8 متفرقه های جذاب - ولایت
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مردن و خوارى نبردن ، و به اندک ساختن و به این و آن نپرداختن ، و آن را که نصیب به آسانى به دست نیاید با کوشش با آن برنیاید و روزگار دو روز است روزى از تو و روزى به زیان تو ، در روزى که از توست سرکشى بنه و در روزى که به زیان توست تن به شکیبایى ده . [نهج البلاغه]
متفرقه های جذاب - ولایت
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • پروتکل های رهبران یهود برای تسخیر جهان  

     درباره پروتکلهاى دانشوران ارشد یهود که متن آن در همین شماره از نظرتان مى‏گذرد، توضیحات زیر ضرورى است:

    1- واژه « پروتکل » معانى مختلفى دارد ازجمله: پیش‏نویس قرارداد، معاهده و یا سند رسمى که بین دو یا چند دولت امضاء مى‏شود اما در اینجا به مفهوم تصمیمات و فرمولهایى است که از سوى جمعى از متفکران، استراتژیست‏ها و خاخامهاى یهودى به منظور تسخیر عالم طراحى شده است.

    به نوشته محقق برجسته و مبارز فلسطینى، عویج نویهض،« پروتکلها برنامه‏اى است که سرمایه ‏داران و اقتصاددانان [و متفکران و علماى] یهود براى ویران کردن بناى مسیحیت، قلمرو پاپ و دست آخر اسلام، آن را تنظیم کرده ‏اند. یهودیان صهیونیست معتقدند که بعد از این ویرانى که به گفته اصحاب پروتکلها طى صد سال انجام خواهد شد آنها بر جهان استیلا خواهند یافت و سلطنتى یهودى - داودى برقرار خواهند کرد که با تدابیر و امکانات خود به یهودیان با آن که اقلیتى ناچیز هستند امکان خواهد داد تابر تمام جهان مستبدانه حکومت کنند و هیچ دینى، نه مسیحیت و نه اسلام، در کنار آیین یهودى - داودى باقى نخواهد ماند»

    2- متن پروتکلها به منظور قرائت در چند جلسه کنفرانس براى بحث و تصمیم‏گیرى و تایید نهایى آماده شده بود که پلیس مخفى تزار روس به کنفرانس مزبور که به ریاست تئودرهرتزل در شهر بال سوئیس برگزار شده بود( سال 1897 میلادى هجوم آورد و اوراق آنها را به تاراج برد.

    3- پروتکلها در سال 1905 میلادى توسط نویسنده‏اى روسى به نام سرگئى نیلوس( از روحانیون و علماى مسیحى( از زبان عبرى )و یا فرانسوى) به زبان روسى ترجمه شد و در سال 1906 وارد کتابخانه بریتیش میوزیوم لندن شد.

    4- ویکتورمارسدن، روزنامه ‏نگار بریتانیایى که همزمان با انقلاب بلشویکى براى روزنامه انگلیسى مورنینگ پست در روسیه کار مى‏کرد، این پروتکلها را در سال 1917 به زبان انگلیسى ترجمه کرد.

    5- هنرى فورد (بنیانگذار شرکت اتومبیل‏سازى فورد آمریکا) پروتکلها را در سال 1920 به صورت سلسله مقالاتى در روزنامه‏اى که به خود او تعلق داشت، به چاپ رساند. هدف او این بود که ملت آمریکا را از خطر شکل‏گیرى امپراتورى یهود در این کشور آگاه سازد. فورد، پروتکلهاى دانشوران صهیون را برنامه اصلى یهود براى تسلط بر جهان مى‏دانست و هشدار داد که یهود به حکومت آمریکا اکتفا نکرده و درصدد برپایى حکومت جهانى است.

    هنرى فورد در گفتگویى که در روز هفدهم فوریه 1921 در « نیویورک ورلد» به چاپ رسید، دعوى خود را علیه « پروتکلهاى صهیون» چنین بیان کرد:« تنها نکته ‏اى که علاقمندم درباره پروتکلها بگویم این است که آنها با آنچه درحال وقوع است، تطبیق مى‏کنند. از طرح پروتکلها شانزده سال مى‏گذرد و آنها تاکنون با شرایط جهانى منطبق بوده‏اند.»

    فورد هنگامى این نکته را بیان داشت که رهبران یهود و مطبوعات یهودى در آمریکا علیه او جنجال به پا کرده و فریاد اعتراض سرداده بودند. هنرى فورد پس از تحمل فشار و مشقت، که تنها یهودیت سازمان یافته از عهده طراحى و اعمال آن برمى‏آید، بالاخره ناچار شد در 30 ژوئن سال 1927 در نامه‏اى خطاب به« لوییس مارشال» رهبر وقت « انجمن یهودیان آمریکا»، رسماً از یهود عذرخواهى کند. البته فورد در عذرخواهى خود و نه پس از آن، هیچگاه صدق پروتکلها و تحلیلهاى منتشره پیرامون آنها را تکذیب نکرد.

    6- مفاد بعضى از مواد پروتکلها ظاهراً متناقض به نظر مى‏رسند. فى‏المثل جایى توصیه به ترویج تئورى « آزادى‏خواهى» مى‏شود و در جاى دیگر گفته مى‏شود که با قدرت، با هرگونه « آزادی» مخالفت خواهیم کرد. در این مورد باید توجه داشت که این دستورالعملها به دو دسته تقسیم مى‏شوند.یک دسته مربوط به طرحها و برنامه‏هایى است که یهود، قبل از برپایى حکومت جهانى خود براى نابودى کشورها و دولتها به اجرا درمى‏آورد و دسته دیگر مربوط به برنامه ‏هایى است که بعد از استقرار حکومت جهانى یهود، قرار است به اجرا درآیند. بنابراین آنجا که سخن از ترویج « آزادیخواهى» و یا « آزادى مطبوعات» است، مربوط به برنامه ه‏اى است که از رهگذر آن، کشورها، دولتها و ملتها را دچار تفرقه ،بى ثباتى و از هم پاشیدگى مى‏کند اما آنجا که سخن از مبارزه با « آزادى» است، مربوط به زمانى است که حکومت جهانى یهود برپا شده و براى استقرار و صلابت خود، هرگونه صداى مخالفى را خفه مى‏کند.

    7- نمى‏توان نتیجه گرفت که آحاد یهودیان دنیا با آنچه در پروتکلها ذکر شده است موافقت و همسویى دارند. اى بسا یهودیانى که خود تحت ستم و استثمار سرمایه ‏داران بزرگ یهودى و خاخامهاى همسو با این سرمایه ‏داران، باشند و یا از سرناآگاهى و فریب، آلت فعل آنان شده باشند که ضرورى است این دسته از یهودیان نیز نسبت به خطر یهودیت پیوند خورده با صهیونیزم، هشیار و بیدار شوند.

    8- براى کسب اطلاعات بیشتر پیرامون « پروتکلهاى یهود»، خوانندگان علاقمند را به دو کتاب ارزشمند زیر، ارجاع مى‏دهیم:

    1- پژوهه صهیونیّت ( مجموعه مقالات)، به کوشش محمد احمدى، ناشر: مؤسسه فرهنگى ضیاء اندیشه، صندوق‏پستى 1415-544

    2- پروتکلهاى دانشوران صهیون، نوشته: عجاج نویهض، ترجمه: حمیدرضا شیخى، ناشر: آستان قدس رضوى



    سید ::: سه شنبه 86/12/21::: ساعت 2:0 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    خاطره تلخ آیت‌الله مکارم از برخورد وهابی‌ها در مدینه

    فراموش نمی کنم در سال های نخستین که به زیارت خانه خدا مشرّف شده بودم، در مدینه منظره عجیبی دیدم که مرا سخت در فکرفرو برد.

    گروهی به نام «آمرین به معروف» (از متعصّبان وهّابی) با ریش های بسیار بلند اطراف مرقد پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)را گرفته بودند و هر کدام شلاّقی در دست داشتند و هر کس به قصد بوسیدن مرقد پیامبر(صلی الله علیه وآله) نزدیک می شد، بر سرش می کوفتند و می گفتند «هذا حدید، هذا خشب و هذا شرک ; این ضریح یک قطعه آهن و چوب بیش نیست، این کار شما شرک است»!

    آن ها از این نکته غافل بودند که هیچ عاقلی آهن و چوب را به خاطر آهن و چوب نمی بوسد، بلکه این کار حرکت نمادینی است برای اظهار علاقه و عشق و محبّت به صاحب آن قبر، همان گونه که همه مسلمین حتّی خود وهّابی ها جلد قرآن را می بوسند. آیا اظهار عشق و علاقه و محبّت به قرآن و پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله)شرک است؟ هیچ عقل و منطقی با چنین عقیده ای موافق نیست.

    مردم جهان پرچم کشور خود را می بوسند و به آن احترام می گذارند، آیا مقصودشان اظهار علاقه به یک قطعه پارچه بی ارزش است که شاید جزء طاقه پارچه ای بوده که بخشی از آن پرچم شده و بخش دیگری را پیراهن و شلوار کرده اند؟ به یقین هدف آنها احترام به استقلال کشورشان است و مصداق حبّ الوطن است.(1)

    آیا هیچ کس احترام به وطن و آب و خاک را شرک می شمرد؟!

    جالب این که همه وهّابی ها به «حجرالاسود» احترام می گذارند و آن را می بوسند. هنگامی که می گوییم: هذا حجر لا یضرّ و لا ینفع... این نیز قطعه سنگی بیش نیست و سرنوشت ما در دست آن نمی باشد؛ می گویند: پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) آن را بوسیده(2) ما هم پیروی می کنیم و می بوسیم!

    می گوییم: مقصودتان این است که پیغمبر(صلی الله علیه وآله) به شما اجازه شرک داده و این مورد مستثنی است و نوعی شرک جایز است، یا بوسیدن دلیل بر شرک نیست؟! اینجا سکوت می کنند و پاسخی ندارند.

    اضافه بر این می گوییم همه شما «جلد قرآن» را می بوسید و این کار را جایز می شمرید. یک قطعه چرم ومقوا چه ارزشی دارد که می بوسید؟ می گویند هدف اظهار محبّت و احترام به قرآن است!

    می گوییم این کار شرک نیست؟ می گویند: صحابه رسول خدا(صلی الله علیه وآله) قرآن را می بوسیدند.(3)

    می گوییم آیا حضرت اجازه داده شما مشرک شوید؟ با این که دلیل شرک غیر قابل تخصیص است: (إِنَّ اللهَ لاَ یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَنْ یَشَاءُ وَمَنْ یُشْرِکْ بِاللهِ فَقَدْ افْتَرَی إِثْماً عَظِیماً)(4);

    «خداوند (هرگز) شرک را نمی بخشد و گناهان پایین تر از آن را برای هر کس بخواهد (و شایسته بداند) می بخشد و آن کس که برای خدا، شریکی قرار دهد، گناه بزرگی مرتکب شده است».

    به یقین بطلان شرک به حکم عقل قطعی ثابت شده و حکم عقل قابل تخصیص نیست. در اینجا پاسخی ندارند.

    کوتاه سخن این که آنها در گردابی از تضادها و تناقض ها غوطه ورند و خودشان هم کم و بیش می دانند امّا به رو نمی آورند.

    پی نوشت:
    1. سفینة البحار، مادّه وطن، در حدیثی نیز از امام علی(علیه السلام) نقل شده که فرمود: عَمَرْتُ البُلْدَانَ بِحُبِّ الأوْطَانِ (میزان الحکمة، جلد 4، صفحه 3566). در جریان هجرت پیامبر(صلی الله علیه وآله) از مکه نیز حدیث مناسبی در درالمنثور نقل شده است (الدر المنثور، جلد 1، صفحه 300)
    2. صحیح بخاری، جلد 2، صفحه 159
    3. در دائرة المعارف کویتی ماده «تقبیل» می خوانیم: مشهور در میان حنابله و نیز حنفیه این است که بوسیدن قرآن جایز است و از عمر نقل شده که همه روز صبح قرآن را می بوسید و از عثمان نیز نقل شده که قرآن را می بوسید و به صورت خود می کشید.
    4. نساء، آیه 48



    سید ::: دوشنبه 86/7/16::: ساعت 2:13 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    ناشنیده‌ای از ملاقات شگفت علامه جعفری با امیرالمومنین (ع)

    درست است که می گویند هر کاری مقدر است در زمان خودش انجام بشود. ماههاست تصمیم داشتم خاطره ای از استاد فرزانه حضرت علامه محمدتقی جعفری تبریزی را که در دیدار اخیر چند ماه پیش از بیت معظم له از فرزند فرهیخته شان آقا علیرضا شنیده بودم برای اطلاع خوانندگان عزیز به قول امروزیها قلمی کنم و اندکی از دینی را که مردم همیشه و همیشه بر امثال این حقیر دارند اداء نمایم تا اینکه این فرصت دست داد و در ماه مبارک رمضان که ماه شهادت علی است این تقدیر رقم خورد !

    این خاطره که به ظهور تجلی ولی الله اعظم حضرت امیرالمومنین علی بن ابیطالب (ع) بر جناب علامه حکایت دارد، خاطره ای بسیار شگفت و تکان دهنده است و شاید اگر از کسی جز علامه روایت شده بود باور آن قدری دشوار می نمود از این قرار است:

    در صداقت گفتار و روایت مرحوم علامه جعفری هیچگونه تردیدی نیست و هرکس که از نزدیک ایشان را می شناخت و از جمله این کمترین که از سالهای آغازین جنگ تا زمان ارتحالشان توفیق حضور مکرر در محضرشان را داشتم می داند و می دانم که آنچه را می گفت و می نوشت و عمل می کرد، درست همان بود که می اندیشید و بدان اعتقاد داشت و در عمل به آن رسیده بود.

    ایشان به یکی از شاگردان نزدیک خویش که از وی خواسته بود تجلی حضرت علی (ع) را در دوران طلبگی در نجف اشرف به خود بیان کند، پس از انقلاب روحی که با شنیدن این نام مبارک به او دست داد، ضمن تایید آن خاطره که در جای خود بسیار شنیدنی است، به ملاقات دوم خود با حضرت امیر (ع) در منزل مسکونی شان در تهران چنین اشاره کردند:

    روزی که در کتابخانه منزل مشغول نوشتن یکی از جلدهای شرح و تفسیر نهج البلاغه بودم غرق در نوشتن بودم که ناگهان احساس کردم دستی از پشت سر بر شانه من قرار گرفت و همزمان ظاهراً صدایی شنیدم که به من می فرمود دستتان درد نکند. با اینکه در آن لحظه جز من کسی در کتابخانه نبود، با احساسی که از این حادثه به من دست داد، به پشت سرم برگشتم تا ببینم این دست و صدای کیست؛ ولی وقتی هیچ کس را ندیدم تعجب و حیرت من بیشتر شد. از طرفی چون هیچ شکی در شنیدن صدا و احساس آن دست بر شانه ام نداشتم، با مشاهده این صحنه چنان حال و احساس عجیبی در من به وجود آمد که احساس کردم تا لحظاتی دیگر روح از پیکرم خارج خواهد شد و در آستانه جدایی روح از بدنم هستم.

    برای اینکه قدری به حال اولیه بازگردم از جا برخاستم و کتابهایی را که در قفسه نزدیک من بودند، بدون هدف خاصی به زمین ریختم و دوباره در قفسه چیدم تا مگر به حال عادی خود بازگردم؛ ولی آن حسّ هنوز در من بود و مرا رها نمی کرد و بدنم به شکل عادی خود باز نمی گشت. دیگر بار برای بازگشت به وضعیت عادی خود جارو را برداشته و حیاط منزل را جارو کردم تا بلکه قدری آرام شوم؛ ولی تأثیری نداشت و انگار روح من در اثر آن حادثه قصد داشت از بدن خارج شود. ناگهان فکر دیگری به خاطرم رسید که قرآن بخوانم و قدری در مناجات با خدا گریه کنم که این تدبیر کار خود را کرد و وضع جسم من به حال عادی خود بازگشت.

    استاد می فرمود در اثر این عنایت حضرت علی (ع) پس از آن به هر کتابی که در باره موضوعی خاص مانند فیزیک، شیمی، تاریخ و ... مراجعه می کنم در کمال حیرت می بینم آن موضوع را بلد هستم و انگار قبلاً آن را خوانده و دانسته ام.

    محقق گرامی جناب آقای کریم فیضی که تألیفات ارزشمندی درباره حیات پربار علمی استاد انجام داده است در ص 87 کتاب خود دیدار با علی می نویسد: این خاطره را آقای سیدی از ارادتمندان حضرت استاد در مصاحبه ای که در فروردین ماه سال 1378 با وی انجام داده برای او نقل کرده است.

    وقتی این خاطره را از آقا علیرضا یادگار مرحوم استاد شنیدم، به یادم آمد که حضرت ایشان در مجلد یازدهم شرح و تفسیر نهج البلاغه به کرامتی دیگر از تجلی و عنایت حضرت امیر المومنین به خود در این کتاب ارزشمند چنین اشاره می کند که به هنگام نوشتن تفسیر خطبه حالتی در من به وجود آمد که در تفسیر خطبه هفتاد آن حضرت با الفاظ معمول و متداول احساس ناتوانی خاصی می کنم؛ لذا قلم را برای لحظاتی به زمین گذاشتم و به عظمت آن بزرگ مرد مظلومی که پس از پیامبر با عظمت ترین شخصیت بشری در هستی است، اندیشیدم. ناگهان بدون اراده قلم در دست من قرار گرفته و بدون اینکه از خود اختیاری داشته باشم، حضرت سطوری را بدست من بر صفحه کاغذ جاری کردند و ... گوارا باد این تجلّی بر حضرت استاد که با نام علی در بیانات خویش نرد عشق می باخت و در آتش عشق او می گداخت.

    اینک که ماه خدا فرا رسیده و المنة لله که در میکده باز شده و حضرت عشق، عشاق خود را به ضیافت خاص خود فراخوانده است تا در این اوقات نورانی جانشان را آکنده از نور کند، از خدا بخواهیم هر که و هر جا و هرچه هستیم به برکت این ماه و شهید آن علی(ع)، خود ما را از ما بگیرد و از آن هیچ باقی نگذارد تا با خروج از این ماه فقط و فقط او را ببینیم و از او بگوئیم و در همه حال او را بجوئیم و همه او شویم و همنوا با هاتف زمزمه کنیم: «که یکی هست و هیچ نیست جز او وحده لا اله الا هو»

    بارالها! به حرمت و عظمت و منزلت و شأن امیر المومنین علی در نزد تو، در این ماه، شراب «بی خودی» در کام جان ما بریز و ما را از خود بی خود فرما و در دریای عظمت خودت غرق کن. آمین



    سید ::: دوشنبه 86/7/16::: ساعت 2:11 عصر
    نظرات دیگران: نظر

     

    عده‏ای از برادران اهل سنت لطف می‏کنند و مواردی را در وبلاگهای خود به شیعیان نسبت می‏دهند و ما را متهم به خرافه‏گرایی و ... می‏کنند! بنده هم علی  رغم میل خود  تصمیم گرفتم که در اینجا، به تعدادی از فتاوای عجیب و مضحک وهابیون اشاره‏ای کنم تا بر همگان آشکار شود که چه کسانی و با چه روشهایی، امروز داعیه پرچمداری اسلام ناب را دارند! البته قبلا از همه خوانندگان محترم به خاطر نوشتن این مطالب عذرخواهی می‏‏کنم. چرا که بسیاری از این فتاوا ، علاوه بر مخالفت با عقل و شرع ، حاوی مطالبی است که زبان از گفتن آنها شرم دارد!! اما همانطوریکه عرض کردم، چاره‏ای جز نوشتن آنها ندارم

    ترویج زنا با مجوزهای شرعی یا غیر شرعی؟؟!!


    اگر مردى آلتش را در پارچه اى بپیچد، سپس با زنى نزدیکى کند ومنى اش را داخل رحم نریزد، نه غسل بر او واجب مى شود و نه حدّ زنا، و ضررى به عباداتش هم نمى زند.

    این سخن از شخصى است بنام عبد القاهر تمیمى که سُبکى نویسنده کتاب طبقات الشافعیّة او را پیشوایى بزرگ وجلیل القدر و دانشمندى که آوازه علمى اش گیتى را فرا گرفته و علوم ودانشش به خراسان حمل مى‏‏شد معرّفى کرده است.

    ابن نُجیم حنفى با یک درجه تخفیف همین فتوا را بگونه اى دیگر صادر کرده ومى گوید: اگر مردى آلتش را در پارچه اى بپیچد و با زنى نزدیکى کند پس اگر احساس لذّت کند و حرارت و گرماى درون را لمس کرد حجّ او باطل مى شود، وگر نه ضررى نخواهد داشت.

    أبو حنیفه نیز گفته است: اگر مردى در برابر قرار داد ده درهم با مادرش ازدواج و نزدیکى نماید زناکار نخواهد بود و حدّ زناکار هم بر وى جارى نمى شود، و اگر مردى آلتش را در پارچه اى به پیچد و با زنى همبستر شود زناکار نیست و حدّ بر او جارى نمى شود.

    توضیحى بر این اباطیل

    1 ـ ازدواج با محارم از قبیل مادر و خواهر و غیر آن دو از محرّمات قطعى فقه اسلام است.

    2 ـ زناشوئى و نزدیکى به هر شکلى و با هر زنى بدون شرایط شرعى آن از قبیل عقد از دواج و غیر آن زنا محسوب مى شود.

    3 ـ استفاده از پارچه براى پوشیدن آلت، مجوّزى براى نزدیکى نمى شود.

    4 ـ نریختن آب منى در رحم زن نیز نمى تواند ملاک حلیّت زناشوئى باشد.

    5 این سخنان و فتواها حریم قانون خدا را مى شکند و فحشا و گناه را در بین جامعه اسلامى گسترش مى دهد.

    6 ـ آیا اسلام نابى که از آن دم مى زنید همین است؟



    سید ::: دوشنبه 86/7/16::: ساعت 11:53 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    حاشیه های راهپیمایی روز قدس

    راهپیمایی بزرگ روز قدس همزمان با سراسر کشور با حضور امت مسلمان، روزه‌‌دار و خداجوی تهرانی در حمایت از ملت مظلوم فلسطین در پایتخت میهن اسلامی ‌مان برگزار شد.

    به گزارش خبرنگار مهر، راهپیمایان با سردادن شعارهایی نظیر "الله اکبر" ، "مرگ بر آمریکا" ، "مرگ و اسرائیل" و "مرگ بر انگلیس"، "مرگ بر صهیونیسم " و "مرگ بر سازشکار"، خشم و انزجار خود را از ایادی استکبار اعلام کردند.

    - یکی ازمهمترین مواردی که درراهپیمایی امسال روز قدس روی داد، قطع چند باره سخنرانی رئیس جمهور از رادیو بود، رادیو تهران هرهفته دربرنامه‌ای ویژه، سخنان سخنران پیش از خطبه و امام جمعه تهران را مستقیماً پخش می کند که این هفته نیز پخش مستقیم سخنان احمدی نژاد،رئیس جمهورآغاز شد اما درچندین نوبت با توضیح مجری این شبکه مبنی برپخش گزارش خبرنگاران از سطح شهر، پخش مستقیم سخنرانی رئیس جمهور چندین بار قطع شد.

    -  این در حالی است که هیچ یک از شبکه های یک تا شش سیما نیز سخنان مهم رئیس جمهور را به طور مستقیم پخش نکردند.

    - گروه های مختلف خبری از رسانه‌های خارجی با حضور در مسیر راهپیمایی مردم تهران در روز قدس، از حضور خیل عظیم مردم در راهپیمایی ضد صهیونیستی روز قدس و اقامه نماز آخرین جمعه ماه رمضان عکس، فیلم، خبر و گزارش تهیه ‌کردند.

    - راهپیمایان امروز همچنین با سر دادن شعارهایی نظیر "نصرالله نصرالله حمایتت می کنیم"  و "حزب الله حزب الله حمایتت می کنیم"، حمایت و همبستگی خود با ملت لبنان و دبیر کل حزب الله اعلام داشتند.

    - مردم تهران که از صبح امروز در راهپیمایی روز قدس حاضر شده‌اند به نشانه تنفر از رژیم صهیونیستی و آمریکا در فواصل مختلف مسیر راهپیمایی، پرچم های آمریکا و اسرائیل را به آتش کشیدند.

    - برخی حاضران در این مراسم با در دست دادن پلاکارد و نیز پوشیدن کاورهایی که در آن مظلومیت ملت فلسطین از یک سو و خوی استکباری دشمنان مردم فلسطین از سوی دیگر به نمایش درآمده بود ، حمایت خود را از مردم فلسطین اعلام کردند.

    - راهپیمایان همچنین با سر دادن شعارهایی نظیر "حمایت از فلسطین سفارش امام است" و  "آمریکا در چه فکریه احمدی نژاد بسیحی است"، حمایت خود را از مواضع امام خمینی(ره) و رئیس جمهوری در قبال مسئله فلسطین اعلام داشتند.

    - امروز گروهی از نیروهای استشهادی هم با حضور در راهپیمایی روز قدس حمایت خود را از مبارزان فلسطینی اعلام کردند.

    - درحاشیه مراسم نماز جمعه روز قدس، خاخام  فیردمن، رهبر جنبش یهودیان ضد صهیونیست با دکتر احمدی نژاد رئیس جمهور دیدار و گفتگو کرد.

    - راهپیمایان روز جهانی قدس در تهران در خیابان انقلاب طوماری را با هزاران امضا جهت تحریم کالاهای رژیم صهیونیستی برای رئیس جمهوری کشورمان نوشته‌اند و از مسئولان خواستند که از ورود هرگونه کالایی که از سوی رژیم صهیونیستی تولید و یا از سوی حامیان این رژیم تولید می شود به کشور جلوگیری شود.

    - در این طومار با عنوان "در رمی جمرات کالاهای اسرائیلی ، ما را یاری کنید" خطاب به رئیس جمهوری اسلامی ایران آمده بود: "ما امضا کنندگان این طومار به منظور تحقق شعار جاودانه حضرت امام (ره)، (اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود) کالاهای اسرائیلی را تحریم کنند. در این طومار که خطاب به رئیس جمهوری اسلامی ایران امضا گردآوری شده بود آمده که ما امضا کنندگان این طومار به منظور تحقق شعار جاودانه امام ،(اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود) خواستار عمل به فتوای مقام معظم رهبری و مفاد کامل ماده 8 قانون حمایت از انقلاب اسلامی فلسطین (مصوب 19/2/1368مجلس شورای اسلامی) و بند 6 منشور ششم کنفرانس اسلامی (مصوب 1972) مبنی بر شناسایی و قطع رابطه کامل با شرکت های حامی اسرائیل هستیم و در این راستا خواستار توقیف عاجل محصولات کوکاکولا (شرکت خوش گوار مشهد) ، پپسی کولا (شرکت ساسان) ، نستله (نستله ایران ) و گوشی تلفن همراه GLX و شرکت های ای . بی .ام و مایکروسافت هستیم".

    - دکتر محمود احمدی نژاد در سخنرانی روز قدس با اشاره به جنایات رژیم صهیونیستی بر علیه ملت مظلوم فلسطین گفت: باید به ملت‌ها اجازه داده شود که درخصوص جنایات رژیم صهیونیستی تحقیق کنند و از جعبه سیاه جنایات این رژیم رمز گشایی کنند.

    - در پایان راهپیمایی روز جهانی قدس، شرکت کنندگان با صدور قطعنامه ای در 8 بند ضمن اعلام حمایت از دولت منتخب و قانونی ملت فلسطین، از گروه‌های فلسطینی و کشورهای منطقه خواستند با درک اوضاع حساس خاورمیانه، با هوشیاری و وحدت، توطئه پلید آمریکایی اسرائیلی در "ایجاد تفرقه در فلسطین اشغالی" را خنثی کنند.

    - امروز همزمان با روز قدس و آخرین جمعه ماه مبارک رمضان همه اعضای هیئت دولت و معاونین رئیس جمهور در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران با مردم ملاقات و از نزدیک ضمن بررسی مشکلات مردم دستور رسیدگی صادر کردند.

    - رئیس مجلس خبرگان، روسای قوای سه گانه، مسئولان ، فعالان و شخصیت های سیاسی در مصاحبه های حاشیه ای راهپیمایی روز قدس تصریح کردند که در مسئله فلسطین تنها راه درست مقاومت است و هیچ طرح صلحی از جمله طرح صلح آمریکا  نمی‌تواند در مقابل 5 میلیون آواره فلسطینی پاسخگو باشد.



    سید ::: شنبه 86/7/14::: ساعت 3:12 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    ناگفته‌های جنگ ایران و عراق

    جنگ ایران و عراق یکی از پیچیده ترین جنگهای جهان و منطقه بود و ما اکنون در شرایطی قرار گرفته‌ایم که لحظه به لحظه اسرار و ناگفته هایی از این جنگ منتشر می شود. بخشی از حقیقت، درون جنگ ماست و بخشی دیگر آن در دست 26 کشوری است که چرخ های ماشین جنگی عراق را روغن می زدند. که به گوشه‌هایی از ا اشاره می‌کنیم:

    1)خواب و خیال دشمن در مورد ایران:
    تا نیم ساعت دیگر کمر ایران خواهد شکست

    وفیق السامرایی(مسئول بخش ایران در استخبارات عراق):
    «رأس ساعت 12 روز 22 سپتامبر 1980 (31 شهریور 1359) صدو نود و دو فروند هواپیمای جنگنده نیروی هوایی عراق، به طرف اهدافشان در خاک ایران به پرواز در آمدند. در همین لحظه فرمانده کل قوا، صدام حسین در حالی که چفیه قرمز رنگ به سر داشت و نوار فشنگ به دور کمر خود بسته بود، بی آنکه درجات نظامی¬اش را نصب کرده باشد، وارد اتاق عملیات شد.
    «عدنان خیر الله» وزیر دفاع به او چنین گفت:
    «سرور من!جوانها بیست دقیقه قبل به پرواز در آمدند» صدام به او پاسخ داد:« تا نیم ساعت دیگر کمر ایران خواهد شکست.»

    2) کمکهای تسلیحات نظامی:
    شوروی بزرگترین تأمین کننده نیازهای تسلیحاتی عراق

    روزنامه القبس چاپ کویت:
    «شوروی یک پل هوایی برای حمل اسلحه و مهمات به عراق بر قرار کرده است.گورباچف با ارسال نامه¬ای به برخی سران عرب، به آنان اطمینان داده است که شوروی اجازه نخواهد داد عراق در جنگ با ایران شکست بخورد.»
    «در نوامبر 1983 بین هزار تا هزار و دویست مشاور نظامی شوروی به عراق برگشتند و 400 فروند تانک55T و 250 فروند تانک12T به عراق داده شد و مقادیر عظیمی موشک گراد، فراگ 7،سام 9 و اسکادبی در راه بود. عراق تنها کشوری بود که از بلوک شرق به موشک اسکادبی مجهز شد.»
    «در سال 1983 شوروی بار دیگر تحویل سلاح در حجم وسیع را به عراق از سر گرفت و تمامی تجهیزاتی را که عراق در طی دو سال نخست جنگ با ایران در صحنه نبرد از دست داده بود جایگزین کرد.»

    چالز فیلیپ دیوید(نویسنده کتاب جنگ خلیج فارس توهم پیروزی):
    «شوروی با61% بزرگترین تأمین کننده نیازهای تسلیحاتی عراق است.»

    انگلستان و ساخت شبکه پناهگاه¬های زیر زمینی برای صدام:

    «در ژوئن 1982 صدام تصمیم گرفت برنامه پرهزینه ساخت شبکه پناهگاه های زیرزمینی را به اجرا بگذارد تا بتواند منابع استراتژیک خود را از خطر حملات هوایی مصون بدارد. بر این اساس شرکت های انگلیسی طرحی را ارائه کردند که به موجب آن برای 48 هزار سرباز پناهگاه امن ساخته می شد.هر پناهگاه تونل پولادین داشت و می توانست تا 1200 نفر را در خود جای دهد. یکی از آنها در کنار کاخ ریاست جمهوری بنا شده بود. و پر از تجهیزات الکترونیکی، کامپیوتر،تله پرینت و شبکه های ارتباطی بود و دفتر صدام را با تمام نقاط عراق در تماس دائم قرار می داد. حفاظت از این پناهگاه به گونه ای بود که اگر کسی به داخل آنها رخنه می کرد دوربین های ویدیوئی او را می دیدند و مسلسل های خودکار نصب شده بر روی دیوار ها بر سر و روی او گلوله می باریدند.در راستای همین همکاری ها شرکت مارکنی انگلیس فرستنده های مایکروویو نظامی در اختیار عراق قرار داد و شرکت راکال نیز متعهد شد تا کارخانه تولید پیشرفته¬ترین رادیوی نظامی جهانرا به نام جاگوار در عراق احداث نماید.»

    مین های ضد نفر ایتالیایی
    آلن فریدمن(محقق و نویسنده امریکایی):

    «در یکی از پیچیده ترین خلاف کاری ها در رم، میلیون ها مین مرگ بار با استفاده از یک شرکت قلابی در سنگاپور به عراق فرستاده شدند. عراق به کمک یکی از شعبات بانک «لاوورو» در شمال ایتالیا 9 میلیون مین ضد نفر به ارزش 25 میلیون دلار خریداری نمود. این مین ها ساخت شرکت «والسلا» بود که 50 درصد آن تحت مالکیت شرکت فیات، گروه صنعتی بزرگ ایتالیا و تحت کنترل جیانی آنیلی 72 ساله بود که امروزه نیز به عنوان پادشاه بدون تاج و تخت ایتالیا معروف است. برخی از مین هایی که عراق دریافت نمود از نوع بسیار وحشتناکی است که به راحتی می¬توان آنها را از هلی کوپتر پخش کرد یا به سادگی روی سطح بیابان انداخت. اگر کسی روی این مین¬ها پا می¬گذاشت پای قربانی تا مچ یا حتی ران پا قطع می¬شد.»

    فرانسه و فروش جنگنده های میراژ
    کنت تیرمن(محقق و نویسنده امریکایی):

    « در ژانویه 1981، تحویل 60 فروند میراژ1F مجهز به موشک که ابتدا از سوی والری ژیسکاردستن معلق شده بود آغاز گشت. در ژوئیه همان سال فرانسه بنی صدر و مسعود رجوی را به عنوان پناهنده سیاسی پذیرفت. رجوی، پاریس را به ستاد اپوزیسیون ایران تبدیل کرد. به دنبال خروج دیپلمات های فرانسه از تهران در سال 1982 فرانسه اقدام به تحویل 5 فروند هواپیمای سوپر اتاندارد مجهز به موشک های اگزوست به عراق کرد.»
    آلن فریدمن:
    «تحویل سلاح تقریباً به صورت روزمره ادامه داشت . یکی از پایگاه های ناتو که در مرکز فرانسه احداث شده بود به صورت مرکز بارگیری آنتونوف های نیروی هوایی عراق در آمد. این هواپیماها روزانه به این فرودگاه می آمدند و موشک های ساخت فرانسه، بمب های خوشه ای، فیوز و تجهیزات رادار را با خود به عراق می بردند. سازمانهای اطلاعاتی فرانسه در سال 1986 بر آورد کردند که اگر سه هفته از ارسال کمک به عراق خودداری کند،آن کشور شکست خواهد خورد.»

    خمپاره های دو زمانه فرانسه
    کنت تیرمن(محقق و نویسنده امریکایی):

    «معامله 6/1 میلیارد دلاری طرح ولکان یکی از شیرین ترین معاملات فرانسه با عراق بود. 83 توپی که موضوع قرارداد ولکان بود برای طیف وسیعی از مقاطعه کاران تسلیحاتی فرانسه درآمد تولید می کرد.درهمین راستا عراق از شرکت فرانسوی TRT یک فیوز فوقالعاده پیشرفته و پیچیده خرید که با نصب آن بر روی دماغه خمپاره ، موجب می¬شد تا خمپاره درست قبل از رسیدن به زمین منفجر شود. یکی از افراد ارتش فرانسه که خمپاره اندازهای عراقی را در بیابانهای بصره آموزش می¬داد می گوید:«با یک بار آتش آنها هم? ایرانی¬ها را تا فاصله یک کیلومتری درو می¬کردند. همین سلاح بود که جلوی امواج انسانی ایران را گرفت؛ درست مانند نبرد«وردن» در جنگ جهانی اول، آنها مدام آتش می¬کردند و ایرانی¬ها واقعا قتل عام می¬شدند.»

    مصر کانالی برای فروش تسلیحات ناتو
    آلن فریدمن(محقق و نویسنده امریکایی):

    «در طول دهه 80 حسنی مبارک رئیس جمهور مصر حدود 5/3 میلیارد دلار موشک و تسلیحات به عراق فروخت که صدام از پرداختن بهای آن امتناع کرد. در سال 1984 او با همکاران خود در دولت مصر به توافق رسید تا با عراق بر روی برنامه سری موشک های بالستیک دارای قابلیت هسته ای همکاری کند. این برنامه پروژه کندور 2 نام گرفت. مبارک در ملاقات خود با بوش در سال 1986،مصر را به کانالی برای صدور انواع گوناگون فناوری های موشکی ناتو که شرکت های پوشش اروپا به بغداد قاچاق می¬کردند تبدیل ساخت.»

    بلژیک و ساخت پایگاه های نظامی برای عراق

    «صدام در ژوئن 1982 قراردادی به ارزش 830 میلیون دلار با یک شرکت بلژیکی به نام سیکسکو امضا کرد. هدف از این طرح پر هزینه که به نام رمزی پروژه 505 خوانده می¬شد.آن بود که برای جنگنده های پیشرفته عراقی 800 پناهگاه در عمق 50 متری زمین احداث گردد. سیکسکو که از اعتبارات صادراتی دولت بلژیک استفاده می نمود طی 4 سال 17 پایگاه هوایی و چند مقر نظامی در عراق ایجاد نمود. میراژهای عراق در جریان جنگ با ایران از همین پناهگاه ها خارج می شدند و به پرواز در آمدند. از دیگر شرکای صدام سایبترا کنسرسیوم بلژیکی بود که با جدیت تمام روی پروژه¬های عکاشات و القائم کار می¬کرد و یکی از بزرگترین کارخانه های آزمایشی و تولید فسفات جهان را در این دو منطقه بنا نمود.»

    3) کمکهای هسته¬ای و سلاحهای غیر متعارف:
    همکاری¬های هسته¬ای برزیل
    کنت تیمرمن(محقق و نویسنده امریکایی):

    «در همان حال که فرانسه مشغول تکمیل راکتورهای هسته ای در عراق بود، صدام با برزیل قرار داد 10 ساله همکاری هسته¬ای امضا کرد. این قرارداد که در سال 1972 بسته شد به قدری محرمانه بود که دولت بعدی برزیل مدعی شد از محتوای آن بی خبر بوده است. در یکی از تبصره¬های قرارداد که به درخواست صدام گنجانده شده بود، برزیل متعهد می¬شد مقادیر زیادی اورانیوم طبیعی و غنی شده با درصد کم ، تکنولوژی هسته ای، تجهیزات و آموزش مربوطه را در اختیار عراق قرار دهد.»

    فرانسه و اعطای یک بمب اتمی به عراق
    وفیق السامرایی(مسئول اسبق بخش ایران در استخبارات عراق):

    «کمکهای خارجی فرانسه به عراق به جایی رسید که فرستاده آنها به بغداد آمد وبا وزیر دفاع وقت،عدنان خیر الله ملاقات نمود و به او گفت:
    «فرانسه به طور جدی زمینه اعطای یک بمب اتمی به عراق را بررسی می نماید. می توان برای مجبور کردن ایران به توقف جنگ این بمب را به هدف مشخصی پرتاب کرد.»
    من تا سال 1984 نسخه¬ای از این گزارش را که با امضای وزیر دفاع برای صدام ارسال شده بود،در یک صندوق ویژه نگهداری می¬کردم.»

    حسین کامل (رئیس صنایع دفاع عراق)در این خصوص می گوید:
    «واقعیت این است که تلاش ما ساختن بمب اتم بود. منتها با قدرت کم. به این خاطر اگر موفق به پیروزی در جنگ نشدیم آن را علیه ایران به کار ببریم. صدام سال 1990 را برای استفاده از بمب اتم در منطقه جنوبی جنگ تعیین کرده بود. آن روز تنها چیزی که برای صدام اهمیت داشت به پایان رساندن ساخت بمب اتم و استفاده از آن علیه ایران بود.»

    بمب خوشه ای کارآمد ترین سلاح برای درهم شکستن امواج انسانی

    آلن فریدمن(نویسنده و محقق امریکایی):
    «امریکا به پیشنهاد ویلیام کیسی (رئیس سیا)،تحویل بمب های خوشه ای به عراق را در اولویت قرار داد زیرا این سلاح را مناسب ترین و کارآمد ترین سلاح برای در هم شکستن امواج انسانی مدافعان ایرانی می¬دانست.به اعتقاد او این بمب ها میتوانست به یک قدرت تصاعدی واقعی و مؤثر علیه قوای ایرانی تبدیل شود. در واقع این بمبها از لحاظ تکنیکی جزء سلاح های متعارف محسوب می شوند اما در میدان نبرد همانند سلاح های نامتعارفی چون سلاح¬های شیمیایی می¬توانند موجب کشتار وسیعی شوند. چنانچه این بمب ها درست عمل کنند می¬توانند در وسعتی به اندازه 10 برابر زمین فوتبال هر کسی را کشته یا مجروح کنند. عملاً این بمب ها چرخ گوشت های هوایی هستند و هر چیزی را در سر راه خود خرد می کنند.»

    آلن فریدمن(محقق و نویسنده امریکایی):
    «کارلوس کاردوئن رئیس صنایع کاردوئن، به تدریج منافع سرشاری از فناوری بمب خوشه ای و تشویق مقامات ارشد شیلی برای ارسال آن به عراق به دست آورد. او تا آن زمان بمب¬های خوشه¬ای به ارزش نیم میلیارد دلار از طریق شیلی به عراق فروخته بود...و به وی اجازه داده شده بود که مقدار زیادی ماده زیرکونیوم را از ایالات متحده وارد کند . این ماده از مواد اصلی تشکیل دهنده بمبهای کوچکی بود که در داخل بمب خوشه ای قرار داده می¬شد. او به دلایل متعددی از صدام و پینوشه (رئیس جمهور دیکتاتور شیلی)سپاس گذار بود، چرا که صدام بهترین مشتری او بود که در رؤیاهایش می¬توانست داشته باشد و پینوشه با توسعه تسلیحاتی شیلی او را به نوعی ثروتمند ساخته بود.»

    4) کمکهای اطلاعاتی:
    پیوند ماهواره ای امریکا و عراق

    کنت تیمرمن محقق و نویسنده امریکایی:
    «پیوند ماهواره¬ای در صدر موافقت¬های بلند مدت عراق و آمریکا بود در مورد تحرکات نیروی هوایی ایران نیز اطلاعات با ارزشی در اختیار ارتش عراق قرار می¬گرفت، این اطلاعات را آواکسهای آمریکایی مستقر در ریاض، به کمک پرسنل آمریکایی از منطقه نبرد جمع آوری می¬کردند در همین راستا مجتمع پیشرفته و پر هزینه¬ای در بغداد ساخته شد تا اطلاعات مستقیماً از ماهواره دریافت شده و پردازش بهتری از اطلاعات بر روی عکس ها صورت پذیرد.»

    سر لشکر وفیق السامرایی(مسئول اسبق بخش ایران در استخبارات عراق):
    «این عکسها به گونه ای بود که ما به راحتی می¬توانستیم تصاویر سربازانی که در پادگان¬های ایران در حال آموزش هستند را مشاهده کنیم، حتی کسی که در رژه، دست و پایش را به اشتباه حرکت می¬داد در این عکس¬ها مشخص بود . هنگامی¬که کارخانه¬های سیمان را بررسی می¬کردیم ، تعداد کیسه¬هایی که در روی کامیون¬ها قرار داشت را به راحتی شمارش می¬کردیم، در عین حال ماهواره¬ها نتایج حملات هوایی و موشکی را نیز گزارش می¬دادند.»

    زمامداران عربستان و دادن گزارشهای محرمانه ایران به عراق
    مجله ژون آفریک مورخ 9 ژوئن 1982:

    «زمامداران عربستان درست یک ماه مانده به شروع جنگ، هنگام استقبال از صدام به وی هدیه شاهانه¬ای دادند و آن گزارشی بود که از سوی دستگاه های سری امریکا تهیه شده بود و در آن اوضاع اقتصادی، اجتماعی و نظامی ایران تشریح شده بود. علاوه بر آن اطلاعات دقیقی درباره وضعیت ارتش ایران، تعداد نفرات آن، مواضع و تجهیزات قابل بهره¬برداری آن و اطلاعات مختلف دیگر که بسیار محرمانه بود به او منعکس کردند. خلاصه آنکه یک نقشه کامل تهاجم تهیه شده بود.»

    دراختیار قرار دادن امکانات شناسایی

    بر اساس عملیات سیاه رادیو های کد گذاری شده ای دراختیار خلبانان عراقی قرار داده شد تا آنها امکان ارتباط با افسران مستقر در کشتی¬های امریکایی در خلیج فارس را داشته باشند. یک افسر بازنشسته در این رابطه گفت:
    «هدف این بود که هواپیما¬های عراقی بر فراز خلیج فارس بتوانند با افسران ما تماس بگیرند. این روابط روزانه باعث شد تا هواپیماهای عراقی بتوانند نفت¬کش¬ها و کشتی¬های تجاری به مقصد ایران را شناسایی کنند و این امر کمک زیادی به عراقی¬ها در انتخاب اهدافشان می¬کرد.»

    5)کمکهای نیروی انسانی:

    «سودان در اواسط دی ماه 61 صدها تن از سربازان ارتش خود را به جبهه¬های جنگ علیه ایران اعزام نمود. همچنین بدستور جعفر نِمیری رئیس جمهور سودان در شهر خارطوم پایتخت این کشور و پاره¬ای از شهرهای دیگر دفاتری جهت ثبت نام برای اعزام نیرو به جبهه¬های جنگ علیه ایران دائر گردیده است. جعفر نمیری در مصاحبه با مجله الیوسف چاپ قاهره اذعان می¬دارد که اعزام نیرو به عراق طبق تصمیمات کنفرانس سران عرب صورت گرفته است.»
    سر لشکر وفیق السامرایی(مسئول اسبق بخش ایران در استخبارات عراق):
    «در جهت کمک به عراق، یمن تیپ پیاده العروبه را به عراق فرستاده بود. اردن نیز نیروی الیرموک را به عراق گسیل داشت و سودان داوطلبانی را اعزام داشت که در جبهه شرقی رودخانه میسان در خط مقدم جبهه فعالیت می کردند.»

    6)کمکهای مالی:
    پول، نفت و خاک کویت در خدمت صدام

    دکتر «فواص بدر»، اقتصاد دان مستقل کویتی:
    «کویت در جریان جنگ عراق علیه ایران قریب به 15 میلیون دلار پول نقد به عنوان وام بلاعوض در اختیار بغداد قرار داده است و این جدا از نفتی بود که کویت برای عراق صادر می¬کرد.»
    «افسران نیروی هوایی کویت اذعان کردند که نیروی هوایی عراق از پایگاه هوایی علی السام کویت در طول جنگ به کرات استفاده می¬کرده است. این پایگاه چون در رأس خلیج قرار داشت راه عراق را برای هدف قرار دادن سکوهای نفتی خارک 200 کیلومتر کوتاه¬تر می¬کرد و این امر به خلبانان عراقی کمک شایانی می¬نمود.»

    7)کمکهای شیمیایی:
    مقام نخست آلمان در توسعه تسلیحات شیمیایی عراق

    تیمر من محقق و نویسنده امریکایی:
    «شرکت آلمانی کارل کولمب سر انجام 6 خط تولید سلاح شیمیایی جداگانه به نام احمد، محمد،عیسی،عانی،مدای و قاضی در مجتمع سامره ایجاد کرد.اولین آنها در سال 1983 و آخرینشان در سال 1986 تکمیل شدند. از گاز خردل و اسید پروسیک تا گازهای عصبی سارین و تابون در این کارخانه تولید می¬شدند و در خمپاره¬ها، راکتها و گلوله¬های توپ جاسازی می¬شدند. بی¬تردید این بزرگترین کارخانه سلاح شیمیایی در جهان بود.»
    رادیو بی بی سی به نقل از مجله اشپیگل:
    «هیچ کشوری به اندازه آلمان چنین کمک تحقیقاتی و تولیدی به عراق در تهیه یک نوع سلاح کشنده و تعیین کننده نکرده است.»

    سوئیس و ساخت کارخانه فرآوری اورانیوم

    کنت تیمرمن (محقق و نویسنده امریکایی):
    «عراقیها یک شرکت سوئیسی به نام شرکت مهندسی آلسا الو سوئیس را اجیر کردند تا کار بر روی پروژه اورانیوم را آغاز کند... در طول پروژه کارکنان شرکت با هیچ کس تماس نداشتند و طرح آنها در کمال خفا انجام می گردید. بعدها معلوم شد که این شرکت واحد تولیدی خاصی درکارخانه القائم عراق ایجاد کرده تا به استخراج نمک های فلوئور و از جمله فلوئورآمونیم از اسید فسفریک مایع بپردازد. آن طور که کار پیش می رفت القائم به صورت پروژه¬ای کلیدی در تولید سلاح هسته¬ای عراق در می¬آمد و این علاوه بر هزینه اولیه پروژه یعنی تولید مقادیر عظیم مواد شیمیایی برای استفاده در سلاح مرگبار گاز سمی بود.»

    کمک های شیمیایی و بیولوژیک امریکا به عراق

    شبکه تلویزیونیABC امریکا:
    «صدام حسین از یک شرکت امریکایی به نام «آل کولاک»در باتیمور بیش از 500 تن ماده شیمیایی به نام«فیودی گلیکول» خریداری نمود که این ماده به گونه ای بود که در صورت مخلوط شدن با اسید کلریدریک به گاز خردل تبدیل می¬گردید.»
    «بنابر گزارشی، شرکتهای خصوصی امریکا در دهه 80 با گرفتن مجوز از طرف وزارت بازرگانی امریکا نمونه هایی از مواد بیولوژیکی و میکروبی را به عراق صادر کرده¬اند که این مواد از نوع ضعیف شده نبوده و قادر به تولید مثل بوده¬اند. در میان آنها میکروب سیاه زخم، طاعون و همچنین یک باکتری سمی به نام «ستریدیوم باتولینی» به چشم می خورد.»

    کشف دخالت اسپانیا در تولید سلاح های شیمیایی عراق

    «در یکی از عکسهایی که در مجله تایم به چاپ رسید و شهرت بسیاری کسب کرد، هیأت سازمان ملل و روزنامه نگاران غربی با ماسک ضد گاز در حال بررسی یکی از بمب های شیمیایی کارنکرد?عراقی بودند . اگر فیوز الکتریکی آن عمل کرده بود این بمب هم مثل بقیه منفجر می¬شد. به هر حال مأموران سازمان ملل علائمی از روی بمب پیدا کردند و با رد یابی قضیه معلوم شد که جداره بمب ساخت کشور اسپانیا بوده است. فیوزها نیز ساخت یک شرکت اسپانیایی بودند. اگر فیوزها بی عیب و نقص بود و تمام بمب¬ها در جبهه نبرد منفجر می¬شد کشف دخالت دولت اسپانیا در برنامه تولید سلاح¬های شیمیایی عراق چندان آسان به نظر نمی¬رسید.»

    8) کاهش قیمت نفت و قطع صدور نفت ایران:

    گری سیک(مشاور امنیت ملی کاخ سفید):
    «تا موقعی که نفت ایران صادر می¬شود، جنگ ادامه خواهد یافت. بنابراین باید جریان صدور نفت ایران را قطع کرد.»
    ویلیام فایر،نظریه پرداز غربی:
    «ما با ایران چه کنیم؟هرچه پول در رگهای عراق تزریق شد، نتیجه نداده است. اگر عراق از دست برود، فردا کویت و پس فردا هم سعودی نیز خواهد رفت. تنها یک روزنه ی امید هست. با سقوط قیمت نفت ایران بر شکست می¬شود و ماشین جنگی آن از کار می¬افتد. شاید این درمان کارگر شد و این آخرین شانس ماست.»

    9) کمکهای مجامع بین المللی:

    نامه وزارت خارجه امریکا به هیأت نمایندگی دفتر اروپایی سازمان ملل، 14 مارس 1984
    «وزارت خارجه به نماینده امریکا در سازمان ملل دستور می دهد که حمایت سایر هیأت های نمایندگی غربی در سازمان ملل را جلب نمایندتا در مورد پیش نویس قطعنامه ایران که استفاده عراق از جنگ افزار شیمیایی را محکوم می کند"رأی ممتنه" دهند . در غیر این صورت، ایالات متحده جریان این قطعنامه را متوقف سازد.»

    ریچارد مورفی:
    «تا زمانیکه عراق از سلاح شیمیایی در دفاع از خاک خود و در مقیاس محدود استفاده می کند توسلش به این سلاح "قابل درک" می باشد.»
    روزنامه لس آنجلس تایمز:
    «تا آن زمانی که تنها ایرانیان قربانی حملات شیمیایی بودند چه در سازمان ملل و چه در پایتخت های کشور های بزرگ جهان عملاً عزم و اراده سیاسی کافی برای محکوم کردن اینگونه اقدامات وجود نداشت.»

    واما اعترافات دشمنان در مورد امام و ایران:

    هراس غرب از رهبری امام خمینی(ره)

    کنت دامارانش (رئیس سابق سازمان جاسوسی فرانسه):
    «ایران یکی از قدرت های واقعی منطقه است که دارای ذخایر عظیم نفت در قلمرو وسیع و پرجمعیت خود می باشد؛هزاران سال است که این امپراطوری به عنوان قدرت مسلط کل منطقه شناخته شده است. اکنون در زمان آیت الله خمینی این قدرت چند برابر شده است.»

    روحیه جسارت و شهامت نیروهای ایرانی

    کنت دمارانش:
    «ایرانی¬ها افراد سرسخت خاورمیانه¬اند که وقتی دارای احساسات مذهبی می شوند ، دوبرابر خطرناک می¬شوند. اکنون شناخت، مطالعه و نبرد با آنها در سطوح مختلف، بیشتر از هر زمان دیگری اهمیت یافته است. در حال حاظر ایرانیان شیعه به خوبی برای مبارزه، که همیشه بخش جدایی ناپذیر تاریخ، فرهنگ و مذهب آنها بوده است ، آماده شده¬اند.»
    «در اردوگاه های اسرای ایرانی افرادی را دیدیم که قاطعانه برای فدا کردن جان خود در راه اعتقاداتشان آمادگی داشتند. آن منظره منادی جنگ جهانی چهارم بود که ما فقط درک نا مشخصی از آن در ذهن داریم. اعتقادات مذهبی این افراد برای سوق دادن آنها به سوی انجام کارهایی که به طرزغیر قابل باوری سخت بودند، نقش بسزایی داشته است.»
    خبرگزاری فرانسه -3/1/1363:
    «تاکتیکهای نظامی ایران از نظر جسارت و شهامت ، در تاریخ مورد استفاده قرار خواهد گرفت.»

    منابع:

    1- جنگ جهانی چهارم، دیپلماسی و جاسوسی در عصر خشونت
    2- کنت دمارانش،دیوید ای، اندلمن/سهیلا کیانتاژ/اطلاعات
    3- کسوف،آخرین روزهای CIA
    4- مارک پری/غلامحسین صالحیار/اطلاعات
    5- سیاست امریکا در قبال ایران طی دوره جنگ تحمیلی
    6- مجتبی تهامی، گل محمد بهمنی، فتح الله رسولی/وزارت امور خارجه
    7- آغاز تا پایان جنگ(سالنمای تحلیلی)
    8- محمد درودیان/مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ
    9- رویارویی استراتژی ها
    10- حسن اردستانی/دوره عالی جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
    11- ریشه های تهاجم(علل و زمینه های شروع جنگ)
    12- فرهاد درویشی و گروه نویسندگان/مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ
    13- امریکا و بر اندازی جمهوری اسلامی ایران
    14- کامران غضنفری/نشرکیا
    15- جنگ از نگاهی دیگر(بررسی تحولات سیاسی - اجتماعی)
    16- محمد مهدی بهداروند. احمد سوداگر/مؤسسه فرهنگی خادم الرضا علیه السلام
    18- سوداگری مرگ
    19- کنت ار تیرمن/احمد تدین/مؤسسه خدمات فرهنگی رسا
    20- ما اعتراف می کنیم
    21- محسن صفی/حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی
    22- ویرانی دروازه شرقی
    23- وفیق السامرایی/عدنان قارونی/مرکز فرهنگی سپاه
    24- دعاوی ایران
    25- آلن فریدمن/گروه مترجمان/مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ
    26- جنگ ایران و عراق
    27- ابوغزاله/ناددر نوروز شاد/مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ
    منبع: سایت پژوهه



    سید ::: دوشنبه 86/7/9::: ساعت 10:41 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    معناى ((شب قدر))

    چرا این شب, ((شب قدر))نامیده شده, در آن چه اسرارى نهفته و چه وقایع و حوادثى در آن رخ داده و رخ مى دهد؟

    مفسران قرآن کریم با استفاده از قرآن و احادیث پیشوایان معصوم(علیهم السلام), درباره نام گذارى این شب به ((شب قدر))مطالب و دلایل زیادى آورده اند, که مهم ترین و مناسب ترین آن ها بدین شرح است:

    1ـ شب قدر, یعنى شب بزرگ و با عظمت, زیرا در قرآن کریم((قدر))به معناى منزلت وبزرگى خداوند عالم آمده هم چنان که در این آیه مى خوانیم: ((ما قدروا الله حق قدره))(5) آنان عظمت خداوند را نشناختند. و ((حبیش)) در کتاب ((وجوه القرآن)) لیله القدر را به لیله العظمه معنا کرده(6) رمز این بزرگى هم در خود سوره((قدر))بیان گردیده است آن جا که مى فرماید: شب قدر, از هزار ماه بهتر است.

    2 ـ شب با ارزش و پر قیمت, جهت دیگرى براى معناى ((قدر)) مى تواند باشد, زیرا از یک سو در همین سوره مى خوانیم: ((عبادت)) در این شب از عبادت در هزار ماه بهتر و با ارزش تر است در فارسى هم مى گوییم: ((قدر جوانى, ((قدر))سلامت ونعمتى را که در اختیار دارى, بدان)).

    داد حق عمرى که هر روزى از آن           کس نداند قدر آن را در جهان

    آن که غافل بود از کشت و بهار             او چه داند قیمت این روزگار؟

    قیمت هر کاله مى دانى که چیست       قیمت خود را ندانى ابلهى است!

    3 ـ ((قدر)) به معناى ((سختى معیشت)) نیز آمده, در قرآن کریم مى خوانیم: ((ومن قدر علیه رزقه فلینفق مما آتاه الله)) هر کس گرفتار تنگى روزى و تنگدستى در زندگى شود مقدارى از آنچه را خداوند به او عطا کرده, در راه خدا انفاق نماید.

    4 ـ طبق آیات متعدد قرآن کریم, ((قدر))به معناى اندازه گیرى, تقدیر و تنظیم امور آمده است. در آیه اى مى خوانیم: ما قرآن را در شب مبارکى نازل کردیم, و ما همواره بیم دهنده بوده ایم; و در آن شب: ((فیها یفرق کل إمر حکیم))هر کارى, بر طبق حکمت خداوند, تعیین و تنظیم مى گردد.))

    راغب اصفهانى, مى نویسد: ((لیله القدر اى لیله قیضها لامور مخصوصه))شب قدر, یعنى شبى که خداوند براى تنظیم و تعیین امور مخصوصى, آن را آماده و مقرر فرموده است.

    طبق روایات فراوانى که وارد شده, در شب قدر, سرنوشت افراد براى سال آینده, مانند: رزق و روزى, مرگ و میرخوشى و ناخوشى, و امور و حوادث دیگر زندگى, بر اساس استعدادها و لیاقت ها, رقم مى خورد, و این تقدیر و تنظیم حکیمانه هم, در انسان هیچ گونه ((اجبار)) و ((سلب اختیارى)) به وجود نمىآورد.

    این که فردا این کنم یا آن کنم       این دلیل اختیار است اى صنم

    و آن پشیمانى که خوردى از بدى   ز اختیار خویش گشتى مهتدى

    درباره تنظیم و تقدیر سرنوشت افراد در ((شب قدر))براى سال آتى آنان, امام صادق(ع)فرموده است: ((التقدیر فى لیله القدر تسعه عشر, والابرام فى لیله احدى و عشرین, والامضإ فى لیله ثلاث و عشرین)) تقدیر امور و سرنوشت ها در شب نوزدهم, تحکیم آن در شب بیست و یکم و امضاى آن در شب بیست و سوم صورت مى گیرد.

    آرى, به خاطر اهمیت شب قدر, ارزش و عظمت آن, نزول فرشتگان بى شمار آسمانى به زمین و سرنوشت سازى این شب الاهى ده ها روایت در کتاب ها و تفسیرهاى شیعه و اهل سنت وارد شده است. در بیان پیامبر گرامى اسلام(ص) هم مى خوانیم: ((من قام لیله القدر ایمانا و احتسابا, غفر له ما تقدم من ذنبه))

     هر کس در ((شب قدر))از روى ایمان و اخلاص, به قیام و عبادت ایستد, گناهان گذشته او, بخشیده و آمرزیده مى شود.

    کى فرستادى دمى بر آسمان      نیکیى کز پى نیامد مثل آن ؟

    گر مراقب باشى و بیدار تو          بینى هر دم پاسخ کردار تو

    چون شمارى جرم خود را و خطا    بحر بخشایش درآید درعطا

    کدام شب است؟

    شب قدرى که قرآن کریم, آن را ((بهتر از هزار ماه)) معرفى مى کند حدود یک صد حدیث, در کتاب ها و تفسیرهاى شیعه و اهل سنت, درباره عظمت آن واردشده, چه شبى مى باشد؟

    مجموع مطالبى که از قرآن کریم و احادیث شیعه و اهل سنت, در مورد تعیین ((شب قدر)) به دست مىآید را در موارد زیر مى توان خلاصه نمود:

    1 ـ در این که ((شب قدر)) در ماه مبارک رمضان قرار دارد, هیچ گونه تردیدى نمى توان به خود راه داد, چون از یک سو خداوند فرموده: قرآن در ماه رمضان نازل شده. و از سوى دیگر در سوره((قدر))هم آمده: آن (قرآن) را در ((شب قدر))نازل کردیم; و این که ((شب قدر))در ماه مبارک رمضان قرار دارد, مورد اتفاق روایات و مفسرین قرآن است.

    2 ـ ((شب قدر)), در دهه آخر ماه مبارک رمضان قرار دارد, روایات فراوان و نظریه هاى مفسران شیعه و اهل سنت, آن را حتمى مى شمارد. پس در این مورد هم تردیدى نیست.

    ((عایشه)) روایت مى کند: تلاش و کوششى را که مى دیدم رسول خدا(ص), در دهه آخر ماه مبارک رمضان انجام مى داد, در اوقات دیگر انجام نمى داد.

    حق شب قدر است در شبها نهان   تا کند جان هر شبى را امتحان

    نه همه شبها بود قدر اى جوان       نه همه شب ها بود خالى از آن

    3 ـ طبق روایات فراوانى که در منابع شیعى آمده, شب هاى نوزدهم, بیست و یکم و بیست و سوم ماه مبارک رمضان ((شبهاى قدر))معرفى شده اند, اما امام باقر(ع) دایره آن را محدودتر نموده, و در پاسخ ((عبدالواحد بن مختار انصارى)) که خواستار تعیین یکى از آن شب ها از سوى امام(ع) بود, فرموده اند: ما علیک إن تعمل فى لیلتین, هى احدیهما. ایرادى ندارد هر دو شب را به عبادت و شب زنده دارى مشغول باش, زیرا ((شب قدر))یکى از این دو شب مى باشد.

    4 ـ در میان شب بیست و یکم و شب بیست و سومـ در عین حالى که خدا و رسول(ص) و امامان(علیهم السلام), براى زنده نگهداشتن روح امید و نشاط و اهمیت به اطاعت و عبادت بندگان و تقرب آنان, سعى در مخفى داشتن ((شب قدر)) داشته اند ـ آن طور که از تعدادى از احادیث استفاده مى شود, احتمال ((شب قدر)) بودن شب بیست و سوم را مى توان تقویت نمود و معتبرتر دانست.

    زیرا در چند روایت آمده: رسول خدا(ص) به عبادت و شب زنده دارى دهه آخر ماه مبارک رمضان سفارش مى کرد, امام على(ع) مى فرماید: ((شب بیست و سوم)), در عین حالى که باران شدیدى آمده بود و مسجد مدینه را گل و آب فرا گرفته بود, رسول خدا(ع), ما را به نماز وا مى داشت, و با وجود این که صورت و بینى آن حضرت, گل آلود شده بود, دست از عبادت و شب زنده دارى نمى کشید.

    امشب شب بخشایش و انعام و عطاست    امشب شب آن است که همراز خداست

    امام باقر(ص) هم فرموده است: ((عبدالله بن انیس انصارى)), که در ((جهینه)) زندگى مى کرد و با مدینه فاصله داشت, به حضور رسول خدا(ص) رسید و عرض کرد: من شتر و گوسفند و چوپانهایى دارم, و نمى توانم زیاد در شهر بمانم, اما دوست مى دارم, یکى از شبهاى ماه رمضان را برایم تعیین کنى, تا در آن شب به شهر آمده و به نماز و عبادت بپردازم.

    رسول خدا(ص) او را نزدیک خویش کشید, و در گوش او چیزى گفت, آن مرد هم شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان, در مدینه حضور یافت, به عبادت و شب زنده دارى پرداخت, و صبح به محل و سراغ کار خود بازگشت.

    همچنین در روایت مى خوانیم: رسول خدا(ص) شب بیست و سوم, به صورت افراد آب مى پاشید تا آنها را خواب نگیرد چنانکه حضرت فاطمه زهرا(س) همه اعضاى خانواده را وادار مى کرد, روز بخوابند, شب کم غذا بخورند تا بتوانند شب بیست و سوم را بیدار بمانند, و مى فرمود: انسان محروم کسى است, که از خیر و فضیلت این شب محروم بماند.

    اى دل دو سه شام تا سحرگاه مخسب           هنگام تضرع و نیاز است مخسب

    بیدارى ما چراغ عالم باشد            یک شب تو چراغ را نگه دار مخسب

    بارى, اگر چه با توجه به شواهد حدیثى و تاریخى, احتمال ((شب قدر))بودن بیست و سوم ماه مبارک رمضان را تایید کردیم, اما همان طور که دربالا هم اشاره شد, پیغمبر(ص) و امامان معصوم(علیهم السلام), عنایت داشتند, که ((شب قدر)) براى افراد مخفى بماند, تا آنان با اطاعت و عبادت در چند شب, براى درک ((شب قدر))و معارف و معنویات آن, تلاش و جستجوى بیش ترى داشته باشند.

    به روایت ((ابن ابى الحدید)) وقتى درباره تعیین ((شب قدر))از امیر مومنان(ع) سوال مى شود, آن حضرت از مشخص کردن, طفره مى رود و مى فرماید: ((لیس إشک إن الله انما یسترها عنکم نظرا لکم, لا نکم لو إعلمکموها, عملتم فیها و ترکتم غیرها, وإرجو إن لا تخطئکم ان شإ الله)) در این جهت تردید ندارم, که خداوند جهت مخفى داشتن ((شب قدر)) به شما نظر و عنایت دارد, زیرا اگر آن را براى شما اعلام داشته بود, در همان شب به عمل عبادت مى پرداختید و عبادت در شب هاى دیگر را ترک مى نمودید, ومن هم به خواست خداوند (در مورد بهره بردارى شما از شب هاى دیگر) امیدوارم شما را محروم نگردانم.

    تکالیف ((شب قدر))

    دلا مى جوش همچون موج دریا     که دریا گر بیارامد بگندد

    براى عبادت و درک فضیلت و فیض شب قدر, عموما به مسجدها مى رویم, اما براى این که با انجام اعمال جنبى ـ که خود نیز اعمال پر فضیلتى است ـ خویشتن را براى درک عظمت و فضایل عمیق ((شب قدر))آماده تر گردانیم تا بتوانیم در نورانیت قرآن نورانى شویم و بافرشتگان پاک آسمانى هم نوا گردیم و موجى در دریاى روح خود ایجاد کنیم,

    موج هاى تیز دریاهاى روح        هست صد چندان که بد طوفان نوح!

    پیشوایان والامقام اسلام, ما را به انجام تکالیف زیر دعوت نموده اند.

    1 ـ غسل شب قدر

    غسل, از یک سو عبادت است, چون مى بایست به ((نیت تقرب و اطاعت خداوند)) انجام شود, و از سوى دیگر نظافت و بهداشت مى باشد, چون با شست وشوى بدن, هر مومنى خود را براى حضور در مجامع عمومى و ملاقات سالم و جاذب با اهل ایمان آماده و منظم مى گرداند.

    امام صادق(ع) فرموده است:((هرکس براى شب هاى هفدهم,نوزدهم,بیست و یکم و بیست سوم ماه مبارک رمضان, که امید ((شب قدر))بودن آنها مى رود, غسل انجام دهد, از گناهان پاک مى گردد, و مانند روزى مى شود که از مادر متولد گردیده است)).

    2 ـ احیا و ((شب زنده دارى))

    همان طور که در سیره پیامبر(ص) و حضرت فاطمه(س) مطالعه کردیم, احیا, بیدار بودن و ((شب هاىقدر))را باعبادت سپرى نمودن, از تکالیف دیگر در این شب ها مى باشد. بارى, شب زنده دارى با عبادت و دعا, وظیفه اى براى همه شب هاى((قدر))است, اما امام حسن عسکرى(ع) فرموده: فلا یفوتک احیإ لیله ثلاث و عشرین; اگر نتوانستى در شب هاى دیگر احیا داشته باشى, سعى کن احیا و شب زنده دارى شب بیست و سوم را از دست ندهى.

    امام باقر(ع) نیز, فرموده است: هر کس ((شب قدر))را احیا بدارد, خداوند مهربان گناهان او را مىآمرزد... .

    اما نکته بسیار مهمى که درباره ((احیا)) باید مورد توجه باشد, این است که, اولا: شب را تاسفیده صبح به عبادت و دعا بگذرانیم; ثانیا: ((به بیدارى چشم)) قناعت نکنیم, زیرا آنچه داراى اهمیت فوق العاده است, ((بیدارى دل)) و آگاهى و بصیرتى است که انسان را در محضر الهى و قرآن کریم و فرشتگان آسمانى, مودب و منظم و لایق گرداند.

    اى بسا بیدار چشم و خفته دل      خود چه بیند چشم اهل آب و گل؟

    زیرا, فرشتگان آسمانى که به زمین نزول مى کند, طبق روایت نخست به محضر حضرت صاحب الامر(ع) شرف حضور مى یابند, تا علاوه بر سلامت آفرینى در ((شب قدر))یا سلام رسانى به بندگان,پیام ((الله)) را به ((حجه الله (ع))) ابلاغ دارند و طبیعى است اگر ((حجه الله(ع)))از وضع ((عباد الله)) رضایت و خرسندى داشته باشد, وضع تقدیر و سرنوشت سال آینده ((عباد الله)) از جانب ((الله)), وضع بهتر و سعادتمندانه ترى خواهد بود.

    3 ـ قرآن بر سر گرفتن

    تکلیف دیگر ((شبهاى قدر)), قرآن به سرگرفتن است. مومنان روزه گرفته, در ماه خدا و خانه خدا, کتاب خدا را گشوده, به سرگرفته و آن را شفیع خود قرار مى دهند. آن ها به محتواى قرآن مى اندیشند, به آغوش آن پناه مى برند و با قرآن پیوند و پیمان مجدد برقرار مى نمایند, تا با معارف نورانى آن, همه زوایاى زندگى خویش را نورانى و متعالى گردانند.

    البته براى آگاهى به خصوصیات کامل این اعمال به کتاب هاى دعا باید مراجعه نمود.

    امام صادق(ع) هم فرموده است: براى شب هاى((قدر)) قرآن کریم را جلوى خود قرار دهید, آن را بگشایید و بخوانید: ((اللهم انى إسئلک بکتابک المنزل, وما فیه وفیه اسمک الاکبر, وإسمائک الحسنى, وما یخاف ویرجى, إن تجعلنى من عتقائک من النار)).

    4 ـ نماز و دعا

    امام صادق(ع) فرموده است: در هر یک از دو شبهاى قدر صد رکعت نماز مى بایست خوانده شود.

     آن حضرت, خود نیز این عمل را انجام مى داد, چنانکه از سر شب تا سفیده صبح به دعا و مناجات با خداوند مى پرداخت.از جمله دعاهایى که به خواندن آنها سفارش شده دعاى جوشن کبیر مى باشد.

    5 ـ استغفار و توبه

    اگر چه روزه دارى خود عامل شست و شوى بخشى از گناهان مى باشد, اما براى وارد شدن به ماه مبارک رمضان, به خصوص دریافت فیض شب هاى((قدر))اداى دین خالق و خلق هم, لازم خواهد بود, در عین حال, در این شب هاى نورانى, که به بیان امام صادق(ع): ((درهاى رحمت الهى, به روى بندگان گشوده مى گردد. درخواست آمرزش گناهان, توبه و انابه و گریه و ناله به درگاه خداوند, براى رفع گرفتارىها و رسیدن به حاجت هاى مادى و معنوى, کارى ضرورى خواهد بود.

    چون خدا خواهد که مان یارى کند    میل مان را جانب زارى کند   

    زان که شمع از گریه روشن تر شود     ز ابر گریان شاخه سبز وتر شود

    به هر حال, عظمت و تکالیف شب هاى نورانى و سرنوشت ساز((قدر)) فراوان است, که این مقال را مجال آن نیست, فقط به طور خلاصه مى توان گفت: شب قدر , شب وصل است و آداب و تکالیفى را هم که تاکنون برشمردیم سراسر مى تواند مقدمه وصال محبوب باشد.



    سید ::: یکشنبه 86/7/8::: ساعت 1:35 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    معروفترین کلاهبرداران تاریخ

    همیشه دانشمندان یا هنرمندان نبوده‌اند که با انجام کارهایی که قبلاً کسی آن را انجام نداده و یا با خلق اثری که مشابه آن وجود نداشته، به تاریخ پیوسته باشند. کلاهبرداران هم در تاریخ جایی برای خود دارند:

    1- ویکتور لوستیگ victor lustig
    سلطان کلاهبرداران تاریخ، مردی که برج ایفل را فروخت، مسلط به پنج زبان زنده‌ دنیا، صاحب 45 اسم مستعار با سابقه بیش از 50 بار بازداشت آن هم فقط در کشور آمریکا، مردی که می‌توانست زیرک‌ترین قربانیانش را نیز گول بزند، در سال 1890 در بوهمیا (کشور کنونی چک) در یک خانواده متوسط به دنیا آمد و در سال 1920 به آمریکا رفت. سالی که بازار سهام به شدت رشد می‌کرد و به نظر می‌رسید که همه روز‌به‌روز پولدار‌تر می‌شوند و لوستیگ آنجا بود که از این موضوع و حماقت ذاتی آمریکایی‌ها سود برد.


    در سال 1925 و پس از انجام چندین فقره کلاهبرداری بی‌عیب ونقص و پرسود، ویکتور به فرانسه و شهر پاریس رفت و در آنجا شاهکار خود را اجرا کرد. فروختن برج ایفل!


    ایده این کلاهبرداری بعد از خواندن یک مقاله کوچک در روزنامه به ذهن ویکتور رسید. در این مقاله آمده بود که برج ایفل نیاز به تعمیر اساسی دارد و هزینه این کار برای دولت کمرشکن خواهد بود.


    دینگ! زنگی در سر ویکتور صدا کرد و بلافاصله دست به کار شد. ابتدا اسناد و مدارکی تهیه کرد که در آنها خود را به عنوان معاون ریاست وزارت پست و تلگراف وقت جا زد و در نامه‌هایی با سربرگ‌های جعلی، شش تاجر آهن معروف را به جلسه‌ای دولتی و محرمانه در هتل کرئون(creon) که محلی شناخته شده برای قرار‌های دیپلماتیک و مهم بود، دعوت کرد.


    شش تاجر سر وقت در سوئیت مجلل ویکتور حاضر بودند. ویکتور برای آنها توضیح داد که دولت در شرایط بد مالی قرارگرفته است و تأمین هزینه‌های نگه‌داری برج ایفل عملاً از توان دولت خارج است. بنابراین او از طرف دولت مأموریت دارد که در عین تألم و تأسف، برج ایفل را به فروش برساند و بهترین مشتریان به نظر دولت تجار امین و درستکار فرانسوی هستند و از میان این تجار شش نفر دعوت شده به جلسه مطمئن‌ترین افرادند. ویکتور تأکید کرد به دلیل احتمال مخالفت عمومی، این مسئله تا زمان قطعی شدن معامله مخفی نگه داشته خواهد شد.


    فروش برج ایفل در آن سال‌ها زیاد هم دور از ذهن نبود. این برج در سال 1889 و برای نمایشگاه بین‌المللی پاریس طراحی و ساخته شده بود و قرار بر این نبود که به صورت دائمی باشد. در سال 1909 برج به‌خاطر این‌که با ساختمان‌های دیگر شهر همچون کلیساهای دوره گوتیک و طاق نصرت هماهنگی نداشت، به محل دیگری منتقل شده بود و آن زمان وضعیت مناسبی نداشت. چهار روز بعد خریداران پیشنهاد خود را به مأمور دولت ارائه کردند. ویکتور به دنبال بالاترین رقم نبود، ‌او از قبل قربانی خود را انتخاب کرده بود؛ مردی که نامش در کنار ویکتور در تاریخ جاودانه شد! آندره پویسون (Andre poisson). در بین آن شش نفر، آندره کم‌سابقه‌ترین بود و امیدوار بود که با برنده شدن در این مناقصه، یک‌شبه ره صدساله را طی کند و کلاهبردار باهوش به خوبی متوجه این موضوع شده بود. ویکتور به آندره اطلاع داد که در مناقصه برنده شده است و اسناد جهت امضا و تحویل برج در هتل آماده امضاست. اما همان‌طور که تاجر عزیز می‌داند، زندگی مخارج بالایی دارد و او یک کارمند ساده بیش نیست و در این معامله پرسود با اعمال نفوذ خود توانسته است ایشان را برنده کند و... آندره به خوبی منظور ویکتور را فهمید! پس از پرداخت رشوه، اسناد معامله امضا شد و آندره پویسون پس از پرداخت وجه معامله، صاحب برج ایفل شد! فردای آن روز وقتی آندره و کارگرانش به جرم تخریب برج ایفل توسط پلیس بازداشت شدند، ویکتور لوتینگ کیلومترها از پاریس دور شده بود. در حالی که در یک جیبش پول فروش برج بود و در جیب دیگرش رشوه!

     

    2-هان ون میگه‌رن (Han Van Meegeren)
    نقاش و کپی‌کننده آثار هنری، باهوش‌ترین و زبردست‌ترین جاعل تابلوهای نقاشی، مردی که سر نازی‌های آلمانی کلاه گذاشت، مردی که اگر کلاهبردار نمی‌شد، بی‌شک یکی از مهم‌ترین نقاشان قرن بیستم بود، در سال 1889 در هلند به دنیا آمد. از کودکی عاشق رنگ‌ها بود و در جوانی با تأثیر از نقاشی‌های دوره طلایی هلند، تابلوهای زیادی خلق کرد. اما منتقدان، آثار او را بی‌روح و تقلیدی و تکراری نامیدند و میگه‌رن سرخورده از این برخورد و برای اثبات توانایی‌هایش به منتقدان تصمیم گرفت که آثار بزرگان دوره طلایی همچون فرانس هالس (Frans Hals) و ورمیه را کپی کند. میگه‌رن با پشتکار زیاد فرمول رنگ‌های قدیمی و نحوه ساخت بوم‌های آن زمان را پیدا کرد. او کار را شروع کرد و آن‌قدر ماهرانه این کار را انجام داد که تیزبین‌ترین کارشناسان نیز از تشخیص بدلی بودن آثار ناتوان بودند و میگه‌رن با اطمینان کامل، در نقش یک دلال، تابلوهایش را به‌عنوان آثار کشف‌شده دوره طلایی به مجموعه‌داران و گالری‌ها ‌فروخت. در همین دوران بود که اروپا درگیر جنگ جهانی دوم شد.


    یکی از مشتریان پر و پا قرص او، مارشال گورینگ از سران درجه اول حزب نازی آلمان بود که علاقه فراوانی به آثار نقاشان هلندی داشت و تعداد زیادی از کارهای میگه‌رن را به مجموعه خود اضافه کرد. اما زمانه بازی دیگری را در سر داشت. آلمان‌ها در جنگ شکست خوردند و میگه‌رن به جرم فروش میراث فرهنگی هلند به نازی‌ها بازداشت و در دادگاه متهم به خیانت به وطن شد که مجازاتش اعدام بود. میگه‌رن در دادگاه واقعیت را ابراز کرد، اما هیچ‌کس حرف‌هایش را باور نکرد. تابلوهای جعلی در دادگاه توسط کارشناسان مورد بازبینی قرار گرفت و همگی بر اصل بودن آنها صحه گذاشتند. هیچ‌کس باور نمی‌کرد کسی بتواند با چنین دقت و ظرافتی این آثار را جعل کند. میگه‌رن از دادگاه درخواست کرد که وسایل مورد نیازش را در اختیارش بگذارند تا در حضور همه یکی از آثار دوره طلایی جعل کند!


    میگه‌رن از اتهام خیانت تبرئه شد، اما به جرم جعل آثار هنری به زندان محکوم شد و چند سال بعد درگذشت. میگه‌رن به‌عنوان یک کلاهبردار در کار خود موفق بود، اما مشتری اصلی او گورینگ از او زیرک‌تر بود. اسکناس‌هایی که گورینگ در ازای تابلوها به میگه‌رن می‌داد همگی تقلبی بودند!

     

    3- فرانک ویلیام آباگ‌نیل (Frank William Abagnale)‌
    صاحب کلکسیونی از انواع کلاهبرداری‌ها، قاضی، خلبان، جراح و استاد دانشگاه! و کسی که زندگی‌اش دستمایه ساخت فیلم «اگه می‌تونی منو بگیر» شد، در سال 1948 در آمریکا به دنیا آمد. وقتی او 14 ساله بود، پدر و مادرش از یکدیگر جدا شدند و این ضربه روحی بزرگی برای فرانک بود.

     

    دو سال بعد از خانه فرار کرد و به نیویورک رفت و در آنجا بود که فهمید برای امرار معاش چاره‌ای به‌جز کلاهبرداری ندارد. پس از مدت کوتاهی او به یکی از حرفه‌ای‌ترین جاعلان چک بدل شد و چنان در کار خود مهارت پیدا کرد که هیچ بانکی قادر به تشخیص جعلی بودن چک‌های او نبود. فرانک برای آن‌که بتواند بدون پرداخت پول بلیت با هواپیما سفر کند، ‌با جعل کارت‌های شناسایی و مدرک خلبانی، ‌خود را به عنوان خلبان خط هوایی پان‌امریکن جا زد و از امتیاز خلبان‌ها برای مسافرت مجانی استفاده کرد. این موضوع لو رفت، اما قبل از آن‌که دست پلیس به او برسد، به شهر جورجیا فرار کرد و با هویت جعلی تازه‌ای، به عنوان یک دکتر در یک آپارتمان ساکن شد. از قضا در همسایگی فرانک یک دکتر واقعی زندگی می‌کرد و به فرانک پیشنهاد داد تا در بیمارستان شهر مشغول به کار شود و فرانک این پیشنهاد را پذیرفت و 11ماه به عنوان متخصص جراحی اطفال در آن بیمارستان به درمان بیماران پرداخت! پس از آن به شهر لوئیزیانا رفت و با جعل مدرک حقوق از دانشگاه هاروارد به عنوان دادستان در دادگاه محلی لوئیزیانا استخدام شد. او پس از چندماه توسط یکی از فارغ‌التحصیلان واقعی هاروارد شناخته شد، اما قبل از آن‌که دستگیر شود، از آنجا به ایالت یوتا گریخت و با جعل مدرک دانشگاه کلمبیا، در دانشگاه بریگام در رشته جامعه‌شناسی شروع به تدریس کرد!


    او سرانجام در سال 1969 در فرانسه دستگیر شد و زمانی که پلیس فرانسه این موضوع را اعلام کرد، 26 کشور خواستار محاکمه او در کشورشان شدند! فرانک به آمریکا منتقل شد و در آنجا به 12 سال زندان محکوم شد، ولی پس از گذراندن پنج سال آزاد شد.


    فرانک آباگ‌نیل هم‌اکنون به‌عنوان کارشناس خبره جعل اسناد و چک با پلیس آمریکا همکاری می‌کند و با تأسیس شرکت آباگ‌نیل و شرکا به بانک‌ها نیز مشاوره می‌دهد!

     

    4- حسین.ک
    کلاهبردار وطنی، مردی که کاخ دادگستری را فروخت، حدود 70 سال پیش در شهریار متولد شد. ح.ک مردی بی‌سواد ولی باهوش بود و بی‌تردید اگر تحصیلات مناسبی داشت، به یکی از بزرگان ادب و علم کشور بدل می‌شد. اما او از جوانی به راهی غیر از آن کشیده شد. حسین.ک با کلاهبرداری‌های کوچک روزگار می‌گذراند، اما این کارها برای مردی با هوش او کارهایی کوچک محسوب می‌شدند. تا این‌که یک روز طعمه بزرگ‌ترین کلاهبرداری خود را در جلوی در سفارت انگلیس شکار کرد؛ دو توریست آمریکایی (و طبعاً احمق!) که به دنبال خرید یک هتل در ایران بودند.

     

    ح.ک آنها را به دفترش که در خیابان گیشا بود دعوت کرد و در آنجا به آنها پیشنهاد خرید یک ساختمان بزرگ و مجلل را به قیمت بسیار مناسب داد. این ساختمان، کاخ دادگستری بود که در خیابان خیام قرار داشت و هنوز هم به عنوان ساختمان دادگستری از آن استفاده می‌شود. قرار بازدید از کاخ برای فردای آن روز گذاشته شد و ح.ک همان روز عصر به آنجا رفت و با تطمیع اتاقدار وزیر وقت دادگستری، دفتر کار وزیر را برای مدت یک‌ساعت اجاره کرد. فردای آن روز قبل از آمدن مشتری‌ها، 200 جفت دمپایی پلاستیکی تهیه کرد و جلوی در اتاق‌های کاخ که یک ساختمان اداری محسوب می‌شد و در آن ساعت خالی بود، گذاشت. به اتاق وزیر رفت و منتظر شکارهایش شد. آمریکایی‌ها سروقت آمدند و ح.ک به عنوان صاحب آن عمارت، تمام ساختمان را به آنها نشان داد و وقتی مشتری‌ها درخواست دیدن داخل اتاق‌ها را داشتند،‌ به بهانه بودن مسافران و با نشان دادن دمپایی‌ها، آنها را منصرف می‌کرد. مشتریان ساختمان را پسندیدند و به پول رایج آن زمان 500 هزار تومان به ح.ک پرداخت کردند و خوشحال از این معامله پرسود، برای تحویل ساختمان 10 روز دیگر مراجعه کردند. اما همان‌جا بود که فهمیدند چه کلاه بزرگی بر سرشان رفته است. ح.ک همان روز معامله، به مصر فرار کرد و بعد از چند ماه زندگی در آنجا، به ایران بازگشت. اما در ایران بازداشت و به زندان محکوم شد و چند سال بعد از وقوع انقلاب اسلامی فوت کرد.


    ح.ک یک کلاهبردار ذاتی بود،‌حتی در زندان! او تلویزیون زندان را به یکی از زندانیان به قیمت 100 تومان فروخت و وقتی آن زندانی بعد از آزادی تلویزیون را زیر بغل زد و می‌خواست آن را با خود ببرد، فهمیده بود که چه کلاهی بر سرش رفته و مضحکه بقیه شده است!



    سید ::: شنبه 86/7/7::: ساعت 4:56 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    دعای روز اول :


    ـ اَللّهُمَّ اجعَل صِیا"مى فیهِ صِیا"مَ الصّا"ئِمینَ وَ قیا"مى فیهِ قیا"مَ القا"ئِمینَ وَ نَبَّهنى فیهِ عَن نَومَةِ الغا"فِلینَ وَهَب لى جُرمى فیه یا" اِله"َ العا"لَمینَ وَ اعفُ عَنّى یا" عا"فِیَاً عَنِ المُجرِمینَ.
    ـ خداوندا! روزه مرا در این روز مانند روزه داران حقیقى قرار ده و اقامه نمازم را مانند نمازگزاران واقعى بپذیر و از خواب غافلان (از یاد تو) هوشیار و بیدارم ساز و هم در این روز از جرم و گناهم درگذر و مرا ببخش و زشتیهاى مرا بر من عفو نما اى عفو کننده گنهکاران و اى محبوب عالمیان!

                                                          دعای روز دوم:

    ـ اللـهم قَرِّبْنى فیهِ اِلى مَرضاتِکَ وجَنّبْنى فیهِ مِنْ سَخَطِکَ وَنَقِماتِکَ وَوَفِّقنى فیهِ لِقِرآئِةِ ایـاتِکَ، بِرَحمَتِکَ یا اَرحَمَ الرّاحِمین.
    ـ خدایا نزدیکم کن در این ماه بسوى موجبات خوشنودیت و دورم ساز در آن از خشم و عذابت.

                                                         دعای رو سوم:

    ـ اَللّهُمَّ ارزُقنى فیهِ الذِّهنَ وَ التَّنبیِه وَ با"عِد نى فیهِ مِنَ السَّفاهَةِ وَ التَّمویهِ وَ اجعَل لى نَصیباً مِن کُلِّ خَیرٍ تُنزِلُ فیهِ بِجُودِکَ یا" أَجوَدَ الأَجوَدینَ.
    خداوندا! در این روز مرا هوش و بیدارى در کار طاعتت نصیب فرما و از سفاهت و جهالت و کار باطل و بیهوده دور گردان و از هر خیرى که در این روز نازل مى فرمایى، مرا در آن نصیبى بخش، به حق جود و کرمت اى بخشنده ترین بخشندگان عالم!

    دعای روز چهارم:

    ـ اللّهُمَّ قَوِّنى عَلى" اِقا"مَةِ اَمرِکَ وَ اَذِقنى حَلاوَةَ ذِکرِکَ وَ اَوزِعنى فیهِ لأَدا"ءِ شُکرِکَ بِکَرَمِکَ وَ احفَظنى فیهِ بِحِفظِکَ وَ سِترِکَ یا" اَبصَرَ النا"ظِرینَ.
    خداوندا! مرا در این روز براى اقامه و انجام فرمانت قوت ببخش و حلاوت و شیرینى ذکرت را به من بچشان و براى اداى شکر خود به کرمت مهیا ساز و در این روز به حفظ و پرده پوشى مرا از گناه محفوظ بدار، اى بصیرترین بینایان عالم!
     

    دعای روز پنجم:

    ـ اَللّهُمَّ اجعَلنى فیهِ مِنَ المُستَغفِرینَ وَ اجعَلنى فیهِ مِن عِبادِکَ الصّا"لِحینَ القا"نِتینَ وَ اجعَلنى فیهِ مِن أَولِیا"ئِکَ المُقَرَّبینَ بِرَأفَتِکَ یا" أرحَمَ الرَّاحِمینَ.
    خداوندا! مرا در این روز از توبه و استغفار کنندگان قرار داده و از بندگان مطیع خود مقرر فرما و هم در این روز مرا از دوستان مقرب درگاه خود قرار ده به حق لطف و رأفتت اى مهربان ترین مهربانان عالم!
     

    دعای روز ششم:

    ـ اللّهُمَّ لا" تَخذُلنى فیهِ لِتَعَرُّضِ مَعصیَتِکَ وَ لا" تَضرِبنى بِسِیا"طِ نَقِمَتِکَ وَ زَحزِحنى فیهِ مِن مَوجِبا"تِ سَخَطِکَ بِمَنِّکَ وَ اَیا"دیکَ یا" مُنتَهى" رَغبَةِ الرَّاغِبین.
    خداوندا! مرا در این روز به واسطه ارتکاب عصیانت خوار مساز و به ضرب تازیانه قهرت کیفر مکن و از موجبات خشم و غضبت، دورم گردان به حق احسان و نعمتهاى بى شمارت اى منتهاى آرزوى مشتاقان!

    دعای روز هفتم:

    ـ اللّهُمَّ اَعِنّى فیهِ عَلى" صِیا"مِهِ وَ قِیا"مِهِ وَ جَنِّبنى فیهِ مِن هَفو"اتِه وَ ا"ثا"مِه وَ ارزُقنى فیهِ ذِکرَکَ بِدَوا"مِه بِتَوفیقِکَ یا" ها"دِیَ المُضِلّینَ.
    خداوندا! در این روز مرا بر روزه گرفتن و اقامه نماز یارى کن و از لغزشها و گناهان دورم ساز و ذکر دائم (که تمام روز به یاد تو باشم) نصیبم فرما به حق توفیق و بخششت اى رهنماى گمراهان عالم!
     

    دعای روز هشتم:

    ـ اَللّهُمَّ ارزُقنى فیهِ رَحمَةَ الاَیتا"مِ وَ اِطعا"مَ الطّعا"مِ وَ اِفشآءَ السَّلامِ وَ صُحبَةَ الکِرا"مِ بِطَولِکَ یا" مَلجأَ الا"مِلینَ.
    خداوندا! در این روز مرا توفیق ترحم به یتیمان و اطعام به گرسنگان و افشا و انتشار سلام در بین مسلمانان و مصاحبت نیکان نصیب فرما به حق انعامت اى پناه آرزومندان عالم!
     

    دعای روز نهم:

    ـ اَللّهُمَّ اجعَل لى فیهِ نَصیبَاً مِن رَحمَتِکَ الواسِعَةِ وَ اهدِنى فیهِ لِبَرا"هینِکَ السّاطِعَةِ وَ خُذ بِنا"صِیَتى الى" مَرضا"تِکَ الجا"مِعَةِ بِمَحَبَّتِکَ یا" اَمَلَ المُشتا"قینَ.
    خداوندا! مرا نصیبى کامل از رحمت واسعه خود عطا فرما و به ادله و براهین روشن خود هدایتم نما و سرنوشت مرا به سوى رضا و خشنودى خودت که جامع هر نعمت است سوق ده به حق دوستى و محبتت اى امید و آرزوى مشتاقان عالم!
     

    دعای روز دهم:

    ـ اللهم اجعلنی فیه من المتوکلین علیک واجعلنی فیه من الفائزین لدیک واجعلنی فیه من المقربین الیک باحسانک یا غایة الطالبین
    خدایا مرا در این روز از متوکلان درگاهت قرار ده و مقرر فرما در این روز از کامروایان حضرتت و مقربان درگاهت باشم به حق احسانت ای نهایت همت جویندگان!
     

    دعای روز یازدهم:

    ـ اَللّهُمَّ حَبِّب اِلَیَّ فیهِ الاحسانَ وَ کرّهُ الیَّ فیهِ الفُسُوقَ وَ العِصیا"نَ وَ حَرَّم عَلَیَّ فیهِ السَّخَطَ و النِّیرا"نَ بِعَونِکَ یا" غیاثَ المُستَغیثینَ.
    خداوندا! در این روز احسان و نیکویى را محبوب و مطلوب من ساز و فسق و معاصى را ناپسند من قرار ده و در این روز خشم و آتش قهرت را بر من حرام گردان به حق توان و نصرتت اى فریادرس درماندگان عالم!
     

    دعای روز دوازدهم:

    ـ اَللّهُمَّ زَیِّنّى فیهِ بِالسِّترِ وَ العِفا"ف وَ استُرنى فیهِ بِلبا"سِ القُنُوعِ وَ الکَفا"فِ وَ احمِلنى فیهِ عَلَى العَدلِ وَ الاِنصا"فِ وَ آمِنِّى فیهِ مِن کُلِّ ما" اَخا"فُ بِعِصمَتِکَ یا" عِصمَةَ الخا"ئِفینَ.
    خداوندا! در این روز مرا به زیور ستر و عفت نفس بیاراى و به جامه قناعت و کفاف بپوشان و مرا به عدل و انصاف مزین ساز و از هرچه ترسانم مرا ایمنى بخش به حق عصمتت اى عصمت بخش خداترسان عالم!
     

    دعای روز سیزدهم:

    ـ اللّهُمَّ طَهِّرنى فیهِ مِنَ الدَّنَسِ وَ الأَقذا"رِ وَ صَبِّرنى فیهِ عَلى" کائِنا"تِ الأَقدا"رِ وِ وَفِّقنى فیهِ لِلتُّقى" وَ صُحبَةِ الأبرا"رِ بِعَونِکَ یا" قُرَّةَ عَینِ المَسا"کینَ.
    خداوندا! در این روز مرا از پلیدى و کثافات اخلاقى (هواى نفس و گناهان) پاک ساز و بر حوادث خیر و شر قضا و قدر صبر و تحمل عطا فرما و بر تقوى و پرهیزکارى و مصاحبت نیکوکاران عالم موفق گردان به حق قدرت و توانایى ات اى مایه شادى و اطمینان خاطر مساکین!

    دعای روز چهاردهم:

    ـ اَللّهُمَّ لا" تُؤاخِذنى فیهِ بِالعَثَراتِ وَ اَقِلنى فیهِ مِنَ الخَطا"یا" وَ الهفَواتِ وَ لا" تَجعَلنى فیهِ غَرَضَاً لِلبَلا"یا" وَ الآفا"تِ بِعِزَّتِکَ یا" عِزَّ المُسلِمینَ.
    خداوندا! در این روز مرا به لغزشهایم مؤاخذه مکن و عذر خبط و خطاهایم بپذیر و مرا هدف تیر بلاها و آفتهاى عالم قرار مده به حق عزت و جلالت اى عزت بخش اهل اسلام!

    دعای روز پانزدهم:

    ـ اَللّهُمَّ ارزُقنى فیهِ طا"عَةَ الخا"شِعینَ وَ اشرَح فیهِ صَدرى بِانا"بَةِ المُخبِتینَ بِاَما"نِکَ یا" اَما"نَ الخا"ئِفینَ.
    خداوندا! در این روز طاعت بندگان خاشع و خاضع خود را نصیب من گردان و شرح صدر مردان فروتن خداترس را به من عطا فرما به حق امان بخشى خود اى ایمنى دلهاى ترسان!

    دعای روز شانزدهم:

    ـ اَللّهُمَّ وَفِّقنى فیهِ لِمُوا"فَقَةِ الأَبرا"رِ وَ جَنِّبنى فیهِ مُرا"فَقَةَ الأشرا"رِ وَ ا"وِنى فیهِ بِرَحمَتِکَ اِلى" دارِ القَرارِ بِالهیَّتِکَ یا" الهَ العا"لَمینَ.
    خداوندا! در این روز مرا به موافقت (اعمال و افکار) نیکان عالم موفق بدار و از رفاقت و مصاحبت اشرار جهان دور گردان و مرا در بهشت جاودانه ات به رحمت منزل ده به حق الهیت و معبودیتت اى پروردگار عالمیان!
     

    دعای روز هفدهم:

    ـ اَللّهُمَّ اهدِنى فیهِ لِصا"لِحِ الأَعما"لِ وَ اقضِ لى فیهِ الحَوا"ئِجَ وَ الآما"لَ یا" مَن لا" یَحتا"جُ اِلَى التَّفسیرِ وَ السُّؤالِ یا" عا"لِمَاً بِما" فى صُدورِ العا"لَمینَ صَلَّ عَلى" مُحَمََّدٍ وَ ا"لِهِ الطا"هِرینَ.
    خداوندا! در این روز مرا با اعمال صالح راهنمایى کن و حاجتها و آرزوهایم را برآورده ساز اى کسى که نیازمند شرح و تفسیر حاجات بندگان نیستى اى خدایى که قبل از اینکه کسى حاجات خود را به تو بگوید تو به اسرار دل او آگاهى، اینک درود و سلام خود را بر محمد و آل او ارزانى فرما!

    دعای روز هجدهم:

    ـ اَللّهُمَّ نَبِّهنى فیهِ لِبَرِکا"تِ أَسحا"رِهِ وَ نَوِّر فیهِ بِضِیا"ءِ أنوا"رِه وَ خُذ بِکُلِّ أعضا"ئى اِلَى اتِّبا"عِ آثا"رِهِ بِنُورِکَ یا" مُنَوِّرَ قُلُوبِ العا"رفین.
    خداوندا! مرا در این روز براى کسب برکات و فیوضات سحرها بیدار و متنبه ساز و دلم را به روشنى فجر صادق و انوار سحر منور گردان و تمام اعضا و جوارحم را براى آثار و برکات این روز مسخر فرما، به حق نور جمال خودت اى روشنى بخش دلهاى عارفان! 

    دعای روز نوزدهم:

    ـ اَللّهُمَّ وَ فِّر فیهِ حَظّى بَرَکا"تِه وَ سَهِّل سَبیلى اِلى" خَیراتِه وَ لا" تَحرِمنى قَبُولَ حَسَنا"تِه یا" ها"دِیاً اِلَى الحَقِّ المُبینِ.
    خداوندا! در این روز بهره مرا از برکاتش فراوان گردان و به سوى خیراتش راه مرا سهل و آسان ساز و از حسنات مقبولش مرا محروم مساز اى هدایت کننده به سوى دین و حق روشن!
     

    دعای روز بیستم:

    ـ اَللّهُمَّ افتَح لى فیهِ اَبوابَ الجِنا"نِ وَ اَغلِق عَنّى فیهِ اَبوابَ النّیرانِ وَ وَفِّقنى فیهِ لِتِلاوَةِ القُرآنِ یا" مُنزِلَ السَّکینَةِ فى قُلُوبِ المُؤمِنین.
    خداوندا! در این روز بر روى من درهاى بهشت را بگشا و درهاى آتش دوزخ را به رویم ببندو مرا توفیق تلاوت قرآن عطا فرما اى فرود آرنده وقار و سکینه بر دلهاى اهل ایمان!
     

    دعای روز بیست‌ویکم:

    ـ اَللَّهُمَ اجعَل لى فیهِ اِلى" مَرضا"تِکَ دَلیلاًً وَ لا" تَجعَل لِلشَّیطا"ن ِفیهِ عَلیَّ سَبیلاًَ وَ اجعَلِ الجَنَّةَلى مَنزِلاًً وَ مَقیلاًً یا" قا"ضیَ حَوائِجِ الطّالِبینَ.
    خداوندا! در این روز مرا به سوى رضا و خشنودى خود راهنمایى کن و شیطان را بر من مسلط مگردان و بهشت را منزل و جایگاهم قرار ده اى برآورنده حاجات طالبان معرفت و مشتاقان حق و حقیقت!

    دعای روز بیست‌ودوم:

    ـ اللّهُمَّ الفتَح لى فیهِ أبوابَ فَضلِکَ وَ اَنزِل عَلَیَّ فیهِ بَرَکا"تِکَ وَ وَفِّقنى فیهِ لِمُوجِبا"تِ مَرضاتِکَ وَ اسکِنى فیهِ بُحبُوحاتِ جَنّاتِکَ یا" مُجیبَ دَعوَةِ الُمضطَرّینَ.
    خداوندا! در این روز بر روى من درهاى فضل و کرمت را بگشا و بر من برکاتت را نازل فرما و بر موجبات رضا و خشنودیت موفقم بدار و در وسط بهشتهایت مرا مسکن ده، اى پذیرنده دعاى پریشانان و درماندگان!

    دعای روز بیست‌وسوم:


    ـ اَللّهُمَّ اغسِلنى فیهِ مِنَ الذُّنُوبِ وَ طَهِّرنى فیهِ من العُیُوبِ وَ امتَحِن قَلبى فیهِ بِتَقوَى القُلُوبِ یا" مُقیلَ عَثَراتِ المُذنِبینَ.
    خداوندا! در این روز مرا از گناهان پاکیزه گردان و از هر عیب و نقص پاک ساز و دلم را در آزمایش، رتبه دلهاى اهل تقوى بخش، اى پذیرنده عذر لغزشهاى گنهکاران!

    دعای روز بیست‌وچهارم:

    ـ اللّهُمَّ اِنِّى أَسئَلُکَ فیهِ ما" یُرضیکَ وَ أعُوذُ بِکَ مِمّایُؤ ذیکَ وَ أَسئَلُکَ التَّوفیقَ فیهِ الأَِن اُطیعَکَ وَ لا" اَعصِیَکَ یا" جَوادَ السّائِلینَ.
    خداوندا! در این روز از تو درخواست مى‌کنم آنچه را که رضاى تو در اوست؛ و به تو پناه مى برم از آنچه تو را ناپسند است؛ و از تو توفیق مى‌خواهم که در تمام این روز به فرمان تو باشم و هیچ نافرمانى نکنم، اى عطا کننده سؤال کنندگان!

    دعای روز بیست‌وپنج:

    ـ اَللّهُمَّ اجعَلنى فیهِ مُحِبّاً لاِ َولیائِکَ وَ مُعادِیاً لأَِعدائِکَ مُستَنَّاً بِسُنَّةِ خاتِمَ أنبیائِکَ یا" عا"صِمَ قُلُوبِ النَّبیّینَ.
    خداوندا! مرا در این روز محب دوستانت و عدو دشمنانت قرار ده و در راه و روش به طریقه و سنت خاتم پیغمبرانت بدار اى عصمت بخش دلهاى پیغمبران!

    دعای روز بیست‌وششم:

    ـ اللّهُمَّ اجعَل سَعیى فیهِ مَشکُوراً وَ ذَنبى فیهِ مَغفُورَاً وَ عَمَلى فیهِ مَقبُولاً وَ عَیبى فیهِ مَستُورَاً یاَ اَسمَعَ السّامِعینَ.
    خداوندا! در این روز سعى و کوششم را در راه طاعتت بپذیر و جزاى خیر عطایم فرما و گناهانم را در این روز ببخش و عملم را مقبول درگاهت ساز و عیبم را مستور گردان اى بهترین شنواى دعاى خلق!

    دعای روز بیست‌وهفتم:

    ـ اَللّهُمَّ ارزُقنى فیهِ فَضلَ لَیلَةِ القَدرِ وَ صَیِّر اُمُورى فیِه مِنَ العُسرِ الَى الیُسرِ وَ اقبَل مَعا"ذیرى وَ حُطَّ عَنّى الذَّنبَ وَ الوِزرَ یا" رَئُوفَاً بِعِبا"دِهِ الصّالِحینَ.
    خداوندا! در این روز فضیلت لیلة القدر را نصیب من گردان و تمام امور و کارهاى مشکل مرا آسان و راحت ساز و عذرهایم را بپذیر و وزر و گناهانم را محو و نابود فرما اى رئوف و مهربان در حق صالحان!

    دعای روز بیست‌وهشتم:

    ـ اَللّهُمَّ وَ فِّر حَظّى فیهِ مِنَ النَّوافِلِ وَ اکرِمنى فیهِ بِاِحضا"رِ المَسائِل وَ قَرِّب فیهِ وَسیلَتى الَیکَ مِن بَینِ الوَسا"ئِلِ یا" مَن لا" یَشغَلُهُ اِلحا"حُ الملحّینَ.
    خداوندا! در این روز به اعمال نافله و مستحبات مرا بهره  وافر عطا فرما و به حاضر و آماده ساختن مسائل امورى که در دنیا و آخرت به آن نیاز دارم در حقم کرم فرما و وسیله مرا بین وسائل و اسباب به سوى حضرتت نزدیک ساز اى خدایى که سماحت و الحاح بندگان تو را از کار لطف، جود و بخشش باز نخواهد داشت!

    دعای روز بیست‌ونهم:

    ـ اًللّهُمَ غَشِّنى فیهِ بِالرَّحمَةِ وَ ارزُقنى فیهِ التَّوفیقَ وَ العِصمَةَ وَ طَهِّرقَلبى مِن غَیا"هِبِ التُّهمَةِ یا" رَحیماً بِعِبا"دِهِ المُؤمِنینَ.
    خداوندا! در این روز مرا سراپا به رحمت خود در پوشان و هم توفیق و حفظ از گناهان روزى فرما و دلم را از تاریکیهاى شک آور و اوهام باطل پاک دار، اى خداى مهربان بر اهل ایمان!
     

    دعای روز سی‌ام:

    ـ اَللّـهمّ اجْعَلْ صیامى فیه بِالشّکر وَالْقَبول عَلى ما تَرضاه وَیَرضاه الرّسُول محکَمة فُروعه بِالاصُول بِحق سیِّدنا محَمّد وَ الِهِ الطّاهرینَ وَالْحَمد لله رَب العالَمین.
    خدایا چنان کن روزه ام را در این ماه که مورد قدردانى و پذیرش بوده و بر طبق خشنودى تو و خشنودى رسولت باشد و محکم باشد فروع آن بوسیله اصول به حق آقاى ما محمد و آل پاکش و ستایش خاص پروردگار جهانیان است.

     



    سید ::: یکشنبه 86/6/25::: ساعت 2:0 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    سلام  حالا فعلا تازه ما اومدیم !!!!؟؟

    سید ::: جمعه 86/6/16::: ساعت 7:10 صبح
    نظرات دیگران: نظر

       1   2      >
    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 9
    بازدید دیروز: 3
    کل بازدید :1091412

    >> درباره خودم <<
    متفرقه های جذاب - ولایت
    سید
    نه شکوفه ای نه برگی نه ثمر نه سایه دارم همه حیرتم که دهقان به چه کار کشت ما را

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    متفرقه های جذاب - ولایت

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لینک دوستان<<
    رهبری
    ریاست جمهور
    رجانیوز
    افشا گری
    افشا گری
    بیداری 57
    خاتمی نیوز
    مسعود ده نمکی
    طنز های سیاسی (اکینا)
    مرکز اسناد انقلاب اسلامی
    نوشته های یک کج و معوج
    گذری بر سیاست خارجی
    نوشته های یک روزنامه نگار
    نشریه دانشجویی ایران 1404
    جوانان عدالتخواه و تحولگرا
    دولت اسلامی-اعجاز نهم
    مصائب احمدی نژاد
    علیرضا احمدی نژاد
    روزنامه دانشجویی
    بچه های سوم تیر
    خبرنگار مسلمان
    سهیل کریمی
    دست گرم تو
    نسل خمینی
    فصل آگاهی
    خاکریزیسم
    عقل سرخ
    حریم یاس
    صدای ما
    عطشان
    شب بو
    تا آخر
    نگرانی
    بحر
    دیده بان
    مهراوه من
    روزنتیگ های ...
    آرمانشهر
    فارس
    خمینیسم
    کیان
    سیطره
    نسل بیدار
    ققنوس
    خبرهای ضد اسلامی و ضد ایرانی
    تحلیل سیاسی
    موسسه پژوهش های سیاسی
    روز نوشت های دانشجوی مسلمان
    بیم موج
    عدالت جو
    محراب اندیشه
    سپهر نیوز
    مهر
    انصار نیوز
    جهان نیوز
    نادر گنجی
    نو اندیش
    نوسازی
    الف
    واژگون
    بسیج جهانی
    رایگاه
    قاسم
    شیعه
    قدس
    خدمت
    عصر ایران
    این روزها
    دریچه

    رهپویان وصال
    تابناک
    این روز
    تیک نیوز
    عیاران
    دیدار
    گل آقا
    موج
    واحد مرکزی
    رسا
    شانا
    خبرنگاران
    اسراء
    پانا
    آفتاب
    نوروز
    ایرنا
    برنا
    بولتون
    قطره
    جامعه
    majlese8
    hawzah
    jameeh
    mellat.majlis
    parlemaneh8
    partosokhan
    مستقل
    عدالتخواهی
    نقطه
    انصار حزب الله
    تدوین مطالعات
    اصولگرایان
    شریف


    >>لوگوی دوستان<<


    >>لیست تمام یادداشت ها<<

    >>جستجو در وبلاگ<<
    جستجو:

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >> پیوندهای روزانه <<