوه قضائیه برای پرونده های مختلفی همچون واردات شکر داشت که به لطف حضورش در دولت آنها را پشت سر گذاشت.
او در حالی سخن از ترسیدن می زند که رئیس شورای هماهنگی اصلاح طلبان کرد است، هرچند در سخنان دیگرش نیز رگه هایی از این ترس دیده می شود، مثل آن بار که گفت من هربار پشت تریبون سخنگویی قرار می گرفتم چند درجه فشارم بالا می رفت.
وی که در سوابق اجراییش ریاست فدراسیون بیس بال را نیز ثبت کرده است حتی خدمت نظام وظیفه اش را نیز در کمیته انقلاب اسلامی و نه د رمناطق جنگی گذرانده است و از این رو سخن گفتنش از ترس از جنگ قابل لمس تر است.
بی شک هیچ ایرانی خواستار جنگ نیست. اینگونه قضاوت کردن درباره سخن او نه از باب به استقبال جنگ رفتن است بلکه بحث بر سر آن است که تا چه مرزی می توان برای اجتناب از جنگ از حقوق خود صرف نظر کرد. ایرانیان غیور همواره اثبات کرده اند از جنگ نمی ترسند و حاضر نیستند به خاطر ترس از جنگ همه چیز خود را فدا نمایند، اگرچه ذاتا مردمی جنگ طلب نیز نیستند و صلح را برای سراسر گیتی می خواهند.
ماجرای اینگونه ترسها عموما موجب خنده مردم ماست؛ مثل آن ماجرا که دو نفر از اراذل و اوباش دستگیر شده بودند و پلیس از اولی می پرسد، اسمت چیست؟ و او می گوید «فری» مامور پلیس با تشر می گوید، درست حرف بزن، که پاسخ می شنود؛ فریدون قربان! مأمور از دومی پرسید، اسم تو چیست؟ و او نیز که بسیار ترسو بوده است، بی درنگ به جای «قلی» می گوید: قلیدون قربان!
شاید علت آنکه عده ای حتی جلوتر از رسانه های غربی به پر رنگ کردن بحران پیش روی ایران می پردازند از همین ترس ناشی می گردد.
توصیه مشارکتی ها به دانشجویان ؟!!!
یک عضو مرکزیت حزب مشارکت از دانشجویان خواست اگر علاقه ای به تندروی های کور پیشنهاد شده توسط حزب مشارکت برای فضاسازی در آستانه انتخابات مجلس ندارند لااقل یک نوار چسب روی دهانشان بچسبانند و در دانشگاه راه بروند.
عضو مرکزی این حزب هفته گذشته در غرفه ماهنامه «آئین» در نمایشگاه مطبوعات رئوس استراتژی عملیاتی خود برای دانشجویان علاقمند به فعالیت سیاسی را تشریح کرد. این مدعی اصلاح طلبی از دانشجویان خواسته است یکی از 7 اقدام زیر را انجام دهند:
1- اگر می توانید حزب تشکیل دهید.
2- اگر نمی توانید بروید با یکی از احزاب دیگر متحد شوید.
3- اگر نمی توانید اینکار را هم انجام دهید، یک انجمن علمی یا فرهنگی یا حداقل صنفی تشکیل دهید و تحت پوشش آن فعالیت سیاسی داشته باشید.
4- اگر باز هم نمی توانید، می توانید به بعضی استادان اعتراض کنید و کلاس ها را تعطیل کنید!
5- اگر باز هم نشد، می توانید یک پلاکارد دستتان بگیرید و به شرایط موجود(!) اعتراض کنید یا اعلامیه پخش کنید.
6- همچنین تظاهرات و میتینگ و سخنرانی راه بیاندازید و فریاد بزنید.
7- اگر هیچ کاری نمی توانید انجام دهید، می توانید یک نوار چسب روی دهانتان بزنید و در دانشگاه رفت و آمد کنید.
بازدید دیروز: 29
کل بازدید :1091672
نه شکوفه ای نه برگی نه ثمر نه سایه دارم همه حیرتم که دهقان به چه کار کشت ما را
حمایت های رهبری از دولت
مثل منافقان در قران
خطبه های بی نظیر
اصلاحاتیان
رهبری
متفرقه های جذاب
مصباح
کاریکاتور
احمدی نژاد
دنیا و حب الدنیا
رفسنجانی
احمدی نژاد 2
متفرقه های جذاب 2
ولایت
اصلاحاتیان
مذهبی
خاتمی
اصلاحاتیان
کارگزاران
جاسوس
منافقان
انتخابات
دولت نهم
مجلس
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
ریاست جمهور
رجانیوز
افشا گری
افشا گری
بیداری 57
خاتمی نیوز
مسعود ده نمکی
طنز های سیاسی (اکینا)
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
نوشته های یک کج و معوج
گذری بر سیاست خارجی
نوشته های یک روزنامه نگار
نشریه دانشجویی ایران 1404
جوانان عدالتخواه و تحولگرا
دولت اسلامی-اعجاز نهم
مصائب احمدی نژاد
علیرضا احمدی نژاد
روزنامه دانشجویی
بچه های سوم تیر
خبرنگار مسلمان
سهیل کریمی
دست گرم تو
نسل خمینی
فصل آگاهی
خاکریزیسم
عقل سرخ
حریم یاس
صدای ما
عطشان
شب بو
تا آخر
نگرانی
بحر
دیده بان
مهراوه من
روزنتیگ های ...
آرمانشهر
فارس
خمینیسم
کیان
سیطره
نسل بیدار
ققنوس
خبرهای ضد اسلامی و ضد ایرانی
تحلیل سیاسی
موسسه پژوهش های سیاسی
روز نوشت های دانشجوی مسلمان
بیم موج
عدالت جو
محراب اندیشه
سپهر نیوز
مهر
انصار نیوز
جهان نیوز
نادر گنجی
نو اندیش
نوسازی
الف
واژگون
بسیج جهانی
رایگاه
قاسم
شیعه
قدس
خدمت
عصر ایران
این روزها
دریچه
رهپویان وصال
تابناک
این روز
تیک نیوز
عیاران
دیدار
گل آقا
موج
واحد مرکزی
رسا
شانا
خبرنگاران
اسراء
پانا
آفتاب
نوروز
ایرنا
برنا
بولتون
قطره
جامعه
majlese8
hawzah
jameeh
mellat.majlis
parlemaneh8
partosokhan
مستقل
عدالتخواهی
نقطه
انصار حزب الله
تدوین مطالعات
اصولگرایان
شریف