8 فعالیت‌های‌ استبداد ی‌‌ مصدق - ولایت
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خلق، نانخور خدایند . لذا محبوب ترینِ خلق نزد خدا، کسی است که به نانخوران خدا سودی رساند وخانواده ای را شادمان کند . [.رسول خدا صلی الله علیه و آله]
فعالیت‌های‌ استبداد ی‌‌ مصدق - ولایت
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  •  فعالیت‌های‌ استبداد طلبانه‌‌ محمد مصدق  

    ما به‌ یقین‌ می‌دانیم‌ که‌ محمد مصدق، در دوران‌ استبداد صغیر، درزمره‌ی‌ فعال‌ترین‌ طرفداران‌ محمد علی‌شاه‌ قرار داشته‌ تا جایی‌ که‌ به‌اعتراف‌ خودش‌، هر روز صبح‌ با این‌ پادشاه‌ ملاقات‌ می‌کرده‌ است‌.

    چندی‌ بعد از به‌ توپ‌ بسته‌ شدن‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌، محمد علی‌شاه‌مجلسی‌ به‌ نام‌ «مجلس‌ شورای‌ کبرای‌ دولتی‌» تشکیل‌ داده‌ و شخصاًتعدادی‌ از سرسخت‌ترین‌ طرفداران‌ خود را به‌ عضویت‌ آن‌ انتخاب‌ کرده‌که‌ یکی‌ از آنان‌ محمد مصدق بوده‌ است‌.

    کسروی‌ راجع‌ به‌ این‌ اقدام‌ چنین‌ نوشته‌ است‌:
    «محمد علی‌شاه‌... با فهم‌ و اندیشه‌ی‌ کوتاه‌ خود بر آن‌ شد که‌مجلسی‌ به‌ نام‌ مجلس‌ شورای‌ کبرای‌ دولتی‌ از درباریان‌ و اعیان‌و بازرگانان‌ پدید آورد که‌ در دربار بنشینند و در کارهای‌ دولتی‌ به‌سگالش‌ پردازند و این‌ خود جانشین‌ دارالشورا باشد؛ از این‌ روپنجاه‌ تن‌ کمابیش‌ از آن‌ کسان‌ فهرست‌ کردند و به‌ هر یکی‌ نامه‌فرستاده‌ به‌ باشندگی‌ در آن‌ مجلس‌ خواندند که‌ روز یکشنبه‌هشتم‌ آذر ]1287[ (4 ذیقعده‌) ]1326[ که‌ روز گشایش‌ آن‌مجلس‌ خواستی‌ بود، به‌ دربار روند و پس‌ از هفته‌ای‌ دو روز درمجلس‌ باشند و گفت‌ و گو کنند...»


    نظر به‌ این‌که‌ نام‌ محمد مصدق جزو اسامی‌ اعضای‌ این‌ مجلس‌ درروزنامه‌های‌ آن‌ زمان‌ درج‌ شده‌ بود، لذا وی‌ مجبور شده‌ است‌ که‌ به‌مناسبت‌های‌ گوناگون‌ به‌ عضویتش‌ در آن‌ مجلس‌ اعتراف‌ نماید (از جمله‌در کتاب‌ خاطرات‌ و تألمات‌ مصدق ـ صفحات‌ 63 و 64)

    فرار مصدق از ایران‌ به‌ علت‌ ترس‌ از پیروزی‌ مشروطه‌خواهان‌
    هرچه‌ از تاریخ‌ به‌ توپ‌ بسته‌ شدن‌ مجلس‌ سپری‌ می‌گردیده‌مشروطه‌خواهان‌ مجاهد و آزادیخواه‌ در شهرستان‌ها، مخصوصاً در تبریزو اصفهان‌ و رشت‌، ترسشان‌ بیشتر زایل‌ می‌شده‌ و قدرت‌ زیادتری‌می‌یافته‌اند.

    پیشرفت‌های‌ مشروطه‌طلبان‌ و محیط‌ رعب‌ و وحشتی‌ که‌ در اثراقدامات‌ آنان‌ به‌ وجود آمده‌ بود، به‌ تدریج‌ رجال‌ استبدادطلب‌ درباری‌ رابار دیگر به‌ وحشت‌ انداخته‌ و بسیاری‌ از آنان‌، از جمله‌ مصدق را به‌ این‌نتیجه‌ رسانده‌ است‌ که‌ باید دوران‌ استبداد و محمدعلی‌شاه‌ را پایان‌ یافته‌تلقی‌ نمایند.


    بر طبق‌ رسمی‌ که‌ در آن‌ زمان‌ وجود داشته‌ است‌، رجال‌ و درباریان‌درجه‌ی‌ اول‌ و بستگان‌ خاندان‌ سلطنتی‌ و به‌طور کلی‌ تمام‌ کسانی‌ که‌ باپادشاه‌ وقت‌ سر و کار و ارتباط‌ داشته‌اند، معمولاً در هنگام‌ مسافرت‌ خودیا یکی‌ از بستگان‌ درجه‌ی‌ اولشان‌ به‌ خارج‌ از کشور، مجبور بوده‌اند که‌مراتب‌ را به‌ پیشگاه‌ مبارک‌ ملوکانه‌! معروض‌ داشته‌ و از حضور قبله‌ی‌عالم‌! کسب‌ اجازه‌ نمایند و مصدق نیز این‌ کسب‌ اجازه‌ را به‌ انجام‌ رسانده‌است‌.

    تحصیلات‌ دانشگاهی‌ و تحصیل‌ تابعیت‌ کشور سوییس‌

    مصدق در این‌ سفر، قبل‌ از عزیمت‌ از ایران‌ در هیچ‌ مدرسه‌ی‌ رسمی‌اعم‌ از دبستان‌ و دبیرستان‌ تحصیل‌ نکرده‌ بوده‌، هیچگونه‌ کارنامه‌ و مدرک‌تحصیلی‌ در دست‌ نداشته‌ و جز آشنایی‌ مختصری‌ با زبان‌ فرانسه‌، در حدمکالمات‌ ضروری‌، چیزی‌ از این‌ زبان‌ نمی‌دانسته‌ است‌.


    وی‌ از چندی‌ قبل‌ از عزیمت‌ از ایران‌، به‌ منظور عضویت‌ در دوره‌ی‌اول‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌، از شغل‌ مستوفی‌گری‌ مستعفی‌ شده‌ بوده‌ است‌؛ولی‌ وی‌ بعد از چهار ماه‌ اقامت‌ در پاریس‌، در اواسط‌ ژوئیه‌ی‌ 1909(اواخر تیرماه‌ 1288) که‌ امتحانات‌ ترم‌ دوم‌ سال‌ تحصیلی‌ 1908ـ 1909در جریان‌ بوده‌ به‌ «انستیتوی‌ مطالعات‌ سیاسی‌ پاریس‌» مراجعه‌ کرده‌ وضمن‌ ارائه‌ی‌ ترجمه‌ی‌ رسمی‌ مدارک‌ واقعی‌ مربوط‌ به‌ سوابق‌ خدمت‌خود در شغل‌ مستوفی‌گری‌ در وزارت‌ مالیه‌ی‌ ایران‌، برخلاف‌ واقع‌ مدعی‌شده‌ است‌ که‌ اولاً: هنوز آن‌ شغل‌ را در اختیار دارد و کارمند رسمی‌ دولت‌ایران‌ محسوب‌ می‌شود و ثانیاً: دولت‌ ایران‌ او را برای‌ تحصیل‌ غیررسمی‌در رشته‌های‌ مربوط‌ به‌ امور مالی‌ و مالیه‌ی‌ عمومی‌ به‌ پاریس‌ فرستاده‌ و تادو سال‌ هم‌ هزینه‌ی‌ تحصیل‌ و اقامت‌ وی‌ را خواهد پرداخت‌.

    به‌ عبارت‌دیگر، مصدق وانمود کرده‌ است‌ که‌ به‌ هیچ‌وجه‌ قصد تحصیل‌ رسمی‌ وگرفتن‌ مدرک‌ لیسانس‌ و حتی‌ کسب‌ معلومات‌ مربوط‌ را ندارد، بلکه‌ درمقابل‌ وجوهی‌ که‌ به‌عنوان‌ بورس‌ تحصیلی‌ دریافت‌ می‌کند، مایل‌ و مجبوراست‌ که‌ مدارکی‌ به‌ دولت‌ خود ارائه‌ دهد.

    مصدق با این‌ ادعای‌ دروغی‌ موفق‌ شده‌ که‌ به‌طور موقت‌ در ترم‌ دوم‌آن‌ سال‌ تحصیلی‌ در آن‌ مدرسه‌ ثبت‌ نام‌ کند، ولی‌ تعهد کرده‌ است‌ که‌گواهی‌ لازم‌ را درباره‌ی‌ صحت‌ ادعای‌ خود از وزارت‌ مالیه‌ی‌ (دارایی‌)ایران‌ کسب‌ کند و ارائه‌ دهد.

    خود مصدق نحوه‌ی‌ به‌ دست‌ آوردن‌ آن‌ مدرک‌ را چنین‌ شرح‌ داده‌است‌:

    «... ناچار شدم‌ نامه‌ای‌ به‌ مرحوم‌ مستوفی‌الممالک‌ بنویسم‌ ـتصور می‌کنم‌ آن‌وقت‌ وزیر مالیه‌ بود ـ از او تمنا کردم‌ شرحی‌ ازطرف‌ وزارت‌ مالیه‌ به‌ مدیر مدرسه‌ بنویسد به‌ این‌ مضمون‌ که‌چون‌ من‌ بورسیه‌ی‌ دولتم‌ و مخارج‌ تحصیلات‌ مرا دولت‌می‌دهد و بیش‌ از یکسال‌ دیگر ]یعنی‌ جمعاً دو سال‌[ خرج‌تحصیل‌ نخواهند داد، در صورتی‌ که‌ مدرسه‌ موافقت‌ کند و من‌امتحانات‌ خود را بدهم‌ زحمات‌ من‌ به‌ هدر نمی‌رود.

    وقتی‌ آن‌ نامه‌ را که‌ به‌ فرانسه‌ در تهران‌ تهیه‌ شده‌ بود، به‌ مدیرمدرسه‌ دادم‌، قبول‌ شد...»
    این‌ نویسنده‌ حتی‌ برای‌ یک‌ لحظه‌ نیز نمی‌تواند قبول‌ نماید که‌ چنین‌گواهی‌ سراسر دروغ‌ و خلاف‌ حقیقتی‌ را مستوفی‌الممالک‌ در سرتاسرعمر خود، امضا کرده‌ باشد، آن‌هم‌ درست‌ در زمانی‌ که‌ تازه‌ اولین‌ دولت‌مشروطه‌ به‌ ریاست‌ محمدولی‌ خان‌، سپهدار اعظم‌ و در اوج‌ احساسات‌مشروطه‌خواهی‌ و قانون‌طلبی‌ مردم‌ تشکیل‌ شده‌ و هنوز از تبعیدمحمدعلی‌شاه‌ و سایر استبدادطلبان‌ مشهور فارغ‌ نشده‌ بوده‌ است‌! وآن‌هم‌ به‌ نفع‌ یک‌ نفر استبدادطلب‌ فراری‌ و طرفدار محمدعلی‌شاه‌!

    در هر حال‌، اعم‌ از این‌که‌ آن‌ گواهی‌ توسط‌ مستوفی‌الممالک‌ صادرشده‌ بوده‌ یا این‌که‌ خود مصدق آن‌ را با مهر دفتر کل‌ استیفا یا وزارت‌ مالیه‌(که‌ آن‌ها را از سابق‌ به‌ اقتضای‌ شغل‌ خود، در اختیار داشته‌) جعل‌ کرده‌بوده‌ است‌، در اصل‌ مطلب‌؛ یعنی‌ عاری‌ از حقیقت‌ بودن‌ محتوای‌ آن‌،تغییری‌ حاصل‌ نمی‌شود.

    تحصیل‌ مصدق به‌عنوان‌ مستمع‌ آزاد و به‌طور غیررسمی‌ در«انستیتوی‌ مطالعات‌ سیاسی‌ پاریس‌»، موجب‌ شده‌ بوده‌ است‌ که‌ استادان‌انستیتو با تصور این‌که‌ وی‌ در صدد ادامه‌ی‌ تحصیلات‌ دانشگاهی‌ نیست‌،نسبت‌ به‌ او ترحم‌ کرده‌ و با دادن‌ نمرات‌ قبولی‌ ارفاقی‌ به‌ او، به‌ خیال‌ خوداو را از مجازات‌ دولت‌ ایران‌ رهایی‌ بخشند؛ اما، پس‌ از پایان‌ سال‌تحصیلی‌، همین‌که‌ «انستیتوی‌ مطالعات‌ سیاسی‌ پاریس‌» نامه‌ای‌ با عنوان‌«وزارت‌ مالیه‌ی‌ ایران‌» نوشته‌ و در آن‌ دروسی‌ را که‌ مصدق به‌ آن‌ ترتیب‌گذرانده‌ بوده‌ گواهی‌ کرده‌ است‌، مصدق باز هم‌ از این‌ نامه‌ سوءاستفاده‌ی‌دیگری‌ به‌ عمل‌ آورده‌ و با ارائه‌ی‌ آن‌ به‌ دانشگاه‌ نوشاتل‌ در سوییس‌ نیز برخلاف‌ واقع‌ وانمود کرده‌ است‌ که‌ فردی‌ دیپلمه‌ بوده‌ و با داشتن‌ شرایط‌لازم‌ برای‌ ورود و تحصیل‌ در دانشگاه‌ در «انستیتوی‌ مطالعات‌ سیاسی‌پاریس‌» پذیرفته‌ شده‌ و دانشجوی‌ رسمی‌ انستیتوی‌ مزبور است‌ ودانشگاه‌ نوشاتل‌ نیز گواهی‌ صادره‌ از «انستیتوی‌ مطالعات‌ پاریس‌» رابه‌عنوان‌ کارنامه‌ی‌ ترم‌ اول‌ تحصیل‌ پذیرفته‌،

    واحدهای‌ گذرانده‌ شده‌ راقبول‌ کرده‌ و نام‌ مصدق را برای‌ ادامه‌ی‌ تحصیل‌ در ترم‌ زمستانی‌ 1910ثبت‌ نموده‌ است‌.
    ا

    عترافات‌ مصدق در این‌باره‌ بدین‌ شرح‌ است‌:
    «... برای‌ ثبت‌ نام‌ می‌بایست‌ در دانشگاه‌ ]نوشاتل‌[ مدرک‌تحصیل‌ ارائه‌ دهم‌ که‌ چون‌ از مدارس‌ ایران‌ مدرکی‌ نداشتم‌، یعنی‌آن‌وقت‌ که‌ من‌ می‌بایست‌ تحصیل‌ کنم‌، ایران‌ مدرسه‌ نداشت‌.

    ازتصدیق‌نامه‌ی‌ مدرسه‌ی‌ سیاسی‌ پاریس‌ برای‌ امتحاناتی‌ که‌ سال‌اول‌ داده‌ بودم‌ استفاده‌ ]؟![ کردم‌ و به‌ نام‌ یک‌ محصل‌ رسمی‌ دردانشکده‌ی‌ حقوق ]دانشگاه‌ نوشاتل‌[ که‌ یک‌ مؤسسه‌ی‌ دولتی‌است‌ ثبت‌ نام‌ نمودم‌...»

    چون‌ مدت‌ تحصیل‌ مصدق در انستیتوی‌ مطالعات‌ سیاسی‌ پاریس‌به‌عنوان‌ مستمع‌ آزاد، دو سال‌ بوده‌ و در این‌ مدت‌ اجباری‌ به‌ حضور درکلاس‌ نداشته‌ است‌، لذا وی‌ با وجود ثبت‌ نام‌ و تحصیل‌ در دانشگاه‌نوشاتل‌، در سال‌ دوم‌ نیز در امتحانات‌ مربوط‌، در انستیتوی‌ مطالعات‌سیاسی‌ پاریس‌ شرکت‌ کرده‌ و به‌ همان‌ ترتیبی‌ که‌ ذکر شد از استادان‌ نمره‌گرفته‌ و آن‌ها را بعداً در دانشگاه‌ نوشاتل‌ به‌ حساب‌ گذاشته‌ است‌.

    خلاصه‌ این‌که‌ مصدق پس‌ از ثبت‌ نام‌ در دانشگاه‌ نوشاتل‌ و با وجوداین‌که‌ غالباً مریض‌ و بستری‌ بوده‌ و حتی‌ گاهی‌ قدرت‌ حرکت‌ هم‌ نداشته‌ وسفری‌ هم‌ به‌ منظور استراحت‌ به‌ ایران‌ آمده‌ بوده‌، موفق‌ شده‌ است‌ که‌ درپایان‌ سال‌ تحصیلی‌ 1912ـ 1913 به‌ دریافت‌ لیسانس‌ نایل‌ گردد!

    مصدق با تصویب‌ شورای‌ دانشکده‌، «وصیت‌ در حقوق اسلامی‌» رابرای‌ نوشتن‌ تز دکترای‌ خود انتخاب‌ کرده‌ بوده‌ که‌ احتیاج‌ به‌ تحقیق‌ وزحمت‌ زیاد نداشته‌ و تنها کافی‌ بوده‌ است‌ که‌ شخص‌ به‌ یکی‌ از مراکزدینی‌ مراجعه‌ کرده‌ و از روی‌ کتب‌ و رسائل‌ متعدد مطالبی‌ را انتخاب‌ ورونویسی‌ نماید.

    مصدق برای‌ این‌که‌ ترتیب‌ این‌ کار را بدهد، به‌ تهران‌ مسافرت‌ کرده‌ وانجام‌ آن‌ کار را به‌ شخصی‌ به‌ نام‌ علی‌اصغر ماجدی‌ محول‌ ساخته‌ و ازراهنمایی‌های‌ افرادی‌ دیگر از جمله‌ شیخ‌ محمد کاشانی‌ استفاده‌ نموده‌است‌. به‌ این‌ ترتیب‌ در مدتی‌ بسیار کوتاه‌ موفق‌ شده‌ است‌ که‌ تز دکترای‌خود را تهیه‌ نماید و به‌ سوییس‌ برگردد. وی‌ پس‌ از مراجعت‌ به‌ سوییس‌ تزتهیه‌ شده‌ را توسط‌ یکی‌ از دانشجویان‌ ایرانی‌ دانشگاه‌ نوشاتل‌ به‌ زبان‌فرانسه‌ ترجمه‌ کرده‌ و با ارائه‌ی‌ آن‌ به‌ دانشگاه‌، در 8 ژوئیه‌ی‌ 1914 (17تیر 1293) به‌ اخذ درجه‌ی‌ دکترا نایل‌ گردیده‌ است‌.

    به‌ موجب‌ قوانین‌ کشور سوییس‌، فقط‌ آن‌ عده‌ از لیسانسیه‌های‌ حقوقکه‌ اهل‌ و یا تبعه‌ی‌ آن‌ کشور بوده‌اند، اجازه‌ و حق‌ داشته‌اند که‌ پس‌ ازدریافت‌ مدرک‌ لیسانس‌ برای‌ دریافت‌ پروانه‌ی‌ وکالت‌ در یک‌ وکالت‌خانه‌به‌ کارآموزی‌ بپردازند؛ زیرا داشتن‌ پروانه‌ی‌ وکالت‌ به‌ منزله‌ی‌ اجازه‌ی‌ کارمحسوب‌ می‌شده‌ و اجازه‌ی‌ کار به‌عنوان‌ وکیل‌ در دادگاه‌های‌ آن‌ کشور نیزفقط‌ مخصوص‌ اتباع‌ آن‌ کشور بوده‌ و هست‌.

    به‌ موجب‌ خاطرات‌ مصدق، تحصیل‌ تابعیت‌ سوییس‌، مستلزم‌ سه‌سال‌ اقامت‌ در سویس‌ بوده‌ و ما می‌دانیم‌ که‌ وی‌ در زمان‌ اخذ مدرک‌لیسانس‌ هنوز این‌ شرط‌ ضروری‌ را نداشته‌ است‌ و در عین‌ حال‌ می‌دانیم‌که‌ مصدق قبل‌ از اخذ مدرک‌ دکترا، به‌عنوان‌ کارآموز وکالت‌، خدمت‌می‌کرده‌ و در دادگاه‌ها حضور می‌یافته‌ است‌ و این‌ امر می‌رساند که‌ وی‌قبل‌ از اخذ مدرک‌ دکترا، تابعیت‌ کشور سوییس‌ را کسب‌ کرده‌ بوده‌ است‌.


    مصدق جریان‌ اخذ تابعیت‌ سوییس‌ را به‌ شرح‌ زیر بیان‌ کرده‌ است‌:
    «... من‌ در تمام‌ مدت‌ اقامتم‌، همه‌ روزه‌ تا ظهر به‌ کارآموزی‌مشغول‌ بودم‌ و عصرها هم‌ با یکی‌ از دانشجویان‌ هم‌دوره‌ی‌ خودبه‌ ترجمه‌ی‌ تز اشتغال‌ داشتم‌.

    ... مدت‌ کارآموزی‌ شش‌ ماه‌ بود و من‌ نه‌ ماه‌ در آن‌ دارالوکاله‌ کارکردم‌ و در عالی‌ترین‌ دادگاه‌ نوشاتل‌ در محاکمه‌ای‌ شرکت‌ نمودم‌و تصدیق‌نامه‌ی‌ وکالت‌ خود را به‌ شرط‌ تابعیت‌ سوییس‌ از آن‌دادگاه‌ گرفتم‌.

    نظر به‌ این‌که‌ تحصیل‌ تابعیت‌ سوییس‌ مستلزم‌ ترک‌ تابعیت‌اصلی‌ نیست‌ و هر واجد شرطی‌ بدون‌ از دست‌ دادن‌ تابعیت‌اصلی‌ می‌تواند آن‌ را تحصیل‌ کند و شرط‌ تحصیل‌ تابعیت‌ هم‌این‌ بود که‌ درخواست‌کننده‌ مدت‌ سه‌ سال‌ در سوییس‌ اقامت‌کرده‌ و در محل‌ اقامت‌ سابقه‌ی‌ بد نداشته‌ باشد، از شهربانی‌نوشاتل‌ تصدیق‌ گرفتم‌ و آن‌ را به‌ ضمیمه‌ی‌ درخواست‌ خود به‌دولت‌ مرکزی‌ سوییس‌ فرستادم‌ که‌ مورد قبول‌ واقع‌ شد...»

    ما به‌ موجب‌ گفتار مصدق، به‌ شرح‌ فوق، فرض‌ می‌کنیم‌ که‌ تحصیل‌تابعیت‌ سوییس‌، به‌ موجب‌ قوانین‌ آن‌ کشور مستلزم‌ ترک‌ تابعیت‌ اصلی‌نبوده‌، ولی‌ مسلماً مصدق به‌ خوبی‌ می‌دانسته‌ است‌ که‌ تحصیل‌ تابعیت‌کشوری‌ بیگانه‌، برای‌ ایرانیان‌ خلاف‌ قانون‌ مدنی‌ ایران‌ بوده‌ و هست‌.

    به‌ موجب‌ قوانین‌ ایران‌، مصدق با داشتن‌ تابعیت‌ کشور سوییس‌ حق‌نداشته‌ است‌ که‌ در ایران‌ وکیل‌، وزیر یا نخست‌وزیر گردد و به‌ عبارت‌دیگر وکالت‌ ایشان‌ در دوره‌های‌ 14 و 16 در مجلس‌ شورای‌ ملی‌ ایران‌ ونیز نخست‌وزیری‌ ایشان‌، برخلاف‌ قانون‌ بوده‌ است‌.


    لطفاً به‌ مواد زیر از قانون‌ مدنی‌ ایران‌ (که‌ مصوب‌ دوره‌ی‌ نهم‌قانون‌گذاری‌، در تاریخ‌های‌ 28 بهمن‌ و 21 اسفند 1313، با اصلاحات‌بعدی‌ در تاریخ‌های‌ 17 و 19 و 20 فروردین‌ 1314 است‌ و حداقل‌ تا پایان‌سلطنت‌ محمدرضا شاه‌ پهلوی‌ معتبر بوده‌) توجه‌ فرمایید:
    «ماده‌ی‌ 988 ـ اتباع‌ ایران‌ نمی‌توانند تبعیت‌ خود را ترک‌ کنند،مگر به‌ شرایط‌ زیر:
    1ـ به‌ سن‌ 25 سال‌ تمام‌ رسیده‌ باشند.
    2ـ هیئت‌ وزرا خروج‌ از تابعیت‌ آنان‌ را اجازه‌ دهد.
    3ـ قبلاً تعهد نمایند که‌ در ظرف‌ یک‌ سال‌ از تاریخ‌ ترک‌ تابعیت‌،حقوق خود را بر اموال‌ غیرمنقول‌ که‌ در ایران‌ دارا می‌باشند و یاممکن‌ است‌ بالوراثه‌ دارا شوند ولو قوانین‌ ایران‌ اجازه‌ی‌ تملک‌آن‌ را به‌ اتباع‌ خارجه‌ بدهد، به‌ نحوی‌ از انحا به‌ اتباع‌ ایرانی‌ منتقل‌کنند.
    زوجه‌ و اطفال‌ کسی‌ که‌ بر طبق‌ این‌ ماده‌ ترک‌ تابعیت‌ می‌نمایند،اعم‌ از این‌که‌ اطفال‌ مزبور صغیر یا کبیر باشند، از تبعیت‌ ایرانی‌خارج‌ نمی‌گردند مگر این‌که‌ اجازه‌ی‌ هیئت‌ وزرا شامل‌ آن‌ها هم‌باشد.
    4ـ خدمت‌ تحت‌السلاح‌ خود را انجام‌ داده‌ باشند.


    ماده‌ی‌ 989 ـ هر تبعه‌ی‌ ایرانی‌ که‌ بدون‌ رعایت‌ مقررات‌ قانونی‌بعد از تاریخ‌ 1280 شمسی‌ تابعیت‌ خارجی‌ تحصیل‌ کرده‌ باشد،تبعیت‌ خارجی‌ او کان‌ لم‌ یکن‌ بوده‌ و تبعه‌ی‌ ایران‌ شناخته‌می‌شود؛ ولی‌ در عین‌ حال‌ کلیه‌ی‌ اموال‌ غیرمنقوله‌ی‌ او بانظارت‌ مدعی‌العموم‌ محل‌ به‌ فروش‌ رسیده‌ و پس‌ از وضع‌مخارج‌ فروش‌ قیمت‌ آن‌ به‌ او داده‌ خواهد شد و به‌علاوه‌ ازاشتغال‌ به‌ وزارت‌ و معاونت‌ وزارت‌ و عضویت‌ مجالس‌ مقننه‌و انجمن‌های‌ ایالتی‌ و ولایتی‌ و بلدی‌ و هرگونه‌ مشاغل‌ دولتی‌محروم‌ خواهد بود.»


    با این‌ ترتیب‌ معلوم‌ نیست‌ که‌ اگر بخواهند به‌ حساب‌ دوران‌نخست‌وزیری‌ آقای‌ مصدق رسیدگی‌ کنند، تکلیف‌ آن‌همه‌ حکم‌ و لوایح‌که‌ توسط‌ این‌ نخست‌وزیر غیرقانونی‌ تصویب‌ و صادر شده‌ بوده‌ است‌،چه‌ خواهد بود؟



    سید ::: یکشنبه 86/7/22::: ساعت 3:40 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 28
    بازدید دیروز: 3
    کل بازدید :1091431

    >> درباره خودم <<
    فعالیت‌های‌ استبداد ی‌‌  مصدق - ولایت
    سید
    نه شکوفه ای نه برگی نه ثمر نه سایه دارم همه حیرتم که دهقان به چه کار کشت ما را

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    فعالیت‌های‌ استبداد ی‌‌  مصدق - ولایت

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لینک دوستان<<
    رهبری
    ریاست جمهور
    رجانیوز
    افشا گری
    افشا گری
    بیداری 57
    خاتمی نیوز
    مسعود ده نمکی
    طنز های سیاسی (اکینا)
    مرکز اسناد انقلاب اسلامی
    نوشته های یک کج و معوج
    گذری بر سیاست خارجی
    نوشته های یک روزنامه نگار
    نشریه دانشجویی ایران 1404
    جوانان عدالتخواه و تحولگرا
    دولت اسلامی-اعجاز نهم
    مصائب احمدی نژاد
    علیرضا احمدی نژاد
    روزنامه دانشجویی
    بچه های سوم تیر
    خبرنگار مسلمان
    سهیل کریمی
    دست گرم تو
    نسل خمینی
    فصل آگاهی
    خاکریزیسم
    عقل سرخ
    حریم یاس
    صدای ما
    عطشان
    شب بو
    تا آخر
    نگرانی
    بحر
    دیده بان
    مهراوه من
    روزنتیگ های ...
    آرمانشهر
    فارس
    خمینیسم
    کیان
    سیطره
    نسل بیدار
    ققنوس
    خبرهای ضد اسلامی و ضد ایرانی
    تحلیل سیاسی
    موسسه پژوهش های سیاسی
    روز نوشت های دانشجوی مسلمان
    بیم موج
    عدالت جو
    محراب اندیشه
    سپهر نیوز
    مهر
    انصار نیوز
    جهان نیوز
    نادر گنجی
    نو اندیش
    نوسازی
    الف
    واژگون
    بسیج جهانی
    رایگاه
    قاسم
    شیعه
    قدس
    خدمت
    عصر ایران
    این روزها
    دریچه

    رهپویان وصال
    تابناک
    این روز
    تیک نیوز
    عیاران
    دیدار
    گل آقا
    موج
    واحد مرکزی
    رسا
    شانا
    خبرنگاران
    اسراء
    پانا
    آفتاب
    نوروز
    ایرنا
    برنا
    بولتون
    قطره
    جامعه
    majlese8
    hawzah
    jameeh
    mellat.majlis
    parlemaneh8
    partosokhan
    مستقل
    عدالتخواهی
    نقطه
    انصار حزب الله
    تدوین مطالعات
    اصولگرایان
    شریف


    >>لوگوی دوستان<<


    >>لیست تمام یادداشت ها<<

    >>جستجو در وبلاگ<<
    جستجو:

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >> پیوندهای روزانه <<