نتیجه نکبت بار حبّ دنیا و پیروى از طاغوت
حضرت عیسى (ع ) با عده اى از یارانش در بیابان سیر مى کردند، رسیدند و قریه اى که ویران شده بود، و جنازه هاى بسیارى از اهل آن قریه را در راهها و کوچه ها مشاهده نمود که متلاشى شده بود، به همراهان فرمود: ((اهل این قریه بر اثر عذاب عمومى الهى به هلاکت رسیده اند، چرا که اگر عذابى عمومى نبود، و به تدریج مرده بودند، زنده ها مردگان را دفن مى کردند)).
یکى از همراهان عرض کرد: ((اى روح الله ، آنها را به حضورتان بطلبید و ماجراى هلاکت آنها را بپرسید)).
حضرت عیسى (ع ) این پیشنهاد را پذیرفت : و فرمود: اى اهل قریه ! یک نفر از آنها زنده شد و عرض کرد: لبیک یا روح الله .
عیسى (ع ) به او فرمود: داستان شما چیست که به این سرنوشت گرفتار شده اید؟
او گفت : ((ما صبح در سلامت کامل بسر مى بردیم ولى شب که خوابیدیم خود را در ((هاویه )) دیدیم )).
عیسى (ع ) فرمود: ((هاویه )) چیست ؟
او عرض کرد: ((هاویه ))، دریائى از آتش است که در آن کوههائى از آتش قرار دارد.
عیسى (ع ) فرمود: ((به چه علت شما به این روزگار سیاه مبتلا شده اید)).
او عرض کرد: حبّ الدنیا و عبادة الطاغوت : ((علاقه شدید به دنیا و طاغوت پرستى ما را به این سرنوشت رساند)).
عیسى (ع ) پرسید: تا چه اندازه به دنیا علاقمند بودید؟
او عرض کرد: ((مانند علاقه کودک به پستان مادرش ، که وقتى مادر او پستانش را به طرف کودک مى برد، خوشحال مى شد و وقتى از او برمى گرداند، اندوهگین مى شد.
عیسى (ع ) فرمود ((تا چه اندازه طاغوت را مى پرستید)).
او عرض کرد: وقتى طاغوتها به ما فرمانى مى دادند ما از آن اطاعت مى کردیم .
عیسى (ع ) فرمود: چطور در میان آنهمه هلاکت شدگان ، تنها تو پاسخ مرا دادى ؟
او عرض کرد: به سایر هلاک شدگان دهان بندى از آتش زده اند و فرشتگان سختگیر عذاب بر آنها مسلط هستند، ولى من در دنیا در میانشان بودم ولى مانند آنها دنیاپرست و طاغوت پرست نبودم (اما نهى از منکر نمى کردم ) وقتى عذاب آمد، مرا نیز گرفت ، و من اکنون به موئى در پرتگاه دوزخ آویزان هستم ، ترس آن دارم که به درون آتش دوزخ سقوط کنم .
حضرت عیسى (ع ) به یاران فرمود: ((هرگاه انسان روى خاک و خاشاک بخوابد و نان جو بخورد در صورتى که دینش را حفظ کند، بسیار بهتر از زندگى خوش تواءم با بى دینى است )).
سید ::: یکشنبه 86/7/15::: ساعت 1:21 عصر
دنیا و حب الدنیا
آ یة اللّه موحّدى
بسم اللّه الرَّحمن الرَّحیم .
الحـمـد لله رب العـالمـیـن و صـلى الله عـلى سـیـدنا و نبینا محمّد و آله الطیبین الطاهرین واللعن الدائم على اعدائهم اجمعین .
رَبَّنا آتِنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً وَ هَیِّى ءْ لَنا مِنْ اَمْرِنا رَشَدا
به دلیل اهمیت (حب دنیا)، در قرآن کریم ، سخنان پیامبر اکرم و امامان معصوم (ع) بسیار به آن تـوجـه شـده اسـت و بـراى احـسـاس خـطرهاى بنیان کن آن ، توجه به این حدیث از امام سجاد(ع) بسیار مؤ ثر است :
(حُبُّ الدُّنیا رَاءْسُ کُلُّ خَطیئَةٍ)
دوستى دنیا، اساس هر خطا و گناه است .
هـر لغـزشـى کـه از انـسـان سر مى زند، ریشه اصلى آن ، (حب دنیا) است . دنیا دوستى بر دو نوع است : دنیاى ممدوح و دنیاى مذموم .
دنـیـای ممدوح
دنـیـایـى کـه انـسـان از آن بـراى انـسـانـیـت ، کـمـال و تـقرب به درگاه الهى استفاده مى کند و ازابـزارى کـه در اخـتـیار دارد، براى کسب سلامتى و انجام وظایف دینى بهره گیرد و به درگاه خدا راز و نیاز و تضرع نماید و نیز به صله ارحام ، مهمان نوازى یتیم نوازى و احسان به خلق خدا بپردازد، (ممدوح است ، زیرا) همه اینها عبادت است و امکانات دنیایى ، ابزار آن مى باشد.
در قرآن کریم ، از مال دنیا به (خیر) تعبیر شده و مى فرماید:
(کُتِبَ عَلَیْکُمْ اِذا حَضَرَ اَحَدَکُمُ الْمَوْتُ اِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصیَّةُ لِلْوالِدَیْنِ وَالاَْقْرَبینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَى الْمُتَّقینَ.)
بـراى شـمـا مـقـرر شـده اسـت کـه اگـر یکى از شما به مرگ نزدیک شد و چیزى در دنیا باقى گذاشت ، به پدر و مادر و نزدیکان وصیت کنید که از آن خیر به آنان داده شود.
امیر مؤ منان على (ع) به مردى که دنیا را مذمت مى کرد، فرمود:
(اَیَّهـُا الذّامُّ لِلدُّنـْیا، اِنَّ الدُّنْیا... مَسْجِدُ اَحِبّاءِ اللّهِ وَ مُصَلّى مَلائِکَةِ اللّهِ وَ مَهْبِطُ وَحْىِ اللّهِ وَ مَتْجَرُ اَوْلِیاءِ اللّه .)
اى مـذمـت کـنـنـده دنـیـا! دنـیـا... سـجـده گـاه دوسـتـان خـدا و مـحـل نـمـاز و دعـاى مـلائکـه خـدا و مـحـل فـرود آمـدن وحـى خـدا و محل تجارت اولیاء و دوستان خداوند است .
دنـیـاى مـذموم
دنـیـاى مـذمت شده آن است که انسان را از یاد خدا بى خبر کند. نگاه ، توجه ودلبستگى به دنیا، کـه مـوجـب غـفـلت انـسـان از خـدا و جذب به دنیا شود و فرمان خداوند را پشت سر گذارد، دنیاى نـکـوهـش شـده اسـت . اگـر انـسـان بـه مـحـبـت فـرزنـد مـشـعـوف شـود و او را از یـاد خـدا غافل کند و در فصل جهاد مانع شرکت فرزندش در جبهه شده و بگوید: من راضى نمى شوم که نور چشمم ، میوه دلم و مایه امیدم را به جبهه بفرستم ! یا آنکه خود نیز به جبهه نمى رود و از امکانات مادى خود نیز در کمک رسانى به جبهه دریغ ورزد. این ها مظاهر دنیا دوستى است که بر همگان روشن و قابل فهم مى باشد.
رمـز مـوفقیت انسان در رویارویى با دنیا عبارت است از: شناخت مصادیق خطرهاى دنیا و شناخت راه هاى رهایى از این خطرها.
خطرهای دنیادوستى
انـسـان از زوایـاى مـخـتـلفى در تیررس خطرها و تهدیدات دنیادوستى قرار مى گیرد. از جمله :
انباشته کردن ثروت
خداوند در قرآن کریم مى فرماید:
(وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ اَلَّذى جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ)
واى برکسى که در مقام عیب جویى و نقل آن باشد. (هرچند با اشاره و کنایه مرتکب آن شود.) واى بر کسى که مال و ثروتى را انباشته کند و آن را شماره نماید.
گاهى انسان مالى را به دست مى آورد، ولى آن را انباشته نکرده و (به طور صحیح) هزینه مى نـمـایـد. ولى آن کـه بـیـش از مـقـدار نیاز، ثروت جمع کند و پیوسته آن را شمارش نماید، چنین انـسـانـى ، مـورد نـظـر ایـن آیـه شـریـفـه اسـت کـه : اگـر عـاشـق پـول و مـال گـردد، بـه شـدت در مـعـرض خطر قرار مى گیرد. دنیا باید (وسیله) باشد نه (هـدف) ! وسـیـله براى کمال انسان است مال باید وسیله اى براى تاءمین هزینه هاى زندگى و انـجـام کـارهـاى خـیـر و رفـتـن بـه امـاکـن زیـارتـى بـاشـد. امـام گـاهـى بـه پـول و دنـیـا بـه نـظـر هـدف و اصـالت نـگـریـسـتـه مـى شـود. پول را براى پول دوست دارد:
(یَحْسَبُ اَنَّ مالَهُ اَخْلَدَهُ)
گمان مى کند که این پول ها، ماندنى است و او را جاودانه خواهد نمود.
(کَلاّ لَیُنْبَذَنَّ فِى الْحُطَمَةِ)
خیر! روز دیگرى را نیز در پیش دارد. روزى که او را در (حطمه) مى اندازند.
(وَ ما اَدْریکَ مَاالْحُطَمَةُ. نارُاللّه ...)
و تو چه دانى که (حطمه) چیست ؟ آتش خدا.
در همه قرآن ، یک مورد (نار) به طور مستقیم با (اَللّه) آمده است . همان طور که (جَنَّة) نیز در یک آیه به عنوان (جَنَّتى) نازل شده است . نارُ اللّه ، نشان از سوزندگى خاص آتش خدا و جـَنَّتـى نیز حاکى از لذّت بى نظیر و خاص آن است . بهشت (درجات) دارد و آتش نیز داراى (درکـات) اسـت . انـسـانـى کـه هـمـه تـلاش او انـبـاشـتـه کـردن پول است ، چنین سرنوشتى در انتظار اوست . چقدر زشت است که انسان ، اشرف مخلوقات ، اسیر دنـیا شود. در حالى که خداوند دنیا را براى انسان خلق کرده است . چنین انسانى که تلاش او در ثـروت انـدوزى خـلاصه شده است ، به (نارُاللّه) مى سوزد، آتشى که برافروخته است ، و عمق دل را مى سوزاند.
چشم دوختن به دنیا: امیر مؤ منان على (ع) درباره بیعت شکنان فرمود
شکل نگاه کردن به دنیا
پـیـامـبر و امامان معصوم (ع)، همان طور که نسبت به خطرها و دام هاى گسترده شده در پیش پاى انسان هشدار مى دهند، راه هاى رهایى و درمان آنها را نیز نشان داده اند. از جمله :
توجه به ماهیت زندگى دنیا
یکى از راه هاى رهایى ، توجه به ماهیت زندگى دنیا است . ضرار بن حمزه در وصف امیر مؤ منان (ع) نزد معاویه گفت :... امام در ظلمت شب ، در محراب عبادت ایستاده بود. محاسن خود را به دست گرفته بود. [این حالت براى شرایطى است که انسان قصد ناله و ضـجـه در درگـاه الهـى را دارد.] و بـه پـیـشـگـاه الهـى تـضـرع مـى کـرد و مـثـل مـارگـزیـده بـه خـود مـى پـیـچـیـد و آرام نـداشـت و هـمـانـنـد دل شـکـسـتـه و مـادر جـوان مرده ، گریه مى کرد و مى گفت : اى دنیا! اى دنیا! از من دور شو! به سـوى مـن نـیـا! بـه سـراغ مـن آمـده اى ؟! دل بـه مـن بـسـتـه اى کـه مـن بـه تـو دل بـنـدم ؟! زمـان هـلاکـت مـن بـه دسـت تـو فـرا نـرسـد! دیـگـرى را گول بزن ! من به تو نیازى ندارم ! من تو را سه طلاقه کرده ام و بازگشتى در آن نیست ! امیر مؤ منان (ع) فرمود:
(فَعَیْشُکِ قَصیرٌ. وَ خَطَرُکِ یَسیرٌ. وَ اءَمَلُکِ حَقیرٌ.)
پس زندگانى در تو کوتاه ، اهمیت و قیمت تو بسیار کم و آرزوى تو پَست است .
حـیـف اسـت کـه انـسـان ، ابـدیـّت را بـراى چـنـد لحـظـه دنـیـا از دسـت بـدهـد. آن کـه بـه دنـیـا دل مى بندد، نشان از ارزش بسیار کم و کوچک خود دارد.
(آهِ مِنْ قِلَّةِ الزّادِ وَ طُولِ الطَّریقِ وَ بُعْدِ اْلسَّفَرِ وَ عَظیمِ الْمَوْرِدِ. )
باید در دنیاى محقر، این فریاد را برآورد که : واى بر آن که توشه آخرتش کم باشد! اگر الا ن عزرائیل فرمان رحیل دهد، چه به همراه داریم ؟ واى که راه بسیار طولانى در پیش است . اما ره تـوشـه بـسـیـار کـم اسـت . بـه جـایـگاه هاى بسیار خطرناک وارد مى شویم . ورود به قبر، خـطـرنـاک اسـت ! بـه خدا سوگند، سؤ ال در قبر وحشتناک است ! وحدت و غربت در قبر خطرناک است ! عالَم برزخ ، عالَم تنهایى است . عالَم قیامت ، ترس ها دارد! یا اللّه ! بر همه ما رحم کن !
اگر عاقل باشیم توجه به این حقایق ، موجب مى شود که دل به دنیا نبندیم .
توجه به پیامدها
یکى دیگر از راه هاى جذب نشدن به دنیا، توجه به پیامدهاى آن است . امیر مؤ منان (ع) فرمود: مردم با فشار و اصرار مرا وادار به بیعت کردند و دست مرا گرفته و دراز کـردنـد و بـا مـن بـیـعـت نـمودند و گفتند: یا على ! چاره اى نیست . باید بپذیرى ! و بدین تـرتیب ، با من بیعت کردند. اکنون که خلیفه شده ام و به انجام وظایف قیام کرده ام ، همین افراد با من به مخالفت برخاستند.
نَکَثَتْ طائِفَةٌ.
طایفه اى [همان طلحه و زبیر که پیشاپیش اصرار کنندگان بودند] کارشکنى کردند.
وَ مَرَقَتْ اُخْرى .
عدّه دیگرى [خوارج نهروان ] با سرعت از جمع ما جدا شدند.
وَ قَسَطَ اخِرُونَ.
و گروه دیگر [قاسطین و اطرافیان معاویه ] راه خلاف حق را پیش گرفتند.
آنان گویا کلام خدا را نشنیدند که فرمود:
(تـِلْکَ الدّارُ الا خـِرَةُ نـَجـْعـَلُهـا لِلَّذیـنَ لا یـُریـدُونَ عـُلُوّاً فـِى الاَْرْضِ وَ لا فـَسـاداً وَالْعـاقـِبـَةُ لِلْمُتَّقینَ.)
بـا نـگـاهـى بـه سـرنـوشـت اسـلام و امـت پـیـامـبـر درمـى یـابـیـم کـه ایـجـاد تزلزل در حکومت علوى و سپس براندازى آن و شهادت امیر مؤ منان (ع) و نیز آنچه بر امام حسن و امام حسین (ع) گذشت ، ریشه در (دنیا دوستى) داشت .
به خدا سوگند، من و شما نیز اگر شیفته دنیا شویم ، خداى ناکرده ، همان سرنوشت در انقلاب اسلامى نیز تکرار خواهد شد! زیرا دنیا دوستى ، پایه هاى حکومت را مى لرزاند.
پس توجه به پیامدهاى دنیادوستى ، از راه هاى درمان آن محسوب مى شود.
ناتوانى توانمندان
از پیامدهاى دنیادوستى ، ایجاد رخنه و ناتوانى در نیروهاى پرتوان و سلحشور سپاه اسلام است . رزمندگانى که با تشویق پیامبر اکرم (ص) در میدان نبرد حضور یافتند، یک نفر از آنان با ده نفر از کفار برابرى داشت . ولى اکنون :
(اَلاَّْنَ خـَفَّفَ اللّهُ عـَنـْکـُمْ وَ عـَلِمَ اَنَّ فـیـکـُمْ ضـَعـْفـاً فـَإِنْ یـَکـُنْ مـِنـْکـُمْ مـِاءَةٌ صابِرَةٌ یَغْلِبُوا مِاَتَیْنِ.)
یـکـبـاره آن هـمـه خـداوند شما را سبک کرد و دانست که ضعفى در میان شما پدید آمد. زیرا فرهنگ قـرآن و عـشـق بـه شهادت ، اندک اندک از دل شما بیرون شد و دنیادوستى جایگزین آن گردید. مـرحـوم عـلامـه طـبـاطـبـائى (ره) در ایـن بـاره مـى فـرمـایـد: ایـن آیـه ، در شـرایـطـى نازل شد که مسلمانان پیروزى هاى بزرگى به دست آوردند ولى در کنار آنها، غنائم به آنان روى آورد و شـیـفـتـه غـنـیـمـت و طـلا و مـقـام شـدنـد. در نتیجه قدرت یک رزمنده در برابر ده نفر، تبدیل به یک نفر در برابر دو نفر شد!
بنابراین ، توجه به پیامد ایجاد رخنه دنیادوستى در صفوف سلحشوران اسلام ، از راه هاى مؤ ثر در رهایى از این دام فریبنده است .
سید ::: یکشنبه 86/7/15::: ساعت 1:19 عصر