حاشیه های جالب سفر دکتر احمدی نژاد به نیویورک
سفر دکتر "محمود احمدی نژاد" رییس جمهوری اسلامی ایران به نیویورک و شرکت در شصت و دومین مجمع عمومی سازمان ملل و همچنین حضور در جمع ایرانیان مقیم آمریکاودیگر برنامههای ویدر این شهر حاشیههای جالب و خواندنی بسیاری داشت.
به گزارش خبرنگار اعزامی ایرنا در گفت و گو با برخی از همراهان رییس جمهوری در این سفر نظر آنان را در خصوص این حاشیهها جویا شد که یکی از این افراد "سیدمجتبی ثمره هاشمی" مشاور ارشد رییس جمهوری است که همهجا در کنار رییس جمهوری بود.
ثمرههاشمی در گفتوگو با خبرنگار سیاسی ایرنا با تاکید بر اینکه حواشی همدر متن سفربود و هرکدام درجای خود قابل توجه و تحلیل است،حواشی این سفر را از نگاه خود اینگونه تشریح کرد.
دیدار با ایرانیان مقیم آمریکا
بعد از صحبت جناب آقای رییس جمهوری،هموطنان ایران مقیم آمریکا به وجد آمده بودند و متعدد مراجعه میکردند و برای اینکهخدمتی به کشور بکنند طرح میدادند و بعضی هم برای بازگشت به وطن اعلام آمادگی میکردند.
یکی از ایرانیان که پزشک حاذقی به نظر میرسید پیغام داد که چهره آقای رییس جمهوری را دیدم ، سفارشاتی برای تغذیه ایشان دارم و کاغذی نوشت با حدود ۱۵دستورالعمل غذایی و ارائه کرد، من آن را به رییس جمهوری دادم، ایشان گفت که اکثر توصیههای او درست است.
یکی از برنامههای این نشست اجرای سرود "جمهوری اسلامی" و "ای ایران" توسط نوجوانان و کودکان ایرانی بود، بعضی هم از واشنگتن آمده بودند.
معلوم شد دو سه تااز بچهها آمریکایی هستند ، فارسی هم صحبت میکردند، گفتند پدر و مادر این بچهها اینقدر علاقهمند به ایران هستند که بچههای خود را در مدارس ایرانی برای یادگیری زبان فارسی فرستاده اند.
جالبترین صحنه در این جلسه هجوم ایرانیان برای گرفتن عکس یادگاری با جناب آقای رییس جمهوری بود، شاید قریب به ۲ساعت طول کشید تا نوبت به همه برسد. البته ایرانیهایی که پیشنهادی یا مشکلی داشتند هم دراین فرصت کوتاه مطرحکردند یا نامههاییخود را ارائه میکردند این صحنههابرای مامورین امنیتی آمریکا که در سالن حضور داشتند، تعجب آور بود.
جالبتر اینکه اگر کسی قبلا عکس گرفته بود دوباره در صف قرار میگرفت تا برای دومین و سومین بار هم با رییس جمهوری عکس بگیرد.
حضور در دانشگاه کلمبیا
حضور رییس جمهوری در دانشگاه کلمبیاو حوادث قبل و اصل برنامه و بعداز از آن باید جداگانه مورد بحث واقع شود ، یک حادثه تاریخی و نقطه عطفی در تاریخ دانشگاههای آمریکا، رسانههای این کشور و همچنین سیاستمداران است.
وقتی جناب آقای رییس جمهوری وارد سن شدند، حسب روال معمول در اینگونه موارد یکی دو نفر ازهمراهان ایشان درکنار رییس جمهوری مینشیند اما مسوولان برگزاری فقط دوصندلی را کنارتریبون گذاشته بودند که فقط آقای رییس جمهوری و مجری بتوانند بنشینند.
تعدادی نردهپایین سن بود که امکان نزدیک شدن به سن رااز بینبرده بود، در یکی دو صف اول تعدادی از اساتید دانشگاه نشسته بودند ، بعدا فهمیدم تعدادی از سیاستمداران بنام آمریکایی هم در سالن حضور داشتند.
تعدادی از شرکتکنندگان که درخارج از سالن بودند را با اتوبوس آورده بودند، یکی از همراهان گفت:در مقابل حزب یهودیان دیدم دانشآموزان را برای شرکت در مراسم دانشگاه سوار میکردند،در داخل دانشگاه کلمبیا هم آنان را دیدم.
چند نفر از دوستان گفتند بعضی از خانمهای ایرانی در بیرون دانشگاه ایستاده بودند و با صهیونیستها درگیر بودند و از نطق رییس جمهوری دفاع می کردند.
دو نفر از مسوولین که همراه بودند از نطق اهانت آمیز رییس دانشگاه خیلی ناراحت بودند و میگفتند باید کاری انجام دهیم ، آقای رییس جمهوری گفتند نگران نباشید،آنان هم در اخلاق ، هم در تبلیغات و هم در ادعای آزادی بیان شکست خوردند.
بعضی ایرانیها میگفتند برای شرکت در جلسه سخنرانی به دانشگاه زنگ زدیم اما بجای پاسخ گویا با اتصال به یک ضبط صوت، نواری علیه رییس جمهوری پخش میکردند.
سفیر جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل گفت که بعد از سخنرانی آقای رییس جمهوری تعداد زیادی نامه از آمریکاییها واصل شده که عذرخواهی کرده بودند.
چند نفر از خانمهای ایرانی با مراجعه به هتل اصرار داشتند که با رییس جمهوری ملاقات کنند و در ملاقات گفتند که ما آمدهایم تا بگوییم به شما افتخار میکنیم.
یکی از زنان به من گفت : بچههای من در آمریکا زندگی میکنند ، نمی دانستم به بچهها بگویم شما باید مثل چه کسی بشوید. الان به صراحت با آنان میگویم الگوی شما آقای احمدی نژاد است. آقای احمدینژاد از خودمان است یک انسان با زندگی معمولی است که رییس جمهوری شده است و ایرانیان به وجود او مفتخرند. شما هم میتوانید مثل او باشید.
در ملاقات با روسای جمهوری تا آنجائیکه حضور داشتم همه به آقای رییس جمهور تبریک میگفتند وشجاعت و نطق ایشان را میستودند و میگفتند: خودمان برنامه را تماشا کردیم.
سخنرانی رییس جمهوری در دانشگاه کلمبیا موجبشد به نطقایشان در مجمع عمومی سازمان ملل بیشتر توجه شود.
مجمع عمومی سازمان ملل
پشت تریبون سخنرانی در سازمان ملل و میز رییس جلسه ساختمانی با چند اتاق وجود دارد ، هر سخنران قبلاز شروع به آن ساختمان هدایت میشود و می نشیند تا نطق سخنران حاضر تمام شود.
اینجانب، جناب آقای رییس جمهوری را تا ساختمان مزبور همراهی کردم ، به محض اینکه نشستند، کارمندان آنجا یک به یک آمدند تا در کنار رییس جمهوری عکس بگیرند، یکیاز کارمندان خواهشکرد به اتاق مابیائید ما چند نفر هستیم، نمیتوانیم اینجا بیائیم، ایشان رفتند و با آنان عکس گرفتند.
باشروع سخنرانی ایشان سالن پر بود و با اینکه سخنرانی ۳۷دقیقه طول کشید، سکوت کاملی بر سالن حکم فرما بود . معاون دبیر کل که مدیر جلسه بود بعد از سخنرانی آمد و تشکر کرد.
وقت خروج از سالن اجلاس از خروجی کنار برد ریاست ، تعداد زیادی از هیاتهای شرکتکننده در حالی که صف بسته بودند یک به یک تبریک میگفتند و بعضی با ایشان عکس میگرفتند.
سخنرانی رییس جمهوری بازتاب زیادی داشت ، در جلسهای که با کشیشان مسیحی بود، دیدم به بعضی از جملات سخنرانی استناد میکردند، بعضی از روسای کشورها هم در ملاقاتها اذعان به قوت متن و قوت سخنرانی داشتند و میگفتند انصافا نکات بدیعی داشت و با شجاعت ارائه شد.
جلسه با اصحاب رسانه و سیاستمداران کهنه کار آمریکایی
در این جلسه حدودد ۸۰نفر حضور داشتند و ازهمان ابتدا فرصت به حضار داده شد، ۱۳نفر صحبتکردند و هر کدام موضوعی را مطرح کردند. بحث ارتباطات ایرانیان و آمریکاییها ، بحث صهیونیسم و عراق از جمله این موارد بود.
در پایان جناب آقای رییس جمهوری حدود نیم ساعت صحبت خاص خودشان را پیرامون دیدگاههایی که به انسان وجود دارد و منزلت انسانوآرمانهای انسانی و بحث فطرت، عدالت ، محبت و عشق ارئه کردند.
رییس جمهوری همچنین در سخنان خود راههای برون رفت بشر از چالشهای کنونی را ارائه کردند و نکتهجالب اینبودکه بعضی از حضار از ابتداتا انتها نت برداری میکردند.
بعد نوبت به پاسخ به سوالات رسید، جناب آقای رییس جمهوری تک تک سوال کنندگان را اسم میبردند، سوال آن را تکرار و پاسخ میدادند و هیچ سوالی بی پاسخ نماند و این شیوه برای آنان تعجب آور و شگفت انگیز بود. در واقع احترام همه حفظ و همه سئوالات پاسخ داده شد.
این نشست بک جلسه تاریخی بود و ۱/۵ساعت دیرتر از موعد مقرر تمام شد و امیدوارم فیلم و سی دی آن منتشر شود.
در حاشیه از بعضی مدعوین سووال شد که ارزیابی شما چیست ،"خیلی خوب" ارزیابی آنان بود و جالب اینکه یکی از سیاستمداران برجسته و سابق آمریکا در جلسه جواب سئوالهای خود را سخت و جدی دریافت کرد و در پایان نیز خیلی اظهار رضایت کرد.
احترام، وقار و منطق قوی جناب آقای رییس جمهوریبه نظرم تاثیر زیادی داشت، مطالب گفتنی زیاد است اما فرصت محدود.
ثمره هاشمی مشاور ارشد رییس جمهوری در پایان گفت : خدا را سپاسگزاریم کهملت ایران چنین فردیرا که انصافا عصاره فضایل حکمت،ایمانو شجاعت و منطق قوی و صبر و پایداری و مخلص امام و رهبری معظم انقلاب هستند را به ریاست جمهوری انتخاب کردند.
معناى ((شب قدر))
چرا این شب, ((شب قدر))نامیده شده, در آن چه اسرارى نهفته و چه وقایع و حوادثى در آن رخ داده و رخ مى دهد؟
مفسران قرآن کریم با استفاده از قرآن و احادیث پیشوایان معصوم(علیهم السلام), درباره نام گذارى این شب به ((شب قدر))مطالب و دلایل زیادى آورده اند, که مهم ترین و مناسب ترین آن ها بدین شرح است:
1ـ شب قدر, یعنى شب بزرگ و با عظمت, زیرا در قرآن کریم((قدر))به معناى منزلت وبزرگى خداوند عالم آمده هم چنان که در این آیه مى خوانیم: ((ما قدروا الله حق قدره))(5) آنان عظمت خداوند را نشناختند. و ((حبیش)) در کتاب ((وجوه القرآن)) لیله القدر را به لیله العظمه معنا کرده(6) رمز این بزرگى هم در خود سوره((قدر))بیان گردیده است آن جا که مى فرماید: شب قدر, از هزار ماه بهتر است.
2 ـ شب با ارزش و پر قیمت, جهت دیگرى براى معناى ((قدر)) مى تواند باشد, زیرا از یک سو در همین سوره مى خوانیم: ((عبادت)) در این شب از عبادت در هزار ماه بهتر و با ارزش تر است در فارسى هم مى گوییم: ((قدر جوانى, ((قدر))سلامت ونعمتى را که در اختیار دارى, بدان)).
داد حق عمرى که هر روزى از آن کس نداند قدر آن را در جهان
آن که غافل بود از کشت و بهار او چه داند قیمت این روزگار؟
قیمت هر کاله مى دانى که چیست قیمت خود را ندانى ابلهى است!
3 ـ ((قدر)) به معناى ((سختى معیشت)) نیز آمده, در قرآن کریم مى خوانیم: ((ومن قدر علیه رزقه فلینفق مما آتاه الله)) هر کس گرفتار تنگى روزى و تنگدستى در زندگى شود مقدارى از آنچه را خداوند به او عطا کرده, در راه خدا انفاق نماید.
4 ـ طبق آیات متعدد قرآن کریم, ((قدر))به معناى اندازه گیرى, تقدیر و تنظیم امور آمده است. در آیه اى مى خوانیم: ما قرآن را در شب مبارکى نازل کردیم, و ما همواره بیم دهنده بوده ایم; و در آن شب: ((فیها یفرق کل إمر حکیم))هر کارى, بر طبق حکمت خداوند, تعیین و تنظیم مى گردد.))
راغب اصفهانى, مى نویسد: ((لیله القدر اى لیله قیضها لامور مخصوصه))شب قدر, یعنى شبى که خداوند براى تنظیم و تعیین امور مخصوصى, آن را آماده و مقرر فرموده است.
طبق روایات فراوانى که وارد شده, در شب قدر, سرنوشت افراد براى سال آینده, مانند: رزق و روزى, مرگ و میرخوشى و ناخوشى, و امور و حوادث دیگر زندگى, بر اساس استعدادها و لیاقت ها, رقم مى خورد, و این تقدیر و تنظیم حکیمانه هم, در انسان هیچ گونه ((اجبار)) و ((سلب اختیارى)) به وجود نمىآورد.
این که فردا این کنم یا آن کنم این دلیل اختیار است اى صنم
و آن پشیمانى که خوردى از بدى ز اختیار خویش گشتى مهتدى
درباره تنظیم و تقدیر سرنوشت افراد در ((شب قدر))براى سال آتى آنان, امام صادق(ع)فرموده است: ((التقدیر فى لیله القدر تسعه عشر, والابرام فى لیله احدى و عشرین, والامضإ فى لیله ثلاث و عشرین)) تقدیر امور و سرنوشت ها در شب نوزدهم, تحکیم آن در شب بیست و یکم و امضاى آن در شب بیست و سوم صورت مى گیرد.
آرى, به خاطر اهمیت شب قدر, ارزش و عظمت آن, نزول فرشتگان بى شمار آسمانى به زمین و سرنوشت سازى این شب الاهى ده ها روایت در کتاب ها و تفسیرهاى شیعه و اهل سنت وارد شده است. در بیان پیامبر گرامى اسلام(ص) هم مى خوانیم: ((من قام لیله القدر ایمانا و احتسابا, غفر له ما تقدم من ذنبه))
هر کس در ((شب قدر))از روى ایمان و اخلاص, به قیام و عبادت ایستد, گناهان گذشته او, بخشیده و آمرزیده مى شود.
کى فرستادى دمى بر آسمان نیکیى کز پى نیامد مثل آن ؟
گر مراقب باشى و بیدار تو بینى هر دم پاسخ کردار تو
چون شمارى جرم خود را و خطا بحر بخشایش درآید درعطا
کدام شب است؟
شب قدرى که قرآن کریم, آن را ((بهتر از هزار ماه)) معرفى مى کند حدود یک صد حدیث, در کتاب ها و تفسیرهاى شیعه و اهل سنت, درباره عظمت آن واردشده, چه شبى مى باشد؟
مجموع مطالبى که از قرآن کریم و احادیث شیعه و اهل سنت, در مورد تعیین ((شب قدر)) به دست مىآید را در موارد زیر مى توان خلاصه نمود:
1 ـ در این که ((شب قدر)) در ماه مبارک رمضان قرار دارد, هیچ گونه تردیدى نمى توان به خود راه داد, چون از یک سو خداوند فرموده: قرآن در ماه رمضان نازل شده. و از سوى دیگر در سوره((قدر))هم آمده: آن (قرآن) را در ((شب قدر))نازل کردیم; و این که ((شب قدر))در ماه مبارک رمضان قرار دارد, مورد اتفاق روایات و مفسرین قرآن است.
2 ـ ((شب قدر)), در دهه آخر ماه مبارک رمضان قرار دارد, روایات فراوان و نظریه هاى مفسران شیعه و اهل سنت, آن را حتمى مى شمارد. پس در این مورد هم تردیدى نیست.
((عایشه)) روایت مى کند: تلاش و کوششى را که مى دیدم رسول خدا(ص), در دهه آخر ماه مبارک رمضان انجام مى داد, در اوقات دیگر انجام نمى داد.
حق شب قدر است در شبها نهان تا کند جان هر شبى را امتحان
نه همه شبها بود قدر اى جوان نه همه شب ها بود خالى از آن
3 ـ طبق روایات فراوانى که در منابع شیعى آمده, شب هاى نوزدهم, بیست و یکم و بیست و سوم ماه مبارک رمضان ((شبهاى قدر))معرفى شده اند, اما امام باقر(ع) دایره آن را محدودتر نموده, و در پاسخ ((عبدالواحد بن مختار انصارى)) که خواستار تعیین یکى از آن شب ها از سوى امام(ع) بود, فرموده اند: ما علیک إن تعمل فى لیلتین, هى احدیهما. ایرادى ندارد هر دو شب را به عبادت و شب زنده دارى مشغول باش, زیرا ((شب قدر))یکى از این دو شب مى باشد.
4 ـ در میان شب بیست و یکم و شب بیست و سومـ در عین حالى که خدا و رسول(ص) و امامان(علیهم السلام), براى زنده نگهداشتن روح امید و نشاط و اهمیت به اطاعت و عبادت بندگان و تقرب آنان, سعى در مخفى داشتن ((شب قدر)) داشته اند ـ آن طور که از تعدادى از احادیث استفاده مى شود, احتمال ((شب قدر)) بودن شب بیست و سوم را مى توان تقویت نمود و معتبرتر دانست.
زیرا در چند روایت آمده: رسول خدا(ص) به عبادت و شب زنده دارى دهه آخر ماه مبارک رمضان سفارش مى کرد, امام على(ع) مى فرماید: ((شب بیست و سوم)), در عین حالى که باران شدیدى آمده بود و مسجد مدینه را گل و آب فرا گرفته بود, رسول خدا(ع), ما را به نماز وا مى داشت, و با وجود این که صورت و بینى آن حضرت, گل آلود شده بود, دست از عبادت و شب زنده دارى نمى کشید.
امشب شب بخشایش و انعام و عطاست امشب شب آن است که همراز خداست
امام باقر(ص) هم فرموده است: ((عبدالله بن انیس انصارى)), که در ((جهینه)) زندگى مى کرد و با مدینه فاصله داشت, به حضور رسول خدا(ص) رسید و عرض کرد: من شتر و گوسفند و چوپانهایى دارم, و نمى توانم زیاد در شهر بمانم, اما دوست مى دارم, یکى از شبهاى ماه رمضان را برایم تعیین کنى, تا در آن شب به شهر آمده و به نماز و عبادت بپردازم.
رسول خدا(ص) او را نزدیک خویش کشید, و در گوش او چیزى گفت, آن مرد هم شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان, در مدینه حضور یافت, به عبادت و شب زنده دارى پرداخت, و صبح به محل و سراغ کار خود بازگشت.
همچنین در روایت مى خوانیم: رسول خدا(ص) شب بیست و سوم, به صورت افراد آب مى پاشید تا آنها را خواب نگیرد چنانکه حضرت فاطمه زهرا(س) همه اعضاى خانواده را وادار مى کرد, روز بخوابند, شب کم غذا بخورند تا بتوانند شب بیست و سوم را بیدار بمانند, و مى فرمود: انسان محروم کسى است, که از خیر و فضیلت این شب محروم بماند.
اى دل دو سه شام تا سحرگاه مخسب هنگام تضرع و نیاز است مخسب
بیدارى ما چراغ عالم باشد یک شب تو چراغ را نگه دار مخسب
بارى, اگر چه با توجه به شواهد حدیثى و تاریخى, احتمال ((شب قدر))بودن بیست و سوم ماه مبارک رمضان را تایید کردیم, اما همان طور که دربالا هم اشاره شد, پیغمبر(ص) و امامان معصوم(علیهم السلام), عنایت داشتند, که ((شب قدر)) براى افراد مخفى بماند, تا آنان با اطاعت و عبادت در چند شب, براى درک ((شب قدر))و معارف و معنویات آن, تلاش و جستجوى بیش ترى داشته باشند.
به روایت ((ابن ابى الحدید)) وقتى درباره تعیین ((شب قدر))از امیر مومنان(ع) سوال مى شود, آن حضرت از مشخص کردن, طفره مى رود و مى فرماید: ((لیس إشک إن الله انما یسترها عنکم نظرا لکم, لا نکم لو إعلمکموها, عملتم فیها و ترکتم غیرها, وإرجو إن لا تخطئکم ان شإ الله)) در این جهت تردید ندارم, که خداوند جهت مخفى داشتن ((شب قدر)) به شما نظر و عنایت دارد, زیرا اگر آن را براى شما اعلام داشته بود, در همان شب به عمل عبادت مى پرداختید و عبادت در شب هاى دیگر را ترک مى نمودید, ومن هم به خواست خداوند (در مورد بهره بردارى شما از شب هاى دیگر) امیدوارم شما را محروم نگردانم.
تکالیف ((شب قدر))
دلا مى جوش همچون موج دریا که دریا گر بیارامد بگندد
براى عبادت و درک فضیلت و فیض شب قدر, عموما به مسجدها مى رویم, اما براى این که با انجام اعمال جنبى ـ که خود نیز اعمال پر فضیلتى است ـ خویشتن را براى درک عظمت و فضایل عمیق ((شب قدر))آماده تر گردانیم تا بتوانیم در نورانیت قرآن نورانى شویم و بافرشتگان پاک آسمانى هم نوا گردیم و موجى در دریاى روح خود ایجاد کنیم,
موج هاى تیز دریاهاى روح هست صد چندان که بد طوفان نوح!
پیشوایان والامقام اسلام, ما را به انجام تکالیف زیر دعوت نموده اند.
1 ـ غسل شب قدر
غسل, از یک سو عبادت است, چون مى بایست به ((نیت تقرب و اطاعت خداوند)) انجام شود, و از سوى دیگر نظافت و بهداشت مى باشد, چون با شست وشوى بدن, هر مومنى خود را براى حضور در مجامع عمومى و ملاقات سالم و جاذب با اهل ایمان آماده و منظم مى گرداند.
امام صادق(ع) فرموده است:((هرکس براى شب هاى هفدهم,نوزدهم,بیست و یکم و بیست سوم ماه مبارک رمضان, که امید ((شب قدر))بودن آنها مى رود, غسل انجام دهد, از گناهان پاک مى گردد, و مانند روزى مى شود که از مادر متولد گردیده است)).
2 ـ احیا و ((شب زنده دارى))
همان طور که در سیره پیامبر(ص) و حضرت فاطمه(س) مطالعه کردیم, احیا, بیدار بودن و ((شب هاىقدر))را باعبادت سپرى نمودن, از تکالیف دیگر در این شب ها مى باشد. بارى, شب زنده دارى با عبادت و دعا, وظیفه اى براى همه شب هاى((قدر))است, اما امام حسن عسکرى(ع) فرموده: فلا یفوتک احیإ لیله ثلاث و عشرین; اگر نتوانستى در شب هاى دیگر احیا داشته باشى, سعى کن احیا و شب زنده دارى شب بیست و سوم را از دست ندهى.
امام باقر(ع) نیز, فرموده است: هر کس ((شب قدر))را احیا بدارد, خداوند مهربان گناهان او را مىآمرزد... .
اما نکته بسیار مهمى که درباره ((احیا)) باید مورد توجه باشد, این است که, اولا: شب را تاسفیده صبح به عبادت و دعا بگذرانیم; ثانیا: ((به بیدارى چشم)) قناعت نکنیم, زیرا آنچه داراى اهمیت فوق العاده است, ((بیدارى دل)) و آگاهى و بصیرتى است که انسان را در محضر الهى و قرآن کریم و فرشتگان آسمانى, مودب و منظم و لایق گرداند.
اى بسا بیدار چشم و خفته دل خود چه بیند چشم اهل آب و گل؟
زیرا, فرشتگان آسمانى که به زمین نزول مى کند, طبق روایت نخست به محضر حضرت صاحب الامر(ع) شرف حضور مى یابند, تا علاوه بر سلامت آفرینى در ((شب قدر))یا سلام رسانى به بندگان,پیام ((الله)) را به ((حجه الله (ع))) ابلاغ دارند و طبیعى است اگر ((حجه الله(ع)))از وضع ((عباد الله)) رضایت و خرسندى داشته باشد, وضع تقدیر و سرنوشت سال آینده ((عباد الله)) از جانب ((الله)), وضع بهتر و سعادتمندانه ترى خواهد بود.
3 ـ قرآن بر سر گرفتن
تکلیف دیگر ((شبهاى قدر)), قرآن به سرگرفتن است. مومنان روزه گرفته, در ماه خدا و خانه خدا, کتاب خدا را گشوده, به سرگرفته و آن را شفیع خود قرار مى دهند. آن ها به محتواى قرآن مى اندیشند, به آغوش آن پناه مى برند و با قرآن پیوند و پیمان مجدد برقرار مى نمایند, تا با معارف نورانى آن, همه زوایاى زندگى خویش را نورانى و متعالى گردانند.
البته براى آگاهى به خصوصیات کامل این اعمال به کتاب هاى دعا باید مراجعه نمود.
امام صادق(ع) هم فرموده است: براى شب هاى((قدر)) قرآن کریم را جلوى خود قرار دهید, آن را بگشایید و بخوانید: ((اللهم انى إسئلک بکتابک المنزل, وما فیه وفیه اسمک الاکبر, وإسمائک الحسنى, وما یخاف ویرجى, إن تجعلنى من عتقائک من النار)).
4 ـ نماز و دعا
امام صادق(ع) فرموده است: در هر یک از دو شبهاى قدر صد رکعت نماز مى بایست خوانده شود.
آن حضرت, خود نیز این عمل را انجام مى داد, چنانکه از سر شب تا سفیده صبح به دعا و مناجات با خداوند مى پرداخت.از جمله دعاهایى که به خواندن آنها سفارش شده دعاى جوشن کبیر مى باشد.
5 ـ استغفار و توبه
اگر چه روزه دارى خود عامل شست و شوى بخشى از گناهان مى باشد, اما براى وارد شدن به ماه مبارک رمضان, به خصوص دریافت فیض شب هاى((قدر))اداى دین خالق و خلق هم, لازم خواهد بود, در عین حال, در این شب هاى نورانى, که به بیان امام صادق(ع): ((درهاى رحمت الهى, به روى بندگان گشوده مى گردد. درخواست آمرزش گناهان, توبه و انابه و گریه و ناله به درگاه خداوند, براى رفع گرفتارىها و رسیدن به حاجت هاى مادى و معنوى, کارى ضرورى خواهد بود.
چون خدا خواهد که مان یارى کند میل مان را جانب زارى کند
زان که شمع از گریه روشن تر شود ز ابر گریان شاخه سبز وتر شود
به هر حال, عظمت و تکالیف شب هاى نورانى و سرنوشت ساز((قدر)) فراوان است, که این مقال را مجال آن نیست, فقط به طور خلاصه مى توان گفت: شب قدر , شب وصل است و آداب و تکالیفى را هم که تاکنون برشمردیم سراسر مى تواند مقدمه وصال محبوب باشد.
چگونه روشنفکر شویم؟! |
مواد لازم: شافی کاپ، پیپ، موسیقی کلاسیک، قهوه کلمبیا، کتاب شعر (حتما به زبان فرانسوی)، محاسن (به مقدار کافی)
روش کار: این روش خیلی روش خوبیه به این دلیل که تقریباً همه دخترا خیلی از پسرای تیریپ روشنفکر خوششون میاد! روشنفکر شدنم خیلی کارسخـتی نیست، کافیه چند تا اسم نویسنده و کارگردانی رو که تا حالا کسی اسمشونو نشنیده حفظ کنین و تو هر جمله ای که میگین، یه دو سه تاشو بندازین.
در ضمن لازمه بزارین یه کم محاسنتون بلند شه! هم نشونه روشنفکریه، هم می تونین دستاتونو باهاش خشک کنین!
سعی کنین کارایی رو بکنین که بقیه نمی کنن! مثلا بد نیست حداقل روزی ۲ بار بیفتین تو جوب! یا تو در و دیوار بخورین! در هنگام راه رفتن شیلنگ تخته بندازین! اینا خیلی جواب میده و نشون میده شما خیلی کارتون درسته!
لباس پوشیدنم خیلی مهمه! سعی کنین یه جور لباس بپوشین که همه بگیرن این قضیه رو که شما روشنفکرین! لباسای گشاد، گیوه و کش موی بنفش خیلی به کارتون میاد!
اما روش صحبت کردن: باید خیلی آروم و نامفهوم صحبت کنین جوری که طرف هیچی از حرفای شما نفهمه و فکر کنه شما خیلی این کاره اید! هر چـــی بتونین بیشتر چرت و پرت سر هم کنین راحت تر کارتون انجام میشه.
بقیه رو حساب نکنید و فکر کـنید هیشکی بیـشتر از شما نمیدونه!
به هر گدایی که سر راهتون می بینین حداقل ۵۰۰ تومن کمک کنید.
سعی کنین حموم نرید! خیلی مهمه این قضیه! هر چی شیپیش تر باشید روشنفکرتر به نظر می رسید!
باید حتما موسیقی کلاسیک گـوش بدین. البته وقتی تو یه جمع روشنفکری هستین! بعد که رفتین خونه می تونین با هر چی خواستید حال کنین!
هر رشته ای که تو دانشگاه خوندین رو باید بی خیال شین و به همه بگین که فلسفه خوندین! البته واسه اینکه گندش در نیاد بگین تو یکی از دانشگاه های خارجی!
خواهرتون رو تو خونه اذیت کنین و هی بهش گیر بدین ولی وقـتی تیریپ روشنفکریه کاری به کارش نداشته باشـین!
این روشا خیلی جواب میده! من تاحالا خودم چند بار با همین روشا روشـنفکر شدم!
آره داداش من! لپ لپ و آب هندونه رو از برنامه غذاییت حذف کن... تو هم می تونی! |
رویکرد جدید افراطیون |
اگر چه سیاست های پرطمطراق جراید و سایت های خبری جریان ضد اصولگرا از آغاز تا کنون عهده دار فضاسازی مناسب برای توجیه فعالیت های آنان و نیز حمله همه جانبه به سیاست های جناح مقابل بوده است اما فرا رسیدن ایام انتخابات اقتضای آن داشت تا با نوعی طرح ریزی جدید، امکان فایق آمدن بر فضای تبلیغاتی کشور فراهم گردد. طرح ریزی ای که در دو محور درونی و بیرونی برای جبهه دوم خرداد می توانست تعیین کننده باشد. بررسی منطقی فرآیندهای موجود به صدق این مدعا گواهی خواهد داد که در جبهه بیرونی، اصلاح طلبان موقعیت شکننده ای دارند. چرا که از یک سو تجربه مجلس ششم و دولت خاتمی در نگاه مردم تصویری کاملاً منفی و شکست خورده از اصلاحات برجای گذاشته است؛ تصویری که هرگز قابل اغماض نیست. در نگاه مردم، اصلاح طلبان شعارهایی دادند که خود بدان پایبند نبودند و آن سال ها را تنها هزینه منافع حزبی خویش کردند.برخی چهره های این جریان نیز سیاست های اصلی را در راستای احیای همین آبروی بر باد رفته ترسیم کرده اند و رسما بر شکست در آن دوره صحه گذاشته اند. از سوی دیگر عملکرد موفق دولت نهم در شکست اسلوب کهنه و فرسوده گذشته، سفرهای استانی و ارتباط نزدیک و تنگاتنگ با مردم، پیروزی چشمگیر در پرونده هسته ای کشور، احیای فضای پاسخگویی، اهتمام و توجه جدی به مناطق محروم کشور، توزیع سهام عدالت، تلاش برای ایجاد تحول در نظام اقتصادی و ساختارهای کلان کشور، احیای عنصر عزتمداری در معادلات دیپلماتیک و... فضای مثبتی را به نفع جریان اصولگرا در جامعه ایجاد نموده است. مردم تصور می کنند که دولت همه هم و تلاش خویش را در راستای خدمت به کار بسته و آنانی که لب گود نشسته و تنها نق می زنند، کارنامه عملکردشان به اندازه کافی گویای میزان حسن نیتشان می باشد. فی الواقع مردم دولت را از خودشان می دانند. از این رو، در جبهه بیرونی یعنی فضای عمومی جامعه، اصلاح طلبان جایگاه قابل اعتنایی ندارند. در جبهه داخلی نیز تقابلی میان دو جریان اعتدالگرا و تندرو در جبهه دوم خرداد آغاز شده است. تندرو ها از یک سو داعیه میدانداری دارند و چهره های اعتدال گرا را حاشیه ای لقب می دهند و خواستار عقب راندن آنها هستند و از سوی دیگر همان سیاست ها و شعارهای تجربه شده خود را در دستور کار دارند. این 2 عامل، شکاف در جبهه دوم خرداد را عمق بخشیده است. در قبال این وضع نابسامان، جهت گیری جدید و فضاسازی جدی تری نیاز بود تا کشتی به گل نشسته اصلاحات بار دیگر بتواند به موج افکار عمومی بنشیند. در این راستا در چندین سطح طرح ریزی مورد توجه قرار گرفته است. سفرهای خاتمی به شهرستان ها، حمله به دستاوردهای دولت و ناکار آمد جلوه دادن آن که (از سوی مقام معظم رهبری به لجن پراکنی تقریر شد)، طرح مسائلی خلاف واقع علیه دولت اعم از اخراج اساتید، آمارهای اقتصادی ساختگی، امنیتی جلوه دادن فضای سیاسی کشور، پر رنگ و قریب الوقوع نمایاندن مسئله حمله آمریکا به ایران، مانور بر روی روند صعودی قیمت مسکن و... در این راستا قابل ارزیابی است. اما این همه باز هم راه به جایی نبرد و عزمی جدید لازم بود؛ عزمی که بتواند فضاساز باشد که توجه همه محافل خبری را به خود جلب کند. با تخریب و تمسخرهای صریح تر اولین گام در این راستا برداشته شد؛ مصطفی تاج زاده به عنوان چهره ای سوخته و واجد پتانسیل بیان اظهارات ساختارشکنانه گفت: «... رئیس جمهور حتی حرف زدن هم بلد نیست و چنان صحبت می کند که گویی از اصول اولیه اداره کشور چیزی نمی داند…. وقتی خاتمی کنار رئیس جمهور فرانسه می ایستاد یک سر و گردن بالاتر بود و ما افتخار می کردیم اما امروز وقتی احمدی نژاد حتی کنار رئیس جمهور افغانستان می ایستد خجالت می کشیم که مبادا سخنی بگوید و آبرویمان برود.... » نوعی تشنج آفرینی، پرونده سازی و غوغاسالاری در گام بعد مورد توجه قرار گرفت. دستگیری هادی قابل عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت به عنوان بهانه مناسبی برای عمق بخشی به این جریان مطرح شد و اکنون تلاش طیف موسوم به اصلاح طلبان تندرو، بر پر رنگ کردن این مقوله متمرکز است. کسی که روزی در پی تائید صلاحیت معین در اظهاراتی تامل برانگیز گفته بود: «امروز معین را تحمیل کردیم و فردا بساط نظارت استصوابی را برمی چینیم!» تداوم این سری سیاست ها اعم از تخریب، تمسخر، تشنج آفرینی و غوغاسالاری آنچه را که مطلوب افراطیون است، از نگاه آنان فراهم خواهد آورد. از یک سو در جبهه بیرونی توجه مردم و محافل خبری به حیات اصلاحات جلب خواهد شد و مردم درخواهند یافت که هنوز اصلاحاتی هم هست! و از سوی دیگر در جبهه درونی تداعی نوعی توطئه علیه اصلاحات و غوغاسالاری ها فضا را برای وحدت فراهم خواهد آورد. اعتدالگرایان ادعاهای گذشته خویش را فراموش خواهند کرد و اسیر نمایشی خواهند شد که سناریوی آن را افراطیون نوشته اند. بدین ترتیب 2 معضل بزرگ افراطیون در 2 جبهه بیرونی و درونی لااقل تعدیل خواهد شد. غوغاسالاری و پروژه مظلوم نمایی به ویژه در مورد دستگیری هادی قابل در حالی کلید می خورد که آخرین بار این پروژه برآیند چندان مثبتی برای اصلاحات به دنبال نداشته است. این پروژه آخرین بار در مورد دستگیری رامین جهانبگلو به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و زمینه سازی انقلاب های مخملین در ایران مورد توجه قرار گرفت. آن روز هم این جریان، پیراهن عثمان مزبور را بهانه کرد تا جنبش دانشجویی را عروسک خیمه شب بازی منافع خویش کند و البته برای کسانی که جویای نام بودند فرصت مغتنمی بود! سناریو نوشته شد و داعیان روشنفکری و آزاد اندیشی بدون آنکه از عمق اتهامات و جرایمی که جهانبگلو بعداً به آن اعتراف کرد، خبری داشته باشند، متعصبانه کار خویش را شروع کردند؛ تا بلکه بتوانند از آن محملی برای مطرح ساختن خویش و احیای منافع خویش بسازند. البته جهانبگلو حتی اعتنایی به این قماش نداشت و بعدها در اعترافات خود حقایقی را بیان کرد که پادوهای بیگانگان در داخل کشور را به فکر فرو برد: «انگیزه انجام این کار از طرف من شاید به دلیل جاهطلبی روشنفکری بود، و یا اینکه روشنفکری باید جهانی باشد. من دلم میخواست جهانی باشم اما نه اینکه با یک مامور اطلاعاتی ارتباط داشته باشم... اقدام علیه امنیت ملی را به این صورت پذیرفتم که گفتم ارتباط با بیگانگان داشتم و در این زنجیره قرار داشتم. یعنی به این شکل که اتهام اقدام علیه امنیت ملی را پذیرفتم منتها با این عنوان که نمیدانستم آنچه انجام میدهم اقدام علیه امنیت ملی است» جهانبگلو که به میل خود به خبرگزاری ایسنا آمده بود در گام اول هرگونه نسبت خویش را با غوغاسالاران معرکه آن روز نفی کرد و از لغزش های خویش سخن گفت: «... لغزشی که برای من صورت گرفت نتیجهی چنین چیزی بود. البته آمادگی این امر نیز از طریق سازمانهای آمریکایی صورت گرفته بود. یعنی آنها مرا در مسیری قرار داده بودند که من آخرالامر متوجه شدم در این زنجیره افتادم... در کنفرانسهایی شرکت میکردم که ماموران اطلاعاتی و عناصر صهیونیستی هم در آنجا حضور داشتند. خیلی از ماموران اطلاعاتی آمریکایی یا اسراییلی دانشگاهیاند و در واقع در پشت یک چیزی خود را پنهان میکنند...» آن روزها در حمایت از جهانبگلو، اکبر گنجی سه روز اعتصاب غذا در داخل و خارج کشور اعلام کرده بود. اعتصابی که حتی با کم توجهی ایرانیان مقیم خارج از کشور و مدعیان داخلی اصلاحات روبرو شد. عمق فاجعه چنان بود که عباس عبدی با لحنی تند نسبت به حرکت گنجی اعتراض کرد: «اصلاً حرکتی انجام نگرفته. با جمع های 200-150 نفری حداکثر می توان یک کوچه بن بست را در تهران تصرف کرد... اصلاح طلبان همه گاف داده اند، اول باید بنشینند و گذشته را نقد کنند. اگر این کار را صادقانه انجام دادند، آن وقت می شود گفت در حال انجام دادن کاری هستند.» "با وجود این تجربه آیا اکنون غوغاسالاری و طرح پروژه نخ نمای مربوط به ماقبل تاریخ می تواند کاری از پیش ببرد؟" این سوالی است که باید افراطیون به آن پاسخ شفاف بدهند. آیا این بار هم بخشی از جریان دانشجویی بازیچه ماجراجویی های یک گروه خاص خواهد شد؟ آیا اعتدالگرایان اصلاحات باز هم بازی خواهند خورد؟ اینها سوالاتی است که پاسخ به آنها در این شرایط چندان ساده نیست. اما آنچه قطعی است ناکارآمد بودن این قبیل پروژه های فرسوده برای اعاده حیثیت از اصلاحات است. جریان ضداصولگرا تجربه تخریب های انتخابات ریاست جمهوری نهم را هم در انبان دارد. اگر خرد پیشه کنند در خواهند یافت که این دست تمسخرها و تخریب ها نتیجه ای کاملاً معکوس برایشان به دنبال داشته و خواهد داشت. در واقع اصلاحات در باتلاقی افتاده است که دست و پا زدن های این چنینی کار را برایش دشوارتر خواهد کرد. اگر نجات از این باتلاق تنها یک راه داشته باشد به نظر حرکت در چهارچوب نظام جمهوری اسلامی و تسویه حساب جدی اعتدالگرایان که از مقبولیت بیشتری بین مردم برخوردار هستند، با تندروهای این جریان است. مهم در این مسیر قدرت چانه زنی هاست که آیا می تواند کلیت جریان را به نفع افراطیون مصادره کند یا خیر؟ |
معروفترین کلاهبرداران تاریخ |
همیشه دانشمندان یا هنرمندان نبودهاند که با انجام کارهایی که قبلاً کسی آن را انجام نداده و یا با خلق اثری که مشابه آن وجود نداشته، به تاریخ پیوسته باشند. کلاهبرداران هم در تاریخ جایی برای خود دارند: 1- ویکتور لوستیگ victor lustig
2-هان ون میگهرن (Han Van Meegeren)
3- فرانک ویلیام آباگنیل (Frank William Abagnale)
دو سال بعد از خانه فرار کرد و به نیویورک رفت و در آنجا بود که فهمید برای امرار معاش چارهای بهجز کلاهبرداری ندارد. پس از مدت کوتاهی او به یکی از حرفهایترین جاعلان چک بدل شد و چنان در کار خود مهارت پیدا کرد که هیچ بانکی قادر به تشخیص جعلی بودن چکهای او نبود. فرانک برای آنکه بتواند بدون پرداخت پول بلیت با هواپیما سفر کند، با جعل کارتهای شناسایی و مدرک خلبانی، خود را به عنوان خلبان خط هوایی پانامریکن جا زد و از امتیاز خلبانها برای مسافرت مجانی استفاده کرد. این موضوع لو رفت، اما قبل از آنکه دست پلیس به او برسد، به شهر جورجیا فرار کرد و با هویت جعلی تازهای، به عنوان یک دکتر در یک آپارتمان ساکن شد. از قضا در همسایگی فرانک یک دکتر واقعی زندگی میکرد و به فرانک پیشنهاد داد تا در بیمارستان شهر مشغول به کار شود و فرانک این پیشنهاد را پذیرفت و 11ماه به عنوان متخصص جراحی اطفال در آن بیمارستان به درمان بیماران پرداخت! پس از آن به شهر لوئیزیانا رفت و با جعل مدرک حقوق از دانشگاه هاروارد به عنوان دادستان در دادگاه محلی لوئیزیانا استخدام شد. او پس از چندماه توسط یکی از فارغالتحصیلان واقعی هاروارد شناخته شد، اما قبل از آنکه دستگیر شود، از آنجا به ایالت یوتا گریخت و با جعل مدرک دانشگاه کلمبیا، در دانشگاه بریگام در رشته جامعهشناسی شروع به تدریس کرد!
4- حسین.ک
ح.ک آنها را به دفترش که در خیابان گیشا بود دعوت کرد و در آنجا به آنها پیشنهاد خرید یک ساختمان بزرگ و مجلل را به قیمت بسیار مناسب داد. این ساختمان، کاخ دادگستری بود که در خیابان خیام قرار داشت و هنوز هم به عنوان ساختمان دادگستری از آن استفاده میشود. قرار بازدید از کاخ برای فردای آن روز گذاشته شد و ح.ک همان روز عصر به آنجا رفت و با تطمیع اتاقدار وزیر وقت دادگستری، دفتر کار وزیر را برای مدت یکساعت اجاره کرد. فردای آن روز قبل از آمدن مشتریها، 200 جفت دمپایی پلاستیکی تهیه کرد و جلوی در اتاقهای کاخ که یک ساختمان اداری محسوب میشد و در آن ساعت خالی بود، گذاشت. به اتاق وزیر رفت و منتظر شکارهایش شد. آمریکاییها سروقت آمدند و ح.ک به عنوان صاحب آن عمارت، تمام ساختمان را به آنها نشان داد و وقتی مشتریها درخواست دیدن داخل اتاقها را داشتند، به بهانه بودن مسافران و با نشان دادن دمپاییها، آنها را منصرف میکرد. مشتریان ساختمان را پسندیدند و به پول رایج آن زمان 500 هزار تومان به ح.ک پرداخت کردند و خوشحال از این معامله پرسود، برای تحویل ساختمان 10 روز دیگر مراجعه کردند. اما همانجا بود که فهمیدند چه کلاه بزرگی بر سرشان رفته است. ح.ک همان روز معامله، به مصر فرار کرد و بعد از چند ماه زندگی در آنجا، به ایران بازگشت. اما در ایران بازداشت و به زندان محکوم شد و چند سال بعد از وقوع انقلاب اسلامی فوت کرد.
|
احمدی نژاد از پشت عینک اعراب
خبرنگار جهان، برخی نظرات مردمی را که در سایت اینترنتی شبکه العربیه ذیل خبر سخنرانی دکتر احمدی نژاد درج شده ، ترجمه نموده :
- عنان العجاوی: اعراب از ایران می ترسند اما ترس از ایران به اندازه ترس از آمریکا و اسرائیل نباید باشد... ای اعراب آزاده چرا برای یک بار هم که شده با ایران متحد نمی شوید؟...
- سعودی غیور در دینش: الله اکبر. عزت از آن خداست. خدایا ایران را بر آمریکا و صهونیست ها پیروز گردان. خدایا همان نصرت و پیروزی که در جنگ بدر به مسلمانان عطا کردی به احمدی نژاد هم عطا کن.
- مصری: زنده باشی ای مرد مجاهد . الله اکبر الله اکبر .درود بر تو ای بزر گ و ای مجاهد ، احسنت به مجاهدت تو . خداوند تو را پیروز دارد
- السامط الجزایری: خداوند ایران و احمدی نژاد را حفظ کند .مرگ بر دشمانت و سلام بر دوستانت و مرگ بر بوش و آمریکا و درود بر احمدی نژاد
- محمودی از امارات: فارس های صفوی می خواهند امپراتوری صفوی را در منطقه تحت لوای اسلام شیعه گسترش دهند.
- از سعودی: من عرب سنی می گویم اگر بین ایران و غرب جنگی درگیرد ، من با شیعه هستم با قلب و جسم و قالب و روح...
- ابوتریکه: درود بر تو ای (احمدی)نژاد که شادی را به قلوب ما مسلمانان وارد کردی و خدا بر پیروز های تو بیفزاید.
- عراقی مخلص: زندگی تو مستدام باد ای نژاد و هزار رحمت خدا بر تو.
- عاشق احمدی نژاد تا دم مرگ ، از سعودی: خدایا به ایران بر طاغوت ها و ظالمان پیروزی عطا کن. زنده باد احمدی نژاد
- محمد عبدالعزیز: آیا احمدی نژاد می تواند با آمریکا مواجه شود یا این که خود و منطقه را به طرف حنگ می برد؟
- عبدالله از دوحه: مرد با خدا از سرزنش دیگران نمی ترسد. اتکای او به خداست و همین راز قدرت اوست.
- شیماء: تو مردی ای احمدی نژاد و مردان کمیابند. خدای ما تو را عزیز و پیروز بگرداند.
- منصور: ای فرزند فارس ، احمدی نژاد ای فرزند پارس و ای شجاع مرد، پیروزی از آن تو است ای ایرانی
- حسام المصری : قبلاً گفتم که او عجیب است الان ثابت کرد . ماباید از او یاد بگیریم . درود بر تو
- ابوثنیان:آه ای (احمدی) نژاد! تو شیعه هستی اما ای کاش یکی از حکام عرب شجاعت تو را داشت.
- موید السعودی: احمدی نژاد تنها رئیس اسلامی است که شایسته احترام و تقدیر است.
- از لبنان : پایان معلوم است ، حمله نزدیک است قبل از سال...
- امین از سعودی:به خواست خداوند پیروز هستی. خداوند اسلام و مسلمین را پیروز گرداند و تو را بر ظالمین پیروز سازد
- مغترب: والله زنان عرب عاجزند از اینکه چون تو بزایند ای احمدی نژاد
- عبد الله از سعودی:این مرد عجیب است. در تو عزمی قوی است ای احمدی نژاد که یک چهارم آن در رهبران عرب نیست
- طاها از بحرین: احمدی نژاد برترین رییس کشورهای اسلامی است سلام بر او و جمهوری اسلامی
- مهندس مصری: ای روءسای عرب یاد بگیرید از او و همچون او عمل کنید
- احمدالمالکی: ایران قادر است در برابر آمریکا بایستد و احمدی نژاد برتر از بسیاری از حکام کشورهای اسلامی است.
- عبد العزیز از ریاض: امروز احمدی نژاد قلوب مسلمانان را در شرق وغرب خوشحال ساخت .قلوب آزاد مردان را خوشحال ساخت و موجب ناراحتی اسراییل و برخی از اعراب شد....
- راشدمحمد از امارات: خداوند تو را حفظ کند و لعنت خدا بر دشمنانت
واعظان کین خطبه بر محراب و منبر می کنند چون به ایتالیا می روند آن کار دیگر میکنند
در پی واکنش خاتمی به سفر احدی نژاد
در حالیکه تمامی مقامات و چهره های سیاسی - رسانه ای داخلی(اعم از موافق، منتقد ویا حتی مخالف) همگام با مردم،علاوه بر اظهار تنفر از اهانت رئیس دانشگاه کلمبیا به رئیس جمهور ،استواری و تدبیر احمدی نژاد در خنثی کردن این ترفند و حسن استفاده وی از این فرصت برای رساندن پیام ملت ایران به گوش صدها میلیون مخاطب جهانی را ستوده اند، محمد خاتمی در این زمینه به گونه ای متفاوت سخن گفت و تلویحا خواستار انجام نشدن چنین مسافرتها و برگزار نشدن چنین جلساتی شد!
به گزارش رجانیوز ، محمد خاتمی که در حاشیه دومین آئین« نکوداشت برگزیدگان اخلاق و نیایش از نگاه پژوهش» با خبرنگاران سخن می گفت، رفتار رئیس دانشگاه کلمبیا را توهین به ملت آمریکا خواند و آن را برای ملت ایران سنگین برشمرد، اما در عین حال گفت : باید سعی کنیم زمینه ای برای این کار های نادرست فراهم نکنیم !
وی همچنین توضیح نداد درباره جلوگیری از اهانتهایی که در زمان ریاست جمهوری وی از ناحیه مقامات و رسانه های آمریکا به ملت ایران صورت گرفت چه اقدامی انجام داده است و یا در برابر این اهانتها چه اقدام درخوری از خود بروز داده است؟
برای جناب خاتمی سفر به ایتالیا و دست دادن با دختران و زنان مشکل خاصی ندارد و ایشان همچنین یادشان رفته تذکر بدهند که از اون قبیل سفرهای ایتالیایی را برای رئیس جمهوری تدارک ببینند تا رئیس جمهور از خود حال دروکنند .
دانشجو در بیان مقام معظم رهبری |
ویژگی های حرکت دانشجویی از قبل از انقلاب تا اوان انقلاب و از این جا به بعد را عرض می کنم خصوصیات این حرکت عبارت است از: 1/9/78 |
عشق و علاقه من به دانشجو، بخش عمده اش ناشی از صفا و صداقت دانشجوست. 1/9/78 |
سالهای قبل از انقلاب، یک واقعه جنایت آمیز در روز شانزدهم آذر اتفاق افتاد... مسئولان آن روز به خاطر سخن حقی، اتفاقی در دانشگاه افتاد که بعدها جبهه دژخیمان به خاطر همان هدفی که جوانان داشتند و هدف والایی هم بود با آن مقابله کردند و به کشته شدن سه نفر انجامید، مسئله آن روز چه بود، ضدیت با آمریکا... . 1/9/78 |
بنده یک وقت عرض کردم دانشگاهها باید سیاسی باشند و دانشجو باید سیاسی باشد. معنای حرف آن است که دانشجو باید قدرت تحلیل سیاسی داشته باشد تا جبهه بندی های دنیا را بشناسند تا بفهمد امروز دشمن کجاست و از کجا و با چه ابزاری حمله می کند. این برای شما لازم است. اگر شما تلاش سیاسی، کار سیاسی، مطالعه سیاسی و مباحثه سیاسی نداشته باشید، این توانایی را پیدا نمی کنید. البته توجه داشته باشید که دشمن از همین امر استفاده نکند. دشمن با کمال هوشیاری ایستاده است. امیرالمؤمنین علیه الصلاه و السلام فرمود «و من نام لم ینم عنه» مراقب باشید که اگر شما غفلت می کنید دشمن از شما غفلت نمی کند. دشمن با کمال هوشیاری مراقب است. بیانات در دیدار با دانش آموزان و دانشجویان 10/8/74 |
دو عنصر اصلی در تربیت دانشجو بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای شورای انقلاب فرهنگی 20/9/70 |
بارها در مجامع دانشجویی گفته ام که در این نظام مردمی، دانشجویان که طبقه پیشرو و پیشاهنگ و زبده و با نشاط پیکره اجتماع هستند، باید در سازندگی آینده و ترسیم حرکت عمومی جامعه، بیش از جاهای دیگر نقش و اثر داشته باشند. بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت جمع کثیری از دانشجویان و دانشگاهیان 23/2/68 |
حرکت علمی و شکوفایی استعدادها در دانشگاههای ما رو به پیشرفت است بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با دانشجویان نمونه 7/9/81 |
بحمدالله دانشگاههای ما از استاد مؤمن، از دانشجوی مؤمن و از مدیران مؤمن سرشار است؛ ... البته به شما دانشجوها می گویم سنگربان این سنگر [دانشگاهها] شمایید مواظب باشید خاکریزهایتان سست نشود دایم خاکریزها را ترمیم کنید. خاکریزها، خاکریزهای فرهنگی و فکری است اینها را ترمیم کنید. خودسازی فکری و اخلاقی و انقلابی درونی دانشجویان یک فریضه است. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر 9/12/79 |
شما [دانشجویان] و عزیزان با نهج البلاغه انس پیدا کنید. نهج البلاغه خیلی بیدارکننده و هوشیار کننده و خیلی قابل تدبر است. در جلساتتان با نهج البلاغه و کلمات امیرالمؤمنین انس پیدا کنید. اگر خدای متعال توفیق داد و یک قدم جلو رفتید آن وقت با صحیفه سجادیه – که علی الظاهر فقط کتاب دعاست اما آن هم مثل نهج البلاغه، کتاب درس حکمت و کتاب عبرت و کتاب راهنمای زندگی سعادتمند انسان است – انس بگیرید. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار از دانشگاه صنعتی شریف 1/9/78 |
امروز جوانان ما، دانشجویان ما، ... اگر می خواهند در زمینه افکار اسلامی عمق پیدا کنند و پاسخ سؤالات خود را پیدا کنند باید به کتابهای شهید مطهری مراجعه کنند که امام درباره کتابهای این بزرگوار، تعبیری قریب به این مضمون دارند که «همه آنها خوب و مفید است» بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با جمع کثیری از کارگزاران و معلمان 15/2/78 |
امروز خودتان را بسازید – دانشگاهها را بسازید – محیط دانشگاه را محیط انقلابی و اسلامی کنید... در محیط دانشگاه، جوانان انقلابی و مسلمان باید مانند یک دست، یک تن، با یک فکر، فکر اسلام و انقلاب حرکت کنند... از هر چیزی که مخلّ به این یگانگی در راه خدا و در راه انقلاب باشد پرهیز کنید. تا بتوانید دانشگاهی را بسازید که فردای ایران را تأمین کند، جمهوری اسلامی را در مقابل دشمنان و بدخواهان و ملت ایران را در مقابل دوستان و امیدواران عالم روسفید کند. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار دانش آموزان و معلمان و ... 13/8/71 |
شما دانشجویان، متوجه باشید که یکی از بزرگترین وظایف شما، خودسازی اخلاقی است، اخلاق خود را تکمیل کنید، شما جوانان فرصت را دارید. دوران، دوران شماست، شما در دوران خوبی زندگی میکنید؛ در سایه حکومت قرآنی و فرهنگ اسلامی زندگی می کنید؛ بنابراین، از لحاظ روحی و معنوی، فرصت برای والا و شایسته شدن دارید، این فرصت را مغتنم بشمارید . علم باید در کنار اخلاق و پیشرفت صنعتی و علمی و مادی در کنار رشد اخلاقی باشد. توجه به خدا هم مایه اصلی رشد اخلاقی به حساب می آید. سخنرانی مقام معظم رهبری در دیدار با گروهی از خانواده های شهدا و ... دانشجویان دانشگاه هنر 1/8/70 |
دانشجو، امید آینده کشور 2/3/69 |
دانشجو، ذخیره حیاتی کشور 2/3/69 |
من برای دانشجوی موفق سه شاخص دارم ... باید خوب درس بخواند - به اخلاق و تهذیب نفس بپردازد – ورزش هم بکند. |
دانشجویان، طبقه پیشرو و پیشاهنگ و زبده و با نشاط پیکره اجتماع |
شما دانشجویان نقش خودتان را فراموش نکنید. آگاهى سیاسى کسب کنید و نسبت به آنچه که مىگذرد، هوشیار باشید و انگیزه و تپش جوانانهى انقلابىِ متناسب با قشر شما، در خدمت هدفهاى نظام قرار گیرد. عدهیى از افراد سادهاندیش خیال مىکنند که اگر دانشجو بخواهد حضور انقلابى داشته باشد، راهش این است که بر سر مسؤولان خود داد بکشد؛ خیر، اینکه انقلابیگرى نیست. آنجایى که مىبینید دانشجو بر سر مسؤولان امر داد مىکشد، مسؤولان با دانشجویان همجهت نیستند؛ آنها مزدور امریکا هستند و این جوانان نمىتوانند طاقت بیاورند و بالاخره فریاد اعتراض مىکشند؛ کمااینکه در رژیم گذشته همینگونه بود و دانشجو و طلبه و مردم و وجدانهاى بیدار و انسانهاى شجاع و روحهاى سالم، بر سر مسؤولان امر داد مىکشیدند. مبادا عدهیى به صورت فریبانگیز و با ترفندهاى گوناگون بیایند و به چند جوان ساده تفهیم کنند که دانشجو بایستى فریاد بکشد! بله، فریاد باید کشیده شود؛ ولى بر سر امریکا و قدرتهایى که مزاحم مسؤولان و ادارهکنندگان نظام هستند. در هر دانشگاهى که تحصیل مىکنید، حضور دانشجویى خود را به صورت قوى و با خط درست حفظ کنید. |
جوانان دانشجو در محیطهاى دانشگاه، به درس و علم و روحیهى انقلابى و اسلامى، حداکثر اهمیت را بدهند. جوانان ببینند که امروز و آینده، چهقدر به وجود آنها احتیاج است؛ خودشان را براى آینده بسازند. امروز هم جوان دانشجو باید مثل همیشه، پیشتاز و پیشگام حرکت انقلابى باشد و خودش را شایسته و صالح براى این مسؤولیتهاى بزرگ قرار بدهد. |
امروز دورانى است که دانشگاه و دانشجو و جوان و زن و مرد، از هر قشر و نقطهیى از نقاط کشور، بدون اعتنا به وابستگیهاى فامیلى و شخصى و قومى و منطقهیى و غیره، مىتواند امیدوار باشد که بر عالم شدن، مؤثر شدن، مفید شدن براى کشور و تعیینکننده بودن در جهت حرکت مستقل و آزاد ملت خودش قادر است. این، چیز خیلى مغتنمى است. |
دانشجویان عزیز، این جوانان، این فرزندان و جگرگوشههاى ملت، این بهترین و پاکترین عناصر جامعهى ما در دانشگاهها، باید در خط اسلام و در جهت عظمت کشور و بلند کردن پرچم اسلام و بیدار کردن ملتهاى عالم و روح بخشیدن به این دنیاى مرده به وسیلهى دستهاى استکبارى، درس بخوانند و کار و تلاش کنند، تا مطمئن بشوند که فرداى ایران اسلامى، به مراتب از امروز بهتر خواهد بود. این، هدف شماست. این، هدف وحدت حوزه و دانشگاه است. |
این پولهایى را که مىخواهید به عنوان وام بدهید، لزومى ندارد که بین همهى آنها تقسیم کنید. باز در اینجا هم همان اولویتها را رعایت کنید. اگر واقعاً مىبینید که هشتصد تومان کم است، مثلاً هزار تومان درنظر بگیرید. فرض کنید که آن صدهزار نفر، هشتادهزار نفر هستند. یعنى اینطور نباشد که حتماً آدم بخواهد بین قشرهاى مختلف دانشجو، توازن یا تساوى برقرار بکند. نه، چون یک عده که در شهر خودشان زندگى مىکنند، احتیاج ندارند؛ یک عده هم که از یک شهر به شهر دیگر مىروند و امکانات دارند، احتیاج ندارند؛ عدهیى فقط پول توجیبى مىخواهند و نه چیز دیگر؛ عدهیى هم واقعاً احتیاج دارند. ما نباید از حال دانشجویان فقیرِ مستضعف غافل بمانیم. البته دستگاههایى هم هستند که وام مىدهند؛ مثل آن بنیاد امام رضا که بعضى از دوستان ما در آنجا کار مىکردند و اخیراً هم با من مکاتبه کردهاند که مىخواهند به بعضیها وام بدهند؛ من هم تأیید کردهام. ممکن است به بعضى از دانشجویان از جاهاى دیگر هم کمکهایى بشود؛ مانعى ندارد، بکنند؛ اما شما هم به عنوان وزارت، این کار را بکنید. |
شما دانشجویان و دانشآموزان - چه پسرها و چه دخترها- وظایف سنگینى بر دوش دارید. غیر از وظیفهى درس خواندن که وظیفهى دانشجویى و دانش آموزى است، وظیفهى انقلابى بر دوش دارید، وظیفهى اسلامى و دینى بر دوش دارید - چه در محیط دانشگاهها، چه در محیط مدارس. این مبارزه، مبارزهى امروز و یک روز و دوروز و یک سال و دوسال نیست، مبارزهى نسلهاست. آن نسلى که از مبدأ انقلاب - از آغاز انقلاب - فاصله گرفته است، اگر بخواهد ایران را به عزت برساند و بسازد و عظمت ببخشد و الگوى زندهیى در مقابل ملتهاى دیگر قرار بدهد و بینى استکبار را به خاک بمالد، باید یک نسل انقلابى و اسلامى و متدین باشد؛ و او شما هستید. امروز دانشجویید، امروز دانشآموزید، فردا شما گردانندگان چرخهاى این کشورید. امروز خودتان را بسازید، دانشگاهها را بسازید، محیط دانشگاه را محیط انقلابى و اسلامى کنید، محیط دبیرستانها را هم همینطور. |
شما دانشجوها - چه دختر و چه پسر - و حتى دانشآموزهاى مدارس، روى این ریزترین پدیدههاى سیاسى دنیا فکر کنید و تحلیل بدهید. فرض کنیم تحلیل هم بدهید که خلاف واقع باشد؛ باشد. خدا لعنت کند آن دستهایى که تلاش کردهاند و مىکنند که قشر جوان ما و دانشگاه ما را غیر سیاسى کنند. کشورى که جوانهایش اصلاً در باغ مسایل سیاسى نیستند، مسایل و جریانهاى سیاسى دنیا را مىفهمند و تحلیل درست ندارند، مگر چنین کشورى مىتواند بر دوش مردم حکومت و حرکت و مبارزه و جهاد بکند؟! بله، حکومت دیکتاتورى باشد، مىشود. |
من معتقدم بین گروههاى دانشجویى، با هر سلیقهیى که هستند، باید روابط حسنه برقرار باشد. شما نگاه کنید، کشورهاى دنیا، گروههاى مختلف اجتماعى و سیاسى در عالم، با وجود اختلافات فراوانشان، دور یک میز مىنشیند، حرف مىزنند، مذاکره مىکنند؛ بالاخره به جایى هم مىرسند. معنا ندارد که در محیط دانشگاه اسلامى، افرادى که به اصول واحدى معتقدند، اسلام را قبول دارند، امام را قبول دارند، انقلاب را قبول دارند، ارزشها را قبول دارند، اما سلایق مختلفى هم دارند، اینها با همدیگر کنار نیایند؛ من نمىتوانم این را بفهمم و قبول بکنم. |
با توجه به اینکه یکى از جنبههاى تهاجم دشمن، تهاجم فرهنگى و فاسد کردن جوانان و بخصوص زنان و توجه دادن مردم به شهوات و نفسانیات است و در بسیارى از جوامع اسلامى، دشمنان ابتدا از این طریق مردم را خلع سلاح کردهاند، و نیز با توجه به بحران کنونى حجاب در جامعه و حتّى در دانشگاهها، وظیفهى مردم، بخصوص دانشجویان و تشکلهاى اسلامى در جامعه و در دانشگاهها چیست و راه حل، حکم و توصیهى شما در این مورد به تشکلهاى اسلامى چیست؟ ج: توصیهى بنده معلوم است: حجاب را رعایت کنید و این لازم و واجب است. به برادر یا خواهرى که این نامه را نوشتهاند، مىخواهم بگویم اینطور هم نیست که شما مىگویید زنهاى ما بىحجاب شدهاند. ممکن است بعضى بگویند چشم شما به خواهرهایى افتاده که همه حجاب دارند؛ نه، من گاهى به خیابان مىروم تا مخصوصاً وضع مردها و زنها را ببینم؛ البته با نگاه حلال و نه حرام. آنطور که بعضى تصویر مىکنند، به نظر من نمىآید. البته چرا، اشکالاتى وجود دارد؛ من هم از همهى گوشه و کنارها با خبر نیستم. هرجا چنین وضعى وجود داشته باشد، راه آن نهى از منکر است. |
رویارویی مصباح با اسلام امریکایی- حجتیهای
در قبیله محمد (ص) مردانی بر قله معرفت و مبارزه قرار گرفتهاند که نه دایره معرفت و علمشان آنان را محدود به ارائه نظریه در یک حوزه کرده است و نه جبهه نبردشان محصور در یک عرصه است. آیت الله مصباح مردی از قبیله محمد (ص) است که در رکاب احیاگر قبله محمدی (ص) یعنی خمینی (ره) بزرگ، مبارزه علمی و عملیاش را آغاز کرد و امروز در کنار خلف صالح او یعنی خامنهای عزیز پرده از نقاب جریانهای سیاسی و اجتماعی برمیدارد؛ جریانهایی که در صدد تغییر قبله این قبیله برآمدهاند. هر چند امروز آیت الله مصباح به عنوان نماد و سنبل مبارزه با جریان کفرآمیز لیبرال دمکراسی شناخته میشود اما نویسنده در این مقاله به سراغ لایههای پنهان جبهه مقابل آیت الله مصباح رفته است و این بار با تطبیق تفکرات جریان به ظاهر اطلاحطلب و روشنفکر با انجمن حجتیه به مخاطب جوان خود میگوید که آیت الله مصباح تنها افشاگر چهره مسیحیت تحریف شده، منتقد مبانی تفکر لیبرال دمکراسی، مبارز عرصه کارزار با اندیشههای مارکسیستی و... نیست، بلکه انسان موحدی است که حرکتهای عالمانه و آگاهانهاش آشکار کننده چهره واقعی حرکتهای شبه مذهبی و جریانهای متحجر و واپسگرایی است که امروز خود را زیر نقاب نواندیشی و جهانی شدن پنهان کردهاند. آنچه فرا روی شماست تلاشی است در بازشناسی حرکت آیت الله مصباح از یک زاویه دیگر، آن هم برای جوان جستجوگر حقیقت و عاشق صداقت. خورشید حیاتبخش اسلام در زمانی در جزیرة العرب طلوع کرد که جهان، بین دو امپراطوری بزرگ روم و ایران تقسیم شده بود. نظام طبقاتی و روح سرمایه سالاری حاکم بر آنان به هیچ اندیشه خدا محوری که با برقراری عدالت، انسانها را به فطرت خداجوی خود بازمیگرداند، فرصت شکوفایی و بالندگی نمیداد. تحریف آشکار ادیان الهی از سوی این ابرقدرتهای زمان برای مشروعیت بخشیدن به زرسالاران، در سایه سار شعار بهرهوری و رونق اقتصادی، موجب شد تا حتی کعبه، این خانه توحید به محل بتهای برافراشته تبدیل شود. تا اینکه، به تعبیر امام راحل، بزرگترین حادثه در خلقت کائنات رخ داد و پنجرهای به روی بشریت تشنه معنویت و عدالت گشوده شد که تا به آن روز نه همتایی داشت و نه همتایی خواهد داشت امام راحل در این خصوص میفرمایند:«روز بعثت رسول اکرم (ص) در سرتاسر دهر «من الازل الی الابد» روزی شریفتر از آن نیست برای اینکه حادثهای بزرگتر از این حادثه اتفاق نیفتاده، حوادث بسیار بزرگ در دنیا اتفاق افتاده است، بعثت انبیای بزرگ، انبیای اولوالعزم و بسیاری از حوادث بسیار بزرگ، لکن حادثهای بزرگتر از بعثت رسول اکرم (ص) نشده است و تصور هم ندارد که بشود زیرا که بزرگتر از رسول اکرم (ص) در عالم وجود نیست غیر ذات مقدس حق تعالی و حادثهای بزرگتر از بعثت او هم نیست.»1 با بعثت پیامبر اعظم (ص) فرهنگی بر پایه بینش توحیدی شکل گرفت که در آن جریان عبودیت الهی بر تمام شئونات زندگی فردی و اجتماعی حکم فرما شد، جریانی که مرز رنگها و نژادها و سرمایهها را در هم نوردید و درجامعهای بدوی، خونریز، بتپرست و متعصب، قلبهایی مهربان وعطوف و مردمی ایثارگر پرورش داد که الگوهایی بیبدیل از رابطه فرد با خالق هستی، فرد با خلق و فرد با طبیعت را بر محوریت تعلیمات پیامبر (ص) به نمایش گذاشتند. الگوهایی که انسانهای امروزی تشنه استفاده از آنهامیباشند. یکی از این الگوها، مسأله مبارزات سیاسی است. امام راحل با نگاهی جامع به سیره و سنت حضرت رسول (ص) بر این باور بودند که: «روش پیامبر اسلام نسبت به امور داخلی مسلمین و امور خارجی آنها نشان میدهد که یکی از مسئولیتهای بزرگ شخص رسول اکرم (ص) مبارزات سیاسی آن حضرت است.»2؛ مبارزاتی که شالوده حکومت توحیدی را که در آن ارزشهای الهی و انسانی در جامعه تحقق مییافت، بنیان نهاد. امام راحل (ره) با الگوگیری از حکومت پیامبراکرم (ص) مبارزات علمی و عملی خود را آغاز کرد و در کتاب «ولایت فقیه» خود که در حقیقت مانیفست مبارزه و حکومت او به شمار میرود، با طرح چنین سؤالی سیاستمداران عصر خود را به چالش کشید: «این را که دیانت باید از سیاست جدا باشد و علمای اسلام در امور اجتماعی و سیاسی دخالت نکنند، استعمارگران گفته و شایع کردهاند، این را بیدینها میگویند. مگر زمان پیغمبر اکرم (ص) سیاست از دیانت جدا بود؟ مگر در آن دوره عدهای روحانی بودند و عده دیگر سیاستمدار و زمامدار؟، مگر زمان خلفای حق، یا ناحق، زمان خلافت حضرت امیر (ع) سیاست از دیانت جدا بود؟ دو دستگاه بود؟ این حرفها را استعمارگران و عمال سیاسی آنها درست کردهاند تا دین را از تصرف امور دنیاو از تنظیم جامعه مسلمانان برکنار سازند.»3 اما امام در همان ابتدای راه مورد هجوم متحجرین و منادیان جدایی دین از سیاست قرار گرفت. ایشان حال و هوای آن روزها را با طلاب انقلابی چنین بیان میکند: «اولین و مهمترین فصل خونین مبارزه، در عاشورای 15 خرداد رقم خورد، در 15 خرداد 42 مقابله با گلوله تفنگ و مسلسل شاه نبود که اگر تنها این بود مقابله را آسان مینمود، بلکه علاوه بر آن از داخل جبهه خودی، گلوله حیله و مقدس مأبی و تحجر، گلوله زخم زبان و نفاق و دورویی بود. که هزار بار بیشتر از باروت سرب، جگر و جان را میسوخت.»4 امام راحل در ادامه با به تصویر کشیدن حال و هوای روزهای آغازین نهضت، از آنانی که میخواستند چون پیامبر اعظم، شاهد عملی شدن احکام نورانی اسلام در همه عرصهها و حوزهها باشند، مینویسند: «در شروع مبارزات اسلام، اگر میخواستی بگویی شاه خائن است، بلافاصله جواب میشنیدی که شاه شیعه است! عدهای مقدس نمای واپسگرا همه چیز را حرام میدانستند و هیچ کس قدرت این را نداشت که در مقابل آنها قد علم کند، خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختیهای دیگران نخورده است.وقتی شعار جدایی دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان، غرق شدن در احکام فردی و عبادی شد، قهراً فقیه هم مجاز نبود که از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست و حکومت دخالت نماید. حماقت روحانی در معاشرت مردم فضیلت شد، به زعم بعضی افراد روحانیت زمانی قابل احترام و تکریم بود که حماقت از سراپای وجودش ببارد والا عالم سیاسی و روحانی کاردان و زیرک، کاسهای زیر نیم کاسه داشت و این از مسایل رایج حوزهها بود که هر کس کج راه میرفت، متدین بود.»5 آیت الله مصباح یزدی، این شاگرد مکتب امام راحل (ره)، در خصوص حال و هوای حاکم بر آن مقطع زمانی مینویسند: «نیروهایی که آن زمان بودند ـاعم از کسانی که گرایشی به دین داشتند، بیاعتنا بودند، و یا گرایش ضد دینی داشتند ـ همه پذیرفته بودند که دین به سیاست ربطی ندارد! همان وقتها کتابی به نام «مرز دین و سیاست» از همان نخست وزیر موقت چاپ شد که میگفت: دین از سیاست جدا است! امام (ره( میفرمود: اسلامی بدون داشتن احکام سیاسی و اجتماعی نداریم، همان طور که احیای نماز واجب است، احیای احکام اجتماعی اسلام هم واجب بلکه به یک معنا واجبتر است. به فرموده امام معصوم (صلوات الله علیه) بزرگترین فرایض ـحتی از نماز بزرگترـ امر به معروف و نهی از منکر است. در این صورت فرایض دیگر هم احیای میشود. اسلام میفرماید همان طور که تو باید دین خودت را نگهداری، وظیفه داری دین جامعه را هم حفظ کنی. بلکه واجبتر است، زیرا در غیر این صورت امکان دارد در آینده دین خودت هم از بین برود. اگر دین خودت هم از بین نرود نسل آینده بیدین خواهند شد.»6 ایشان در خصوص موضعگیری امام راحل در مقابله با مقدسنماهایی که اسلام را تنها درچهارچوب احکام عبادی خلاصه میکردند، مینویسد: «امام (قدس سره) میفرمودند که مقدس نماهادر صدد برمیآیند به وظیفه عبادی خود عمل کنند، اما وظیفه اصلی خویش را که تحصیل عمل و شناخت صحیح است فراموش کردهاند. با همان سلیقههای کج و با جهالت خود راهی را میپیمایند و بر آن اصرار و تعصب نیز میورزند. زیان این طایفه برای اسلام بیش از زیان فاسقان است. این دسته نه خود به جایی میرسند و نه میگذارند دیگران پیشرفت کنند. به تعبیر امام صادق (ع) «مَنْ عَمِلَ عَلی غیرِ علمٍ ما یُفْسِدُ اَکْثَرُ مِمّا یُصْلِحُ» (بحار الانوار، ج 1، ص 208) کسی که بدون علم و شناخت عمل میکند، بیش از آنچه اصلاح کند، فساد و تباهی به بار میآورد.»7 آیت الله مصباح یزدی در خصوص مبارزه امام راحل با تفکر سکولاریزم و پیروی مردم از نظریات آن امام، به سبب دینی بودن آن میگویند: «امام از روز اول با سکولاریسم مبارزه میکرد، اگر مردم باور نکرده بودند که وظیفه دینیشان قیام در برابر دولت جائر است، سینههای خود را در مقابل سرنیزه باز نمیکردند. آنهایی که سنشان اقتضا میکند، دیدهاند که مردم در برابر سربازان شاه سینههایشان را باز میکردند و میگفتند: بزن! به چه علت انسانی حاضر میشد چند تن از فرزندان خود را کفن بپوشاند و به جبهه بفرستد؟! امروز هم دشمن در صدد ترویج جدایی دین از سیاست و امور اجتماعی است. میگویند دین همان است که نماز بخوانید، روزه بگیرید، سینه بزنید و...، ولی سایر کارها شأن شما نیست و باید آنها را برای خودش بگذارید! اگر یادتان باشد نخست وزیر دولت موقت به امام گفته بود در سیاست، بازی است، اینها را برای ما بگذارید تا دامن روحانیت به این چیزها آلوده نشود! این همان تفکر سکولاریستی است.»8 امام راحل تفکر انزوا و عزلت را تفکری استعماری دانسته، در مقابل، اندیشه تشکیل حکومت را سیره حضرت رسول اکرم (ص) برمیشمارند و میفرمایند: «در قدیم اگر یک روحانی راجع به امور سیاسی مردم صحبت میکرد میگفتند رهایش کنید او سیاسی است که این نوع تفکر بلااشکال از شیاطین داخل و خارج بوده است، آنها به ما باورانده بودند که روحانی باید عبایش را سر بکشد و فقط برود مسجد نماز معمولیاش را بخواند. روحانی حق دخالت در هیچ امری را نداشت ولی واقعیت این است که ما تابع حضرت رسول و ائمه (ع) هستیم که همه امور دست آنها بود، حکومت تشکیل دادند و مردم را هدایت نمودند....»9 پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به رهبری امام راحل و تلاش مردم و شاگردان مکتب او، تفکر جدایی دین از سیاست را به حاشیه راند و جمهوری اسلامی الگویی برای مسلمانان سراسر جهان گردید. اما یکی از نگرانیهای بزرگ امام راحل بازگشت حوزهها و به تبع آن نظام اسلامی به سوی تفکر جدایی دین از سیاست بود و از آنجایی که تفکیکناپذیری دین از سیاست را تفکر و رسالت پیامبر برمیشمردند از متحجرین که در صدد تفکیک دین از سیاست برآمده بودند به عنوان «دشمنان رسول خدا (ص)» یاد میکردند. ایشان در پیامی به مراجع اسلام و روحانیون سراسر کشور فرمودند: «خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان در حوزههای علمیه کم نیست، طلاب عزیز لحظهای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند، اینها مروّج اسلام آمریکاییاند و دشمن رسول خدا (ص). آیا در مقابل این افعیها نباید اتحاد طلاب عزیز حفظ شود؟»10 ایشان در سخنرانی دیگر خود خطر بازگشت اسلام آمریکایی به حوزههای علمیه را که از منظر حضرت امام دمیده شدن روح خمودگی و انزواطلبی در کالبد طلاب و کنارگیری از عرصه سیاست بود، گوشزد کردند و فرمودند: «اگر همه شما با هم نباشید و از باطن بپوسید شک نکنید که بعد از چندی همان مسائل سابق به یک صورت بدتری پیش خواهد آمد، همان اسلام شاهنشاهی دوباره برمیگردد، آنها میدانند که باید بگویند اسلام، امریکا هم برای اسلام دلش میسوزد اما اسلام آمریکایی در زمان شاه هم بود، اسلام آمریکایی بود، کسی حق نداشت دخالت در هیچ امری بکند، اسلام آمریکایی این بود که ملاها بروند درسشان را بخوانند، چه کار دارند به سیاست. با صراحت لهجه میگفتند، از بس تزریق شده بود در این مغزها باورشان آمده بود که باید برویم توی مدرسه درس بخوانیم. چه کار داریم به اینکه به ملت چه میگذرد.»11
بازدید دیروز: 17
کل بازدید :1093409

نه شکوفه ای نه برگی نه ثمر نه سایه دارم همه حیرتم که دهقان به چه کار کشت ما را
حمایت های رهبری از دولت
مثل منافقان در قران
خطبه های بی نظیر
اصلاحاتیان
رهبری
متفرقه های جذاب
مصباح
کاریکاتور
احمدی نژاد
دنیا و حب الدنیا
رفسنجانی
احمدی نژاد 2
متفرقه های جذاب 2
ولایت
اصلاحاتیان
مذهبی
خاتمی
اصلاحاتیان
کارگزاران
جاسوس
منافقان
انتخابات
دولت نهم
مجلس
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
ریاست جمهور
رجانیوز
افشا گری
افشا گری
بیداری 57
خاتمی نیوز
مسعود ده نمکی
طنز های سیاسی (اکینا)
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
نوشته های یک کج و معوج
گذری بر سیاست خارجی
نوشته های یک روزنامه نگار
نشریه دانشجویی ایران 1404
جوانان عدالتخواه و تحولگرا
دولت اسلامی-اعجاز نهم
مصائب احمدی نژاد
علیرضا احمدی نژاد
روزنامه دانشجویی
بچه های سوم تیر
خبرنگار مسلمان
سهیل کریمی
دست گرم تو
نسل خمینی
فصل آگاهی
خاکریزیسم
عقل سرخ
حریم یاس
صدای ما
عطشان
شب بو
تا آخر
نگرانی
بحر
دیده بان
مهراوه من
روزنتیگ های ...
آرمانشهر
فارس
خمینیسم
کیان
سیطره
نسل بیدار
ققنوس
خبرهای ضد اسلامی و ضد ایرانی
تحلیل سیاسی
موسسه پژوهش های سیاسی
روز نوشت های دانشجوی مسلمان
بیم موج
عدالت جو
محراب اندیشه
سپهر نیوز
مهر
انصار نیوز
جهان نیوز
نادر گنجی
نو اندیش
نوسازی
الف
واژگون
بسیج جهانی
رایگاه
قاسم
شیعه
قدس
خدمت
عصر ایران
این روزها
دریچه
رهپویان وصال
تابناک
این روز
تیک نیوز
عیاران
دیدار
گل آقا
موج
واحد مرکزی
رسا
شانا
خبرنگاران
اسراء
پانا
آفتاب
نوروز
ایرنا
برنا
بولتون
قطره
جامعه
majlese8
hawzah
jameeh
mellat.majlis
parlemaneh8
partosokhan
مستقل
عدالتخواهی
نقطه
انصار حزب الله
تدوین مطالعات
اصولگرایان
شریف

