نظری بر حضور رئیس جمهور در شوراى همکارى خلیج فارس
گرچه فلسفه وجودى تشکیل شوراى همکارى اصالتاً براى مواجهه با جمهورى اسلامى ایران بود لکن پس از پایان سال هاى دفاع مقدس اعضاى آن اندکى در مواضع خود علیه ایران به سمت نرمش سوق پیدا کردند. در سال هاى اخیر احتمال بروز اختلاف و شدت گرفتن مناقشات بین ایران و اعضاى شورا به دو دلیل وجود داشت اول ابهام در فعالیت هاى صلح آمیز هسته اى ایران براى اعضاى شورا و دیگر، تحولات داخلى عراق و نقش صلح آمیز و پررنگ جمهورى اسلامى ایران در آینده عراق، که در کنار هشدار هاى آمریکا و مخالفین ایران به اعراب و معرفى نادرست به عنوان چهره اى جنگ طلب از جمهورى اسلامى ایران بر نگرانى هاى اعضاى شورا افزوده بود .
از طرفى سیاست تنش زدایى جمهورى اسلامى ایران به ویژه سیاست فعال دولت نهم براى ارتباط گسترده و برادرانه با کشورهاى اسلامى زمینه گفت وگو و اعتماد سازى را بین ایران و این کشور ها فراهم آورده است به گونه اى که رئیس جمهور ایران در عمر کوتاه دولت خود به همه کشورهاى عضو شورا ( برخى براى نخستین بار) سفر نمود و از نزدیک با سران آن به گفت وگو پرداخت و موجبات رفع نگرانى آنان وتقویت دوستى ها را فراهم آورد .از سویى اثبات حسن نیت ایران در موضوع عراق و اعتماد سازى بین المللى براى برنامه هاى صلح آمیز هسته اى، به بر طرف شدن موانع ارتباط کمک نمود. از این مهم هم نباید غافل بود که ،هر قدر تلاش هاى ایران براى رفع ابهام و نزدیک شدن به کشورهاى اسلامى شدت مى یابد تلاش دستگاه دیپلماسى آمریکا براى خنثى کردن این تلاش ها رو به فزونى نهاده است.
بر این اساس در نگاه اول ،حضور رئیس جمهور در شورایى که مهمترین علل موجبه و اولیه آن مقابله با ایران بوده از سوى کارشناسان سیاسى و تحلیل گران آگاه، خط بطلانى بر سیاست هاى آمریکا در راستاى تخریب ارتباط و همکارى ایران با کشورهاى همسایه و اعتماد سازى بین کشورهاى حوزه خلیج فارس است. به ویژه آنکه اعراب حاشیه خلیج فارس که بسیار علاقه مند به زندگى آرام و بى تنشى هستند دریافته اند که بدون جمهورى اسلامى ایران استقرار ثبات و امنیت در خلیج فارس امکان پذیر نیست ولى با حضور نیروهاى بیگانه درد سر ساز و مشکل آفرین است.
به جهت اهمیت اجلاس بیست و هشتم که رئیس جمهور ایران به عنوان عضو ناظر در آن حضور یافت، بازتاب هاى متفاوتى در رسانه هاو محافل سیاسى در داخل و خارج شکل گرفت، از جمله، آمریکایى ها مثل همیشه عصبانى شدند و در صدد خنثى کردن اثرات مثبت آن برآمدند، نمونه برجسته تلاش آمریکایى ها را در فشار بر دبیرکل شورا مى توان دید که چند روز پس ازنشست با اظهارات غیر مسئولانه و خارج از چار چوب تصمیمات شوراى همکارى خلیج فارس مرهمى بر دیپلماسى زخم خورده آمریکا و لابى هاى صهیونیست نهاد.در داخل هم تحلیل هاى احزاب و گروه ها به منصه ظهور رسید که هر کدام از بازتاب ها را مى توان با انگیزه متفاوتى ارزیابى کرد که در هر صورت از این چند گزینه خارج نیست:
? ـ جناحى که سعى مى کند از نمد هر اتفاق، چه مثبت و چه منفى،کلاهى به نفع جریان و حزب خود بسازد. این انگیزه در چارچوب رقابت هاى انتخاباتى قابل ارزیابى است و مادام که باعث صدمه به امنیت ملى و مصالح کلى کشور نشود، قابل اغماض است.
1 ـ مخالفین جمهورى اسلامى که با هر قدم کشورمان به سمت بهبودى اوضاع، بر افروخته و آزرده مى شوند و به تکاپو براى تخریب و مقابله برمى خیزند، در رأس آنها مى توان از دشمنى هاى امریکا و اسرائیل و لابى هاى داخلى و خارجى وابسته به آنها نام برد.
2 ـ نقد و نظر بعضى صاحبان قلم و رسانه ها که به واسطه در اختیار داشتن جایگاه هاى اجتماعى امکان اظهار نظر و انعکاس دیدگاه آنان در جامعه فراهم است. نقد این دسته افراد را در قالب نقدهاى یکطرفه مى توان ارزیابى نمود و مشخصه بارز آن عقب نشینى تاکتیکى و آراستن سخن به زیور مصلحت اندیشى و خیرخواهى است . خارج از گزینه هاى یاد شده، پر واضح است که حساب منتقدین منصف که در میان هر دسته و گروهى حتى در میان رسانه هاى خارجى نیز مى توان نمونه هاى آن را یافت جداست. آنان سره را از ناسره مى شناسند و با عیار نقد ،خوب و بد هر موضوعى را با میزان عقل و عدل مى سنجند و قضاوت نهایى را بر عهده مخاطب فهیم مى گذارند.نماینده تهران در پایان نامه خود درخواست کرده: مقتضى است دستور فرمایید وزارت خارجه نسبت به انتقادهاى موجود توضیح دهد تا نیازى به طرح سؤال رسمى در مجلس نباشد.
و اما در این مجال قصد آن است که به بخش دیگرى از دستاوردهاى مثبت این سفرنیز اشاره شود .با یادآورى این نکته که وقتى دو طرف بر سر میز مذاکره و یا گفت وگو مى نشینند هر دو باید تا جایى که ممکن است از تندى مواضع خود بکاهند و مواضع خود را به طرف مقابل نزدیک کنند تامقوله تفاهم شکل بگیرد، که اگر نه اینگونه باشد هیچ مذاکره اى در عمل به نتیجه نخواهد رسید.
برخى دستاوردهاى دیگر این سفر:
?ـ در صحبت آقاى احمدى نژاد 12 پیشنهاد استراتژیک مطرح شد و جالب آنکه همه پیشنهادهاى رئیس جمهور ایران در دستور کار رسمى شورا قرار گرفت، این پیشنهادها از همکارى در مسائل مربوط به تأمین صلح و امنیت در منطقه تا گردشگرى و ایجاد منطقه آزاد تجارى و حذف روادید براى کشورهاى همسایه خلیج فارس را شامل مى شود. رئیس جمهور در سخنان نسبتاً مفصل خود با اشاره به اینکه امنیت کشور هاى منطقه به یکدیگر گره خورده است به توانایى کشورهاى منطقه براى حفظ امنیت، تأکید کرد و گفت : همه باید تلاش کنیم که منطقه ما عارى از هر گونه تنش باشد و از انتقال هر نوع چالش و نا امنى توسط بیگانگان جلوگیرى نماییم و براى عملى شدن این پیشنهاد انعقاد پیمان امنیتى و تأمین سازمان همکارى هاى امنیتى را مطرح ساخت.
3 ـ در پاسخ به انتقاد برخى منتقدین که چرا شوراى همکارى از عنوان مجعول «خلیج العربیه» نام برده است باید گفت: رئیس جمهور ایران درسخنرانى خودبا صراحت تمام از عنوان اصیل «خلیج فارس» استفاده کرد که جز سکوت ،واکنشى از سوى حاضران نشان داده نشد. خبرگزارى ها نوشتند که در حاشیه نشست، خبرنگارى از نخست وزیر قطر سؤال کرد که رئیس جمهور ایران در سخنان خود از «خلیج فارس» صحبت کرد، چرا هیچ مقامى واکنشى نشان نمى دهد وى این گونه پاسخ داد: «ایرانى ها درست مى گویند و خلیج عربى که ما مى گوییم در واقع همان خلیج فارس است و سند و مدارک آن نیز طبق نقشه ها موجود است و این ما هستیم که در مقطعى با تغییر نام ،آن را خلیج عربى مى نامیم البته این امر خللى در روابط کشور هاى شوراى همکارى با ایران ایجاد نمى کند.»
4 ـ متعاقب نشست شوراى حکام یک مقام آمریکایى در اجلاس منامه علیه جمهورى اسلامى ایران صحبت مى کند که در همان اجلاس از سوى برخى از وزراى حاضر، مورد اعتراض واقع مى شود که «ما با جمهورى اسلامى رابطه دوستانه داریم و اضافه کرده اند که این رژیم صهیونیستى است که براى منطقه تهدید است نه ایران»
5 ـ خبرگزارى آلمان از دوحه بلافاصله پس از اتمام نشست شورا تحلیل کرد که «شوراى همکارى خلیج فارس اعلام کرد این شورا برنامه هاى هسته اى ایران را صلح آمیز مى داند.» و وزیر خارجه و نخست وزیر قطر نیز در مصاحبه مطبوعاتى خود گفت : « برنامه هسته اى این کشور صلح آمیز است.»
6 ـ از بازتاب مثبت شرکت رئیس جمهورکه در رسانه هاى منطقه منتشر شد هم نمى توان غافل بود و ذکر این چند نمونه براى حصول مقصود کفایت مى کند: روزنامه اماراتى البیان به نقل از خالد الدخیل از تحلیل گران و نویسندگان عربستان نوشت : «حضور رئیس جمهور ایران در این اجلاس در زمانى که بحران هسته اى ایران شدت یافته فرصتى براى تبادل اطمینان و ضمانت ها خواهد بود و علاوه بر آن این مسأله در تحقق دستاوردهاى دو طرف سهیم است .» وى مشارکت ایران را در این اجلاس به این معنى دانست که : «کشورهاى حوزه خلیج فارس یک بار دیگر تأکید مى کنند که در زمان حمله احتمالى به ایران جزو طرفین دعوا نخواهند بود.»
روزنامه الحیات چاپ لندن نیز نوشت : «دعوت از احمدى نژاد براى این اجلاس بیانگر پایبندى کشورهاى عضو به ضرورت ثبات و امنیت در منطقه است .» این روزنامه همچنین اضافه کرد : «حضور احمدى نژاد در اجلاس سران کشورهاى عضو بیانگر تمایل کشورهاى عضو شورا به تفاهم با ایران نه تنها بر سر مسأله هسته اى بلکه درباره نقش آن در عراق هم هست.» العطیه دبیر کل شوراى همکارى خلیج فارس نیز در گفت و گو با روزنامه الاهرام مصر اظهار داشت : «حضور احمدى نژاد در این اجلاس جاى تعجب ندارد و همچنین امیدواریم که همگان در دستیابى به امنیت و ثبات منطقه موفق شوند.»
7 ـ درخواست شرکت در نشست هاى منطقه اى و بین المللى امرى خارج از عرف دیپلماتیک نیست کما اینکه در نشست بیست و هشتم، برخى رؤساى دولت هاى منطقه از شوراى همکارى درخواست حضور در اجلاس را داشته اند که پذیرفته نشده بود و اینکه از جمهورى اسلامى ایران براى این نشست با امضاى امیر قطر دعوت مى شود نشان از اقرار به اهمیت و ابهت جمهورى اسلامى ایران در منطقه است که خود دستاورد مهمى است که پیش از این ما به آن نائل نشده بودیم.
8 ـ در کنار این چند دستاورد مهم باید گفت اگر بپذیریم که شرکت رئیس جمهور در نشست شوراى همکارى خلیج فارس اثر مثبت داشته و نتیجه عملکرد مثبت دستگاه سیاست خارجى بوده است باید اذعان نمود این موفقیت در راستا و تالى موفقیت هاى پى در پى ایران در عرصه هاى بین المللى است که مى توان از جمله آنها نام برد از : سفر آقاى رئیس جمهور به نیویورک و در دست گرفتن فضاى تبلیغاتى جهان و آمریکا، حضور در دانشگاه کلمبیا و برخورد متانت آمیز با اهانت هاى رئیس دانشگاه کلمبیا که اخیراً در یکى از نظر سنجى هاى آمریکا سالینجر (رئیس این دانشگاه) به عنوان یکى از ده چهره زشت آمریکا به خاطر برخورد بد وى با مهمان خود، معرفى شد .برگزارى موفق اجلاس خزر و تعمیق روابط ایران با کشور هاى همسایه بویژه روسیه که نقش مهمى در معادلات بین المللى دارد و ایفاى نقش محورى در تصمیم گیرى هاى اپک.
رئیس جمهور باید
رئیس جمهور باید "مانور تجمل" را تعطیل و "بازار زهد" بر پا کند.
رئیس جمهور نباید "زمزم کرخه" را به کوکاکولای "آمریکا" بفروشد.
رئیس جمهور باید خود را برای "انقلاب" بخواهد نه انقلاب را برای خود.
رئیس جمهور باید اخلاق را که در "مناطق آزاد" در بند است "آزاد" کند.
رئیس جمهور باید گناه را از "کیش"، کیش کند.
رئیس جمهور باید "راه فکه" را بهتر از "سد لتیان" بشناسد.
رئیس جمهور باید برای مقابله با "عامل خفه کننده" شبیخون فرهنگی "فیلتر ارزشها" را ترویج کند.
رئیس جمهور باید "آقازادهها" را فرش صادراتی بر عرش نداری بنشاند.
رئیس جمهور باید "علی وار" زندگی کند.
رئیس جمهور اگر "شمع بیت المال" را خاموش کند وزرایش "بنز بیت المال" را حتماً خاموش خواهند کرد.
"حکومت کردن" برای رئیس جمهور باید باید از "لنگه کفشی" بی ارزش تر باشد.
رئیس جمهور باید شیفته "خدمت" نه تشنه "قدرت.
رئیس جمهور باید دستهای پینه بسته را به صدارت بنشاند.
رئیس جمهور روشن ضمیران را نباید به روشنفکر مابان بفروشد.
رئیس جمهور باید وزارت مستقله مسکن را در "نواب تهران" تعطیل کند.
رئیس جمهور باید پل های پرش سیاسی را از "اتوبانهای قدرت" برچیند
رئیس جمهور باید کاخ نشینان را از اریکه پز تجمل به زیر بکشد.
چپ را به راست گوئی و راست را به چپ زیستی مجبور کند. تا همه مستقیم باشند.
فلاشر زنهای سیاسی نان به نرخ روز خور را خانه نشین کند.
به سرداران سازندگی اش درجه "سردار گمنام تمامی" بدهد.
در پای میدان مین از وزرایش امتحان ولایت پذیری بگیرد.
از "کرخه تا کرخه" مانده ها را به از "کرخه تا راین" رفته ها نفروشد.
دوباره صلوات را جایگزین کف و سوت کند.
دکان آزادی (من در آوردی) را که ثمره اش "برجهای ابتذال" محله های بی شهید و برجهای "تفاخر" بالا شهر است را تعطیل کند.
"کروات" باز آمده ها را گرفته و به همان "غرب" غریب نوازش پس بفرستد.
رنگ چشم نواز تجمل را از ننگ دیوار تبعیض پاک کند.
دست آنان را که به نام "آزادی" به کام "باندبازی" می ریزند را رو کند.
با "دارمب و درومب" مطرب ها به "معراج هنر" نرود!!
"مخمل بافته" و آغشته بخون هنر کشور را در "زاینده رود" نشوید.
خط امامی ها را به راه اما بسنجد نه شعار...
که حق همان طریق ولایت است...
چالشهای مدیریت اسلامی
از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، در مدیریت کشور 2 نکته مهم وجود داشته است: عدم پیگیری مدیر متخلف و عدم تغییر مدیر ناکارآمد. این دو نکته، امروزه به عنوان "ثبات کابینه" مدح میشوند و خیانت به کشور و ملت را در صورت ادامه حضور چنین مدیرانی، "افتخار" تعریف میکنند.
1ـ در کشورهای بسیاری از جهان هر از چندگاه، خبر دستگیری، محاکمه یا عزل و پیگیری یک مدیر متخلف منتشر میشود. از "چین" گرفته که مدیران رشوهگیر و اختلاسکننده را "اعدام" میکرد، تا کشورهای غربی، که پس از انتشار تخلفات مسؤولان، با عزل یا پیگیری مسایل با آنها برخورد مینمود.
نظام اسلامی ایران، یقیناً باید بیش از رژیمهای سکولار به این مسأله بپردازد. اما؟! دستگیری و محاکمه کرباسچی که فرجامی بینتیجه داشت، و دهها مورد خبر آشکار و پنهان مفاسد. جالب است در نظامی که بر الگوی مدیریت علوی علیهالسلام، بنیان نهاده شده، و هنوز خشم حضرت خمینی رحمة الله علیه را از استفاده و سوءاستفاده زمامداران به خاطر دارد، محاکمه کرباسچی به عنوان آسیب برای نظام و آبروریزی نظام مطرح شد؟! این "بدعت هدفمند" همواره دامان نظام را گرفته و سبب پیدایی "غده سرطانی مافیای قدرت و ثروت" گردیده است. آیا عزل دستگیری و محاکمه و محکومیت غارتگر و جاسوس و عامل مفاسد اخلاقی در حاکمیت اسلامی سبب ثبات و قوام نظام میشود، و آبروی اسلام و زمامداری اسلامی را تضمین میکند، یا عکس آن را نتیجه دارد؟
2ـ ناکارآمدی و ناشایستگی مدیران و مسؤولان در دولتهای جمهوری اسلامی در طول 27 سال با چشمپوشی، ملاطفت، محبت و تداوم کار روبهرو بوده است. علاوه بر اینکه "مدیریت خویشاوندی" اجازه برخورد و انجام وظیفه به هیچ مسؤولی را در این باره نمیداد، بلکه اساساً باقی ماندن مسؤولان و مدیران تا پایان 8 سال ریاستجمهوری در یک دولت، به صورت یک اصل در آمده بود. این اصل به تدریج یک قانون شد و وزیری را 16 سال و وزیر دیگر را 21 سال وزارت داد!! ثمره وزارتها و مدیریتها و ریاست جمهوریهای گذشته چه بود؟
معضلات، نابسامانیها و فقر و فساد و تبعیض موجود در جامعه پاسخ این سؤال را میدهد. همچنین حلقههای درهم شده اقتصادی، که مافیای اقتصادی را در کشور شکل داده است.
حال باید دید این "ثبات کابینه"ها یا "ثبات مدیران" بر اساس خردمندی و امانتداری در مصالح و منافع کشور بوده است؟ یا قومگرایی و جبههسازی و غیره سبب شده تا چنین رویداد نامیمونی در کشور حاکم شود.
3ـ در مدیریت علوی علیهالسلام، شاهد آن هستیم که امام المتقین علاوه بر عزل مدیران و مسؤولان پیشین، برخی از مسؤولان منصوب خود را نیز به دلیل ناکارآمدی یا عدم صلاحیت، به فاصله کوتاهی عزل کردهاند. "محمدبن ابوبکر والی مصر" که در نظر امیرمؤمنان بسیار هم عزیز بود، اما ناتوانی در اجرای مسؤولیت همپای مولیالموحدین علیهالسلام، عزل او را به دنبال داشت. "ابولأسود دوئلی قاضی منصوب امام"، که در همان "روز نصب، عزل" شد. و عزل او به علت رفتار خشونتبار با مراجعین بود!
این زمامداری الهی، بیگمان از سوی "معاویه صفتان"، و "خردگرایان و اصلاحطلبان"، مورد انتقاد و اعتراض است. اما "پاسخگویی در پیشگاه خداوند" و "عدم خیانت به حکومت اسلامی و سرنوشت ملت اسلام"، باوری است که اگر در زمامدار وجود داشته باشد، قطعاً به "ثبات کابینه" و "ثبات مدیران" با "هر قیمتی" نخواهد اندیشید.
4ـ در سالهای دهه نخست جمهوری اسلامی، هنگامی که بر سر برنامههای اقتصادی بین اعضای کابینه اختلافنظر ایجاد شد، و این اختلاف در امور کشور "خلل" ایجاد کرد، حضرت امام صریحاً فرمودند: "هر کس با برنامهها و تصمیمات ناهماهنگی دارد، کنار بکشد." (نقل به مضمون) این فرمان علوی، استعفای آقای عسکر اولادی را از وزارت بازرگانی نتیجه داد!؟
5ـ بیگمان دکتر احمدینژاد، نخستین "دولت اسلامی" بر مبنای محتوا و عمل را برپا کرده است. مقام معظم رهبری آن را "صددرصد مورد اعتماد" و "حزباللهی" میخوانند و "محبوبترین دولت پس از مشروطه" معرفی میکنند. این دولت "حزبی نیست"، "خویشاوندگرا نیست"، "جبهه و قوم و ایل و تبار" را هم حاکمیت نداده است. احمدینژاد در صدد ماندن همیشه در قدرت نیست تا "مسیح مهاجری" و "عطاءا... مهاجرانی"، برایش برنامهریزی کنند و خواهان تغییر قانون اساسی، و مادامالعمر شدن او بشوند مثل هاشمی رفسنجانی! او آمده است تا براساس باورهای ایمانی خود، مدیریتی اسلامی در توان و مقدوراتش را به یادگار بگذارد. آنچه که اگر کوتاهمدت هم باشد، اما دوران طلایی را برای جمهوری اسلامی در ایران و جهان ضبط و ثبت خواهد کرد. بنابراین تغییر مدیران، استعفای مسؤولان و حتی عزل مسؤول و مدیر متخلف و ناکارآمد، مهمترین و بزرگترین حرکت اسلامی با الگوپذیری از امیرمؤمنان است. حال اگر حزبهای اموی و پیروان عمروعاص به صورتی "خردگرایانه" در نقدها و انتقادهای دلسوزانه و کارشناسانه! و یا تخریبهای اصلاحطلبانه! و از روی حقد و حسد رقابتی با این اصل اسلامی و عقلانی برخورد میکنند، سخنی دیگر است.
6ـ دکتر لاریجانی با استعفای خود، حرکتی مسؤولانه انجام داد. به هر دلیل که وی استعفا داده باشد، عمل او مثبت و با راهکار اسلامی است. زیرا مشکلات آنگاه که ادامه حرکت هماهنگ و پیشرو را کُند نمایند، بهترین خدمت به اسلام و نظام استعفا است. هدف عالی برای همگان باید و باید تعالی نظام اسلامی باشد. دکتر لاریجانی به عنوان یک اصولگرای حقیقی و مدیر متعهد به دلیل خاص موردنظر خود در این راستا حکومت کرده است. از این روی تعهد اسلامی و مدیریت مسؤولانه وی در خور ستایش است.
امروز احمدینژاد مظهر تعالی و عزتمندی و خردمندانهترین حرکتها در زمامداری ایران اسلامی است. دیپلماسی خارجی او هویت بالنده مسلمانان را بار دیگر احیا نموده، و برنامهها و تصمیمات و اقداماتش، یک به یک پیروزی را به دنبال داشته است. مسأله انرژی هستهای، بنابر سیاستگذاریهای مبتکرانه رئیسجمهور، اتحادیه اروپا و شیطان بزرگ را منفعل کرد و افکار عمومی جهان را به نفع ایران رقم زد. سفر پوتین به ایران یکی از بزرگترین دستاورد سیاسی در طول تاریخ معاصر بود. از این روی ملت ایران بیش از جهانیان به این امر واقف گردید که پس از ذلت و خواری 16ساله، امروز راهکارهای دکتر احمدینژاد ثمربخشترین سیاستها را در پی داشته است. فرقی نمیکند چه کسی دبیر شورای امنیت ملی باشد، مهم آن است که برنامهها توسط رئیسجمهور پیش رود و مقام معظم رهبری سکان آن را در دست بگیرند.
اینکه ذلتپذیران و جاسوسان و وابستگان گذشته و همسویان با آنها از هر دو جناح، فتنهگری بکنند، نه با سیره علوی علیهالسلام سازگار است، نه بر اساس برنامههای حضرت خمینی رحمة الله علیه هماهنگی دارد، و نه ملت پذیرای آن میباشد.
احمدینژاد و رؤسای جمهور قبلی
نگاهی اجمالی به خلاصهای از عملکرد رؤسای جمهور سابق و رئیس جمهور فعلی:
1. اولین رئیس دولت این کشور بعد از انقلاب مرحوم آقای بازرگان است که به علت تفاوت بنیادین اندیشههای او و حزبش با حضرت امام و فلسفه وجودی جمهوری اسلامی مجبور به استعفا شد.
۲.دومین رئیس دولت و جمهور آقای بنیصدر بود که خیانتهای او و همچنین فرار مفتضحانه ایشان در تاریخ انقلاب ثبت شده است. ظلم او در حق رزمندگان جبهههای جنوب و سهمی که در ترور شخصیت شهید بهشتی داشت، هیچ وقت از خاطرهها نمیرود.
۳. سومین رئیس دولت و دومین رئیس جمهور، شهید عزیز رجائی بود که آنچه او را در تاریخ به عنوان یک اسطوره ماندگار کرد اطاعت او از امام و تعبد او به دستورات الهی اسلام و مردمداری بینظیرش بود. او واقعا به معنای واقعی کلمه با لطفی که در حق مردم مستمند و فقیر مملکت کرد به عنوان یک شخصیت متعالی در تاریخ جاودانه شد.
۴.بعد از شهید رجایی نوبت رسید به مقام معظم رهبری به عنوان رئیس جمهور که عملکرد این بزرگوار هم برای همگان مشخص است. بیان لطیف و دشمن شکن او، حضور حماسی او در جبههها، زندگی زاهدانه و خداحافظی او با بدهی 80 هزارتومانی از ریاست جمهوری چیزهایی است که بارها از افراد موثق نقل شده است.
۶.بعد از ایشان ردای ریاست جمهوری نصیب آقای هاشمی رفسنجانی شد. کسی بود با سابقه خدمات بینظیر به انقلاب و از کسانی که به هوش و زکاوت معروف شده بود. از اینها گذشته دست نوازش امام هم همیشه بر سرش بود. بارها او را به عنوان فرزند خویش خطاب کرده بودند. مردم هم با توجه به این نکتهها به او رأی قاطع داده و او را محترمانه بر مسند ریاست نشاندند. متاسفانه یکی از مهمترین نقطه ضعفهایی که در مورد آقای هاشمی حق یا ناحق ورد زبانها بود وضعیت بالای معیشتی و اقتصادی او بود. او هیچ وقت به این نکته ضعف اهمیت نداد و هیچ وقت حتی تا الان هم وضعیت خودش را به صورت شفاف به مردم نشان نداده است. این نقطه ضعف، ضعف کمی نبود که بعدها هم گریبان او را گرفت و جلوی موفقیتهایش را سد کرد.
غیر از این نقطه ضعف تقریبا بزرگ، نقطه ضعف دیگری که مزاحم موفقیتهای آقای هاشمی شد علاقه خاص او به ریاست بود. او همیشه ریاستهای کلان را مال خودش میدانست کما اینکه الان هم چنان است و خیلیها عقیده دارند او سنگر به سنگر تا فتح آخرین کرسی ریاست پیش خواهد رفت. از طرفی دیگر او منتسب به یک جایگاه خاص دینی است. لباسی که او بر تن دارد لباس دین است. مردم از او انتظار دارند در برخورد با مسائل شبهه برانگیز وقار و متانت علمی و دینی خود را حفظ کرده و پا از حد خود فراتر نگذارد. شرکت او در انتخابات مجلس شورای اسلامی بلافاصله بعد از ریاست جمهوریش برای مردم قابل هضم نیست. شرکت مجدد او بعد از دو دوره موفق یا ناموفق در ریاست جمهوری برای مردم متدین سؤال برانگیز است. خیلیها از این مردم متدین، برای حفظ آبروی او به او رأی میدهند، با این حال او خودش را ملزم میداند که شرکت کند و اعلام میکند که اگر ببینم شخص مناسبی آمده انصراف خواهم داد. سؤال مردم این است آیا در این مملکت حتی در بین این برگزیدگان از طرف شورای نگهبان کسی مناسب نیست؟ و خیلی سوالات دیگر که متاسفانه جوابی برایشان پیدا نشد.
با این حال آقای هاشمی شخصیتی است تاریخی. شخصیتی است که بیشتر از دیگران به کلیت نظام خدمت کرده است. بنابراین حفظ احترام او لازم است. البته اینها دلیل نمیشود که هر چه ایشان خواست بشود. ملاک در جمهوری اسلامی عمل به قانون و تعبد به ارزشهاست. آقای هاشمی باید به نظر دیگران نیز احترام قایل شود تا در یک فضای آرام مردم تصمیم خود را بگیرند.
۷.آقای خاتمی پنجمین رئیس جمهور و سومین رئیس جمهور روحانی این مملکت است که پیروزیش کابوس بزرگ سیاسیون راست وقت و اهل تقوا و دینداران بود. هیچ کس باور نمیکرد او بتواند بر رقیب خود(ناطق نوری) پیروز شود؛ ولی شد. پیروزی او در انتخابات 76 بیش از آنکه ملت ایران را خوشحال کند، در ظاهر دشمنان این ملت را خوشحال کرد. آنها به واقع خیال میکردند خاتمی مهر ختام را بر کارنامه جمهوری اسلامی خواهد زد و برای همیشه این مملکت را در بحران حوادثها نگاه خواهد داشت. غافل از اینکه این مملکت خدایی دارد، امام زمانی دارد و ولی فقیهی و مردمی که در بحرانها چشم به اشاره رهبری دارند. غیر از خصوصیات اخلاقی خاص آقای خاتمی، کسانی که آن روز از او حمایت کردند و خیلی شتابزده گرد او حلقه دوستی زدند از کسانی بودند که به چپ مشهور بودند. و این چپ فارغ از معنای اصلیش بار معنایی منفی عجیبی دارد. افرادی برای او سینه زدند که خرده حسابهایی با ولایت فقیه و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه مبارز روحانیت و سپاه پاسداران و نیروی انتظامی و در کل با حزب الله و نظام اسلامی داشتند. در میان این جمع همه جور آدم پیدا میشد. از جبهه ملی گرفته تا مجاهدین و ...اوایل ریاست جمهوری آقای خاتمی با بحرانهای عجیبی همراه بود و او تنها کاری که میتوانست بکند لبخند و دست تکان دادنهایی بود که اختیارش دست خودش نبود. غافل از اینکه از دست او چه دلهایی خون میشود، چه غصههایی بر دلها وارد میشود و چه نگرانیهایی در قلبها موج میزند! او بازیگردان خوبی نبود. از دست همه بازی میخورد.
۸. و اما آقای احمدینژاد. نمیدانم دعای کدام مادر دلسوختهای به استجابت رسید، کدام دلی از دست ناعدالتیها خون شد که خدا بر دل مردی چنین انداخت که بیواهمه پا به میدان مبارزه با بیعدالتی بگذارد، هیچ کس او را نمیشناخت. او سرباز گمنامی بود که خدمت بیپایانش را از دورافتادهترین نقطه این کشور شروع کرده بود. با آن جثهای که هیچ ریاستی به قامتش هموار نبود،(اصلا خدا این مرد را برای کار و خدمت آفریده است نه برای ژستهای سیاسی) از ماکو، خوی، مهاباد، اردبیل. در آن زمانی که دیگران در تهران به تقسیم غنائم مشغول بودند او با مردم شهرستانها سر یک سفره مینشست، به آنها دلداری میداد و با حوصله کامل حرفهایشان را میشنید و با آنها نه همزبانی بلکه همدلی مینمود. او عاشقانه به مردم خدمت میکرد. در دفتر کارش به روی همه باز بود. هیچ کس را ناامید از دفترش برنمیگرداند...و خدا او را بالا آورد. شهرداری پایتخت به اسم او بالید. و خدمات خالصانه او به مردم، زود سر زبانها افتاد. وقتی نایب رئیس مجلس وقت در مجلس آدامس میجوید او در تلاش بود دل پیرزنی را به دست آورد. وقتی رئیس مجلس به مخالفان خود شاخ و شانه میکشید او داشت اشکهای پیرمردی را پاک میکرد. وقتی رئیسجمهور وقت به استوانههای فلسفی و اخلاقی حوزه علمیه قم حمله میکرد او داشت زیر وام ازدواج جوانی را امضاء میکرد. وقتی آقای ابطحی نزدیکترین آدم رئیسجمهور وقت داشت روحانیت را وهن میکرد او داشت به حال طلاب بیچاره، این قشر مظلوم جامعه غصه میخورد. وقتی وزیر ارشاد وقت پی خوشگذرانیهای مشروع خویش بود او داشت به فرهنگ مظلوم این مملکت اشک میریخت...و خدا چنین خواست تا او بالا بیاید.
روح امید در جانها دمیده شد. نسیم خدمت وزیدن گرفت. رایحه خوش خدمت در همه جا پیچید...و چنین شد که او نیز رئیس جمهور شود تا بعد از 16 سال دوباره مملکت روی آرامش را ببیند. او آمد و فاتحانه فاتحه دعواهای سیاسی را خواند. او آمد و با تمام قدرت در مقابل زراندوزان ایستاد. او آمد و در مقابل ولی امر این امت زانوی ادب زد. آو آمد باوقار و متین تا دوباره حرمت ارزشها حفظ شود. او آمد و لرزه بر جان اراذل و اوباش انداخت. آری چنین شد برادر! مات الدین شد عاش الدین!(اشارهایست به ماجرای یکی از قضاوتهای حضرت علی علیهالسلام)
اکاذیب تندروها در وعده های احمدی نژاد
داستان 3 پاکت مدیر را اصلاح طلبان پس از بازنشسته شدن بارها بیان کرده اند. همانکه مدیری در ابتدای انتصاب سه پاکت دریافت کرد که هریک را باید در زمانی مصرف کرد، اولی در ابتدای دوره که در آن دستور به وعده دادن شده بود، دومی مربوط به میان دوره است که دستور به تقصیرها را بر گردن دیگران انداختن بود و سومی که حاکی از دادن پاکتهای سه گانه به مدیر بعدی است.
این داستان را سرشناس ترین تئوریسینهای اصلاح طلبان از ابتدی دولت نهم بارها به زبان آورده اند و آخرین بار نیز توسط محسن آرمین آنرا به زبان آورد و از وعده های بی سرانجام دولت نهم گلایه کرد. اما اگر به راستی این داستان صحیح باشد باید گلایه او را نه از بابت عمل کردن به سه نامه که از باب عمل نکردن به آن دانست. شاید بتوان برای این امر به سخنان محمد قوچانی (روزنامه نگار محبوب اصلاح طلبان و همکار آرمین در عصرما) استناد کرد که گفته بود:" اصلاح طلبان از احمدی نژاد چیزهای زیادی یاد می گیرند. یکی از چیزهایی که اصلاح طلبان از احمدی نژاد یاد می گیرند و من فکر می کنم ایشان آموزگار خوبی در این مورد است این است که یک رئیس جمهور باید خودش را یک رئیس جمهور بداند و در پیگیری مسائل، جدی باشد نه این که خودش را یک فیلسوف یا روشنفکر بداند. واقعا از این جهت، آقای احمدی نژاد در پیگیری ، سماجت و سرسخت بودنش قابل تحسین است."
با این وصف نمی توان احمدی نژاد را به وعده سر دادن محکوم کرد؛ پس این گلایه ها از چه روست؟ شاید وجه غالب آن، به نوعی سیاسی کاری باز گردد که سعی بر سوار شدن بر موج افکار عمومی و پوپولیسم دارد. به گمان نگارنده همین امر است که آنها را به ورطه دروغگویی انداخته است. دروغ در انتساب وعده هایی به دولت که در راستای عملکرد عوامفریبانه موثر باشد. به یک نمونه دقت کنید: تاج زاده دیگر عضو سازمان مجاهدین و حزب مشارکت در سایت حزبش اینگونه می نویسد: "وزیر محترم مسکن نیز اخیراً اعلام کرد مردم در شهرهای بزرگ انتظار خانهدار شدن نداشته باشند." این در حالی است که وزیر مسکن با برشمردن سیاستهای حمایتی دولت برای کاهش قیمت مسکن گفته بود: "آنچه اعلام شده مربوط به کلانشهرها نمی شود و مردم و سرمایه گذاران در حوزه مسکن باید به شهرهای جدید و شهرک های حومه کلانشهرها بیندیشند." به وضوح مشخص است که سخن وی با گفته تاج زاده متفاوت است و این گفته در راستای سیاست تمرکز زدایی است که از شعارهای مورد اتفاق در میان اغلب کارشناسان است. جالب تر آنکه تاج زاده در هان نوشتار از اینکه قرار بود از تهران تمرکز زدایی شود و هنوز نشده گلایه می کند.
در میان دیگر شعارها نیز همچون آنچه رفت بارها شاهد تغییرات اندک اما مبنایی بوده ایم که آنرا به صورت پیاپی مورد استفاده قرار داده اند و بر علیه دولت به کار گرفته اند. در انتقادات از دولت همچنین اغلب شاهد نادیده انگاشتن زمان طبیعی مورد نیاز پروژه های در دست اقدام هستیم.
در این رویه جدید البته شعار های دولت که بدان عمل شده نیز مورد انتقاد قرار می گیرد. به عنوان نمونه طرح بحث سهام عدالت از سوی نامزد مورد حمایت همین سازمان در انتخابات مرحله دوم مطرح شد که از آنجا که شعاری صحیح بود با اندک اصلاحاتی توسط رییس جمهور عملیاتی شد اما کافی است به مقاله های نشریه "عصر نو" سازمان مجاهدین توجه گردد تا میزان بهانه گیری های آنها را از این طرح دریابیم.
به نظر می رسد این سازمان در کنار جبهه مشارکت که درصدد تشکیل سازمان رای است با سر دادن چنین مباحثی به دنبال راه اندازی یک جنبش پوپولیستی برای بازگشت به قدرت است. بد نیست در این میان آقای آرمین را به همان نوشته شریفی که از نامه امیرالمومنین (علیه السلام) به مالک اشتر در میان یادداشت خود گنجانده توجه دهیم که حضرت فرمودند: « پس هوای نفس خود را کنترل کن. بر نفست در آنچه که بر تو حلال و جایز نیست سخت بگیر زیرا سختگیری بر نفس در آنچه که بدان تمایل دارد یا از آن گریزان است، در حقیقت رفتاری از سر عدالت و انصاف با آن است.»
استعفای لاریجانی، شایعه استعفای متکی، مسئله هستهای
رئیسجمهور تشریح کرد:
«آقای لاریجانی از دوستان بنده هستند و در این مدت نیز خیلی زحمت کشیدند اما سه بار کتبی و چندین بار هم شفاهی استعفا دادند و از من خواستند تا با استفعایشان موافقت کنم و طبیعی است که رئیس جمهور هم با این اصرار، استعفا را بپذیرد.»
رئیسجمهور گفت: آقای جلیلی سابقه روشنی در عرصه فعالیت های سیاست بین الملل و دیپلماسی دارد و هم اکنون ما در خدمتشان هستیم و سیاست های هسته ای نیز همان چیزی است که در 2 سال گذشته اعلام و دنبال کردیم و هم اکنون نیز دنبال می کنیم.
و اما شایعه تغییر متکی «چنین چیزی را اولین بار است که در اینجا می شنوم و به نظرم شایعه استعفای آقای متکی جنگ روانی است. وزیر امور خارجه با نشاط در حال انجام وظیفه اش است و امروز هم بر خلاف برخی جلسات گذشته تا آخر حضور داشت.»
این شایعه پس از آن قوت گرفت که طی روزهای اخیر به ویژه پس از جلسه مشترک دولت و مجلس، برخی رسانه ها از درگیری لفظی محمدرضا باهنر نایب رئیس مجلس با عبدالرضا شیخ الاسلامی رئیس دفتر رئیس جمهور درباره جابجایی متکی خبر داده بودند. این خبر غیررسمی امروز، محور "تیتریک" روزنامه اعتماد بود تا این روزنامه با سابقه در انتشار اخبار نادرست علیه دولت، در گزارشی با عنوان "متکی در دو راهی ماندن و رفتن" با نقل گزینشی اظهارات ضدونقیض برخی نمایندگان مجلس به شایعه استعفای متکی بپردازد. شایعه ای که حداقل فایده القاء آن، ایجاد ذهنیت منفی نسبت به بخش هایی از اصولگرایان به دلیل تغییرات متوالی و تداعی عدم ثبات مدیران در میان خوانندگان است.
رئیس جمهور به مذاکرات خارج از چارچوب آژانس نیز که طبق توافق قبلی میان لاریجانی و سولانا، روز گذشته در رم، با حضور جلیلی برگزار شد هم اشاره ای تلویحی داشت. مذاکراتی که از آن به یکی از نقاط اختلاف نظر میان وی و لاریجانی یاد می کنند: «در حال حاضر آژانس بین المللی انرژی اتمی مسئله هسته ای ایران را پیگیری می کند و ما با آژانس همکاری تنگاتنگ داریم و اگر به ما بگویند در خارج از چارچوب آژانس گروهی است که این گروه حق شما را مشخص می کند ما چنین چیزی را هیچ وقت نپذیرفته ایم و در آینده هم نخواهیم پذیرفت.»
وی در ادامه سخنان خود با تأکید مجدد براینکه موضوع هسته ای ایران خاتمه یافته است، بازگشتی نیز به چگونگی رخداد انحراف در مسئله هسته ای ایران از آژانس به 3 کشور اروپایی داشت و با این اظهارات بار دیگر روند طی شده توسط تیم سابق هسته ای را به باد انتقاد گرفت: «چند سال قبل گروه هایی آمدند با نفوذ خود در مجامع جهانی آژانس را تحت فشار قرار دادند و گزارش های غیرواقعی منتشر کردند و بر مبنای همین گزارش های غیرواقعی چیزی موهوم به نام پرونده هسته ای درست کردند.
همین گروه به صورتی نانوشته برخی حقوق و قوانین آژانس را بدون چارچوبی مشخص به چند کشور اروپایی منتقل کردند و در غالب مذاکرات تحمیل هایی را به نام اعتماد سازی آرام آرام برملت ایران شروع کردند.
قطع فعالیت های نطنز، اراک، اصفهان و در نهایت حتی فعالیت های تحقیقاتی هسته ای را از همین نوع تحمیل ها بود. این روند مردود، مبنایی قانونی و چارچوبی روشن نداشت؛ خواسته آنها این بود که باید اعتمادشان جلب شود و برای همین، چیز مشخص و قانونی هم نبود تا براساس آن این حرکت مدون و مشخص شود و طبیعی بود که چیزی که در این میان خدشه دار می شود حقوق ملت ایران است که این روند را هیچ کدام از ما نمی پسندیم.
در دوران انتخابات گفتم که اگر بنده به این سمت انتخاب شوم تا آخرین لحظه پای حق ملت ایران خواهم ایستاد و در مقابل مطالبات زورگویانه تسلیم نخواهم شد و برهمین اساس بلافاصله حرکتمان را بعد از تشکیل دولت شروع کردیم.
دفاع از دستیابی به فناوری صلح آمیز هسته ای به 2 عنصر وابسته است. عنصر اول، اقتدار ملی و حرکت ملت ایران و عنصر دوم در این عرصه، تدبیر دیپلماسی بسیار فعال بود و براین اساس بیشترین حجم رفت و آمدها، فعالیت های دیپلماتیک و گفتگوهای سیاسی صورت گرفت.
2 سال فشارهای گوناگون و تهدیدهای مختلف از جمله تهدید نظامی برضد ملت ایران، حرکتی از پیش طراحی شده برای به تسلیم واداشتن ملت ایران بود. یک چیزی به نام تعلیق درست کرده بودند و یکسره فشار می آوردند که آن را اجرا کنید به این بهانه که آنها نگرانند در صورتی که منطق ما بسیار روشن بود و آن کس که باید نگران می بود ما بودیم نه آنها.
حتی دیگر کار به جایی رسید که گفتند به دلایل فنی مقداری کارتان را متوقف کنید ولی ما می دانستیم که اگر توقف کنیم شبکه رسانه ای این قدرتها چگونه عمل می کند و چه جنگ روانی به راه می اندازد.
بالاخره آژانس بین المللی انرژی اتمی نقش فعال خود را پیدا کرد و وارد صحنه شد و قضاوت عادلانه و قانونی ارائه و اعلام کرد که ایران دچار هیچ انحرافی نشده است و آژانس می تواند صحت فعالیت های ایران را راستی آزمایی کند.
این مشی برخی قدرت هاست که وقتی ما به مرز عدد صد در پیشرفت رسیدیم می گویند ما بیست شما را پذیرفتیم و حتی در جلسات خصوصی نیز به ما این را می گفتند. اما ما حقمان تا صد است می خواهیم تا صد هم پیش برویم و خطاب به آنها هم گفته ایم که شما چه کاره هستید ؟ شما هم مانند ما عضو آژانس هستید و البته ما در عین حال گفته ایم که همواره آماده مذاکره در مورد مسائل گوناگون هستیم.
ما مخالف مذاکره نیستیم و هرجا می رویم بر آن تاکید می کنیم و حتی در سفری که به امریکا داشتم به آقای بوش گفتم که حاضرم بیایم و درحضور رسانه ها مناظره کنیم چون فکر می کنم ما حرف و منطق داریم.
ملت ایران در سفرهای مختلف استانی با صدای بلند بر خواست هسته ای خود تاکید کرده است. ما اهل مذاکره هستیم اما درباره حقوق مسلم خود مذاکره نمی کنیم چرا که این یعنی برباد دادن حقوق ملت و هر کسی درباره حقوق ملت مذاکره کند حتما باید بخشی از آن را بدهد تا تفاهمی صورت گیرد.
دو سال قبل خود در سازمان ملل متحد برای تشکیل کنسرسیوم هسته ای با مشارکت کشورهای دیگر پیشنهاد دادم اما حالا برخی از همین قدرت ها می گویند بیاید تا با هم کنسرسیوم تشکیل دهیم در صورتی که این خواست و پیشنهاد دو سال قبل ما بود و هم اکنون ما چنین توانایی را به دست آورده ایم و البته حاضریم با آنها مشارکت کنیم و تاسیسات جدید دیگری در کشورهای مختلف درست کنیم.
برخی می گویند پرونده ایران در شورای امنیت است و این به معنای پایان یافتن مسئله هسته ای نیست اما به نظر ما آن چیزی که به عنوان پرونده در شورای امنیت است یک مشت کاغذ است که اصلا ارزشی ندارد و می توانند هر روز هم به این کاغذهای بی ارزش بیافزایند چرا که تاثیری بر اراده ملت ایران ندارد.
ادعا می کنند ایران منزوی شده است در حالیکه این ملت ایران است که آنها را وادار به تسلیم کرده است، چه کسی منزوی است؟ آنهایی که ادعا می کنند ملت ایران منزوی است بیایند تا همزمان به یک کشور مشترک سفر کنیم؛ آنجاست که واقعیت ها مشخص می شود.
دور جدید حرکت دیپلماسی کشور با سرعتی بیش از گذشته و با سفر مسئولان مختلف به کشورهای گوناگون و سفر متقابل مسئولان دیگر کشورها به جمهوری اسلامی ایران آغاز خواهد شد و شخص رئیس جمهور نیز سفرهای خارجی جدیدی را انجام خواهد داد.
در این سفرها توافقات و رایزنی ها برای تاثیرگذاری بیشتر بر محیط بین الملل صورت خواهد گرفت و قراردادهای اقتصادی با دیگر کشورها امضا خواهد شد و همچنین با رایزنی های مختلف زیرساخت های بسیاری برای توسعه هرچه بیشتر روابط به وجود خواهد آمد.»
احمدینژاد: میشد رئیسجمهور مثل دولت قبل فقط 4 – 5 ساعت بیشتر کار نکند
دکتر "محمود احمدینژاد" رییسجمهوری اسلامی ایران در نشست مشترک اعضای هیات دولت و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، تاکید کرد مجلس و دولت دنبال اصلاحات بنیادین هستند.
دکتر احمدینژاد با تاکید بر اینکه مباحث اقتصادی قطعا نیازمند انجام بحثهای کارشناسی است، گفت: دولت ادعا ندارد که کارهایش بینقص است، اما باید دست بهدست هم داده و نکات برجسته را تقویت و نکات ضعف را برطرف کنیم.
رییسجمهور، دوره جدید را دوره تحولات و کارهای بزرگ دانست و تصریح کرد: میشد روند جاری بین مجلس و دولت، به همان شکلی که قبلا وجود داشت، ادامه پیدا کند، میشد که رییسجمهور ۴ - ۵ ساعت بیشتر در طول روز کار نکند و مجلس هم اینقدر حساسیت به کارها نداشته باشد، اما اینگونه نیست و در این دوره، هم دولت و هم مجلس دنبال اصلاحات بنیادین و کارهای بزرگ در کشور هستند.
مجلس و دولت دنبال فضاسازی کاذب برای مردم نیستند تا آنها را مشغول کند
وی افزود: دولت و مجلس دوست هم هستند، اما در امور کارشناسی بحثهای جدی با هم دارند، اما در پایان همه پایبند به قانون هستیم و این ناشی از نظم و روحیه انقلابی است.
رییسجمهور با تاکید بر استقبال دولت از انتقادات سازنده یادآور شد: یادمان نرفته است که در دورههای قبل، کوچکترین انتقاد از دولت در روزنامههای مختلف با عنوان "توطئه و کودتا" تیتر میشد و گروهی بودند که اجازه نمیدادند کوچکترین انتقادی از مجموعه دولت صورت گیرد، اما دولت نهم همیشه از انتقادات استقبال کرده و بناست دولت در آینده نزدیک در مراسمی، منتقدین خود را مورد تشویق قرار دهد.
دکتر احمدینژاد اضافه کرد: فضای کشور فضای صمیمانه است که همه آزادانه حرفهای خود را میزنند.
رییسجمهور اصلاح ساختار سیستم حمل ونقل کشور را از جمله اقدامات بزرگ و مشترک دولت و مجلس برشمرد و افزود: تا امروز مباحث زیادی در این زمینه عنوان شده است که در حد حرف بوده است، ولی حالا دولت و مجلس نگاه مبنایی و سیستماتیک به این موضوع کردهاند که در قالب تبصره ۱۳ ارایه شده است.
رییس قوه مجریه حل مشکل مسکن را از دیگر اقدامات دولت دانست و اظهار داشت: امروز دولت و مجلس تصمیم گرفتهاند، یکبار برای همیشه معضل مسکن را حل کنند. برای اولینبار قیمت زمین را در تهیه مسکن صفر کردهایم که نتایج آن قطعا در ۳ - ۴ سال آینده نمایان خواهد شد. دکتر احمدینژاد در ادامه بحث سهمیهبندی بنزین را مورد اشاره قرار داد و گفت: از بعد از پیروزی انقلاب اسلامی کاری به این بزرگی بر دوش دولتها گذاشته نشده بود. سهمیهبندی بنزین را شما تصویب کردید و دولت نیز بدون هیچ واکنشی از آن استقبال کرد و شروع به عملیاتی کردن آن نمود. این یک اتفاق خیلی بزرگ بود که نشان میدهد هم دولت و هم مجلس دنبال کارهای بزرگ و زیربنایی هستند.
رییس قوه مجریه با تاکید بر اینکه استقبال مردم از سهمیهبندی بنزین نباید بیپاسخ بماند، تصریح کرد: بیایید همه دست بهدست هم بدهیم و کمک کنید تا همت بلند مردم را در صرفهجویی و قبول فشار ناشی از سهمیهبندی بنزین، پاسخ بدهیم و مبالغ صرفهجویی مردم در خصوص بنزین را به زندگی آنها برگردانیم.
رییسجمهور در ادامه نشست مشترک دولت و مجلس با بیان اینکه همه دوست داریم کشور مقتدر باشد و دولت بر همین اساس اصلاحات را از خود آغاز کرده است، گفت: کوچکتر کردن دولت و حرکت به سمت استفاده از روشهای اسلامی، از مهمترین اقدامات دولت برای اصلاحات است.
رییسجمهور با بیان اینکه روش فعلی ارایه لایحه بودجه معایبی دارد، گفت: شفاف نبودن و سخت بودن اجرا، از جمله معایب بودجه نویسی فعلی است.
رییسجمهور افزود: تلاش برخیها برای ایجاد اختلاف بین مجلس و دولت ناکام میماند، زیرا مجلس و دولت پشتیبان هم هستند.
دکتر احمدینژاد گفت: طبق آمارهای مجلس، دولت نهم قانونمندترین دولت بوده است، زیرا کمترین مصوبات مغایر با قوانین و بیشترین اصلاحات را داشته است.
رییسجمهور با اشاره به عزم مشترک دولت و مجلس مبنی بر اصلاح سیاست خارجی در زمینه اتخاذ سیاستهای فعال، تصریح کرد: ملت ایران دارای منطق مبتنی بر صلح، دوستی، خداپرستی و عدالت است و آرمانهای ملت ایران انسانی است و دولت و مجلس زیر بار قدرتهای زورگو نمیرود.
دکتر احمدینژاد با تاکید بر این که این اعتقاد ما است، افرادی که برای خدا حرکت میکنند، بنبست و شکست ندارند و خدا آنها را یاری میکند، گفت: با ایستادگی رهبری عزیز، دولت، مجلس و ملت، نه تنها مساله هستهای حل شده، بلکه جایگاه ملت ایران بیش از پیش بالاتر رفته و تثبیت شده است.
رییسجمهور با اشاره به دستاوردهای اجلاس سران کشورهای حاشیه خزر و سفر آقای پوتین به تهران، گفت: انتشار بیانیه مهم سران خزر و دیدارهای دو جانبه با رییسجمهور روسیه و توافقات صورت گرفته، نشان داد که ایران قدرت بزرگ جهانی است.
دکتر احمدینژاد همچنین افزود: پرونده هستهای ایران، امروز به آژانس بازگشته است که مسیر اصلی است.
پروفسور مولانا: توجه دنیا به احمدی نژاد
در سال های بعد از خاتمه جنگ جهانی دوم تا به امروز بسیاری از رهبران سیاسی و برجسته جهانی در نشست سالیانه مجمع عمومی از تریبون سازمان ملل سخنرانی کرده اند. «نهرو» از هند، «تیتو» از یوگسلاوی، «ناصر» از مصر، «کاسترو» از کوبا، «خروشچف» از شوروی، «کندی» از آمریکا و... ولی هیچ کدام نتوانستند همچون دکتر احمدی نژاد رئیس جمهور ایران، توجه اقشار مردم و دولتمردان را به خود جلب کنند. خروشچف در دهه 1960 در یکی از جلسات مجمع عمومی حتی با مشت زدن روی میز کوشش کرد توجه جهانیان را به خود جلب کند ولی نه خشم و عصبانیت او به عنوان رهبر یک ابرقدرت و نه فریاد کاسترو به عنوان رهبر یک انقلاب سوسیالیستی و نه طنین ضداستعماری نهرو و ناصر و تیتو توانست آن انعکاس و بازتاب و تاثیری را که سخنان دکتر احمدی نژاد ایجاد کرده است، به وجود آورد.
این قضاوت و ارزیابی من تنها مبنی بر قرائت و مطالعه تاریخ روابط بین الملل و سازمان ملل نیست بلکه بیش از همه برپایه مشاهدات خود به عنوان استاد و پژوهشگر به مدت 50سال در واشنگتن و نیویورک است. شما باید آن روزها در صحنه حاضر می بودید تا بتوانید هرچه بهتر وسعت و عمق دریای سیاسی امروز را که بازیگران قدرت در آن غوطه ورند تشخیص دهید. هوش و ذکاوت دکتر احمدی نژاد و تدبیر و شجاعت و صلابت وی را باید در چهارچوب این تلاطم جهانی درک کرد. علاقه من به مشاهده و مطالعه جایگاه او در روابط معاصر بین المللی تاثیر آنی و کوتاه مدت آن نیست بلکه اثر تاریخی، درازمدت، و مداوم آن در سطوح ملی و بین المللی است. از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی(ره) هیچ رئیس جمهور ایران به اندازه دکتر احمدی نژاد مورد توجه جهانیان قرار نگرفته است. پس می توان پرسید که چرا دنیا به احمدی نژاد توجه دارد؟
(1) نواندیشی، عدالت خواهی، و توحیدگرایی سه محوری است که دکتر احمدی نژاد بر آن تکیه دارد. به عبارت دیگر، در دنیایی که یک ابرقدرت و امپراتوری مانند شوروی سرنگون شد و یک ابرقدرت و امپراتوری دیگر مانند آمریکا در آستانه افول است، در دنیایی که رهبران آن مقابل ظلم و بی عدالتی سخن جدیدی ندارند و سازمان های بین المللی مقابل زورگویی و قانون شکنی و جنگ سکوت اختیار کرده اند، و در دنیایی که اغلب سران مشروعیت خود را از دست داده و مورد اعتماد مردم خود نیستند، در چنین محیطی دکتر احمدی نژاد پیام قابل شنیدنی دارد گرچه محتویات آن به گوش و مذاق بعضی سنگین و تلخ به نظر برسد. او مسائل و موضوعاتی را در سطح بین المللی مطرح می کند که دیگران از اظهار آن ابا داشته و خودداری می کنند. دکتر احمدی نژاد دنبال ریشه های درخت اختلاف و کشمکش است و نه شاخه های آن. او نظریه ها، فرضیه ها و پیش فرضیه های حاکم بر نظام جهانی را زیر سؤال می برد و خواستار تأمل و تفکر در آنها می شود.
(2) در دهه های 1950 و 1960 این «تیتو» و «نهرو» بودند که بقیه دنیای به اصطلاح سوم را با همقطاران و همفکرانی مانند کاسترو و ناصر و سوکارنو و نکرومه علیه آمریکا و شوروی بسیج کردند. ولی خط مبارز این رهبران آنروزی دنیا را سکولاریسم، ملی گرایی، سوسیالیسم و خودکفایی تشکیل می داد. امروز مرزهای روابط بین المللی و موضوعاتی که در دستور روز قرار گرفته است با گذشته فرق می کند. نیم قرن پیش چه کسی فکر می کرد که دین و معنویات، اسلام و ادیان الهی، فروپاشی خانواده، محیط زیست، انرژی اتمی، و کاهش منزلت زن، موضوعات مطرح شده در سطح جهانی و سازمان های بین المللی را تشکیل دهد. ما امروز شاهد تشکل یک فرهنگ مقاوت علیه سلطه گرایی هستیم. این فرهنگ مقاومت در همه قاره ها در حال رشد و نمو است چیزی که دکتر احمدی نژاد در سخنرانی سازمان ملل خود از آن به نام «جبهه همبستگی برای صلح» نام برد. این فرهنگ مقاومت را به خوبی می توان در فلسطین، در لبنان، در عراق و در کشورهای آمریکای لاتین مانند ونزوئلا، بولیوی و در اقصی نقاط آفریقا و آسیا مشاهده کرد. احمدی نژاد امروز پیشگامی در این جبهه را به عهده گرفته است.
(3) امروز جریان سلطه ستیزی در سراسر جهان یک واقعیت انکارناپذیر است. جبهه همبستگی برای صلح از نظریه انسان مدار، اخلاقی، سنت گرا، و خودکفا در رشد و توسعه عدالت اجتماعی نشأت می گیرد و بر محور معنویات و خداشناسی و توحید مستقر است. فرهنگ مقاومت نیز به دنبال احترام و عزت بشری بوده و به دنبال گفت وگویی است که حرکات انقلاب کنونی در جهان را موجب می شود. جلوگیری از جنگ و پیشبرد صلح، ایجاد گرایش عمومی به سوی تعامل و سازشکاری و هم زیستی، احترام به فرهنگ و ارزش ها، پشتیبانی از نهاد خانواده و اجتماع، نماد و نشانه های امروزی این فرهنگ مقاومت علیه سلطه گرایی است. فرهنگ مقاومت علیه سلطه گرایی در همه جوامع چه غرب و چه شرق، چه شمال و چه جنوب وجود دارد. چهارچوب اخلاقی جبهه همبستگی برای صلح که فراتر از همه دولت ها و اقوام و ملت ها است باید مدنظر قرار گرفته و پایه بسیج عمومی برای یک امنیت و توسعه و صلح پایدار باشد.
(4) اصالت و نوآوری صحبت های دکتر احمدی نژاد همان قدر که قدرت و مشروعیت سلطه گران و دستگاه های تبلیغاتی آنها را به تکاپو انداخته است، افکار و مواضع و اندیشه های او نیز به همان اندازه در بین قشرهای مختلف ملل، به ویژه گروه هایی که سال ها تحت استعمار و استثمار بوده اند، هیجان فوق العاده ای ایجاد کرده است. یک نگاه کوتاه به محور سخنرانی او در نیویورک این موضوع را به خوبی به اثبات می رساند: عدالت به جای زور و قدرت، کرامت های انسانی، حاکمیت خداپرستی، زورگویی و رویگردانی از خدا به عنوان دو عامل اساسی چالش های امروزی، نقض قوانین و حقوق بین الملل توسط قدرت های بزرگ، نقض گسترده حقوق بشر توسط آمریکا، فروپاشی خانواده و کاهش منزلت زن، توسعه تروریسم و اشغالگرایی توسط ایالات متحده، هجوم به فرهنگ های بومی و تحقیر ارزش های ملی، گستره فقر و بی سوادی و محرومیت از بهداشت در سطح جهانی، نادیده گرفتن ارزش های متعالی، ترویج فریب و دروغ و جنگ طلبی، و خاتمه یافتن موضوع هسته ای ایران.
دکتر احمدی نژاد خواهان تحول و اصلاحات اساسی و بنیادین در نظام بین المللی است. او معتقد است که عدالت به جای قدرت باید بر نظام بین المللی حکم فرما باشد و بدین ترتیب وی مفاهیم و پیش فرضیه ها و نظریه های موجود رئالیسم یا واقعیت گرایی غرب را که بر محور قدرت مستقر است به چالش می طلبد. برای او عدالت گرایی و عدالت خواهی تنها مسیر بشریت و جامعه انسانی به سوی صلح و امنیت پایدار و پویا است. دکتر احمدی نژاد به دنبال شکستن اسطوره های سیاسی است. از دیدگاه او درک مسئله و مشکل فلسطین درک و کیفیت «هولوکاست» است زیرا توجیه و چگونگی مصیبت بر یهودیان در اروپا و به دست اروپایی ها مشروعیت اشغال فلسطین را توسط صهیونیست ها و غرب به وجود آورد و به تاسیس نظام اسرائیل انجامید. فلسطینی ها نه در جنگ اروپا و نه در کشتار یهودیان شرکت داشتند و امروز مردم فلسطین هستند که باید از طریق رفراندوم سرنوشت خود را مشخص کنند. دوران اندیشه های مادی مبتنی بر خودخواهی و سیطره طلبی پایان یافته است و بهتر است این کشورها به جای دخالت در امور دیگران به مردم خود برسند چون دنیا نیازی به آنها ندارد.
(5) علی رغم تبلیغات گسترده ای که برای مخدوش کردن چهره دکتر احمدی نژاد از طرف دولتمردان و رسانه های آمریکا تدارک دیده شده است، تحولات ارتباطات بین المللی و جهانی، دگرگونی های زیرساختی اطلاع رسانی، پیدایش شبکه های جدید رایو- تلویزیون در سطح جهانی، افزایش سرعت تولید و توزیع پیام به طور مستقیم از طریق ماهواره ها، و بالاتر از همه آگاهی و علاقه مخاطبان دنیا به دریافت دست اول و صحیح از مراکز اخبار و گسترش و بهره برداری هرچه بیشتر عموم مردم از اینترنت، همه و همه میدان عمل را برای رئیس جمهور ایران باز کرده و توازن و کنترل رسانه ها را که مدت های طولانی در انحصار چند کشور غربی به ویژه آمریکا بود متلاشی کرده است.
متانت و مهارت دکتر احمدی نژاد در ارتباطات عمومی و ابتکارات اطلاعاتی و مردمی او در حقیقت رئیس جمهور ایران را برای اولین بار به یک رسانه جهانی انسانی ارتقا داده است. برای رسانه های آمریکا و دنیا اولویت سخنرانی و حضور دکتر احمدی نژاد در نیویورک بر نشست مجمع عمومی تقدم داشت. اختصاص خبرهای روز و ستون مطبوعات به رئیس جمهور ایران نگرانی و اضطراب فوق العاده ای در مقامات آمریکایی ایجاد کرده بود که نظام آمریکا کوشش داشت آن را پنهان نگاه دارد. جنگ سرد بین نظام آمریکا و دکتر احمدی نژاد یک نبرد رسانه ای و اطلاعاتی است و تا امروز رسانه های آمریکا هرچه کوشش کرده اند که رئیس جمهور ایران را به تله بیندازند، خود بیش از همه به تله افتاده اند. دکتر احمدی نژاد در مدت کوتاه اقامت خود در نیویورک کوشش کرد از این زیرساخت های اطلاعاتی و رسانه ای استفاده کرده و از طریق سازمان ملل و تریبون آن پیام خود را به جهانیان برساند و آمریکا را در مقابل کشورهای جهان قرار دهد. به روایت مطبوعات آمریکا 500میلیون نفر سخنان احمدی نژاد را شنیدند، چیزی که دهه های قبل برای سران دولت ها فقط یک آرزو و رؤیا به نظر می رسید. دکتر احمدی نژاد از بی نیازی ایران به تسلیحات هسته ای صحبت کرد و موضوع قرار گرفتن ایران و آمریکا در مسیر جنگ را کم اهمیت دانست.
(6) دکتر احمدی نژاد کارکرد نهادهای مهم غرب را زیر سؤال می برد و آنها را مورد استیضاح قرار می دهد. حادثه دانشگاه کلمبیا یک اتفاق بزرگ بود که خود احتیاج به یک مقاله جداگانه دارد. آنچه در دانشگاه کلمبیا صورت گرفت حیثیت کل ادعاهای نظام سلطه و دموکراسی مبتنی بر مادی گرایی را به صحنه آورد و نشان داد که در داخل آمریکا یک سردرگمی بزرگ درباره نوع تعامل با ایران به وجود آمده است.
مهرورزی، اعتماد به نفس، و تبحر سخنوری دکتر احمدی نژاد فوق العاده است. او در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل، این نشست جهانی را به یک دادگاه بین المللی تبدیل کرد که دادستانی آن را خود به عهده داشت. در دانشگاه کلمبیا خونسردی و متانت و گذشت او تحسین آور بود. حضور او در کلمبیا بحث و گفتمانی را در مجالس و محافل فرهنگی و علمی آمریکا شروع کرده است که به عقیده من سال ها ادامه خواهد داشت. در ملاقات با بیش از 70 نخبه برجسته آمریکایی که قریب به سه ساعت طول کشید، دکتر احمدی نژاد نقش یک استاد باتجربه و متبحر را ایفا کرد. و در گفت وگوی خود با علما و دانشمندان اسلامی مقیم آمریکا و در سخنرانی خود در کلیسای نیویورک با پیشوایان و رهبران دینی مسیحی و یهود نشان داد که خاورمیانه و ایران خاستگاه ادیان الهی است و ایمان و عقلانیت منزلتی بس بزرگ در سنت اسلامی دارد. تکیه او بر خداپرستان، عدالت طلبان و مهرورزان بود.
تخریب دولت به هر قیمت !
گویا عده ای در مملکت ما بنا را بر این گذاشته اند که هر کاری از سوی دولت آقای احمدی نژاد انجام می گیرد بکوبند و کاری هم به این ندارند که آیا این کار به نفع ملت ایران هست یا نیست .
آقایانی که سفر رئیس جمهور سابق ایران ،آقای خاتمی به فرانسه و یا سفر ایشان به سازمان ملل را یک اعجاز تاریخی و در جهت تنش زدایی عنوان می کردند امروز سفر سران کشورهای حاشیه دریای خزر به ایران و مذاکره با مسئولین بلند پایه کشورمان را بی فایده عنوان می کنند.
بعد از سقوط شوروی سابق رئیس جمهور روسیه برای اولین بار و آن هم در شرایطی که آمریکا و دولت های غربی آن همه کشور ما را تهدید به تحریم می کنند و ادعا دارند که کشور ایران در انزوای سیاسی ! قرار گرفته ،به ایران سفر کرد و در این اجلاسیه شرک کرد.
انسان با خواندن تحلیل های بعضی مطبوعات که از سیاست فقط غرض ورزی و از سیاستمداران فقط ماکیاولی را می شناسند انسان را متاثر می کند.
یک نمونه از این تحلیل ها را می توان در شماره انمروز روزنامه اعتماد ملی مشاهده کرد آقای رئیسجمهور، ورودتان به سعدآباد مبارک - [جواد دلیری]
آقایان که نتوانسته اند از دولتی که تا به حال متهمش می کردند که ایران را در صحنه جهانی منزوی کرده است در این مورد انتقاد کنند بحث را به مباحث حاشیه ای کشانده و استقبال آقای احمدی نژاد از آقای پوتین در سعد آباد را عدول آقای احمدی نژاد از مواضع پیشین عنوان کرده اند:
نویسنده این مقاله !در قسمتی از نوشته اش می نویسد:
سرانجام رئیسجمهور محترم به هر دلیل (امنیتی، سیاسی، فرهنگی و ...) مجموعه کاخ سعدآباد را بر خیابان پاستور و فلسطین ترجیح دادند و از رئیسجمهور روسیه استقبال کردند، جای خوشبختی و خوشحالی دارد، چرا که مردم ایران به <میهماننوازی> مشهورند و رئیسجمهور آنها نیز باید به همان سنت از میهمانان خود استقبال کند. اکنون سوال این است که چرا تاکنون این رسم میهماننوازی به نحو مناسب صورت نگرفته است؟ خسارتهای این دو سال و اندی که به <سنت ایرانیان>، لطمه زده را چه کسانی میپردازند؟ آیا حضور و استقبال در کاخ سعدآباد زیبندهتر بود یا حضور در خیابانهای پاستور و فلسطین؟
نویسنده محترم این مقاله استقبال از یک میهمان خارجی در خیابان های پاستور یا فلسطین را خلاف روح مهمان نوازی ایرانیان دانسته و به زعم خود ادعای خسارت نموده که ای داد و ای بیداد که جواب این بی حرمتی ها به جهانیان در این دو سال را چه کسی خواهد داد!
جای بسی خوشحالی است که مسئولین حزب اعتماد ملی از جمله آقای کروبی محوریت حضرت امام خمینی (رض)را منکر نشده اند و علی الظاهر ادعای ادامه خط امام را دارند!!!
از حضرات باید پرسید آیا استقبال از سفرای شوروی سابق در منزل امام در سال ۱۳۶۷ که در پی پیام تاریخی امام رخ داد و نیز دست ندادن امام با سفیر شوروی خلاف میهمان نوازی حضرت امام و ایرانیان بوده ؟ و یا پذیرش نماینده پاپ توسط امام خمینی(رض) در قضیه گروگان گیری جاسوسان آمریکایی در سال ۱۳۵۸ در حالی که در آن زمان امام هیچ کس را در این مسئله به حضور نمی پذیرفتند عدول امام از مواضع قبلیشان بود؟
همه ما می دانیم که هدف شما رسیدن به قدرت به هر قیمتی است و برای رسیدن به این هدفتان حتی حاضرید منافع ملی کشورتان که همیشه از آن دم می زنید را قربانی امیال نفسانی خود کنید.
مشکل را در کاخ سعد آباد و یا در خیابان پاستور جستجو نکنید مشکل در نا مشروع بودن آن چیزی است که به خاطرش خودتان را به آب و آتش می زنید.
توقف اقدام انقلابی چرا ؟
رئیس جمهور در آبان ماه سال 85 از "تصمیم انقلابی" در مورد دانشگاه آزاد خبر داده بود.
در 12 تیرماه سال 84 «جعفر خلیلیان» دانشجوی ترم آخر واحد «سلماس» در رشتهی کاردانی امور ساختمانی، پس از درگیری با بخش آموزش دانشگاه اقدام به "خود سوزی" در محوطه دانشگاه نمود.
روز بعد یعنی 13 تیرماه سال 84 آقای «ابراهیم کارخانهای» عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی بر ضرورت نظارت بر دانشگاه آزاد تاکید کرد.
دو ماه بعد در 21 شهریور «دکتر جاسبی» در حاشیه مراسم افتتاح بوفه دانشجویی در واحد «گرگان» گفت: امسال به دلیل بالا رفتن حقوق اساتید و هیأت علمی مجبور به افزایش شهریه شدیم و در صورتی که دولت به دانشگاه آزاد کمک نماید این افزایش حذف خواهد شد.
اما این افزایش شهریهها به نارضایتی دانشجویان دامن زد تا در 24 شهریور تعدادی از دانشجویان دانشکده هنر و معماری، واحد «تهران مرکز» در اعتراض به افزایش غیر متعارف شهریهها دست به تجمع بزنند.
با گسترش اعتراضها و افزایش انتقادها به خصوص از سوی «احمدینژاد» (رئیس جمهور) در آذرماه سال 84، «جاسبی» با رئیس جمهور دیدار کرد و از کاهش 10 تا 18 درصدی شهریهها خبر داد. بر همین مبنا دکتر احمدینژاد در سومین روز از سفر استانی خود (جمعه 11 آذر 84) به ایلام و در جمع اساتید و دانشگاهیان پس از طرح مطالبی دربارهی دانشگاه آزاد از سوی دانشجویان گفت: « قرار شده است که دکتر جاسبی شهریهها را پائین بیاورد که اگر این کار صورت نگیرد جریمهاش میکنیم سه فرزندش در دانشگاه آزاد درس بخوانند و اگر باز هم پایین نیامد، جریمه آقای جاسبی را سختتر خواهیم کرد.»
اما معاون آقای جاسبی بعداً با رد کاهش شهریهها گفت: «به جای کاهش شهریه به دانشجویان وام میدهیم»! این برخورد دانشگاه آزاد که حکایت از عدم تعهد مسئولان آن در قبال قول و قرارهای قبلی با دولت و تلاش برای دور زدن دولت داشت با انتقاد وزیر علوم رو به رو شد هر چند که در نهایت مسئولان دانشگاه آزاد توانستند حرف خودشان را به کرسی بنشانند و نه تنها در سال تحصیلی 85-84 بلکه سال بعد از آن نیز با اعلام نرخهای علیالحساب، شهریهها را افزایش دادند.
دوشنبه 5 تیرماه سال 1385 «علیرضا زاکانی» رئیس هیئت تحقیق و تفحص از آموزش عالی طی نامهای به رئیس مجلس عنوان کرد: «متأسفانه دانشگاه آزاد با وجود حسن نیت و نگاه فنی و کارشناسانه هیئت تحقیق و تفحص از آموزش عالی در قبال پرسشهای تخصصی و مطالبات هیأت، عدم همکاری را پیشه خود ساخت و ضمن تأخیر چند ماهه در پاسخگویی اولیه ریاست محترم این دانشگاه تعلل، برخوردهای خاص و ناصواب، عدم برآورده سازی مطالبات تخصصی و تعامل غیر مثبت با کارشناسان را در دستور کار خود قرار داد.»
به این ترتیب تحقیق و تفحص از دانشگاه آزاد عملاً متوقف شد و دکتر زاکانی چند روز بعد در 21 تیر 85 با انتشار نامهای 8 صفحهای علیه دانشگاه آزاد دست به افشاگری زد که با برخورد تند مسئولان دانشگاه آزاد روبرو شد.
خلف وعده مسئولان دانشگاه آزاد، عدم تمکین در برابر این قانون که: « هرگونه افزایش شهریه در هر دانشگاهی حتی دانشگاه آزاد باید به تصویب وزارت علوم برسد» و همچنین افزایش انتظارات از رئیس جمهوری دربارهی مهار دانشگاه آزاد موجب شد تا در اول آبانماه سال 1385 احمدینژاد در جمع مردم پیشوای ورامین از" تصمیم انقلابی" درمورد دانشگاه آزاد در صورت عدم کاهش شهریهها، خبر دهد.
دو هفته پس از اشارهی رئیس جمهوری به "تصمیم انقلابی" در 16 آبانماه، وی به کمیتهای 5 نفره از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی مأموریت داد تا طرحی برای ترمیم هیأت مؤسس دانشگاه آزاد تهیه کنند.
در 25 آبان ماه، دکتر جاسبی در مراسم اختتامیه پنجاه و چهارمین اجلاس شورای مرکزی دانشگاه آزاد گفت: «هرگونه تصمیمگیری در مورد مسائل و امور دانشگاه بر عهده هیئت مؤسس و هیئت امنای این دانشگاه است.»
در اول آذر 85، آقای هاشمی رفسنجانی به هنگام افتتاح کتابخانه واحد نجف آباد گفت:« برخی از موذیگریها که نسبت به دانشگاه آزاد آغاز شده است، شکست خواهد خورد اگر قرار بود در مقابل این موذیگریها عقب بنشینیم باید به همان اطاق طلبگی برمیگشتیم و برای مردم مسئله میگفتیم»، « امیدواریم بتوانیم با تلاشها و کوشش خود، شرارت هایی که به دنبال تضعیف دانشگاه آزاد است را دفع کنیم»
چند روز بعد از این صحبت، جاسبی 5 چهرهی سیاسی – دانشگاهی (ولایتی، حبیبی، سید حسن خمینی، محسن قمی و جعفر توفیقی) را به عنوان اعضاء جدید هیأت مؤسس دانشگاه آزاد معرفی کرد.
در این میان از همه سؤال برانگیزتر و دردناکتر اقدام 221 نمایندهی مجلس در تهییهی نامهای خطاب به رهبر انقلاب بود که در آن از ریاست دانشگاه آزاد به خاطر ارتقا علمی کشور تقدیر و تشکر کردند. تهییهی چنین نامهای آن هم در زمانی که دولت تلاش میکرد تا با ابزارهای قانونی، حقوق مردم را استیفا کند، یک معنا بیشتر نداشت، خصوصاً آنکه هیچ یک از نمایندگان امضا کننده نامه حاضر به افشا شدن نامش نشد.
به هر حال طی دیماه 85، هیأت 5 نفرهی رئیس جمهور (که عبارتند بودند از آقایان: محمدرضا مخبر دزفولی، دکتر محمد علی کینژاد، وزیر آموزش عالی، وزیر بهداشت و یکی دیگر از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی) اساسنامه دانشگاه آزاد اسلامی را ارائه کرد. این اساسنامه در دستور کار شورای عالی انقلاب فرهنگی (بالاترین مرجع تصمیمگیری درباره مسائل فرهنگی،آموزشی و پژوهشی در کشور) قرار گرفت و بیش از 10 ماده آن تصویب شد.
سوم بهمن 85 شورای عالی انقلاب فرهنگی، با اضافه شدن 5 نفر معرفی شدهی جاسبی به هیأت مؤسس دانشگاه آزاد موافقت کرد و رئیس جمهور یکماه بعد، در اول اسفند 85 با امضای ابلاغ عضویت 5 چهره جدید در هیأت مؤسس دانشگاه آزاد اسلامی، موافقت کرد و در شهریور 86، سخنگوی دولت رسماً از توقف هرگونه اقدام انقلابی و غیر انقلابی سخن گفت.
آنچه گفتنی است:
1. نگاه سیاست زده و تفکر مبتنی بر باندگرایی و حزببازی، همچنین تحلیل نادرست از شاکی و متشاکی باعث شده که مدیران دانشگاه آزاد یک طرف ماجرا را خود و طرف دیگر را «جناح دولت»! بپندارند حال آنکه رو در روی این ماجرا، مطالبهای عمومی قرار دارد و دولت نیز به نمایندگی از ملت در طرفی از ماجرا ایستاده است.
آنقدر ساده و صفر و یکی به ماجرا نگاه نمیکنیم که بگوییم دانشگاه آزاد اصلاً هیچ دستاوردی نداشته، اما آیا میتوان با این توجیه بر انبوهی از اعتراضات و نارضایتیهای مردم ناشی از عملکرد مدیران این دانشگاه و حاکمیت «خوی تفرعن» بر آن چشم پوشید؟ ضمن آنکه بحث افزایش شهریه در کنار اهمیت آن برای خانوادهها و دانشجویان همهی ماجرا نیست و در کجای عالم میتوان سراغ داشت که تصمیمات متخذه در حوزه تحصیلی بیش از 2 میلیون دانشجو چنین حالت انحصاری داشته و هیچ یک از نهادهای نظارتی از مجلس و دولت و... نتوانند بر آن نظارت کنند؟
2. مافیایی که بر دانشگاه آزاد حاکم است در ازای عضویت هیأت علمی بسیاری از چهرههای سیاسی و یا برخی از مدیران کشور که توان درس خواندن در دانشگاههای مطرح را نداشتهاند چنان موقعیتی برای خود فراهم کرده که میتواند با قلدری در مقابل قانون و تحقیق و تفحص قانونی بایستد و حتی از حمایت 221 نمایندهی مجلس نیز برخوردار شود!
آن عده از نمایندگان که حتی از منتشر شدن نامشان نیز واهمه دارند باید بدانند اصولگرایی به اسم نیست بلکه به مسمی است و مدعیانی که ننگ جیرهخواری باندهای مافیایی را بر پیشانی دارند وارد دایرهی اصولگرایی نخواهند شد.
3.کسانی که حیات خود را در تثبیت روند موجود و عدم تحولی که بر ملا کنندهی حقایق بسیار است، میدیدند، کوشیدند تا با وارد آوردن فشار از یک سو جلوی شفاف سازی پشت پردههای دانشگاهی که امروز با امنیت روانی میلیونها ایرانی و خانوادههای آنها سر و کار دارد را بگیرند و از سوی دیگر با شانتاژ رسانهای دولت را به عقب نشینی وادار سازند با این تحلیل که به خاطر فشارهای خارجی ناشی از چالش هستهای و برای جلوگیری لز بروز تنش و شکلگیری چالش داخلی به موازات چالش هستهای مسئولان دولت و نظام کوتاه خواهند آمد، امری که تا اندازهای محقق شد اما رئیس جمهور عزیز حتماً به یاد میآورند که ما در زمان دفاع مقدس هم با چنین مشکلاتی رو به رو بودیم، در آستانهی انتخابات مجلس هفتم هم همینطور اما در تمامی موارد با پافشاری بر اصول و آگاه کردن مردم توانستیم بر مشکلات فایق آییم.
4. اما از همه خندهدارتر تاکید مسئولان دانشگاه آزاد در خصوص رعایت قانون در قبال این دانشگاه است به طوری که مدام در مصاحبههای خود عنوان میکردند: «طبق ماده 119 اساسنامه دانشگاه آزاد هرگونه تغییر در اساسنامه باید به پیشنهاد هیأت مؤسس این دانشگاه باشد»، برای اینکه ببینیم واقعاً مجموعهی دانشگاه آزاد چقدر به قانون پایبند است تنها چند مورد را بررسی میکنیم:
الف) در سال 67 قانون تایید رشته های تحصیلی دانشگاه آزاد اسلامی با کمک آقای هاشمی رفسنجانی در مجلس شورای اسلامی و بر خلاف مواد 3،6 و 19 اساسنامه دانشگاه به تصویب می رسد.
ب) در مورخه 24/10/1370 شورای عالی انقلاب فرهنگی به ریاست آقای هاشمی رفسنجانی و به پیشنهاد جناب دکتر جاسبی و نه پیشنهاد هیات موسس و بر خلاف تبصره های 1،2 و 3 ماده 12 و همچنین ماده 19 اساسنامه دانشگاه آزاد مجوز داشتن هیات ممیزه مستقل از وزارت علوم را به دانشگاه اعطا می نماید.
ج) در مورخ 31/5/1374 شورای عالی انقلاب فرهنگی به ریاست رییس هیات امنای دانشگاه آزاد به پیشنهاد جناب دکتر جاسبی و نه پیشنهاد هیات موسس و بر خلاف ماده 19 اساسنامه این دانشگاه یک بند به بند ح ماده 12 اساسنامه دانشگاه آزاد اضافه می نماید؛ به موجب این مصوبه کارمندان و اساتید عزیز دانشگاه آزاد اسلامی از شمول قانون کار خارج شده و این اختیار به مدیران ارشد دانشگاه داده شده است تا بدون پاسخگویی به هیچ مرجعی اقدام به اخراج و برکناری کارکنان و اساتید دانشگاه نمایند.
د) شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورخه 7/9/1374 و باز هم به پیشنهاد جناب دکتر جاسبی و بر خلاف تبصره 2 ماده 12 و همچنین مواد 15 و 19 اساسنامه دانشگاه امور انضباطی و گزینش دانشجویان را به هیات امنای دانشگاه واگذار می نماید.
ه) شورای عالی انقلاب فرهنگی در جلسه 19/1/1382 و باز هم بر خلاف بند ی ماده 12 و همچنین ماده 19 اساسنامه تصویب آیین نامه مالی و معاملاتی دانشگاه را به هیات امنای ان وا گذار می نماید.
و) بر اساس گزارشها نخستین جلسه هیأت امنا در 25 فروردین سال 71 تشکیل شد که در این جلسه آقاىهاشمى رفسنجانى به عنوان رئیس هیأت امنا دانشگاه آزاد انتخاب شد. حکم هیأت امنا چهار ساله است و اگر هیأت امنا در سال 69 انتخاب شده اند، باید در سال 73 مدت حکم هیأت امنا تمام مى شد و اگر ابلاغ حکم از سال 71 بوده است، سال 75 مدت اعتبار احکام هیأت امنا تمام مى شد و باید هیأت مؤسس دوباره تشکیل جلسه مى داد و براساس اساسنامه دانشگاه هیأت امناى جدید را معرفى مى کرد اما هیچ گاه این اقدام صورت نگرفت و هیأت امنا در حال حاضر فاقد وجاهت قانونى است.
و...
به هر حال انتظار میرفت اکنون که به فضل پروردگار و ایستادگی رهبری و مردم و تلاشهای مسئولان، پروندهی هستهای آخرین گردنههای خود را پشت سرگذاشته است، دولت مسئله دانشگاه آزاد را به سرانجام مطلوب رسانده و راه را برای باجخواهیهای حزبی بر بستر چالشهای خارجی برای همیشه به روی فرصتطلبان ببندد تا مردم هم به مجاهدتهای عدالتخواهانه مسئولان، امیدوارتر گردند ضمن آنکه دولت میتواند با اطلاعرسانی شفاف و به موقع سیل خروشان مردم را در جهت نیل به اهداف عدالتخواهانه ملت به کار بندد.
بازدید دیروز: 3
کل بازدید :1091414
نه شکوفه ای نه برگی نه ثمر نه سایه دارم همه حیرتم که دهقان به چه کار کشت ما را
حمایت های رهبری از دولت
مثل منافقان در قران
خطبه های بی نظیر
اصلاحاتیان
رهبری
متفرقه های جذاب
مصباح
کاریکاتور
احمدی نژاد
دنیا و حب الدنیا
رفسنجانی
احمدی نژاد 2
متفرقه های جذاب 2
ولایت
اصلاحاتیان
مذهبی
خاتمی
اصلاحاتیان
کارگزاران
جاسوس
منافقان
انتخابات
دولت نهم
مجلس
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
ریاست جمهور
رجانیوز
افشا گری
افشا گری
بیداری 57
خاتمی نیوز
مسعود ده نمکی
طنز های سیاسی (اکینا)
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
نوشته های یک کج و معوج
گذری بر سیاست خارجی
نوشته های یک روزنامه نگار
نشریه دانشجویی ایران 1404
جوانان عدالتخواه و تحولگرا
دولت اسلامی-اعجاز نهم
مصائب احمدی نژاد
علیرضا احمدی نژاد
روزنامه دانشجویی
بچه های سوم تیر
خبرنگار مسلمان
سهیل کریمی
دست گرم تو
نسل خمینی
فصل آگاهی
خاکریزیسم
عقل سرخ
حریم یاس
صدای ما
عطشان
شب بو
تا آخر
نگرانی
بحر
دیده بان
مهراوه من
روزنتیگ های ...
آرمانشهر
فارس
خمینیسم
کیان
سیطره
نسل بیدار
ققنوس
خبرهای ضد اسلامی و ضد ایرانی
تحلیل سیاسی
موسسه پژوهش های سیاسی
روز نوشت های دانشجوی مسلمان
بیم موج
عدالت جو
محراب اندیشه
سپهر نیوز
مهر
انصار نیوز
جهان نیوز
نادر گنجی
نو اندیش
نوسازی
الف
واژگون
بسیج جهانی
رایگاه
قاسم
شیعه
قدس
خدمت
عصر ایران
این روزها
دریچه
رهپویان وصال
تابناک
این روز
تیک نیوز
عیاران
دیدار
گل آقا
موج
واحد مرکزی
رسا
شانا
خبرنگاران
اسراء
پانا
آفتاب
نوروز
ایرنا
برنا
بولتون
قطره
جامعه
majlese8
hawzah
jameeh
mellat.majlis
parlemaneh8
partosokhan
مستقل
عدالتخواهی
نقطه
انصار حزب الله
تدوین مطالعات
اصولگرایان
شریف