کدام عالم شیعه سنی شد؟
پاسخ: بعد از بیان مطالب زیر، پاسخ این پرسش روشن می گردد.
1. همه می دانیم که شیعه دارای فرقه های و شاخه هایی متعددی است که شامل امامیه اثنی عشریه، زیدیه، اسماعیلیه و شیعیان علوی ترکیه می شود. برای همین مناسب است ابتدا تعریفی از معنای شیعه داشته باشیم:
شیعه در لغت برد و معنا اطلاق می شود، یکی توافق و هماهنگی دو یا چند نفر بر مطلبی، و دیگری، پیروی کردن فردی یا گروهی، از فرد یا گروهی دیگر و در اصطلاح به آن عده از مسلمانان گفته می شود که بر خلافت و امامت بلافصل علی ـ علیه السّلام ـ معتقدند، و بر این عقیده اند که امام و جانشین پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - از طریق نصّ شرعی تعیین شده و امامت حضرت علی ـ علیه السّلام ـ و دیگر امامان شیعه نیز از طریق نص شرعی ثابت شده است.[1]
با این تعریف مشخص شد مراد از شیعه در پرسش، شیعه اثنا عشریه و شیعه واقعی از نظر اعتقادی است.
2. اصطلاح اهل سنّت، در مقابل اصطلاح شیعه، یعنی اعتقاد به این که درباره ی امامت و خلافت نصّی از کتاب و سنّت وارد نشده و تعیین خلیفه ی پیامبر و پیشوای مسلمانان پس از رسول اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم - به انتخاب مسلمانان واگذار شده است. این معنا بر همه ی فرق اسلامی غیر از شیعه منطبق است.[2]
اهل سنت دارای چهار مذهب فقهی هستند:1. حنفی. 2. شافعی. 3. مالکی. 4. حنبلی.
آنچه امروز از لفظ اهل سنت متبادر می شود همین گروه های چهار گانه است که دارای عقاید خاص و فقه خاص می باشند و البته از لحاظ کلامی ده ها فرقه کوچک و بزرگ را شامل می شود.
3. مراد از علمأ شیعه کسانی هستند که در سطح عالی در حوزه های علمیه تحصیل کرده باشد و به درجه اجتهاد رسیده و یا در یکی از علوم اسلامی متخصص باشد.
با این توضیحات، و معیارهایی که بیان گردید، کسی از علمای شیعه را سراغ نداریم که از مذهب خود دست برداشته باشد و با دلایل منطقی به اهل سنت گرویده باشد. گرچه شاید اهل سنت مدعی باشند که کسانی از شیعه به مذهب اهل سنت گرویده اند در حقیقت این ادعا به چند دلیل قابل اثبات نیست:
1. اولاً آنچه که آنها مدعی آن هستند از علماء شیعه نیست.
2. هویت آنها معلوم نیست، با این توضیح که اول شیعه بوده باشد و بعد سنی شده باشد.
3. شاید از عوام شیعه در اثر تهدید، تطمیع و یا جاهل بودن به مذهب خود و یا در محیط اهل سنت بودن، سنی شده باشند و این گونه سنی شدن نه تنها حقانیت مذهب تسنن را ثابت نمی کند بلکه دلیلی بر ضعف علمی و منطقی آن خواهد بود.
یکی از علمای اهل سنت به نام ابوسلمان عبدالمنعم بلوچ به علامه سید مرتضی عسکری که با تالیفات گرانسنگ خود صدها نفر از اهل سنت را به مذهب تشیع راهنمایی کرده است نامه ای نوشت و در آن مدعی شده که ابوعمر محمد باقر مسعودی شیعه بوده است و اکنون سنی شده است.
علامه در جواب مرقوم فرموده اند که: جناب آقای ابوسلمان عبدالمنعم بلوچ! اینکه نوشته اید: جوان بی تجربه شیعه ای در ایران گفته است من شیعه بودم و سنی شده ام، در پاسخ به این گفتار شما می گوئیم:
اولاً: آیا این جوان به یک عالم شیعه مراجعه کرده و پاسخ کافی نشنیده است؟
ثانیاً: چنانچه شمابه کار و گفتار این جوان بی تجربه استناد می نمائید در مقابل باید بگوئیم: بسیاری از علما و استادان دانشگاه های مصر و سودان و مغرب و الجزایر و دیگر کشورها با خواندن کتابهای این بنده ضعیف خدا، شیعه شده اند و نامه ها به این جانب نوشته اند.
همین جریان سبب شد که ان شاء الله تعالی این نامه ها را به صورت مستقل، چاپ و نشر کنیم.[3] بعد نامه ها را یک، یک آورده اند.
در مقابل، افراد بسیاری از علمای اهل سنت هستند که هم هویت مشخصی دارند و هم افراد شناخته شده ای در جامعه خود بودند که از بدو تولد تا عالم شدنشان سنی مذهب بودند و بعداً مستبصر شده و به حقیقت رسیده اند که نمونه های فراوانی را می شود نام برد. مثلاً:
دکتر محمد تیجانی، وی در شهر قفصه «یکی از شهرهای جنوبی کشور تونس» در سال 1936 میلادی در خانواده ای سرشناس و مذهبی دیده به جهان گشود. تحصیلات خود را در همانجا ادامه داد، تا به رتبه مهندسی نائل آمد. ایشان از کودکی به معارف دینی علاقه فراوان داشت و با استعداد فوق العاده ای که داشت در علم و تقوی معروف گردید و در همان سنین جوانی امام جماعت شهر بود و تدریس تفسیر و فقه نیز می نمود، وی مسافرت های متعددی به کشورهای مختلف نمود و در همین مسافرت ها و برخوردها به حقانیت مذهب شیعه پی برد و رسماً تشیع خود را اعلام نمود. در حال حاضر ایشان با داشتن مدرک دکترای فلسفه از دانشگاه سوربن پاریس، مشغول به تدریس می باشد.
همچنین سعید ایوب مصری، احمد یعقوب اردنی، اسعد وحید فلسطینی، صالح الوردانی مصری[4] در عصر حاضر و دهها افراد دیگر که مجال آوردن نام همة آنها نیست، پس از استبصار، خود را وقف مذهب و مکتب تشیع کرده اند و در طول تاریخ نیز افراد زیادی چون محقق دوانی، محقق خضری و... به آیین تشیع گرویده اند.
برخی از نویسندگان مانند احمد الکاتب، بعضی از اصول شیعه را قبول ندارد و در عین حال سنی هم نشده، و در یک حالت به اصطلاح روشنفکری به برخی از احکام شیعه اعتراض دارد، که نو اندیشی و تجدید گرایی فرهنگی از عواملی است که در تزلزل افکار و اعتقادات این گونه روشنفکران نقش اساسی را بازی می کند.
آنچه حاصل شد این بود که هیچ یک از علمای شیعه دست از تشیع برنداشته و سنی نشده اند. ولی در مقابل بسیاری از علماء آنها مستبصر شده و شیعه را به عنوان مذهب حق قبول کرده اند.
پی نوشت:
[1] . ربانی گلپایگانی، علی، درآمدی بر علم کلام، انتشارات دارالفکر، چاپ اول، 1378، ص179.
[2] . ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، انتشارات مرکز جهانی علوم اسلامی، چاپ سوم، 1383، ص171.
[3] . عسکری، سید مرتضی، ولایت امام علی ـ علیه السلام ـ در کتاب و سنت، مجمع جهانی اهل بیت ـ علیهم السلام ـ ، چاپ اول، 1424 ق.
[4] . تیجانی، محمد، اهل بیت ـ علیهم السلام ـ کلید مشکلها، ترجمه سید محمد جواد مهری، بنیاد معارف، چاپ اول، 1376، ص10.
خائنانی که خاتمی ترجیح داد آنها را نبیند
سیدمحمدخاتمی در 29 مهر ماه در جمع دست اندرکاران وزنامه ی توسعه به دفاع از کارنامه ی اقتصادی در طی 8 ریاست جمهوری پرداخت اما در کمال تعجب در حالیکه مجموعه ی انتقاد دانش به دولت نهم را آغاز کرده بود، گفت: «چه کسی میخواهد دولتی در این نظام وجود داشته باشد که موفق نباشد؟ مگر اینکه آن فرد خائن باشد!!!
آنچه از این جمله ی خاتمی استنباط میشود این است که وی کسانی که در جهت تضعیف، تخریب و ناکارآمدی دولت گام بر میدارند را افرادی خائن به وطن و انقلاب میداند و بی تردید افراد خائن نباید هیچگاه دارای جایگاه و نظری در عرصه ی تصمیم گیریهای نظام باشند.
مطمئناً این گفته ی خاتمی در شرایط عجیب و قابل تأمل مینماید که ناسازگاری و عدم سنخیت مجموعه ی تحرکات و اقدامات جریان دوم خرداد از هنگام شروع به کار دولت نهم تا کنون، با این گفته ی وی کاملاً ملموس و آشکار است.
این تعریف خاتمی بدون شک گستره ای را ترسیم کرده که اکثریت قریب به اتفاق دوستان و اطرافیان وی را شامل میشود چرا که عملکرد و اظهار نظرهای آنان در خصوص فعالیتها و تصمیمات دولت نهم بویژه شخص رئیس جمهور هیچ نشانی از خواست این افراد برای موفقیت دولت نهم ندارد بلکه آنچه از مجموعه ی تلاشها و تحرکات آنها در 2 سال اخیر هویداست تلاش و تکاپوی آنها برای سیاه نمایی و تخریب چهره ی دولت اصولگرای احمدی نژاد و القاء ناکارآمدی و عدم توفیق این دولت در اهداف مورد نظر است.
تخطئه ی سفرهای استانی، سیاه نمایی تصمیمات دولت در حوزه ی مسائل بانکی، بزرگ نمایی مشکلات، دروغ پردازیهای رسانه ای جراید و سایتهای وابسته علیه دولت و شخص رئیس جمهور، وارونه جلوه دادن واقعیات طرحهای عمرانی، انتشار آمار و ارقام غیر مستدل و غیر مستند در خصوص تورم و قیمت مسکن، بد اخلاقیهای رسانه ای در خصو عزل و نصب مدیران، ترغیب برخی از اساتید حوزه ی اقتصاد و برای نوشتن نامه ی انتقاد آمیز رئیس جمهور- هر چند که دیگر صدایی در اینباره به گوش نرسید – و مورد متعدد دیگر همگی حکایت از این موضوع دارد که هیچ اراده ای در جریان دوم خرداد برای کاهش تخریب و سیاه نمایی علیه دولت وجود ندارد و اگر اراده ای در این جریان وجود داشته باشد دست یازیدن به تمامی حربهها برای ضربه به دولت نهم است و این واقعیت تلخ به وضوح هر روز مشاهده میشود.
همه ی این اقدامات و تصمیم برای اینکه هر موضوعی ولو بی ربط را مستمسک آغاز حملات و تخریب دولت و شخص رئیس جمهور قرار دهند بی تردید دایره ی خائنین به نظام را – آنگونه که خاتمی تعریف کرده – روز به روز به سمت حلقههای نزدیک به خاتمی گسترده تر میکند.
از همه مهمتر اینکه اظهار نظرهای اخیر چهرههای جریان دوم خرداد در مورد سخنرانی دکتر احمدی نژاد در دانشگاه کلمبیا و راه اندازی جریان مسموم برای تخطئه ی دستاوردهای بزرگ سفر رئیس جمهور به نیویورک که در مقطعی اظهار نظر خود خاتمی را نیز در راستای خود به همراه داشت نیز حاکی از این است که تمامی این اقدامات دقیقاً در نقطه ی مقابل این گفته ی خاتمی قرار میگیرد.
هر چند که امروزه به دلیل سیاسی افکار عمومی و نیز به دلیل نهادینه شدن فرهنگ رقابت سیاسی هیچگونه توقعی از جریانات مقابل برای تمجید و تعریف از حریف نیست اما پر بیراه نیست اگر بگوییم در طی 2 سال اخیر متأسفانه سلسله ی حملات و سیاه نماییها علیه عملکرد دولت دقیقاً همراستا و هم جهت با تبلیغات وسیع رسانه ای دشمنان خارجی علیه نظام بوده و این نه تنها مترادف با اعتقاد خاتمی مبنی برآرزوی موفقیت دولت نیست که حتی به مثابه گوی سبقت از دشمنان بیرونی در تخریب دولت نهم و نظام است.
با در نظر گرفتن تمامی این شرایط به نظر میرسد چندان نمیتوان به این صحبت خاتمی وقعی نهاد و بیشتر میتوان از آن تعبیر به مظلوم نمایی و فرار به جلوی وی و جریان متبوعش از کارنامه ی ناموفق خود در 8 سال تصدی بر مناصب حکومتی، کرد چرا که خاتمی قائل به این گفته ی خود باشد که خائنین افرادی هستند که نمیخواهند دولت موفق شود، باید در اطرافیان و ارتباطشان با آنها تجدید نظر کند، همان چیزی که بارها بزرگان نظام به وی توصیه کردند و اما خاتمی هیچگاه حاظر به پذیرفتن آن نبود.
از رفتن لاریجانی خوشحالند
استعفای دکتر لاریجانی همان طور که از قبل نیز احتمال آن میرفت بازتاب و واکنشهای فراوانی را چه در داخل و چه در خارج از مرزهای جغرافیایی کشورمان به همراه داشت.
بی تردید استعفای دبیر شورای عالی امنیت ملی که در طی 2 سال گذشته ابتکارات و ایدههای بدیعش در مذاکرات هسته ای، خاویر سولانا را بارها وادار به تمجید و تعریف از خود کرد، بیش از هر کس دیگر به مذاق آنهایی خوش آمد که موفقیتهای هسته ای دولت نهم که نتیجه ی سیاستهای پویا و تهاجمی رئیس جمهور و نیز ابتکارات لاریجانی بود، آنها را هر روز بیشتر از روز قبل در انتظار و افکار عمومی متهم به بی کفایتی و خیانت در امانت میکرد.
سال 83 و پس از 10 سال مدیریت رسانه ی ملی، علی لاریجانی در حالی به عنوان نماینده ی مقام معظم رهبری پای در شورای عالی امنیت ملی نهاد که به دلیل احاطه بر شرایط و تحولات بین الملل و نیز آگاهی از فرصتها و استعدادهای نظام، یکی از منتقدان سر سخت اقدامات حسن روحانی و به طور کلی دولت خاتمی در زمینه ی مسائل هسته ای بود.
لاریجانی به طور اساسی با نوع نگرش تیم مذاکره کننده ی هسته ای حسن روحانی و به تبع آن اقدامات و تصمیمات آنها در این مسیر مخالف بود. جمله ی معروف وی یعنی «معاوضه ی دُر غلطان با آب نبات» خود گویای عمق اختلافات لاریجانی با حسن روحانی و محمد خاتمی بود.
همین طرز فکر و نوع نگرش لاریجانی به تحولات جهانی و نیز انتقادات فراوان وی به سیاستهای هسته ای دولت خاتمی بود که یک ماه بعد از انتخابات ریاست جمهوری نهم، دکتر احمدی نژاد وی را به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی منسوب کرد.
همانگونه که پیشتر گفته شد ابتکارات نوین لاریجانی در مذاکرات بویژه ابتکار طرح برد- برد وی که در راستای سیاستهای فعالانه و عزتمندانه دولت نهم انجام پذیرفت، جایگاه جمهوری اسلامی ایران را در چانه زنیهای هسته ای نسبت به جایگاهی که دولت نهم و تیم حسن روحانی آن را برای کشور به ارمغان آورده بودند، به مراتب ارتقاء بخشید.
بدون شک جریان دوم خرداد و همچنین حسن روحانی از اینکه در مذاکرات هسته ای جایگاه ایران از چانه زنی برای داشتن زنجیره ی 164 تایی تبدیل به پیشنهاد – بخوانید تقاضا – غرب و آمریکا برای بسنده ی ایران به زنجیره ی 3000 تایی شده است، نگران و غضبناک هستند چرا که این موفقیتها بدست کسانی بدست آمده که اکنون رقبای آنان در عرصه ی سیاسی هستند.
مطمئناً استعفای لاریجانی تا چند هفته و یا ماه آینده دلایل اصلی آن آشکار خواهد شد. اکنون موقعیتی را برای آنان پدید آورده تا از برزخ سیاسی ای که بیش از 25 سال است گریبان آنها را گرفته سر برآروند و در تلاش برای تبرئه ی خود از نالایقیها و سوء تدبیرهای گذشته شان باشند. حجم بی سابقه ی اخبار و مطالب روزنامهها و سایتهای منتسب به این افراد پس از اعلام خبر استعفای لاریجانی خود مؤید این موضوع است.
لختی تأمل و درنگ در یادداشتها و سرمقالههای امروز روزنامههای جریان دوم خرداد گواهی میدهد که احساس ایجاد فضایی برای فرار از پرسشهای مردم در نزد این افراد به شدت بوجود آمده است.
به عنوان مثال مدیر مسئول روزنامه ی هبستگی که بارها همفکرانش در جریان دوم خرداد از وی به عنوان یک «اولترا ناسیونالیست بی منطق» یاد کرده اند امروز در سرمقاله ی روزنامه اش آورده:«با گذشت زمان و بدتر شدن شرایط جهانی علیه ایران، لاریجانی به همان روشهایی رسیده که تیم هسته ای قبل از او با مذاکره و پذیرش تعلیق مدت دار و محدود عمل کرده بودند.» وی در جای دیگری از این یادداشت آورده است:«لاریجانی همچنین نادیده گرفتن نقش اکبرهاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی و دیگر شخصیتهای تأثیرگذار را عملی درست نمیدانست.»
«محمد ابطحی امروزسرخط روزنامه اعتماد ملی را به خود اختصاص داد. و در این یادداشت کوتاه آورده: اکنون به نظر میرسد آقای لاریجانی احساس کرده است که دُر غلطانی که بدست نیاورده، شکلاتی هم دریافت نکرده است!!؟ و در آینده هم با سیاست خارجی فعلی باز هم شکلاتی به دست نمیآید.»
اما محسن آرمین که بیانیه ی تشکل سیاسی متبوع وی در هنگام صدور قطعنامه ی شورای امنیت ملی علیه کشورمان هیچگاه از اذهان محو نمیشود، در سر مقاله ی روزنامه ی اعتماد با تأکید برآنچه وی ناکارآمدی لاریجانی در عرصه ی مذاکرات هسته ای میخواند، نوشت: یک ماه پیش که احمدی نژاد در نطق علنی خود به برخی اقدامات خودسرانه در مذاکره با طرفهای اروپایی اشاره کرد، خیلیها تصور کردند اشاره ی او به آقای روحانی است، اما آنان که با واقعیات پشت پرده آشنایی داشتند به خوبی دریافتند که انگشت اشاره ی احمدی نژاد به سوی لاریجانی است!!! نه روحانی.»
بدون شک آنچه در این مطالب و تحلیلها هویداست غرض ورزی و عقده گشایی این افراد از دولت و نیز اصولگرایان است. این افراد به گمان خود اکنون شرایطی نصیبشان شده که میتوانند تمامی اقدامات نا بخردانه ی گذشته ی خود را استتار کرده ضمن اینکه در این راستا سیاست تخریب علیه دولت را نیز ادامه دهند.
اظهر من الشمس است که افکار عمومی موفقیتها و دستاوردهای کنونی کشور در عرصه ی سیاست خارجی بخصوص دستاوردهای هسته ای را مرهون تفکرات و اقدامات اصولگرایانی مانند دکتر احمدی نژاد و دکتر لاریجانی میدانند و اینگونه شانتاژها و لجن پراکنیهای سیاسی رسانه ای نمیتوانند آنها را از به یاد آوردن اقدامات دولتهای گذشته منحرف کند.
افکار عمومی هیچگاه از یاد نخواهند برد زمانی را که خاتمی بیشتر اوقات خود را در اتاق استراحت ومطالعه اش در- اتاقی که قبل از آن اتاق دیدارهای عمومی بود- در کاخ سعد آباد به مطالعه ی متون غربی اختصاص میداد و در اندیشه ی گسترش طرح گفتگوی تمدنها میکرد، اما آن طرف تر عطاءا... مهاجرانی روزانه عازم باغ قلهک میشد تا با دوستان بریتانیایی اش پالوده بخورد و در این میان موسویان را نیز کم کم در جمع خود پذیرفت و کمی آن طرف تر سیروس ناصری به قراردادهای نفتی پشت پرده اش با دیک چنی فکر میکرد و حسن روحانی نیز در اندیشه ی دیدارهای قریب الوقوعش با جک استراو بود و ملتی که هر روز پیگیر پرونده ی هسته ای و مطالبه ی حقوقشان بدست این افراد بودند.
روزگاریست عجیب.....
جنگ زرگری بر سر تندروی و اعتدال در جبهه اصلاحات
اصلاحطلبان در آستانه انتخابات پیش روی مجلس هشتم به خاطر ناکامی در رفع اختلافات در اردوگاه خود به انکار حضور شاخه تندرو در این اردوگاه روی آوردهاند.
ناصر قوامی از جمله اصلاحطلبان تندرویی است که به جای تلاش به رفع اختلافات درون گروهی و یافتن دلایل ناکامیهای این تفکر در دوران قدرت اقدام به پاک کردن صورت مسئله و طرح حضور اصلاحطلبان اعتدالگرا در مجلس هشتم را ترفندی تکراری از سوی محافظهکاران برای به حاشیه بردن اصلاحطلبان پیشرو توصیف کرده است!
رئیس کمیسیون حقوقی و قضایی دوره ششم مجلس با اشاره به این که «ما اصلاحطلب تندرو نداریم، بلکه آنها اصلاحطلب پیشرو هستند» اظهار کرد: محافظه کاران در انتخابات مجلس هفتم با رد صلاحیت اصلاحطلبان پیشرو کاری کردند تا اصلاحطلبان در این انتخابات رأی نیاورد و از همین ترفند با تقسیمبندی اصلاح طلبان میخواهند مانع موفقیت اصلاحطلبان شوند.
رضا خاتمی: مگر ما چه کردهایم؟
در همین حال و در نقطه مقابل قوامی، محمدرضا خاتمی دبیر کل سابق جبهه مشارکت با تأیید چنین تقسیمبندی عامل اصلی آن را عناصری از جریان اصلاحات در دوران ریاستجمهوری خاتمی دانست که برخی از فعالیتهای تندروانه تشکل متبوعشان را از سوی برخی افراد و صاحب نظران به عنوان یک جریان تندرو خواندند. وی در عینحال معترف شد که برخی از افراد ولابیها با غرضورزی روند اصلاحات را در این هشت سال ناکارآمد و ناموفق کردند و حال آنکه آنطور که گفته میشود مجلس ششم یک مجلس تبلیغی بوده که در آن دعواهای سیاسی سازماندهی میشد صحت ندارد.
اعتدال برای اصلاح طلبان باید استراتژی باشد نه تاکتیک
اما سیدهادی خامنهای به عنوان یکی از اصلاحطلبانی که مسؤولیت دبیر کلی مجمع نیروهای خط امام را برعهده دارد با تایید تقسیمبندی اصلاحطلبان به دو دسته معتدل و تندرو تصریح کرده است: خط اعتدال برای اصلاحطلبان باید استراتژی باشد، نه تاکتیک و حال آنکه عدهای ترجیح میدهند حرکات سیاسی اصلاح طلبان بیشتر به سمت تندروی افراطی و رادیکالیزم میل پیدا کند.
اصلاحطلبان نیاز به تغییر ماهوی دارند
موسوی لاری عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز هم با پذیرش وجود یک جریان تندرو در جبهه اصلاحطلبان گفت: چنین رویدادی در جبهه اصولگرایان هم دیده میشود، بنابراین دو جریان ریشهدار اصلاحطلب و اصولگرا با روی کارآمدن چنین جریانی مخالفت کنند. وی افزود: اصلاح طلبان و اصولگرایان ریشهدار و اصیل امروز به این باور رسیدهاند که نفی و طرد یکدیگر، نتیجهای جز روی کار آمدن افراط گرایان و عناصر پرخاشگری است که وجود آنها به نفع کشور و نظام نیست. وی تأکید کرد: اصلاحطلبان باید اصل همگرایی ائتلاف را به عنوان رویکرد جدید اصلاحطلبان مورد توجه قرارداده و این تغییر را یک تغییر ماهوی بدانند.
احمدینژاد: میشد رئیسجمهور مثل دولت قبل فقط 4 – 5 ساعت بیشتر کار نکند
دکتر "محمود احمدینژاد" رییسجمهوری اسلامی ایران در نشست مشترک اعضای هیات دولت و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، تاکید کرد مجلس و دولت دنبال اصلاحات بنیادین هستند.
دکتر احمدینژاد با تاکید بر اینکه مباحث اقتصادی قطعا نیازمند انجام بحثهای کارشناسی است، گفت: دولت ادعا ندارد که کارهایش بینقص است، اما باید دست بهدست هم داده و نکات برجسته را تقویت و نکات ضعف را برطرف کنیم.
رییسجمهور، دوره جدید را دوره تحولات و کارهای بزرگ دانست و تصریح کرد: میشد روند جاری بین مجلس و دولت، به همان شکلی که قبلا وجود داشت، ادامه پیدا کند، میشد که رییسجمهور ۴ - ۵ ساعت بیشتر در طول روز کار نکند و مجلس هم اینقدر حساسیت به کارها نداشته باشد، اما اینگونه نیست و در این دوره، هم دولت و هم مجلس دنبال اصلاحات بنیادین و کارهای بزرگ در کشور هستند.
مجلس و دولت دنبال فضاسازی کاذب برای مردم نیستند تا آنها را مشغول کند
وی افزود: دولت و مجلس دوست هم هستند، اما در امور کارشناسی بحثهای جدی با هم دارند، اما در پایان همه پایبند به قانون هستیم و این ناشی از نظم و روحیه انقلابی است.
رییسجمهور با تاکید بر استقبال دولت از انتقادات سازنده یادآور شد: یادمان نرفته است که در دورههای قبل، کوچکترین انتقاد از دولت در روزنامههای مختلف با عنوان "توطئه و کودتا" تیتر میشد و گروهی بودند که اجازه نمیدادند کوچکترین انتقادی از مجموعه دولت صورت گیرد، اما دولت نهم همیشه از انتقادات استقبال کرده و بناست دولت در آینده نزدیک در مراسمی، منتقدین خود را مورد تشویق قرار دهد.
دکتر احمدینژاد اضافه کرد: فضای کشور فضای صمیمانه است که همه آزادانه حرفهای خود را میزنند.
رییسجمهور اصلاح ساختار سیستم حمل ونقل کشور را از جمله اقدامات بزرگ و مشترک دولت و مجلس برشمرد و افزود: تا امروز مباحث زیادی در این زمینه عنوان شده است که در حد حرف بوده است، ولی حالا دولت و مجلس نگاه مبنایی و سیستماتیک به این موضوع کردهاند که در قالب تبصره ۱۳ ارایه شده است.
رییس قوه مجریه حل مشکل مسکن را از دیگر اقدامات دولت دانست و اظهار داشت: امروز دولت و مجلس تصمیم گرفتهاند، یکبار برای همیشه معضل مسکن را حل کنند. برای اولینبار قیمت زمین را در تهیه مسکن صفر کردهایم که نتایج آن قطعا در ۳ - ۴ سال آینده نمایان خواهد شد. دکتر احمدینژاد در ادامه بحث سهمیهبندی بنزین را مورد اشاره قرار داد و گفت: از بعد از پیروزی انقلاب اسلامی کاری به این بزرگی بر دوش دولتها گذاشته نشده بود. سهمیهبندی بنزین را شما تصویب کردید و دولت نیز بدون هیچ واکنشی از آن استقبال کرد و شروع به عملیاتی کردن آن نمود. این یک اتفاق خیلی بزرگ بود که نشان میدهد هم دولت و هم مجلس دنبال کارهای بزرگ و زیربنایی هستند.
رییس قوه مجریه با تاکید بر اینکه استقبال مردم از سهمیهبندی بنزین نباید بیپاسخ بماند، تصریح کرد: بیایید همه دست بهدست هم بدهیم و کمک کنید تا همت بلند مردم را در صرفهجویی و قبول فشار ناشی از سهمیهبندی بنزین، پاسخ بدهیم و مبالغ صرفهجویی مردم در خصوص بنزین را به زندگی آنها برگردانیم.
رییسجمهور در ادامه نشست مشترک دولت و مجلس با بیان اینکه همه دوست داریم کشور مقتدر باشد و دولت بر همین اساس اصلاحات را از خود آغاز کرده است، گفت: کوچکتر کردن دولت و حرکت به سمت استفاده از روشهای اسلامی، از مهمترین اقدامات دولت برای اصلاحات است.
رییسجمهور با بیان اینکه روش فعلی ارایه لایحه بودجه معایبی دارد، گفت: شفاف نبودن و سخت بودن اجرا، از جمله معایب بودجه نویسی فعلی است.
رییسجمهور افزود: تلاش برخیها برای ایجاد اختلاف بین مجلس و دولت ناکام میماند، زیرا مجلس و دولت پشتیبان هم هستند.
دکتر احمدینژاد گفت: طبق آمارهای مجلس، دولت نهم قانونمندترین دولت بوده است، زیرا کمترین مصوبات مغایر با قوانین و بیشترین اصلاحات را داشته است.
رییسجمهور با اشاره به عزم مشترک دولت و مجلس مبنی بر اصلاح سیاست خارجی در زمینه اتخاذ سیاستهای فعال، تصریح کرد: ملت ایران دارای منطق مبتنی بر صلح، دوستی، خداپرستی و عدالت است و آرمانهای ملت ایران انسانی است و دولت و مجلس زیر بار قدرتهای زورگو نمیرود.
دکتر احمدینژاد با تاکید بر این که این اعتقاد ما است، افرادی که برای خدا حرکت میکنند، بنبست و شکست ندارند و خدا آنها را یاری میکند، گفت: با ایستادگی رهبری عزیز، دولت، مجلس و ملت، نه تنها مساله هستهای حل شده، بلکه جایگاه ملت ایران بیش از پیش بالاتر رفته و تثبیت شده است.
رییسجمهور با اشاره به دستاوردهای اجلاس سران کشورهای حاشیه خزر و سفر آقای پوتین به تهران، گفت: انتشار بیانیه مهم سران خزر و دیدارهای دو جانبه با رییسجمهور روسیه و توافقات صورت گرفته، نشان داد که ایران قدرت بزرگ جهانی است.
دکتر احمدینژاد همچنین افزود: پرونده هستهای ایران، امروز به آژانس بازگشته است که مسیر اصلی است.
پوتین: از محضر آیتالله خامنهای بسیار استفاده کردیم
با گذشت چند روز از سفر رؤسای جمهور کشورهای حاشیه دریای خزر به تهران حاشیههایهای جالب توجهی از این سفر آشکار میشود.
در همین زمینه، یک منبع آگاه که نخواست نامش فاش شود به خبرنگار «بولتن نیوز» گفت؛ در سفر پوتین به تهران و ملاقاتی که وی با رهبر معظم انقلاب داشت، رئیسجمهور روسیه که خود از سردمداران نظام سلطه و لائیک شرق است، به شدت تحت تأثیر رهبر حکیم انقلاب قرار گرفته و این امر از حرکات حین جلسه و پس از آن پوتین مشخص بود.
به گفته این منبع آگاه، آیتالله العظمی خامنهای در این دیدار خطاب به رئیسجمهور روسیه و در زمینه مسائل جاری این کشور مطالب و نکاتی را گوشزد کردند که پوتین در همانروز گفت: «من به عنوان رئیسجمهور روسیه از این مسائل غافل بودم» و از تیزبینی و ظرافت رهبر انقلاب در شگفت میشوند.
بنابراین گزارش، میزان تأثر پوتین از ملاقات با رهبر انقلاب تا به حدی بوده که در بازگشت از پیش ایشان سوار بر خودروی اسکورت مخصوص خود نمیشود و به آقای احمدینژاد میگوید: «آیا اجازه است که من سوار اتومبیل شما شوم؟» و به همراه تیم حفاظتی و ماشین رئیسجمهور کشورمان، بیت رهبری را ترک میکند.
گفتنی است، در شب همان روز و پس از دیدار با رهبر انقلاب، پوتین در سر سفره شام به نزد حجتالاسلام والمسلمین گلپایگانی، رئیس دفتر رهبری رفته و با رفتاری گرم و صمیمانه و در حالی که دست بر شانه وی میگذارد، میگوید: «ما از محضر آیتالله خامنهای بسیار استفاده کردیم.»
دو خاطره از مقام معظم رهبری درباره انتقاد به صداوسیما
هرکس به سهم خود تذکر دهد
من بارها دیدهام که وقتی تلویزیون یا رادیو موسیقی تند و شبهناکی پخش میکند، آقا بلافاصله میگویند خاموش کنید. ما هم که پس از مدتی دستمان آمده بود که آقا در مقابل این نسخ موسیقیها، حساسیت نشان میدهند، دیگر قبل از تذکر ایشان در ماشین یا هر جای دیگر وقتی رادیو چنین موسیقیهایی پخش میکرد، خاموش میکردیم.
از دیدگاه ایشان اینکه صدا و سیما پسوند اسلامی دارد دلیل بر حلیت تمامی آنچه پخش میکند، نیست. البته ایشان معتقدند که در این گونه موارد همه افراد باید حساسیت نشان دهند. من یادم هست یکبار آیت الله خزعلی از موسیقیهای صدا و سیما به ایشان شکایت کرد [آقا] فرمودند: «من به سهم خودم تذکر میدهم، اما شما خودتان هم باید تذکر دهید، امر به معروف و نهی از منکر به همه واجب است.»
آقای ابطحی! شما خودتان چه فهمیدید!؟
آقا همواره حساسیت فوقالعادهای در مورد فرآوردههای فرهنگی در حوزههای مختلف علیالخصوص صدا وسیما دارند. بد نیست در این مورد خاطرهای عرض کنم. میدانید که بعد از ظهرهای جمعه رادیو از قدیمالایام قصه پخش میکند آقا هم با توجه و علاقهای که به رمان و داستان دارند عمدتا این داستانها را گوش میدهند.
یک بعد از ظهر جمعه بود که دیدم آقا پس از گوش دادن به داستان، با عصبانیت [دارند] در اتاق قدم میزنند، مرا صدا زدند و گفتند: همین الان آقای ابطحی (مسوول وقت رادیو) را پیدا کن. من هم سریع تلفن او را گرفتم. آقا گوشی را برداشتند و با قاطعیت خاصی گفتند: آقای ابطحی! من الان داستانی از رادیو شنیدم که نه محتوا داشت نه درس. شما این داستان را گوش میکنید و فردا میآئید پیش من هرگونه برداشتی از آن داشتید میگویید! و گوشی را گذاشتند. اتفاقا فردای آن روز خودم در محل ملاقات بودم. آقا بشدت به آقای ابطحی اعتراض کرد که چرا وقت مردم و هزینه بالای صدا وسیما را صرف پخش این داستانهای بیمعنی میکنید؛ داستان باید یک پیام اخلاقی و اجتماعی داشته باشد. شما خودت به عنوان رئیس رادیو از این داستانی که پخش کردید چه فهمیدید!
همین اعتراض باعث شد که داستانهای آن برنامه به لحاظ محتوایی مقداری با کیفیتتر شود.
خاطرات محسن جوادیان از محافظین سابق مقام معظم رهبری
پروفسور مولانا: توجه دنیا به احمدی نژاد
در سال های بعد از خاتمه جنگ جهانی دوم تا به امروز بسیاری از رهبران سیاسی و برجسته جهانی در نشست سالیانه مجمع عمومی از تریبون سازمان ملل سخنرانی کرده اند. «نهرو» از هند، «تیتو» از یوگسلاوی، «ناصر» از مصر، «کاسترو» از کوبا، «خروشچف» از شوروی، «کندی» از آمریکا و... ولی هیچ کدام نتوانستند همچون دکتر احمدی نژاد رئیس جمهور ایران، توجه اقشار مردم و دولتمردان را به خود جلب کنند. خروشچف در دهه 1960 در یکی از جلسات مجمع عمومی حتی با مشت زدن روی میز کوشش کرد توجه جهانیان را به خود جلب کند ولی نه خشم و عصبانیت او به عنوان رهبر یک ابرقدرت و نه فریاد کاسترو به عنوان رهبر یک انقلاب سوسیالیستی و نه طنین ضداستعماری نهرو و ناصر و تیتو توانست آن انعکاس و بازتاب و تاثیری را که سخنان دکتر احمدی نژاد ایجاد کرده است، به وجود آورد.
این قضاوت و ارزیابی من تنها مبنی بر قرائت و مطالعه تاریخ روابط بین الملل و سازمان ملل نیست بلکه بیش از همه برپایه مشاهدات خود به عنوان استاد و پژوهشگر به مدت 50سال در واشنگتن و نیویورک است. شما باید آن روزها در صحنه حاضر می بودید تا بتوانید هرچه بهتر وسعت و عمق دریای سیاسی امروز را که بازیگران قدرت در آن غوطه ورند تشخیص دهید. هوش و ذکاوت دکتر احمدی نژاد و تدبیر و شجاعت و صلابت وی را باید در چهارچوب این تلاطم جهانی درک کرد. علاقه من به مشاهده و مطالعه جایگاه او در روابط معاصر بین المللی تاثیر آنی و کوتاه مدت آن نیست بلکه اثر تاریخی، درازمدت، و مداوم آن در سطوح ملی و بین المللی است. از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی(ره) هیچ رئیس جمهور ایران به اندازه دکتر احمدی نژاد مورد توجه جهانیان قرار نگرفته است. پس می توان پرسید که چرا دنیا به احمدی نژاد توجه دارد؟
(1) نواندیشی، عدالت خواهی، و توحیدگرایی سه محوری است که دکتر احمدی نژاد بر آن تکیه دارد. به عبارت دیگر، در دنیایی که یک ابرقدرت و امپراتوری مانند شوروی سرنگون شد و یک ابرقدرت و امپراتوری دیگر مانند آمریکا در آستانه افول است، در دنیایی که رهبران آن مقابل ظلم و بی عدالتی سخن جدیدی ندارند و سازمان های بین المللی مقابل زورگویی و قانون شکنی و جنگ سکوت اختیار کرده اند، و در دنیایی که اغلب سران مشروعیت خود را از دست داده و مورد اعتماد مردم خود نیستند، در چنین محیطی دکتر احمدی نژاد پیام قابل شنیدنی دارد گرچه محتویات آن به گوش و مذاق بعضی سنگین و تلخ به نظر برسد. او مسائل و موضوعاتی را در سطح بین المللی مطرح می کند که دیگران از اظهار آن ابا داشته و خودداری می کنند. دکتر احمدی نژاد دنبال ریشه های درخت اختلاف و کشمکش است و نه شاخه های آن. او نظریه ها، فرضیه ها و پیش فرضیه های حاکم بر نظام جهانی را زیر سؤال می برد و خواستار تأمل و تفکر در آنها می شود.
(2) در دهه های 1950 و 1960 این «تیتو» و «نهرو» بودند که بقیه دنیای به اصطلاح سوم را با همقطاران و همفکرانی مانند کاسترو و ناصر و سوکارنو و نکرومه علیه آمریکا و شوروی بسیج کردند. ولی خط مبارز این رهبران آنروزی دنیا را سکولاریسم، ملی گرایی، سوسیالیسم و خودکفایی تشکیل می داد. امروز مرزهای روابط بین المللی و موضوعاتی که در دستور روز قرار گرفته است با گذشته فرق می کند. نیم قرن پیش چه کسی فکر می کرد که دین و معنویات، اسلام و ادیان الهی، فروپاشی خانواده، محیط زیست، انرژی اتمی، و کاهش منزلت زن، موضوعات مطرح شده در سطح جهانی و سازمان های بین المللی را تشکیل دهد. ما امروز شاهد تشکل یک فرهنگ مقاوت علیه سلطه گرایی هستیم. این فرهنگ مقاومت در همه قاره ها در حال رشد و نمو است چیزی که دکتر احمدی نژاد در سخنرانی سازمان ملل خود از آن به نام «جبهه همبستگی برای صلح» نام برد. این فرهنگ مقاومت را به خوبی می توان در فلسطین، در لبنان، در عراق و در کشورهای آمریکای لاتین مانند ونزوئلا، بولیوی و در اقصی نقاط آفریقا و آسیا مشاهده کرد. احمدی نژاد امروز پیشگامی در این جبهه را به عهده گرفته است.
(3) امروز جریان سلطه ستیزی در سراسر جهان یک واقعیت انکارناپذیر است. جبهه همبستگی برای صلح از نظریه انسان مدار، اخلاقی، سنت گرا، و خودکفا در رشد و توسعه عدالت اجتماعی نشأت می گیرد و بر محور معنویات و خداشناسی و توحید مستقر است. فرهنگ مقاومت نیز به دنبال احترام و عزت بشری بوده و به دنبال گفت وگویی است که حرکات انقلاب کنونی در جهان را موجب می شود. جلوگیری از جنگ و پیشبرد صلح، ایجاد گرایش عمومی به سوی تعامل و سازشکاری و هم زیستی، احترام به فرهنگ و ارزش ها، پشتیبانی از نهاد خانواده و اجتماع، نماد و نشانه های امروزی این فرهنگ مقاومت علیه سلطه گرایی است. فرهنگ مقاومت علیه سلطه گرایی در همه جوامع چه غرب و چه شرق، چه شمال و چه جنوب وجود دارد. چهارچوب اخلاقی جبهه همبستگی برای صلح که فراتر از همه دولت ها و اقوام و ملت ها است باید مدنظر قرار گرفته و پایه بسیج عمومی برای یک امنیت و توسعه و صلح پایدار باشد.
(4) اصالت و نوآوری صحبت های دکتر احمدی نژاد همان قدر که قدرت و مشروعیت سلطه گران و دستگاه های تبلیغاتی آنها را به تکاپو انداخته است، افکار و مواضع و اندیشه های او نیز به همان اندازه در بین قشرهای مختلف ملل، به ویژه گروه هایی که سال ها تحت استعمار و استثمار بوده اند، هیجان فوق العاده ای ایجاد کرده است. یک نگاه کوتاه به محور سخنرانی او در نیویورک این موضوع را به خوبی به اثبات می رساند: عدالت به جای زور و قدرت، کرامت های انسانی، حاکمیت خداپرستی، زورگویی و رویگردانی از خدا به عنوان دو عامل اساسی چالش های امروزی، نقض قوانین و حقوق بین الملل توسط قدرت های بزرگ، نقض گسترده حقوق بشر توسط آمریکا، فروپاشی خانواده و کاهش منزلت زن، توسعه تروریسم و اشغالگرایی توسط ایالات متحده، هجوم به فرهنگ های بومی و تحقیر ارزش های ملی، گستره فقر و بی سوادی و محرومیت از بهداشت در سطح جهانی، نادیده گرفتن ارزش های متعالی، ترویج فریب و دروغ و جنگ طلبی، و خاتمه یافتن موضوع هسته ای ایران.
دکتر احمدی نژاد خواهان تحول و اصلاحات اساسی و بنیادین در نظام بین المللی است. او معتقد است که عدالت به جای قدرت باید بر نظام بین المللی حکم فرما باشد و بدین ترتیب وی مفاهیم و پیش فرضیه ها و نظریه های موجود رئالیسم یا واقعیت گرایی غرب را که بر محور قدرت مستقر است به چالش می طلبد. برای او عدالت گرایی و عدالت خواهی تنها مسیر بشریت و جامعه انسانی به سوی صلح و امنیت پایدار و پویا است. دکتر احمدی نژاد به دنبال شکستن اسطوره های سیاسی است. از دیدگاه او درک مسئله و مشکل فلسطین درک و کیفیت «هولوکاست» است زیرا توجیه و چگونگی مصیبت بر یهودیان در اروپا و به دست اروپایی ها مشروعیت اشغال فلسطین را توسط صهیونیست ها و غرب به وجود آورد و به تاسیس نظام اسرائیل انجامید. فلسطینی ها نه در جنگ اروپا و نه در کشتار یهودیان شرکت داشتند و امروز مردم فلسطین هستند که باید از طریق رفراندوم سرنوشت خود را مشخص کنند. دوران اندیشه های مادی مبتنی بر خودخواهی و سیطره طلبی پایان یافته است و بهتر است این کشورها به جای دخالت در امور دیگران به مردم خود برسند چون دنیا نیازی به آنها ندارد.
(5) علی رغم تبلیغات گسترده ای که برای مخدوش کردن چهره دکتر احمدی نژاد از طرف دولتمردان و رسانه های آمریکا تدارک دیده شده است، تحولات ارتباطات بین المللی و جهانی، دگرگونی های زیرساختی اطلاع رسانی، پیدایش شبکه های جدید رایو- تلویزیون در سطح جهانی، افزایش سرعت تولید و توزیع پیام به طور مستقیم از طریق ماهواره ها، و بالاتر از همه آگاهی و علاقه مخاطبان دنیا به دریافت دست اول و صحیح از مراکز اخبار و گسترش و بهره برداری هرچه بیشتر عموم مردم از اینترنت، همه و همه میدان عمل را برای رئیس جمهور ایران باز کرده و توازن و کنترل رسانه ها را که مدت های طولانی در انحصار چند کشور غربی به ویژه آمریکا بود متلاشی کرده است.
متانت و مهارت دکتر احمدی نژاد در ارتباطات عمومی و ابتکارات اطلاعاتی و مردمی او در حقیقت رئیس جمهور ایران را برای اولین بار به یک رسانه جهانی انسانی ارتقا داده است. برای رسانه های آمریکا و دنیا اولویت سخنرانی و حضور دکتر احمدی نژاد در نیویورک بر نشست مجمع عمومی تقدم داشت. اختصاص خبرهای روز و ستون مطبوعات به رئیس جمهور ایران نگرانی و اضطراب فوق العاده ای در مقامات آمریکایی ایجاد کرده بود که نظام آمریکا کوشش داشت آن را پنهان نگاه دارد. جنگ سرد بین نظام آمریکا و دکتر احمدی نژاد یک نبرد رسانه ای و اطلاعاتی است و تا امروز رسانه های آمریکا هرچه کوشش کرده اند که رئیس جمهور ایران را به تله بیندازند، خود بیش از همه به تله افتاده اند. دکتر احمدی نژاد در مدت کوتاه اقامت خود در نیویورک کوشش کرد از این زیرساخت های اطلاعاتی و رسانه ای استفاده کرده و از طریق سازمان ملل و تریبون آن پیام خود را به جهانیان برساند و آمریکا را در مقابل کشورهای جهان قرار دهد. به روایت مطبوعات آمریکا 500میلیون نفر سخنان احمدی نژاد را شنیدند، چیزی که دهه های قبل برای سران دولت ها فقط یک آرزو و رؤیا به نظر می رسید. دکتر احمدی نژاد از بی نیازی ایران به تسلیحات هسته ای صحبت کرد و موضوع قرار گرفتن ایران و آمریکا در مسیر جنگ را کم اهمیت دانست.
(6) دکتر احمدی نژاد کارکرد نهادهای مهم غرب را زیر سؤال می برد و آنها را مورد استیضاح قرار می دهد. حادثه دانشگاه کلمبیا یک اتفاق بزرگ بود که خود احتیاج به یک مقاله جداگانه دارد. آنچه در دانشگاه کلمبیا صورت گرفت حیثیت کل ادعاهای نظام سلطه و دموکراسی مبتنی بر مادی گرایی را به صحنه آورد و نشان داد که در داخل آمریکا یک سردرگمی بزرگ درباره نوع تعامل با ایران به وجود آمده است.
مهرورزی، اعتماد به نفس، و تبحر سخنوری دکتر احمدی نژاد فوق العاده است. او در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل، این نشست جهانی را به یک دادگاه بین المللی تبدیل کرد که دادستانی آن را خود به عهده داشت. در دانشگاه کلمبیا خونسردی و متانت و گذشت او تحسین آور بود. حضور او در کلمبیا بحث و گفتمانی را در مجالس و محافل فرهنگی و علمی آمریکا شروع کرده است که به عقیده من سال ها ادامه خواهد داشت. در ملاقات با بیش از 70 نخبه برجسته آمریکایی که قریب به سه ساعت طول کشید، دکتر احمدی نژاد نقش یک استاد باتجربه و متبحر را ایفا کرد. و در گفت وگوی خود با علما و دانشمندان اسلامی مقیم آمریکا و در سخنرانی خود در کلیسای نیویورک با پیشوایان و رهبران دینی مسیحی و یهود نشان داد که خاورمیانه و ایران خاستگاه ادیان الهی است و ایمان و عقلانیت منزلتی بس بزرگ در سنت اسلامی دارد. تکیه او بر خداپرستان، عدالت طلبان و مهرورزان بود.
اهانت خاتمی به احمدینژاد:پایتان را میشکنم!
محمد خاتمی که چندی پیش در عمل حرامی در ایتالیا با دختران نیمه عریان دست داده بود، در سخنانی که بوی کینه و عداوت میدهد در جمع تعدادی از فعالین رسانهای جبهه اصلاحات با اهانت به رئیسجمهور گفت: پرونده هستهای ایران بسته نشده است. نمیدانم آقای احمدینژاد که میگوید، پرونده هستهای بسته شده منظورش چیست. شاید خوابنما شده باشد. پرونده در شورای امنیت است و ربطی به آژانس ندارد.
تخریب دولت به هر قیمت !
گویا عده ای در مملکت ما بنا را بر این گذاشته اند که هر کاری از سوی دولت آقای احمدی نژاد انجام می گیرد بکوبند و کاری هم به این ندارند که آیا این کار به نفع ملت ایران هست یا نیست .
آقایانی که سفر رئیس جمهور سابق ایران ،آقای خاتمی به فرانسه و یا سفر ایشان به سازمان ملل را یک اعجاز تاریخی و در جهت تنش زدایی عنوان می کردند امروز سفر سران کشورهای حاشیه دریای خزر به ایران و مذاکره با مسئولین بلند پایه کشورمان را بی فایده عنوان می کنند.
بعد از سقوط شوروی سابق رئیس جمهور روسیه برای اولین بار و آن هم در شرایطی که آمریکا و دولت های غربی آن همه کشور ما را تهدید به تحریم می کنند و ادعا دارند که کشور ایران در انزوای سیاسی ! قرار گرفته ،به ایران سفر کرد و در این اجلاسیه شرک کرد.
انسان با خواندن تحلیل های بعضی مطبوعات که از سیاست فقط غرض ورزی و از سیاستمداران فقط ماکیاولی را می شناسند انسان را متاثر می کند.
یک نمونه از این تحلیل ها را می توان در شماره انمروز روزنامه اعتماد ملی مشاهده کرد آقای رئیسجمهور، ورودتان به سعدآباد مبارک - [جواد دلیری]
آقایان که نتوانسته اند از دولتی که تا به حال متهمش می کردند که ایران را در صحنه جهانی منزوی کرده است در این مورد انتقاد کنند بحث را به مباحث حاشیه ای کشانده و استقبال آقای احمدی نژاد از آقای پوتین در سعد آباد را عدول آقای احمدی نژاد از مواضع پیشین عنوان کرده اند:
نویسنده این مقاله !در قسمتی از نوشته اش می نویسد:
سرانجام رئیسجمهور محترم به هر دلیل (امنیتی، سیاسی، فرهنگی و ...) مجموعه کاخ سعدآباد را بر خیابان پاستور و فلسطین ترجیح دادند و از رئیسجمهور روسیه استقبال کردند، جای خوشبختی و خوشحالی دارد، چرا که مردم ایران به <میهماننوازی> مشهورند و رئیسجمهور آنها نیز باید به همان سنت از میهمانان خود استقبال کند. اکنون سوال این است که چرا تاکنون این رسم میهماننوازی به نحو مناسب صورت نگرفته است؟ خسارتهای این دو سال و اندی که به <سنت ایرانیان>، لطمه زده را چه کسانی میپردازند؟ آیا حضور و استقبال در کاخ سعدآباد زیبندهتر بود یا حضور در خیابانهای پاستور و فلسطین؟
نویسنده محترم این مقاله استقبال از یک میهمان خارجی در خیابان های پاستور یا فلسطین را خلاف روح مهمان نوازی ایرانیان دانسته و به زعم خود ادعای خسارت نموده که ای داد و ای بیداد که جواب این بی حرمتی ها به جهانیان در این دو سال را چه کسی خواهد داد!
جای بسی خوشحالی است که مسئولین حزب اعتماد ملی از جمله آقای کروبی محوریت حضرت امام خمینی (رض)را منکر نشده اند و علی الظاهر ادعای ادامه خط امام را دارند!!!
از حضرات باید پرسید آیا استقبال از سفرای شوروی سابق در منزل امام در سال ۱۳۶۷ که در پی پیام تاریخی امام رخ داد و نیز دست ندادن امام با سفیر شوروی خلاف میهمان نوازی حضرت امام و ایرانیان بوده ؟ و یا پذیرش نماینده پاپ توسط امام خمینی(رض) در قضیه گروگان گیری جاسوسان آمریکایی در سال ۱۳۵۸ در حالی که در آن زمان امام هیچ کس را در این مسئله به حضور نمی پذیرفتند عدول امام از مواضع قبلیشان بود؟
همه ما می دانیم که هدف شما رسیدن به قدرت به هر قیمتی است و برای رسیدن به این هدفتان حتی حاضرید منافع ملی کشورتان که همیشه از آن دم می زنید را قربانی امیال نفسانی خود کنید.
مشکل را در کاخ سعد آباد و یا در خیابان پاستور جستجو نکنید مشکل در نا مشروع بودن آن چیزی است که به خاطرش خودتان را به آب و آتش می زنید.
بازدید دیروز: 36
کل بازدید :1091496
نه شکوفه ای نه برگی نه ثمر نه سایه دارم همه حیرتم که دهقان به چه کار کشت ما را
حمایت های رهبری از دولت
مثل منافقان در قران
خطبه های بی نظیر
اصلاحاتیان
رهبری
متفرقه های جذاب
مصباح
کاریکاتور
احمدی نژاد
دنیا و حب الدنیا
رفسنجانی
احمدی نژاد 2
متفرقه های جذاب 2
ولایت
اصلاحاتیان
مذهبی
خاتمی
اصلاحاتیان
کارگزاران
جاسوس
منافقان
انتخابات
دولت نهم
مجلس
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
ریاست جمهور
رجانیوز
افشا گری
افشا گری
بیداری 57
خاتمی نیوز
مسعود ده نمکی
طنز های سیاسی (اکینا)
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
نوشته های یک کج و معوج
گذری بر سیاست خارجی
نوشته های یک روزنامه نگار
نشریه دانشجویی ایران 1404
جوانان عدالتخواه و تحولگرا
دولت اسلامی-اعجاز نهم
مصائب احمدی نژاد
علیرضا احمدی نژاد
روزنامه دانشجویی
بچه های سوم تیر
خبرنگار مسلمان
سهیل کریمی
دست گرم تو
نسل خمینی
فصل آگاهی
خاکریزیسم
عقل سرخ
حریم یاس
صدای ما
عطشان
شب بو
تا آخر
نگرانی
بحر
دیده بان
مهراوه من
روزنتیگ های ...
آرمانشهر
فارس
خمینیسم
کیان
سیطره
نسل بیدار
ققنوس
خبرهای ضد اسلامی و ضد ایرانی
تحلیل سیاسی
موسسه پژوهش های سیاسی
روز نوشت های دانشجوی مسلمان
بیم موج
عدالت جو
محراب اندیشه
سپهر نیوز
مهر
انصار نیوز
جهان نیوز
نادر گنجی
نو اندیش
نوسازی
الف
واژگون
بسیج جهانی
رایگاه
قاسم
شیعه
قدس
خدمت
عصر ایران
این روزها
دریچه
رهپویان وصال
تابناک
این روز
تیک نیوز
عیاران
دیدار
گل آقا
موج
واحد مرکزی
رسا
شانا
خبرنگاران
اسراء
پانا
آفتاب
نوروز
ایرنا
برنا
بولتون
قطره
جامعه
majlese8
hawzah
jameeh
mellat.majlis
parlemaneh8
partosokhan
مستقل
عدالتخواهی
نقطه
انصار حزب الله
تدوین مطالعات
اصولگرایان
شریف