جلسات جنگ روانی برای انتخابات
برخی از متخصصین جنگ روانی جریان ضد اصولگرا اخیر دست به تشکیل جلسات منظمی برای اثر گذاری بر انتخابات مجلس هشتم زده اند.
در این جلسات محمد عطریانفر، عباس عبدی و سعید حجاریان و برخی دیگر از چهرههای غیر مشهور که در میان افکار عمومی بیشتر به اعضای کمیته ایکس شناخته میشدند گرد هم میآیند.
علت خروج عباس عبدی از سکوت و تحریر مقالات متفاوت نیز جمع بندی این جلسات بوده است.
یکی از اصلی ترین میدانهایی که جمع بندیهای این جلسات را عملیاتی میکند هفته نامه شهروند امروز است که تلاش دارد به صورت غیر مستقیم به تقابل با دولت بپردازد و به رغم وجود برخی انتقادات مستقیم، اغلب سخنان خود را متوجه شعارها و اعتقادات دولت نماید.
به نظر میرسد سخنان چندی پیش حجاریان که گفته بود «به شرط تعویض ترکیب سیاسی مجلس فعلی در مجلس هشتم، امید میرود که بتوان به آرمانهای دمکراسی، آزادی، توسعه، تنشزدایی و صلح نزدیکتر شد؛ البته این کار لاجرم متناظر با تغییر ترکیب دولت، از صدر تا ذیل نیز خواهد بود.» نیز برخاسته از همین جلسات باشد.
او در ادامه گفته بود: تا زمان برگزاری انتخابات مجلس هشتم احتمالات فراوانی وجود دارد که میتواند شرایط را تغییر دهد؛ از جمله به نظر من مسئله قطعنامه سوم شورای امنیت سازمان ملل قطعاًً میتواند تأثیرات دوگانهای بر شرایط کشور داشته باشد.
در این میان نقش عطریانفر عملیاتی تر است، او اگرچه هفته نامه شهروند را به چاپ میرساند اما وجه پنهانی نیز دارد. عطریانفر رابطه تنگاتنگی با خبرنگاران برخی رسانههای تاثیر گذار بین المللی در ایران دارد. ادعای خبر بیماری رهبر معظم انقلاب در سال گذشته یکی از دست پختهای او برای رسانههای بیگانه بود.
با این وصف در شرایطی که دشمنان ما در دنیا از تصویب قطعنامه سوم پس از گزارش 16 نهاد اطلاعاتی ناامید شده اند، صدور اطلاعیه 333 امضایی و ارسال به رسانههای بیگانه (اگرچه بسیاری از امضا کنندگان در مصاحبه با رسانههای داخلی امضای خود را تکذیب نمودند) و برخی تحلیلهایی که در روزنامههایی همچون فایننشال تایمز و... به قلم خبرنگاران ایرانیشان برای فضا سازی تصویب قطع نامه سوم تحریم دنبال میشود، میتواند معنای تازه تری نیز داشته باشند.
سیر تورم در دولت خاتمی و هاشمی و احمدی نژاد
این روزها جنگ روانی سنگینی علیه دولت در برخی رسانه های داخلی بهویژه مطبوعات شکل گرفته است. مهمترین حربه در این جنگ، تورم و افزایش قیمت برخی کالاها است. در این جنگ به قدری دولت را مورد بمباران قرار میدهند که گویا منتقدین بهویژه مسؤولان دولتهای باصطلاح سازندگی و اصلاحات در دوران حاکمیت خود طرفدار تثبیت قیمتها بوده و تورم تنها در دولت عدالت محور دکتر احمدی نژاد به وجود آمده است! این در حالی است که هنوز دو سال و اندی از عمر این دولت نگذشته و نسبت آن به عمر شانزده ساله دو دولت قبلی یک هشتم (یک به هشت) میباشد. آخرین رقم تورم در سال جاری که توسط بانک مرکزی منتشر شده 5/17% میباشد که در مقایسه با برخی سال های دوران دولت سازندگی مثل سال 74 که 5/49% ثبت شده حدود یک به سه میباشد! بررسی تاریخچه تورم از سال های 1351 تا کنون نشان میدهد که هر ساله نرخ تورم بنا به دلایل خاصی که اتفاق میافتاده از نوسانات مختلفی برخوردار میشده است.
در زمان شاه نیز که از حمایت های ویژه امریکا برخوردار بود سال های 53 و 56 تورم بالای 15% و 26% را تجربه کرده و دوران حاکمیت کارگزاران سازندگی نیز تورم های بالای 20%، 22%، 23%، 25%، 49% و 23% را که میانگین آنها تورم بالای 27% نشان میدهد که به تعبیر عباس عبدی تورم دوران دولت هاشمی حتی از جنگ جهانی دوم نیز فراتر رفته است. در دوره حاکمیت مدعیان اصلاحات نیز تورم فراتر از 17%، 18%، 20%، 15%، که دولت احمدی نژاد در سال های 84 و 85 به 12% درصد رسانده است و در سال 86 بنا به عللی که ذکر خواهد شد تورم به 17% افزایش پیدا کرده است که با برنامه های اقتصادی در حال کنترل آن هستند. بنابر این آمار و ارقام فوق نشان میدهد که تورم حاصل شده در دولت جدید با تورم حاصله در دولت های سازندگی و اصلاحات به مراتب کمتر است ولی تبلیغات و جنگ روانی علیه دولت نهم بیشتر و غیر قابل مقایسه.
درباره موضوع تورم و جنگ روانی جنگ آوران عرصه سیاست و اقتصاد تذکر و نکاتی حائز اهمیت است.
1. نادیدهگرفتن موفقیتهای دولت نهم در عرصه سیاست خارجی، به نتیجه رساندن موضوع فناوری هسته ای به رغم فشارهای سنگین جهانی، شتاب بخشیدن به فعالیت های عمرانی، فعال کردن بخش خصوصی و اجرایی کردن اصل 44، توزیع سهام عدالت، توجه ویژه به افراد تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی و قشر محروم جامعه و ... . پر رنگ کردن موضوع تورم حاکی از یک بی انصافی است که مع الاسف برخی از سیاسیون کشور ما به آن مبتلا هستند و ای کاش به آنچه بود بسنده میکردند و با گذاشتن ذره بینی بر آن، آنرا بزرگتر جلوه نمیدادند!
2. جای بسی تأمل است کسانی که خود طرفدار افزایش قیمتها بوده و سالانه گرانی 30 درصد قیمتهای کالاها و خدمات دولتی را در برنامه گنجانده اند و مجلس هفتم و دولت نهم را به جرم دفاع از تثبیت قیمت ها مورد تمسخر و استهزاء قرار میدادهاند، امروز مخالف تورم و گرانی شده در دفاع از تثبیت قیمت ها و ارزانی قیه میدرند گویا گوشت و مرغ، سوخت و... که امروزه با قیمت های بالا عرضه میشود همگی در سال 84 به این طرف افزایش پیدا کرده است مثلاً گوشت در سال 84 با قیمت کیلویی 1000 تومان عرضه میشده و یک مرتبه به قیمت کیلویی 7000 هزار تومان رسیده است! و همین طور .... !!! براستی اگر مجلس هفتم و دولت نهم نیز همان سیاست افزایش قیمت ها را در دستور کار قرار میدادند و سالانه قیمت بنزین و سایر کالاها 30% افزایش مییافت امروز وضعیت گرانی و تورم در چه شرایطی بود؟! و اگر چنان چه تز آقای هاشمیمبنی بر دموکراسی اقتصادی در دولت نهم اجرا میشد احتمالاً ملت ما در حال تجربه تورم بیش از 100% بود.
3. جریان مدعیان اصلاحات از یک سو در تلویزیون از قیمت واقعی سوخت دفاع میکند و رئیس فراکسیون اقلیت مجلس (تابش) در برنامه ویژه خبری شبکه 2 از دولت میخواهد با افزایش قیمت سوخت، مدل ترکیه را پیاده کند ولی از طرف دیگر با افزایش 5 درصدی تورم نسبت به سال قبل که روال دولتهای پیشین بیش از آن بوده دولت را مورد تهاجم قرار میدهند!
4. تهاجم هماهنگ برخی احزاب و شخصیتهای مدعی اصلاحطلبی به دولت دکتر احمدینژاد و بسیج کلیه نیروهای انتخاباتی در آستانه انتخابات مجلس هشتم. حکایت از یک سناریوی حساب شده برای فتح مجلس هشتم دارد، و این نکته را مردم هم به خوبی بر آن واقفند و قطعاً تحت تأثیر آنها واقع نخواهند شد چرا که مردم شرایط بدتر از آن را در دولت های آنان آزموده اند.
5. تورم موجود تحت تأثیر عواملی بهوجود آمده که دولتهای پیشین باید پاسخ دهند اگر چنانچه آنها رئیس جمهور کشور بودند در برابر آنچه اقدامی میکردند. یکی از عوامل تورم، ایستادگی دولت در برابر زیاده خواهی های دشمن در موضوع هسته ای و صدور قطعنامه های پی در پی و تحریم های یک جانبه علیه ملت و دولت ایران بوده است. آقایان باید توضیح دهند که استراتژی آنها در برابر این زیادهخواهی چه بوده است. طبیعی است که چنان چه سیاست انفعالی قبلی ادامه مییافت این گونه فشار ها نیز بر ما وارد نمیشد گرچه در زمان سیاست های انفعالی مدعیان اصلاحات ارقام تورم بالا را تجربه کردیم.
6. در پیام مقام معظم رهبری به نمایندگان مجلس ششم خطاب به آن ها آمده بود «خطای بزرگ آن است که این خواسته های حقیقی مردم به دست غفلت سپرده شود و خواسته های جناحی و حزبی و شخصی به جای مصالح ملی بنشیند. (1)
معظمله هنر بزرگ مجلس را شناخت مشکلات عمومیتر و محسوستر دانستند و فرمودند «مشکلات عمومیتر و محسوستر را باید جست و به رفع آن ها همت گماشت؛ مسأله اشتغال، مسأله ارزش پول ملی، مسأله امنیت، مسأله گرانی و مسایل چند دیگری هست که برای پرداختن به آن، از همه فرصتها باید بهره جست» (2) ولی مع الاسف توجه چندانی به حل دغدغههای اصلی مردم نشد و درنتیجه متاسفانه به دلیل عدم توجه کافی دولت مدعی اصلاحات به بخش تولید و کارخانه ها، تعداد قابل ملاحظه ای از کارخانه های کشور مجبور به تعطیلی و بیکاری کارگران خود شدند؛ به گونهای که «طبق گزارشی تکان دهنده وزارت صنایع و معادن در تاریخ 15/11/79 حدود 2500 واحد تولیدی، تعطیل و یا با بحران مواجه شده است از این 2500 واحد، تعداد 1484 واحد تعطیل، 261 واحد دارای مشکل فروشی، 398 واحد دارای مشکل نقدینگی، 63 واحد مشکلات حقوقی، 103 واحد دارای مشکل مدیریتی و 161 واحد دارای مشکل فرسودگی ماشین آلات بوده است»(3) نقش مجلس و دولت مدعی اصلاحات در مهار بیکاری و ایجاد اشتغال کمرنگ بوده است بهطوری که آمار سازمان مدیریت و برنامهریزی نشان میدهد «تعداد بیکاران سال 75، 1456 میلیون نفر بوده است ولی در سال 76 به 957/1 میلیون نفر، در سال 77 به 552/2 میلیون نفر، در سال 78 به 935/2 میلیون نفر و در سال 79 به 041/3 میلیون نفر افزایش یافته اند یعنی متاسفانه نرخ بیکاری از 1/9 درصد در سال 75 به 48/12،10/13، 54/13، 28/14 درصد در سالهای 76 تا 79 افزایش یافته است. در این میان مشاهده میشود که از این میزان بیکاری موجود در کشور 38/4 درصد آنان، افراد تحصیل کرده در سال 76 بودهاند که در سالهای بعد به 45/6 درصد و90/7 درصد رسیده است».(4)
خوشبختانه در سایه سیاستهای دولت نهم برای ایجاد اشتغال نرخ رشد بیکاری نه تنها مهار شد بلکه سیر نزولی طی کرده است به طوری که در سال 84 به 5/11 و 85 به 11 و سه ماهه اول 86 به 5/10 و سه ماهه دوم سال 86 به7/9 رسید و تک رقمی شد.(5) این روند همچنان رو به کاهش است.
وضعیت اقتصادی در دولت آقای خاتمی و مجلس همراه آن به حدی بحرانی شد که خود مدعیان اصلاحات نیز بر ناتوانی و ناکارآمدی مجلس و دولت باصطلاح اصلاحات اعتراف کردند برخی مثل کواکبیان، ناکارآمدی دولت را تقصیر مجلس دانستند.(6) بعضی هم مرهون بیتفاوتی دولت به سؤالات نمایندگان.(7) رسول منتجب نیا نیز مربوط به عدم توفیق مجلس ششم در وضع قوانین زیربنایی(8) و سید محمد خاتمیآن را معلول بی توجهی به مطالبات مردم دانسته و گفته است مشکل 70، 80 درصد مردم معضلات اقتصادی بوده است (9) ولی به قول آقای مزروعی عضو فراکسیون جنبه مشارکت: مجلس ششم، با مسایل اقتصادی کاری ندارد.(10) در نتیجه آقای کروبی رئیس مجلس ششم که اکثریت آن را اعضای حزب مشارکت تشکیل میداد رسماً اعتراف کرد: «نیازها با امکانات برابر نیست و مجلس به این موضوع آگاه است که تورم و گرانی وحشت انگیز است.»(11)
از همه جالبتر اینکه یکی از اعضای فراکسیون همبستگی و مشارکت، تمام حقیقت را بر زبان خود جاری کرده و گفته است (رئیس جمهور - محمد خاتمی- در 5 سال گذشته با پشتوانه و اختیاراتی که داشت، کاری برای مردم و کشور انجام نداد. ما نیز در مجلس کاری برای مردم انجام ندادیم و ما هم در مجلس اشتباه کردیم و از همان اول سیاست زده شدیم و کارهای اساسی را انجام ندادیم. مجلس ششم و رئیس جمهوری ابزارهایی را هم که در دست داشتند از دست دادند. تقصیر انجام نشدن کارها را نباید به گردن جناح رقیب انداخت. ما خودمان برای مردم کاری نکردیم و دولت هم کاری برای مردم نکرده است. ما خودمان را پشت نقاب سیاسی پنهان کرده ایم و تا کنون هیچ کار مثبتی برای مردم انجام ندادهایم.»(12)
پرسش اساسی ملت از آقای خاتمی و مدعیان اصلاحات این است که برای چه باز میخواهید برگردید؟!
پینوشتها
1. روزنامه جمهوری اسلامی، 8/3/79، ص14
2. همان.
3. مجلس ششم از نگاه اصلاحطلبان، ص12
4. همان.
5. خلاصه عملکرد دو ساله دولت، ص26
6. رسالت، 4/3/81، ص2
7. کیهان 17/6/81، ص3
8. همان، 11/3/81، ص14
9. همبستگی، 3/4/80
10. کیهان 28/8/79، ص2
11. همان، 10/5/79، ص1
12. همان، 26/2/81، ص14
منافقان و خائنان به کشور
گروهی از فعالان سیاسی، مطبوعاتی در همسویی و هماهنگی کامل با کشورهای غربی (رژیم صهیونیستی، امریکا) با صدور بیانیهای خواستار تعلیق غنیسازی سوخت هستهای از سوی مقامات جمهوری اسلامی شدند.
در قسمتی از این بیانیه مرعوبانه آمده است: «حکومت و ملت ایران نیز باید از فرصت فراهم شده، استفاده کرده و با ارسال پیامهای روشن و گامهای عملی، پس از آن دائر بر پذیرش سیاست "تعلیق در برابر تعلیق" زمینه را برای تحکیم صلح در ایران و منطقه و جهان فراهم آوردند»!
امضاکنندگان این بیانیه که همنوایی سوالبرانگیزی با خواستههای غیرقانونی و افزونطلبانه شورای امنیت و نظام سلطه بروز دادهاند، در حالی از مقامات جمهوری اسلامی میخواهند که "غنیسازی" را متوقف کند که دبیرکل آژانس بینالمللی در آخرین گزارش خود، فناوری هستهای ایران را صلحآمیز و در راستای استفاده غیرنظامی ارزیابی کرده بود.
در قسمت دیگری از این بیانیه، با عصبانیت تمام از مسؤولان ایران خواسته شده است که نباید مسأله غنیسازی به یک موضوع حیثیتی و ملی! تبدیل شود و تا دیر نشده باید به خود آیند و سیاست "تعلیق در برابر تعلیق" و یا هر راهکار مفید! دیگری را بپذیرند، چون فردا خیلی دیر است!
طی چند ماه اخیر برخی چهرههای جریان تجدیدنظرطلب مانند "شیرین عبادی"، "ابراهیم یزدی" و "احمد شیرزاد" عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت و ... با مطرح کردن خطر حمله نظامی و "اعلام شرایط ویژه" در صدد بودند مسؤولان جمهوری اسلامی را برای تعلیق تحت فشار قرار دهند. در این میان، احمد شیرزاد از جایگاه یک استاد فیزیک، در مقالهای با کمترین مایه علمی و دانشگاهی، ادعا کرده بود میتواند با ساخت سدهای آبی بیشتر و استفاده از انرژی خورشیدی نیازهای خود را برآورده کند و هیچ احتیاجی به "انرژی سوخت هستهای" ندارد.
با این حال، به دنبال عدم تأثیرگذاری چشمگیر این تاکتیک بر افکار عمومی داخل، هدایتکنندگان مراکز استراتژیک و مطالعاتی (تینکتانکها) امریکا، یکی از رویکردهای خود برای توقف دانش هستهای ایران را با عنوان «تهدید از خارج، فشار از داخل» عنوان نمودهاند.
یکی از برجستهترین تئوریسینهای این رویکرد، "ریچارد آرمیتاژ" معاون اسبق وزیر امور خارجه و از شخصیتهای برجسته جریان موسوم به "جریان وزارت خارجهای" در امریکاست.
آرمیتاژ و دیگر همفکران وی در مؤسسه تحقیقات وابسته به وزارت امور خارجه آمریکا نظیر مؤسسه تحقیقاتی "هاسون" و "انستیتوی سیاست خارجی" بر این باورند که دولت جمهوری اسلامی تکنولوژی هستهای را به عنوان مؤلفهای محوری در حفظ امنیت ملی قلمداد کرده و آن را به عنوان یک باور پذیرفته شده، هرروز به متن جامعه تزریق میکند. آرمیتاژ با تأکید بر تأثیرگذاری باور تودههای مردم در سیاستگذاری دولتها، این ایده را مطرح میکند که دولت امریکا باید حداکثر توان خود را برای بیاثر کردن تبلیغات دولت جمهوری اسلامی در مورد انرژی هستهای به کار بندد تا پرونده هستهای، حمایت داخلی خود را از ایران را از دست بدهد. بدین ترتیب، دولت جمهوری اسلامی خود مجبور خواهد شد تا به خواستههای اروپا و امریکا تن در دهد. استراتژی آرمیتاژ برای تحقق این طرح کلی، به راه انداختن بحثهای داخلی در مورد مخاطرات (القاء شده شرایط ویژه) دستیابی به فناوری هستهای و اقدامات ایران در راستای غنی سازی است.
آرمیتاژ بر این باور است که با به راه افتادن این مباحث، دولت جمهوری اسلامی سعی خواهد کرد تا با ابزار احساسات و بیاطلاعی مردم، جریان را احساسی کرده و از احساسات ملی استفاده کند. آرمیتاژ در ادامه از آگاهی دادن علمی(!) با استفاده از روشنفکران داخلی غرب و ابزارهای خارجی مانند رسانههایی چون صدای امریکا، رادیو فردا و غیره به عنوان ابزار خنثی کردن اقدامات دولت جمهوری اسلامی یاد میکند.
بیانیه 333 نفره موسوم به "فراخوان جدید صلح خواهی" آنچنان با ادبیات ذلتباری تنظیم شده است که بسیاری از روزنامهها و سایتهای نزدیک به امضاکنندگان آن نیز حاضر به انتشار کامل آن نشدهاند.
این بیانیه را میتوان نسخه دوم، نامه معروف 127 نماینده مجلس ششم دانست که 2 ماه پس از حمله امریکا به عراق توسط فراکسیون مشارکت مجلس آماده و از مقامات عالی کشورخواسته شد، هرچه زودتر «جام زهر» دیگری را نوشیده و دست از تقابل با امریکا بردارند.
بیانیه موسوم به "فراخوان جدید صلحخواهی" به امضاء برخی اعضاء سازمان مجاهدین انقلاب، سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، حزب مشارکت، نهضت آزادی، ملیمذهبیها، برخی روزنامهنگاران دگراندیش، اپوزیسیون خارجنشین، دفتر تحکیم وحدت شاخه علامه، بیت منتظری و بقایای باند مهدی هاشمی، دفتر ادوار تحکیم وحدت و ... رسیده است.
برای ثبت نام خائنین به ملت در تاریخ اسامی، 333 امضاکننده بیانیه مزبور را منتشر مینماییم:
محمد آزادى، حمید آصفی، هاشم آقاجری، ، سامر آقایی، ناصر آملی، عباس ابوذری، هادی احتظاظی، منوچهر احتشامی، حمید احراری، طاهر احمدزاده، حسن احمدی، محسن احمدی، نعمت احمدى، محمود احمدیان، محمدرضا احمدی نیا، مصطفی اخلاقی، ، ساجد اردبیلی، یدالله اسلامی، مرتضى اشفاق، حسن افتخاراردبیلی، جلال اقتدارى، اعظم اکبرزاده، زهرا اکبرزاده، علی رضا اکبرزادگان، علی اکرمی، محمود امیر احمدى، عبدالمجید الهامی، مهدی امینی زاده، حسین انصاری راد، مصطفی ایزدی، ابوالفضل بازرگان، عبدالعلی بازرگان، فرشته بازرگان، محمد نوید بازرگان، کمال الدین بازرگانى، مختار باطولی، روحاله باقرآبادی، ایرج باقرزاده، پروین بختیارنژاد، اکبر بدیع زادگان، محمد بذرپور، ایمان براتیان، رحمت الله برهانى، محمد بسته نگار، مهدی بسته نگار، محمد حسین بنی اسدی، عماد بهاور، محمد بهزادى، حمید بهشتى، محمد بهفروزى، راضیه بوستانکار، مرضیه بوستانکار، جلال بهرامی، صفا بیطرف، مسعود پدرام، جعفر پناهی، رضا پویان، حبیب الله پیمان، مجید پیمان، عبدالرضا تاجیک، عباس تاجالدینی، هادی تفنگچی، مصطفى تنها، رضا تهرانى، غلامعباس توسلى، محمد توسلى، محمدرضا توسلى، مجید جابرى، جلال جلالی زاده، علی جمالی، فرشته جمشیدی، مجتبی جهانی، رضا حاجى، مجید حاجی بابائی، بهمن حافظى، طه حجازى، حمید حدیثی، علی حدیثی، حسین حریرى، آیدین حسنلو، بهزاد حق پناه، جمشید حقگو، وحید حقیقی، على حکمت، منیژه حکمت، ابوالفضل حکیمى، عبدالکریم حکیمى، مجید حکیمى، محمد رضا حمسى، محمد حیدری، جعفر خائف، نبی اله خانزاده مرخالی، ابراهیم خوش سیرت، مهدی خدادادى، امیر خرم، حسین خطیبی، محمد خطیبی، مجتبی خندان، اسماعیل خوش محمدى، ناهید خیرابی، هوشنگ خیراندیش، محمدعلى دادخواه، محمد دادفر، رسول دادمهر، محمد دادیزاده، محمدمهدى دانشیان، محمد حسن داوودی ، فریبا داودی مهاجر، محمود درد کشان، محمود دل آسایى، امیرخسرو دلیرثانی، عباس دهقان نژاد، مصیب دوانى، ابراهیم دینوی، محمد صادق ربانى، تقی رحمانی، محمدجواد رجائیان، علیرضا رجایى، امیر رزاقی، سمیرا رزاقی، سهراب رزاقی، محمد صادق رسولی، بهمن رضاخانی، احد رضائى، اصغر رضائى، بیوک رضائى، عبدالعلی رضائی، سعید رضوى فقیه، حسین رفیعى، مهدى رهنما، رضا رئیس طوسى، جمال زره ساز، علی زرین، اکبر زمانی، محمد ابراهیم زمانى، پرویز زندى نیا، احمد زیدآبادى، محمد رضا زهدى، علیرضا ساریخانى، احمد ساعی، نسرین ستوده، عزت الله سحابى، فریدون سحابى، هاله سحابى، عیسی سحر خیز، محمد سرچمى، محمود سعیدزاده، بیوک سعیدی، علی اشرف سلطانی ، عبدالفتاح سلطانی، مرتضی سلطانیه، محمد جواد سلیمانی، علی سیاسی راد، سید محمد علی سیفزاده، محمود شاددل بصیر، ابراهیم شاکرى، تقى شامخى، على شاملومحمودی ، محمد شانه چى، حسین شاه حسینی، جواد شرفالدینی، محمد شریف، کاظم شکری، مازیار شکوری گیلچالان ، الله وردى شمبورى، محمود شمس الواعظین، احمد شهامت دار، حسن شهبازی، احمد شیرزاد، فیروزه صابر، هدی صابر، محمد صاحب محمدی، هاشم صباغیان، احمد صدر حاج سیدجوادى، رضا صدر، سمیرا صدری، باقر صدری نیا، مهدی صراف، لطیف صفری، مظفر صفری، بیژن صفسری، فضل الله صلواتى، حمید رضا صمدی، کیوان صمیمى، جلیل ضرابی، على اشرف ضرغامى، فریدون ضرغامى، اعظم طالقانى، حسام طالقانى، طاهره طالقانى، نرگس طالقانى، اکبر طاهرى، رئوف طاهرى، محمد طاهرى، امیر طیرانی، کیان ظهرابی، سید جعفر عباس زادگان، روئین عطوفت، باقر علائی، علی علوی، علی رضا علوى تبار، محمدباقر علوى، رضا علیجانی، على علیزاده نائینى، محمد جعفر عمادى، محمود عمرانى، على اصغر غروى، علیرضا غروى، ماجد غروى ، سعید غفارزاده، مسعود غفاری، على غفرانى، مهدى غنى، فریده غیرت، باقر فتحعلی بیگی، پویان فخرآیی، مقصود فراستخواه، غفار فرزدى، شهین فرزین پژوه، حسن فرح آبادی، لیلی فرهادپور، فاطمه فرهنگ خواه، حسن فرهودی نیا، حسن فرید اعلم، مرتضی فلاح، ارسلان فلاح حجت انصاری، بهرام فیاضی، احمد قابل، حسین قاضیان، عباس قائم الصباحی، خسرو قشقایى، ماهرو قشقایى، رحمانقلى قلى زاده، مهدی قلیزاده اقدم، عبدالحسین قمی زاده، عبدالمجید قندى زاده، نظام الدین قهارى، مصطفى قهرمانى، حجت الله قیاسى، رحمان کارگشا، امیر حسین کاظمی، مرتضى کاظمیان، هادی کحالزاده، محسن کدیور، خسرو کردپور، مسعود کردپور، علیرضا کرمانی، على کرمى، فریدون کشکولی، پروین کهزادى، یعقوب کوثرى، بهناز کیانی، بیژن گل افرا، فاطمه گوارائی، علی اصغر گواهی، اکبر گنجی، مسعود لدنى، حسین لقمانیان، احسان مالکی پور، محمد تقى متقى، حسین مجاهد، محسن محققى، نرگس محمدی، نوشین محمدی، محمد محمدى اردهالى، سید على محمودى، حسین مدنی، سعید مدنى، ماشاءالله مدیحى، مرضیه مرتاضی لنگرودی، فرید مرجائی، مصطفى مسکین، رضا مسموعى، ضیا مصباح، لیلا مصطفوى، مصطفى مصطفوى، عباس مصلحى، محمد جواد مظفر، مهدی معتمدی مهر، ضیاء مصباح، احمد معصومی، یاسر معصومی، خدیجه مقدم، مرتضى مقدم، فهیمه ملتى، کاظم ملکی، احمد منتظرى، سعید منتظرى، خسرو منصوریان، کیوان مهرگان، سیدرضا موسوى سعادتلو، سید علی موسوی خوئینی، عبدالله مومنی، على مومنى، محمود مومنى، امیر میرخانى، وحید میرزاده، فرشته ناصرگیوه چى، حسن نراقى، محمود نعیم پور، احمد نعمت زاده، جعفر نقمی، محمود نکوروح، امیر نکوفر، محمد تقى نکوفر، علی نکونسبتی، سید حمید نوحى، امیر حسین نوربخش، فخرالسادات نوربخش، منوچهر نوربخش، حسین نوریزاده، غلامرضا نیک صفت، احمد هادوی، هادى هادى زاده یزدى، ناصر هاشمی، خلیل هراتی، مراد همتی، علیرضا هندى، احسان هوشمند، رسول ورپایى، منصور وفا، باقر ولى بیک، جلیل ولى بیک، رحیم یاورى، على فرید یحیایى، میر محمود یگانلی، حنیف یزدانی پور، کاظم یزدى، ابراهیم یزدى، حسن یوسفى اشکوری، حسن یوسفیان آرانی.
الگو خواهى و الگوپذیرى انسان و نقش آن در رشد و تکامل فرد و جامعه، غیر قابل تردید است و در امر اصلاحطلبى و طرح و تحقق اصلاحات وجود مدل و اسوه صالحان، یک ضرورت به شمار مىرود، تا کار با آگاهى آغاز و راه نزدیکتر شود و همچنین در مواجهه با مشکلات، حرکت متوقف نگردد و یا الگوهاى وارداتى، امت را به انحراف نکشاند. بر این اساس است که حضرت على علیهالسلام مىفرماید:
((به راستى که پیروى از روش پیامبر و اسوه قرار دادن او براى شما کافى است... پسى از پیامبر نیکوتر و برتر پیروى کن زیرا راه و رسم او اسوه مىباشد (در همه زمینههاى زندگى) براى آنکه به او تاسى کند. و محبوبترین بندگان خدا کسى است که از پیامبرش تبعیت نماید.)) - و لقد کان فى رسول الله صلى الله علیه و آله کاف لک فى الاسوة... فتاس بنبیک الطیب الاطهر فان فیه اسوة لمن تاسى و عزا لمن تعزى... و احب العباد الى الله المتاسى بنیه./ خطبه 160.
و در جاى دیگر مىفرماید:
((به اهل بیت پیامبر صلى الله علیه و آله (امامان معصوم و مصلحان واقعى انسانها) بنگرید و پیوسته ملازم آنان باشید از جهتى که مىروند منحرف نشوید و قدم جاى قدمشان بگذارید، چرا که آنان هرگز شما را از راه هدایت و تکامل منحرف نمىکنند و بیرون نمىبرند.)) - انظروا اهل بیت نبیکم فالزموا سمتهم و اتبعوا اثر هم فلن یخرجوکم من هدى./ خطبه 97.
و در بیانى اتمام حجت نموده، مىفرماید:
((خدایا هر یک از بندگانت که سخن و برنامه عادلانه و اصلاح طالبانه دور از فساد ما را نسبت به دین و دنیا بشنود و از یارى آیین تو و دین تو سرباز زند ما تو را بر ضد او به شهادت مىطلبیم... و او را به کیفر گناهانش خواهى گرفت.)) - اللهم ایما عبد من عبادک سمع مقالتنا العادله... و المصلحة غیر المفسده فى الدین و الدنیا فابى بعد ما سمعه... / خطبه 212 ?
در خاتمه با اطمینان هر چه بیشتر باید گفت کدامین اصلاح طلب و کدامین طرح اصلاحى جامعتر و موفقتر در اجراى عدالت، امنیت و معنویت و رفع محرومیتها، از الگوى حکومتى امام على علیهالسلام بوده و هست؟!
او که بر بخش وسیعى از کره خاکى نظام اصلاحى اسلام را پیاده کرد و به نمایشگاه تاریخ آورد، در نامهاى به یکى از کار گزاران بزرگ حکومتى اش مىنویسد:
((آگاه باش! هر ماموم و رهروى را پیشوا و رهبرى است که باید به او اقتدا کند و از زانو نور دانش او (گفتار و رفتار و سیرهاش) بهره گیرد، بدان، امام شما از دنیایش به این دو جامعه و از غذاها به این دو قرص نان اکتفا کرده.
آگاه باش! شما توانایى این گونه زیستن را ندارید و لیکن مرا با ورع و خدا پرستى، * در همه زمینههاى زندگى و برنامههاى علمى و جامع) و پاکى و پیمودن راه صحیح و درستکارى یارى دهید... آیا به همین اکتفا و قناعت کنم که گفته شود، من امیر مومنانم اما با آنان در سختىهاى روزگار شرکت نکنم و پیشوا و اسوه شان در تلخىهاى زندگى نباشم؟...)) - الا و ان لکل ماموم اماما یقتدى به ویستضىء بنور علمه الا و ان امامکم قد اکتفى من دنیاه بطمریه و من طعمه بقصریه الا و انکم لا تقدرون على ذلک و لکن اعنونى بورع و اجتهاد و عفة و سداد... ءاقنع من نفسى بلت یقال هذا امیر المومنین و لا اشارکهم فى مکاره الدهر او اکون اسوة لهم فى جشوبة العیش.../ نامه 45 ?
کجاى تاریخ بشر مىتوان اسوه مقتداى صالح و عدل محور همچون حضرت على علیهالسلام یافت که بگوید:
((بر شهرهاى شما وارد شدم (ریاست و حکومت را در دست گرفتم) با این پوشاک و لباس اثاث و مرکب و شتر سواریم پس اگر با غیر اینها و بیش از آنچه با آنها وارد شدم، بیرون روم (در پایان حکومت و عمرم) به حق از خائنان باشم؟؟)). - دخلت بلادکم باشمالى هذه و رحلتى هاهى فان انا خرجت من بلادکم بغیر ما دخلت فاننى من الخائنین./ بحار الانوار، ج 840، ص 325. ?
و نیز در باره وحدت حرف و عمل که عامل جلب اعتماد مردم و تحقق اصلاحات است مىفرماید:
((اى مردم به خدا سوگند شما را به اطاعت و انجام کارى تشویق و وادار نمىکنم مگر آنکه خود در انجام آن بر شما سبقت مىگیرم و از انجام گناهى باز نمىدارم جز آنکه قبل از شما خودم آن را ترک مىکنم.)) - ایها الناس انى و الله ما احثکم على طاعة الا و اسبقکم الیها و لا انها کم عن معصیة ال و اتناهى قبلکم عنها. / خطبه 175. ?
حال با تمسک به کلام على علیهالسلام در بیان شیوه اصلاحات مصلح کل (آخرین اسوه معصوم امام زمان حضرت مهدى (عج)) سخن را به پایان مىرسانیم:
((او (حضرت مهدى (عج)) خواستهها و هواهاى نفسانى را تابع هوسهاى خود قرار دهند و هنگامى که قرآن را به راى و نظریههاى مختلف خود تفسیر کنند آن حضرت آراء و نظریهها را تابع قرآن مىسازد.)) یعنى به جاى کثرت گرایى و قرائتهاى متعدد و آزادى و ولنگارى فکرى و رفتارى، بدعتها و تحریفها که در طول تاریخ، دشمنان و نا- یعطف الهوى على الهدى اذا عطفوا الهدى على الهوى و یعطف الراى على القرآن اذا عطفوا القران على الراى. / خطبه 138. ? آگاهان وارد اسلام و نظام نمودند، مىآید و بر خلاف نظر اصلاح طلبان غربى و لیبرالیستها، که بر اساس اومانیسم (اصالت انسان) و سکولاریزم (اصالت دنیا و جدایى دین از سیاست) عمل نمودند. او مقررات خداى حکیم را پیاده مىکند، خدایى که سراسر هستى را بر اساس حکت و مصلحت آفریده است. و از این رهگذر در نهج البلاغه مىخوانیم:
((آسمان و زمین، بالا و پستى مامور رساندن منافع شما بوده، اوامر خدا را اطاعت کردند و به آنها دستور داده شده که براى مصالح شما قیام کنند و چنین کردند.)) - و لکن امر تابمنا فعکم فاطاعتا واقیمتا على حدود مصالحکم فقامتا. / خطبه 143. ?
فلسفه سفرهای استانی خاتمی چیست؟
جریان به اصطلاح اصلاحات، پیش از ریاستجمهوری اول محمد خاتمی، هرگز پیشوایی به خود ندید. البته این مشکل اصلاحطلبان در دوران ریاستجمهوری او هم ادامه داشت. هرچند خاتمی در طول دوران ریاستجمهوری خود بسیار سعی کرد که همه گروههای دوم خردادی را زیر لوای خود بگیرد و آنها را رهبری نماید، اما همچنان که او هیچگاه در مدیریت خود بر کشور قاطع نبود، در این مساله هم نتوانست کاری از پیش ببرد. نمود این عدم قاطعیت و عدم پذیرش را میتوان در طرح برخی اصلاحطلبان در برنامه عبور از خاتمی مشاهده کرد.
اگر محمد خاتمی حقیقتا رهبری جریان به اصطلاح اصلاحات را بر عهده میداشت، نباید هرگز چنین اتفاقی در اردوگاه اصلاحطلبان به وقوع می پیوست.
پس از انتخابات ریاست جمهوری نهم و انتخاب آگاهانه رئیسجمهور محبوب دکتر محمود احمدینژاد توسط آحاد مردم، که انصافا ضربه مهلکی بر پیکره نیمهجان دومخردادیها بود، هم تا کنون، اصلاحات سایه رهبری را بر خود ندیده است که بتواند تمام نیروهای اصلاحطلب را در زیر یک مجموعه جمع کند.
حال، که چیزی حدود 3 ماه تا برگزاری انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی، مانده است، محمد خاتمی، عزمش را جزم کرده است که بتواند جریان اصلاحات را رهبری نماید، تا مگر اینکه بتواند سلسله پیروزیهای اصولگرایان و اقبال مردم به نیروهای ارزشی انقلاب اسلامی را متوقف کند و با وجود تجربه بسیار ناموفق و بد اصلاحطلبی به شیوه دومخردادیها، دوباره آنان را به مصادر اصلی قدرت بنشاند.
فلسفه سفرهای استانی محمد خاتمی هم همین است. در عین حال که خاتمی به شکلی کاملا انتخاباتی این سفرها را انجام میدهد، او چندین بار گفته است که در انتخابات مجلس نامزد نمیشود و هرگز قصد ریاستجمهوری مجدد را ندارد. اگر صداقت خاتمی را در این سخنانش بپذیریم و به این باور نرسیم که خاتمی، همانند هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاستجمهوری نهم، عمل میکند و به نوعی برای اقبال بیشتر، ناز میکند، نکتهای کاملا مبهم در این جا باقی میماند.
نکته اینجا است که اگر محمد خاتمی قصد شرکت در انتخابات مجلس و ریاستجمهوری را ندارد، پس از این رفت و آمدها و این رایزنیهای پشت پرده، چه هدفی را دنبال میکند؟
چیزی که با توجه به تفکرات و آرزوهای شخصی خاتمی که نمود بیرونی هم دارد، به ذهن متبادر میشود این است که خاتمی سعی میکند که رهبری یک جریان مدنی را طبق تعریف خودش، به دست گیرد.
خاتمی سعی میکند که از خود جلوه و نفوذ شخصیتیای همانند محمد مصدق و آیة الله طالقانی را نشان دهد، تا بتواند با القای نفوذ شخصیتیاش، بر هر مسالهای که مایل است، دست بگذارد و فشار بیاورد تا بتواند منویات خود را به اجرا در آورد.
فیالمثل، اگر در بررسی صلاحیت نامزدهای انتخاباتهای مختلف، عدهای ردصلاحیت شدند، او بتواند با فشار و رایزنیهایش با مسؤولان رده بالای حکومتی، حکم تائید صلاحیت آنان را بگیرد و آنها را در جاهای حساس نظام بگذارد و عنان اداره کشور را به طوری نامحسوس در دست بگیرد.
اگر مساله حادتری هم بود، و مایل بود که فشار بیشتری بر نظام بیاورد، میتواند از گماردگان خود در نظام سیاسی و اقتصادی، استفاده کند، تا نظام را به کاری که به صلاح نمیداند و مایل نیست، وادار کند.
اگر محمد خاتمی و دوستانش قابلیت این را میداشتند که به این عمل دست بزنند در مواجهه با آنان میبایست ما با قدرت میایستادیم و از هر حربه مشروعی برای ضربهزدن به این موج که معتقدیم هدفش دور کردن انقلاب از آرمانهایش است، استفاده میکردیم.
اما مسئله آن است که خاتمی هرگز توانایی این کار را ندارد. خاتمی جذبه، قاطعیت و نفوذ کلامی را که باید یک چنین فردی در چنین جایگاه فرضی داشته باشد، ندارد.
نزدیکترین دوستان و یاران محمد خاتمی هم بعضا به حرفهای او وقعی نمینهند و کلا حرفهای او را خالی از محل اعراب میدانند. کم نیستند اصلاحطلبانی که معتقدند از علل ناکامی طرحهایشان در پروژه اصلاحات، ضعف، کارشکنیها و ناتوانیهای محمد خاتمی بوده است.
با تمام دلایلی که در ناتوانی محمد خاتمی در طی این مسیر برشمردیم و با وجود تمامی اختلافات و 72 ملت بودن دومخردادیها، نباید از کنار این مساله به آسانی گذشت.
تاریخ گواه این است که گروههایی که در مسیر حق، طی طریق نمیکنند و این مطلب را خودشان هم میدانند، در مواقع حساس، به راحتی اختلافهای خود را فراموش میکنند و دست در دست هم مینهند.
کسانی بر مسیر حق نمیروند، بسیار راحتتر از کسانی که در مسیر حقاند، به وحدت و یکپارچگی میرسند و در کنار هم میایستند.
مساله ما در رابطه با اصلاحطلبان هم همین است. با وجود آنکه اصلاحطلبان تا اتحاد، فاصله بسیار زیادی دارند و خاتمی آن قابلیتها را ندارد، اما نباید مانند کبک سرمان را زیر برف کنیم و خوش باشیم که آنها به اتحاد نمیرسند و فاصله آنها از قدرت و صحنه اجرایی کشور، خیلی دور است.
این را باید به خاطر داشته باشیم که محمد خاتمی، با تمام ناتوانیها و کمبودهایش، شخص مبهم و مرموزی است.
شخصی به بزرگی یک علامت سوال
نظری بر حضور رئیس جمهور در شوراى همکارى خلیج فارس
گرچه فلسفه وجودى تشکیل شوراى همکارى اصالتاً براى مواجهه با جمهورى اسلامى ایران بود لکن پس از پایان سال هاى دفاع مقدس اعضاى آن اندکى در مواضع خود علیه ایران به سمت نرمش سوق پیدا کردند. در سال هاى اخیر احتمال بروز اختلاف و شدت گرفتن مناقشات بین ایران و اعضاى شورا به دو دلیل وجود داشت اول ابهام در فعالیت هاى صلح آمیز هسته اى ایران براى اعضاى شورا و دیگر، تحولات داخلى عراق و نقش صلح آمیز و پررنگ جمهورى اسلامى ایران در آینده عراق، که در کنار هشدار هاى آمریکا و مخالفین ایران به اعراب و معرفى نادرست به عنوان چهره اى جنگ طلب از جمهورى اسلامى ایران بر نگرانى هاى اعضاى شورا افزوده بود .
از طرفى سیاست تنش زدایى جمهورى اسلامى ایران به ویژه سیاست فعال دولت نهم براى ارتباط گسترده و برادرانه با کشورهاى اسلامى زمینه گفت وگو و اعتماد سازى را بین ایران و این کشور ها فراهم آورده است به گونه اى که رئیس جمهور ایران در عمر کوتاه دولت خود به همه کشورهاى عضو شورا ( برخى براى نخستین بار) سفر نمود و از نزدیک با سران آن به گفت وگو پرداخت و موجبات رفع نگرانى آنان وتقویت دوستى ها را فراهم آورد .از سویى اثبات حسن نیت ایران در موضوع عراق و اعتماد سازى بین المللى براى برنامه هاى صلح آمیز هسته اى، به بر طرف شدن موانع ارتباط کمک نمود. از این مهم هم نباید غافل بود که ،هر قدر تلاش هاى ایران براى رفع ابهام و نزدیک شدن به کشورهاى اسلامى شدت مى یابد تلاش دستگاه دیپلماسى آمریکا براى خنثى کردن این تلاش ها رو به فزونى نهاده است.
بر این اساس در نگاه اول ،حضور رئیس جمهور در شورایى که مهمترین علل موجبه و اولیه آن مقابله با ایران بوده از سوى کارشناسان سیاسى و تحلیل گران آگاه، خط بطلانى بر سیاست هاى آمریکا در راستاى تخریب ارتباط و همکارى ایران با کشورهاى همسایه و اعتماد سازى بین کشورهاى حوزه خلیج فارس است. به ویژه آنکه اعراب حاشیه خلیج فارس که بسیار علاقه مند به زندگى آرام و بى تنشى هستند دریافته اند که بدون جمهورى اسلامى ایران استقرار ثبات و امنیت در خلیج فارس امکان پذیر نیست ولى با حضور نیروهاى بیگانه درد سر ساز و مشکل آفرین است.
به جهت اهمیت اجلاس بیست و هشتم که رئیس جمهور ایران به عنوان عضو ناظر در آن حضور یافت، بازتاب هاى متفاوتى در رسانه هاو محافل سیاسى در داخل و خارج شکل گرفت، از جمله، آمریکایى ها مثل همیشه عصبانى شدند و در صدد خنثى کردن اثرات مثبت آن برآمدند، نمونه برجسته تلاش آمریکایى ها را در فشار بر دبیرکل شورا مى توان دید که چند روز پس ازنشست با اظهارات غیر مسئولانه و خارج از چار چوب تصمیمات شوراى همکارى خلیج فارس مرهمى بر دیپلماسى زخم خورده آمریکا و لابى هاى صهیونیست نهاد.در داخل هم تحلیل هاى احزاب و گروه ها به منصه ظهور رسید که هر کدام از بازتاب ها را مى توان با انگیزه متفاوتى ارزیابى کرد که در هر صورت از این چند گزینه خارج نیست:
? ـ جناحى که سعى مى کند از نمد هر اتفاق، چه مثبت و چه منفى،کلاهى به نفع جریان و حزب خود بسازد. این انگیزه در چارچوب رقابت هاى انتخاباتى قابل ارزیابى است و مادام که باعث صدمه به امنیت ملى و مصالح کلى کشور نشود، قابل اغماض است.
1 ـ مخالفین جمهورى اسلامى که با هر قدم کشورمان به سمت بهبودى اوضاع، بر افروخته و آزرده مى شوند و به تکاپو براى تخریب و مقابله برمى خیزند، در رأس آنها مى توان از دشمنى هاى امریکا و اسرائیل و لابى هاى داخلى و خارجى وابسته به آنها نام برد.
2 ـ نقد و نظر بعضى صاحبان قلم و رسانه ها که به واسطه در اختیار داشتن جایگاه هاى اجتماعى امکان اظهار نظر و انعکاس دیدگاه آنان در جامعه فراهم است. نقد این دسته افراد را در قالب نقدهاى یکطرفه مى توان ارزیابى نمود و مشخصه بارز آن عقب نشینى تاکتیکى و آراستن سخن به زیور مصلحت اندیشى و خیرخواهى است . خارج از گزینه هاى یاد شده، پر واضح است که حساب منتقدین منصف که در میان هر دسته و گروهى حتى در میان رسانه هاى خارجى نیز مى توان نمونه هاى آن را یافت جداست. آنان سره را از ناسره مى شناسند و با عیار نقد ،خوب و بد هر موضوعى را با میزان عقل و عدل مى سنجند و قضاوت نهایى را بر عهده مخاطب فهیم مى گذارند.نماینده تهران در پایان نامه خود درخواست کرده: مقتضى است دستور فرمایید وزارت خارجه نسبت به انتقادهاى موجود توضیح دهد تا نیازى به طرح سؤال رسمى در مجلس نباشد.
و اما در این مجال قصد آن است که به بخش دیگرى از دستاوردهاى مثبت این سفرنیز اشاره شود .با یادآورى این نکته که وقتى دو طرف بر سر میز مذاکره و یا گفت وگو مى نشینند هر دو باید تا جایى که ممکن است از تندى مواضع خود بکاهند و مواضع خود را به طرف مقابل نزدیک کنند تامقوله تفاهم شکل بگیرد، که اگر نه اینگونه باشد هیچ مذاکره اى در عمل به نتیجه نخواهد رسید.
برخى دستاوردهاى دیگر این سفر:
?ـ در صحبت آقاى احمدى نژاد 12 پیشنهاد استراتژیک مطرح شد و جالب آنکه همه پیشنهادهاى رئیس جمهور ایران در دستور کار رسمى شورا قرار گرفت، این پیشنهادها از همکارى در مسائل مربوط به تأمین صلح و امنیت در منطقه تا گردشگرى و ایجاد منطقه آزاد تجارى و حذف روادید براى کشورهاى همسایه خلیج فارس را شامل مى شود. رئیس جمهور در سخنان نسبتاً مفصل خود با اشاره به اینکه امنیت کشور هاى منطقه به یکدیگر گره خورده است به توانایى کشورهاى منطقه براى حفظ امنیت، تأکید کرد و گفت : همه باید تلاش کنیم که منطقه ما عارى از هر گونه تنش باشد و از انتقال هر نوع چالش و نا امنى توسط بیگانگان جلوگیرى نماییم و براى عملى شدن این پیشنهاد انعقاد پیمان امنیتى و تأمین سازمان همکارى هاى امنیتى را مطرح ساخت.
3 ـ در پاسخ به انتقاد برخى منتقدین که چرا شوراى همکارى از عنوان مجعول «خلیج العربیه» نام برده است باید گفت: رئیس جمهور ایران درسخنرانى خودبا صراحت تمام از عنوان اصیل «خلیج فارس» استفاده کرد که جز سکوت ،واکنشى از سوى حاضران نشان داده نشد. خبرگزارى ها نوشتند که در حاشیه نشست، خبرنگارى از نخست وزیر قطر سؤال کرد که رئیس جمهور ایران در سخنان خود از «خلیج فارس» صحبت کرد، چرا هیچ مقامى واکنشى نشان نمى دهد وى این گونه پاسخ داد: «ایرانى ها درست مى گویند و خلیج عربى که ما مى گوییم در واقع همان خلیج فارس است و سند و مدارک آن نیز طبق نقشه ها موجود است و این ما هستیم که در مقطعى با تغییر نام ،آن را خلیج عربى مى نامیم البته این امر خللى در روابط کشور هاى شوراى همکارى با ایران ایجاد نمى کند.»
4 ـ متعاقب نشست شوراى حکام یک مقام آمریکایى در اجلاس منامه علیه جمهورى اسلامى ایران صحبت مى کند که در همان اجلاس از سوى برخى از وزراى حاضر، مورد اعتراض واقع مى شود که «ما با جمهورى اسلامى رابطه دوستانه داریم و اضافه کرده اند که این رژیم صهیونیستى است که براى منطقه تهدید است نه ایران»
5 ـ خبرگزارى آلمان از دوحه بلافاصله پس از اتمام نشست شورا تحلیل کرد که «شوراى همکارى خلیج فارس اعلام کرد این شورا برنامه هاى هسته اى ایران را صلح آمیز مى داند.» و وزیر خارجه و نخست وزیر قطر نیز در مصاحبه مطبوعاتى خود گفت : « برنامه هسته اى این کشور صلح آمیز است.»
6 ـ از بازتاب مثبت شرکت رئیس جمهورکه در رسانه هاى منطقه منتشر شد هم نمى توان غافل بود و ذکر این چند نمونه براى حصول مقصود کفایت مى کند: روزنامه اماراتى البیان به نقل از خالد الدخیل از تحلیل گران و نویسندگان عربستان نوشت : «حضور رئیس جمهور ایران در این اجلاس در زمانى که بحران هسته اى ایران شدت یافته فرصتى براى تبادل اطمینان و ضمانت ها خواهد بود و علاوه بر آن این مسأله در تحقق دستاوردهاى دو طرف سهیم است .» وى مشارکت ایران را در این اجلاس به این معنى دانست که : «کشورهاى حوزه خلیج فارس یک بار دیگر تأکید مى کنند که در زمان حمله احتمالى به ایران جزو طرفین دعوا نخواهند بود.»
روزنامه الحیات چاپ لندن نیز نوشت : «دعوت از احمدى نژاد براى این اجلاس بیانگر پایبندى کشورهاى عضو به ضرورت ثبات و امنیت در منطقه است .» این روزنامه همچنین اضافه کرد : «حضور احمدى نژاد در اجلاس سران کشورهاى عضو بیانگر تمایل کشورهاى عضو شورا به تفاهم با ایران نه تنها بر سر مسأله هسته اى بلکه درباره نقش آن در عراق هم هست.» العطیه دبیر کل شوراى همکارى خلیج فارس نیز در گفت و گو با روزنامه الاهرام مصر اظهار داشت : «حضور احمدى نژاد در این اجلاس جاى تعجب ندارد و همچنین امیدواریم که همگان در دستیابى به امنیت و ثبات منطقه موفق شوند.»
7 ـ درخواست شرکت در نشست هاى منطقه اى و بین المللى امرى خارج از عرف دیپلماتیک نیست کما اینکه در نشست بیست و هشتم، برخى رؤساى دولت هاى منطقه از شوراى همکارى درخواست حضور در اجلاس را داشته اند که پذیرفته نشده بود و اینکه از جمهورى اسلامى ایران براى این نشست با امضاى امیر قطر دعوت مى شود نشان از اقرار به اهمیت و ابهت جمهورى اسلامى ایران در منطقه است که خود دستاورد مهمى است که پیش از این ما به آن نائل نشده بودیم.
8 ـ در کنار این چند دستاورد مهم باید گفت اگر بپذیریم که شرکت رئیس جمهور در نشست شوراى همکارى خلیج فارس اثر مثبت داشته و نتیجه عملکرد مثبت دستگاه سیاست خارجى بوده است باید اذعان نمود این موفقیت در راستا و تالى موفقیت هاى پى در پى ایران در عرصه هاى بین المللى است که مى توان از جمله آنها نام برد از : سفر آقاى رئیس جمهور به نیویورک و در دست گرفتن فضاى تبلیغاتى جهان و آمریکا، حضور در دانشگاه کلمبیا و برخورد متانت آمیز با اهانت هاى رئیس دانشگاه کلمبیا که اخیراً در یکى از نظر سنجى هاى آمریکا سالینجر (رئیس این دانشگاه) به عنوان یکى از ده چهره زشت آمریکا به خاطر برخورد بد وى با مهمان خود، معرفى شد .برگزارى موفق اجلاس خزر و تعمیق روابط ایران با کشور هاى همسایه بویژه روسیه که نقش مهمى در معادلات بین المللى دارد و ایفاى نقش محورى در تصمیم گیرى هاى اپک.
استقبال صهیونیست از اظهارات ناصری و مرعشی
یک روزنامه مشهور صهیونیستی با استقبال از اظهارات سخنگوی ستاد انتخاباتی اصلاح طلبان درباره هولوکاست، آن را ضربه محکمی به دیدگاه های رئیس جمهور ایران که خواستار تحقیق درباره این واقعه شده بود، دانست.
هاآرتص چاپ تل آویو، با اشاره به اظهارات عبدالله ناصری به نقل از وی نوشت: این ماجراجویی سیاسی رئیس جمهور کاملا غیر ضروری بود و به کشور صدمه زد.
این روزنامه که از سال 1919 میلادی (1298 شمسی) توسط صهیونیستها به چاپ می رسد و 30 سال پیش از تشکیل رژیم جعلی اسرائیل، زمینه سازی رسانه ای برای اشغال بیت المقدس را بر عهده داشت، در ادامه افزود: اظهارات احمدی نژاد درباره اینکه اسرائیل باید از نقشه جهان اسلام محو شود و در جایی در اروپا یا امریکا شکل گیرد و اشاره وی به هولوکاست به عنوان یک افسانه، در 2 سال گذشته موجب اعتراضات گسترده بین المللی شد و حتی در سال 2007 انتقاد سازمان ملل را برانگیخت.
اشاره هاآرتص به کنفرانسی علمی است که با شرکت ?? پژوهشگر هولوکاست از جمله یهودیان از کشورهای مختلف، آذرماه سال گذشته در تهران برگزار شد تا به بررسی ادعاهای اغراقشده درباره هولوکاست بپردازد.
این روزنامه که به رغم انتشار در دوران جنگ جهانی نتوانسته است مستنداتی در پاسخ به سوالهای رییس جمهور ایران منتشر کند، در پاسخ به احمدی نژاد به اصلاح طلبان داخلی شد که ادعا کرده است: هولوکاست رخدادی تاریخی بود و ما آن را انکار نمی کنیم. اما آنچه بیشتر اهمیت دارد، اینست که این قضیه هیچ ارتباطی به ما ندارد.
هاآرتص که از شناختهشدهترین روزنامه های رژیم صهیونیستی در سراسر جهان است، افزود: ستاد ائتلاف اصلاح طلبان که محمد خاتمی رئیس جمهور سابق ایران آن را بنیان نهاد، قرار است همه اصلاح طلبان و جناح های میانه رو را با یکدیگر متحد کند تا علیه جناح فوق محافظه کار حزب احمدی نژاد در انتخابات چهارده مارس (24 اسفندماه) به رقابت بپردازند.
این گزارش در ادامه با اشاره به بخشی از سخنان ناصری که گفته بود "ما بی آنکه ضرورتی داشته باشد با محکومیت سازمان ملل روبرو شدیم" مدعی شد: ناظران در ایران اظهارات ضد اسرائیلی احمدی نژاد به ویژه سخنان او درباره انکار هولوکاست، را عامل برانگیخته شدن خصومت بین المللی علیه ایران و وراد شدن زیان های جدی برای سیاست خارجی کشور می دانند.
در پایان در این مقاله که در هر دو نسخه عبری و انگلیسی هاآرتص موجود است، خاطرنشان شده است: احمدی نژاد از هر موقعیتی برای مطرح کردن اظهاراتی درباره "اضمحلال رژیم صهیونیستی" استفاده کرده است. وی همچنین غرب را به داشتن استانداردهای دوگانه متهم کرده و معتقد است غرب توهین به اسلام را به عنوان آزادی بیان تعبیر می کند اما هولوکاست را به یک تابو تبدیل کرده است.
گفتنی است روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارنوت نیز پس از سفر سال جاری رییس جمهور ایران به نیویورک خواستار افزایش توجه رسانه های غرب به منتقدان داخلی احمدی نژاد به جای پوشش اخبار مربوط به وی گردیده و تصریح کرده بود: آنان موضع نابودگر نسبت به اسرائیل ندارند و هولوکاست را به زیر سوال نمی برند و ضمن پیشنهاد همراهی با اصلاح طلبان، بازگشت آنان به قدرت را فرصت راهبردی برای کاستن از خطر ایران دانسته بود.
از سوی دیگر خبرگزاری آلمان نیز با اشاره به سخنان ناصری و مرعشی نوشت: مخالفان ایران بار دیگر از محمود احمدی نژاد، رییس جمهور ایران به دلیل اظهارات جنجال بر انگیزش درباره هولوکاست انتقاد و اعلام کردند، تکذیب این واقعه از سوی احمدی نژاد موضع ایران را در مناقشه هسته ای تضعیف می کند.
این خبرگزاری با اشاره به مصاحبه انتقادی اخیر مرعشی که مساله هولوکاست را نا مربوط به ایران دانسته بود، افزود: کارگزاران سازندگی که از طرفداران اکبر هاشمی رفسنجانی، رییس جمهور اسبق ایران است به منظور رقابت علیه جناح احمدی نژاد در انتخابات مجلس شورای اسلامی در چهاردهم مارس، به ائتلاف گروههای میانه رو و اصلاح طلب اصلی ایران با نام ستاد مرکزی ائتلاف اصلاح طلبان پیوسته است.
این خبرگزاری همچنین با نقل برخی از بخشهای سخنان ناصری که ادعا کرده بود اظهارات احمدی نژاد درباره هولوکاست موضع ایران را در مناقشه هسته ای تحت تاثیر قرار داده و ماهیت پرونده هسته ای ایران را از ماهیتی فنی به سیاسی منحرف کرده است، خاطر نشان کرد: ناظران معتقدند، مخالفان می توانند از این موضوع به عنوان مسئله ای کلیدی در مبارزات انتخاباتی علیه احمدی نژاد استفاده کنند.
این خبرگزاری با اشاره به اینکه رییس جمهور ایران صرفا خواستار تحقیقی بیطرفانه در زمینه هولوکاست است، تصریح کرد: اگر چه احمدی نژاد از اشاره به هولوکاست از روی عداوت خودداری کرده است اما در هر موقعیتی بر سرنگونی اسراییل تاکید دارد.
کاتب ویژه خاتمی
کاتب و خاطره نگار شخصی آقای خاتمی در زمان ریاست جمهوری وی، با انتشار نامه ای انتقادی از او خواست بهانه ای برای پوشاندن خطاها و جاه طلبی های حزب مشارکت نشود.
بابک داد که پیش از این برخی گزارش های ویژه وی درباره سفرها و دیدارهای خاتمی به هنگام ریاست جمهوری در برخی روزنامه ها چاپ شد، در نامه خود خطاب به خاتمی تصریح کرد: مشخصاً انگشتم به سوی برخی از دوستان مشارکتی است. سخنم درباره کسانی است که با بودجه های فراوان در دولت شما تشکیل جبهه دادند، اما حتی نتوانستند در میان گروههای دوم خردادی، جبهه ای تشکیل دهند یا صاحب کمترین اثر و اقتداری باشند. حال که آنان هنوز در اندیشه بازگشت به قدرت اند و باز قصد دارند بدون برنامه ای عملی و ممکن، این مسیر را طی کنند و به همین هیچ کجایی که الان رسیده اند برسند.
وی می افزاید: دوستان اصلاح طلب ما، قبل از دوم خرداد نشان داده بودند که در زاویه «منتقد بودن از قدرت» و در مقام «نقد و سخن»، چهره دوست داشتنی و مظلومی دارند و در آن زاویه توانستند چهره وجیهی از خود به نمایش بگذارند.
اما همین که دست تقدیر آنها را در زاویه مقابل یعنی در موضع قدرت و منصب نشاند، به کلی آن وجاهت را از دست داده و دکوراژه و حتی هول آور شدند.
بابک داد می نویسد: ممکن است جبهه مشارکت بتواند بعد از هشت سال فرصت سوزی و کم فروشی و کم کاری، و بعد از دو سال استراحت و مرخصی اجباری(!) حال با شعارهای داغ تازه ای وارد عرصه شود و بتواند مردم را دوباره فقط کمی احساساتی کند، اما این مردم دیگر خودشان را برای دومین بار فدای این دوستان مظلوم و طفلکی نمی کنند! ضمن اینکه یک ایراد کوچک وجود دارد؛ هنوز خیلی از آن سالها دور نشده ایم و مردم هم آنقدرها دچار آلزایمر و فراموشی نشده اند که حرفها و کردار این دوستان را در آن هشت ساله بکلی فراموش کرده باشند. مجلس بی ثمر ششم هنوز در خاطر مردم هست. با همه تلاشی که دوستان می کنند تا آن مجلس را بعنوان مجلسی قهرمان و قربانی و یکه جلوه دهند، اکنون جز خاطراتی از جاه طلبی ها و خودخواهی ها و عملکرد بیهوده بسیاری از نمایندگان آن در اذهان عموم برجای نمانده است.
وی با بیان اینکه «دوستان ما، زمانی که در مسند قدرت قرار گرفتند، حتی نتوانستند بگویند برنامه شان برای قدمهای اول در دوره چهارساله مسئولیتشان چیست؟» می نویسد: راستش این است که جز شعارهای دلفریب، خیلی از این دوستان نه به آن آرمانها دلبستگی دارند و نه راه رسیدن به آن مدینه فاضله را می دانند. آن شعارهای بلند و دور از دسترس، صرفاً «کوچه در رو» مناسبی بود و هست برای فرار محترمانه از سؤالات و انتظارات مردم! مردم به کسانی که از کوچه های در رو می گریزند، کمتر مجال دوباره ای می دهند. این جامعه به حضور دوباره دوستان مشارکتی در انتخابات آینده یک تلخ خنده می زند و روی برمی گرداند. با حضورتان در جلوداری این دوستان، مخاطب آن تلخ خنده نشوید و بگذارید همچنان ختم و خاتم امیدهای مردم برای روزهای آینده باقی بمانید.
بابک داد در پایان خطاب به خاتمی تصریح کرد: واقعیت هراس آور این است که دوستان عزیز ما، هنوز خیلی چیزها را از ما در تاریخ نیاموخته اند. دوستان ما برخلاف نامی که برگزیده اند، هنوز جز دعوا و جنگ و جاه طلبی و حذف و نقدناپذیری و تکروی، چیزی از آن سالها یاد نگرفته اند. به عبارتی نه اهل کار در یک جبهه واحدند و نه اهل تشکیل چنان جبهه ای هستند و نه متأسفانه اهل مشارکت و مرافقت و دوستی اند.
... تمام خواهشم از شما این است که به دوستان انذار و هشدار دهید مادامی که به چنان جبهه واحد و مقتدری تبدیل نشده اند و مادامی که برنامه ممکن و عملی ندارند، از رانت آبرو و احترام شما نزد مردم بهره نگیرند و نخواهند شما پشت چکهایشان را امضا کنید!
تا رسیدن به چنان جایی، دوستان بهتر است مرخصی خود را تمدید کنند و تاریخ بخوانند.
انتقاد آیت الله مکارم شیرازی از رادیو جوان
آیت الله مکارم شیرازی گفت: برخی از برنامه های رادیو جوان در شأن جمهوری اسلامی ایران نیست.
آیت الله ناصر مکارم شیرازی در دیدار مدیران کل مراکز استان های صدا و سیما با اشاره به نقش و جایگاه رسانه ملی در افکار عمومی خطاب به مسئولان این رسانه، خواستار ترویج ساده زیستی و پرهیز از تجمل گرایی در بین مردم شد.
وی تصریح کرد: زندگی تجملاتی بار سنگینی دارد و اگر زندگی ساده بود، سریع تر به مقصد می رسید و شما مسئولان با توجه به تاثیرگذاری در رسانه باید زندگی ساده را ترویج کنید.
وی عدم ازدواج برخی دختران و پسران را تجمل گرایی عنوان کرد و گفت: با توجه به تجملات و مسابقه های تجملی و آبروهای خیالی و چشم و هم چشمی های بسیاری از جوانان موفق به ازدواج نمی شوند.
این استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم با توجه به نگاه های مختلف مردم به صدا و سیما، گفت: برخی به این رسانه نگاه تفریحی و برخی نگاه سیاسی دارند، اما شما باید خدا را مد نظر قرار داده و برای رضای او گام بردارید.
وی تصریح کرد: درست است رسانه ملی وظیفه انعکاس تمام سلایق را برعهده دارد، اما باید سلیقه ها را با برنامه ریزی راهنمایی کرد.
آیت الله مکارم شیرازی، رسانه ملی را همسان دانشگاه دانست و افزود: وظیفه اصلی آن براساس آیه قرآن «یزکیهم و یعلم الحکمه»، تزکیه و تعلیم است.
وی با اشاره به وجود برخی انحرافات در جامعه گفت: بیان مطالب انحرافی کاری نادرست است و از رسانه ملی انتظار می رود تا برنامه ریزی دقیق و هدفمندی داشته باشد.
این مرجع تقلید همچنین با قدردانی از برخی برنامه های رسانه مانند رادیو معارف و برنامه های تولیدی در ماه رمضان، محرم و صفر از برخی برنامه های رادیو جوان انتقاد کرد و اظهار داشت: برخی از برنامه های رادیو جوان در شأن جمهوری اسلامی ایران نیست.
وی تاکید کرد: باید مبلغ مکتب اهل بیت «ع» باشیم و دین خود را به اهل بیت «ع» ادا کنیم.
نقدی بر نقد منافقانه
دیروز پایگاه اطلاع رسانی حزب مشارکت سخنانی از قول معاون وزیر خارجه دولت اصلاحات منتشر کرد که می توان آن را برای نخستین بار یک جمع بندی فشرده و شسته رفته از مجموعه انتقادهای اصلاح طلبان نسبت به سیاست خارجی دولت اصولگرا به حساب آورد و با این فرض به نقد آن نشست. آنچه «نوروز» از «محسن امین زاده» نقل کرده تقریبا سطر به سطر قابل نقد و خدشه جدی است لیکن بر آن سخنان، منطقی حاکم است که می توان با تمرکز بر روی آن اصول انتقاد اصلاح طلبان از سیاست خارجی و بویژه دیپلماسی هسته ای دولت نهم را کشف کرد و به ارزیابی آن نشست.
روح سخن امین زاده- که می توان او را یکی از نظریه پردازان اصلاح طلبان در حیطه سیاست خارجی خواند- بر ایجاد تقابل میان دو نوع دیپلماسی استوار است: آن نوع از دیپلماسی که او آن را «ماجراجو، پیش بینی ناپذیر، پرهزینه و بدون دستاورد» می خواند و در مقابل نوع دیگری از دیپلماسی که آقای معاون سابق، نماد تام و تمام آن است و مدعی است بی هزینه و باحوصله در حال حل و فصل همه معضلات ریشه دوانده در سیاست خارجی ایران بود تا آنکه اصولگرایان در رسیدند و...
اجازه بدهید از همین «ماجراجویی» شروع کنیم. امین زاده دیپلماسی دولت نهم را نوعی طرح ریزی ماجراجویانه و توام با ریسک بالا می داند و در مقابل پیشنهاد می کند که باید به «اعتمادسازی» پرداخت و «ایران اگر قصد هسته ای شدن داشت، ابتدا باید اعتماد جهان را در این باره جلب می کرد.» اینجا سوء تفاهمی هست که برادران اصلاح طلب ما هرگز نتوانستند و نخواسته اند آن را حل کنند. واقعیت این است که در رفتار دیپلماتیک دولت نهم هیچ ماجراجویی در کار نیست، بلکه آنچه هست از این اعتقاد دولت نهم نشأت می گیرد که پیشرفت در جهان فعلی هزینه دارد و هنر دیپلماسی حداقل سازی هزینه هاست، ضمنا پیشرفت با هزینه صفر- که اصلاح طلبان ادعای آن را دارند- تنها یک افسانه خنده دار است. دوستان اصلاح طلب در طول دوران مسئولیت خود به بهانه هایی چون اعتمادسازی و ارتقای روابط- که پکیج اوت 2005 اروپا نشان داد خواب و خیالی بیش نبوده- تمام فناوری سیکل سوخت در ایران را به حال تعلیق درآوردند و در ازای آن تنها «مذاکره» دریافت کردند! (توافقنامه پاریس را بخوانید.)
طبیعی است که در چنین وضعیتی غربی ها دلیلی برای ورود به فاز تنش و تقابل نمی دیدند و پای میز دائما شوخی و خنده تحویل آقایان می دادند. آنچه که امین زاده آن را «ماجراجویی» می نامد را در واقع، باید «پرداخت هزینه معقول» خواند که برای پیشرفت، ضروری و اجتناب ناپذیر است. البته دولت نهم می تواند ادعا کند- و از این ادعا می توان با قوت دفاع کرد- که هزینه پیشرفت های فعلی را- از جمله نصب و راه اندازی 3000 ماشین سانتریفیوژ در نطنز که البته آقای امین زاده در همان سخنان نشان می دهد از فرق آن با یک ماشین چندان مطلع نیست- به حداقل تعداد ممکن کاهش داده است.
یکی از اشتباهات بسیار فاحش دیپلمات های اصلاح طلب همواره این بوده که از همه آنچه می توان آن را سیاست خارجی نامید، به مقادیری بگو و بخند، خوش و بش، تعارفات و مسافرت خارجی بسنده کرده بودند و به همین دلیل است که حالا «اخم آمریکا» را هزینه بزرگ می نامند. آنچه آقایان «هنجارپذیری» می نامند و خود جداً به آن معتقد بودند جز این نبود که هژمونی مسلط و چالش ناپذیری و شکست ناپذیری آمریکا در عرصه روابط بین الملل را دربست بپذیرند و به سقف تعیین شده توسط غرب برای پیشرفت ایران قانع باشند. روشن است که به این معنا دولت نهم کاملا هنجارناپذیر است چون اساسا به هنجارهایی که هدف آنها حفظ و تثبیت برتری آمریکا در روابط بین الملل بوده عقیده ای ندارد. اما به معنایی دیگر دولت نهم کاملا پیش بینی پذیر و تابع هنجارهاست. ایران به تمامی معاهدات بین المللی که عضو آنهاست به طور کامل پای بند بوده و جالب است که تنها چیزی که اکنون از غرب می خواهد این است که به این «هنجارها» پای بند باشد.
در حالی که حتی یک مورد از عدم پای بندی ایران به معاهده عدم اشاعه یافت نشده اما آقای امین زاده، ایران را هنجارناپذیر می خواند. بی آنکه اشارتی به زورگویی آمریکا بکند. البته روشن است که مقصود آقای دیپلمات از هنجارناپذیری همین است که دولت نهم تصور کرده آمریکا را هم می توان شکست داد و حق خود را از حلقوم جهانخواران بیرون کشید و حال آنکه چنین دیدگاهی هرگز نمی تواند در ذهن شرطی شده یک دیپلمات اصلاح طلب جایی داشته باشد.
نکته دیگری که آقای امین زاده در مونولوگ درون سازمانی خود بر آن پای فشرده این است که دولت نهم «این همه هزینه» را در ازای دستاوردی بسیار اندک بر کشور تحمیل کرده است. امین زاده البته نمی گوید مقصودش از «هزینه فراوان»- به جز هزینه بزرگ (؟!) اخم آمریکا که به آن پرداختیم- چیست. اگر مقصود چند قطعنامه صادر شده تا به حال است که هم اندک تاملی در محتوای قطعنامه ها و هم نگاهی گذرا به مجموعه آنچه غربی ها خود درباره بی محتوا و ضعیف بودن قطعنامه ها و وجود مشکلات اساسی در گروه 1+5 برای صدور قطعنامه های با خاصیت به دلیل ترس از شکست اجماع گفته و نوشته اند نشان می دهد این قطعنامه ها فاقد حداقل توان برای تأثیرگذاری بر اراده جمهوری اسلامی و تحمیل هزینه کلان بر آن است و هدف از صدور آنها تنها تأثیرگذاری بر فضای داخلی ایران و ایجاد رعب در دل امثال آقای امین زاده بوده است. از مهم ترین اشتباهاتی که اصلاح طلبان در تحلیل روندهای مربوط به برنامه هسته ای گرفتار آنند و هنوز به رغم شواهد بیرونی بسیار، علامتی نیست که به آن پی برده باشند این است که هرگز نتوانستند ادبیات «ارعاب» را از ادبیات «برخورد» تمیز دهند و به همین سبب بود که لطیفه خنده داری چون حمله نظامی آمریکا به ایران را جدی گرفتند و مدت ها با جدیت بر چیزی پای فشردند که غرب خود نیز آن را جدی نمی گرفت.
اما در مورد «دستاورد اندک» دولت نهم بسیاری چیزها می توان گفت. جالب است کسانی که غربی-ها حداکثر حاضر شدند UCF را تا پایان خط تولید 4UF با آنها توافق کنند، حالا به خود اجازه می دهند درباره دستاوردهای دولت نهم حرف بزنند و مدعی هم باشند. یک تفاوت مهم دولت نهم با مدعیان اصلاحات این است که این دولت احترام و دستاورد را در سفر خارجی، عکس یادگاری و تیتر روزنامه ها و ثبت سال در مجمع عمومی سازمان ملل نمی داند بلکه آنچه برای آن مهم است امتیازی است که طرف مقابل پای میز، واقعاً حاضر به واگذاری آن شده است. آقای امین زاده لابد خوب می دانند که اکنون چه پیشنهادهایی روی میز ایران است که اگر تنها گوشه چشمی به آنها نشان دهد، همه این سر و صدا که ایشان آن را هزینه های بزرگ می خواند یک شبه دود می شود و به هوا می رود. آنچه اکنون غربی ها حاضرند بر سر آن با ایران معامله کنند چیزی است که اگر کار به دست آقایان اصلاح طلب باقی بود، صد سال دیگر هم امکان ارائه شدن آن به ایران وجود نداشت. حداقل کاری که دولت نهم انجام داده و اصلاح طلبان هرگز توان آن را نداشتند این است که محتوای پیشنهادهای غربی ها را اساساً دگرگون کرده و آن را به سطحی بسیار فراتر از آنچه دیپلمات های اصلاح طلب آن را سطح مطلوب می خواندند ارتقا داده است.
حقیقت این است که دیپلماسی اصلاح طلبانه، بی نهایت خود کم بین و راحت طلب بود و به همین دلیل لبخند غربی ها را دستاورد می دانست و آماده بود همه چیز را تعطیل کند تا مبادا آمریکا دلخور شود. به برکت تدبیر صاحب این ملک آن دیدگاه ها البته مجال غلبه پیدا نکرد ولی اکنون دیدن اینکه جماعتی با کارنامه ای حاوی اقسام وادادگی ها در پی حساب کشی از دولتی هستند که آمریکا را تا مرز استیصال کشانده، در جای خود محل تامل فراوان دارد.
بازدید دیروز: 29
کل بازدید :1091676
نه شکوفه ای نه برگی نه ثمر نه سایه دارم همه حیرتم که دهقان به چه کار کشت ما را
حمایت های رهبری از دولت
مثل منافقان در قران
خطبه های بی نظیر
اصلاحاتیان
رهبری
متفرقه های جذاب
مصباح
کاریکاتور
احمدی نژاد
دنیا و حب الدنیا
رفسنجانی
احمدی نژاد 2
متفرقه های جذاب 2
ولایت
اصلاحاتیان
مذهبی
خاتمی
اصلاحاتیان
کارگزاران
جاسوس
منافقان
انتخابات
دولت نهم
مجلس
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
ریاست جمهور
رجانیوز
افشا گری
افشا گری
بیداری 57
خاتمی نیوز
مسعود ده نمکی
طنز های سیاسی (اکینا)
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
نوشته های یک کج و معوج
گذری بر سیاست خارجی
نوشته های یک روزنامه نگار
نشریه دانشجویی ایران 1404
جوانان عدالتخواه و تحولگرا
دولت اسلامی-اعجاز نهم
مصائب احمدی نژاد
علیرضا احمدی نژاد
روزنامه دانشجویی
بچه های سوم تیر
خبرنگار مسلمان
سهیل کریمی
دست گرم تو
نسل خمینی
فصل آگاهی
خاکریزیسم
عقل سرخ
حریم یاس
صدای ما
عطشان
شب بو
تا آخر
نگرانی
بحر
دیده بان
مهراوه من
روزنتیگ های ...
آرمانشهر
فارس
خمینیسم
کیان
سیطره
نسل بیدار
ققنوس
خبرهای ضد اسلامی و ضد ایرانی
تحلیل سیاسی
موسسه پژوهش های سیاسی
روز نوشت های دانشجوی مسلمان
بیم موج
عدالت جو
محراب اندیشه
سپهر نیوز
مهر
انصار نیوز
جهان نیوز
نادر گنجی
نو اندیش
نوسازی
الف
واژگون
بسیج جهانی
رایگاه
قاسم
شیعه
قدس
خدمت
عصر ایران
این روزها
دریچه
رهپویان وصال
تابناک
این روز
تیک نیوز
عیاران
دیدار
گل آقا
موج
واحد مرکزی
رسا
شانا
خبرنگاران
اسراء
پانا
آفتاب
نوروز
ایرنا
برنا
بولتون
قطره
جامعه
majlese8
hawzah
jameeh
mellat.majlis
parlemaneh8
partosokhan
مستقل
عدالتخواهی
نقطه
انصار حزب الله
تدوین مطالعات
اصولگرایان
شریف